eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
3.1هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
233 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 : پیام همسر ایزدیار برای مراسم روز " تکریم مادران و همسران شهدا " الحمدلله رب العالمین 🙏😊 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 🌸 در میان مسلمانان بزرگ مردانی هستند که بر سر با خدا برای فرار نکردن از میدن جنگ ایستادند.برخی شان شدند و برخی منتظر شهادت اند. اینان به هیچ وجه تغییر ندادند. احزاب_۲۳ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖: 🔰 گزارش تصویری برگزاری مراسم استقبال از توسط کارگروه شهدای زینبیه گلشهر کرج. کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام است که با آرامش به خانه می رسیم! امان از وقتی که بدون نام باشند... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
: 💠 سفرنامه اربعین. قسمت آخر. دلم نمی‌خواست این تمام بشه ولی نگاهم روی که افتاد فهمیدم باید برم. دستم را به نیت با امام گرفتم به ضریح و همین طور از امام کاظم شروع کردم تا امام جواد علیه السلام.... بعضی حس ها قابل بیان نیست. آمدیم تو مسجد و اول ظهر و عصر و بعد هم دو تا نماز زیارت... سر به که می‌ذاری وقت گفتن حرفهای در گوشی با خداست. دلم نمی‌خواست بلند شم ولی هی میگفت وقت تمامه! آمدم از بیرون و با بچه ها هر چی گشتیم پیدا نکردیم آخر تصمیم گرفتیم بخریم چاره ای نبود تا مرز دیگه هیچ جایی برای غذا نبود و از صبح هم چیزی نخورده بودیم. توی راه بحث نوریه اهل بیت بشدت ذهنم را مشغول کرده بود. میخواستم برای بچه ها بگم ولی چون طلبی نبود گذشتم و کردم. دیگه وقت دارم تا یه چرت بزنم. هر چند دلم مونده پیش امامین که توفیق زیارت حاصل نشد. ما با خیال تو چه محتاج شرابیم مستی به یک کرشمه ساقی سپرده اند برای نماز مغرب تو منزل یک توقف کردیم چه بی ریا کمک کردند تا وضو بگیریم و نماز بخوانیم. عکس دو زینت بخش دیوار منزلشان بود از تاریخ شهادتشان پیدا بود که مربوط به جنگ با است. اصولاً هر جا شما رنگ و بوی می‌بینید شهادت هم کنارش هست. اللهم الرزقنا توفیق الشهاده سجاده ها را پهن کرده بودند و آماده... نماز را خواندیم و سوار ماشین شدیم. حالم داشت هر لحظه میشد بشدت درد داشتم فکر کنم سرما خورده بودم. چند تا مسکن خوردم و سعی کردم تا مرز بخوابم. همسفران هر کاری می‌کردند تا از شدت درد من کمتر بشه ... یکی ماساژ میداد. یکی آب و درست میکرد و ... به مرزکه رسیدیم کمی بهتر شده بودم. الحمدلله از مرز هم با سرعت گذشتیم آنطرف بچه ها شام خوردند هم سپاه ایلام موکبش شام میداد و هم آستان قدس دوباره سوار ماشین شدیم حدود دو نیمه شب بود که به سمت حرکت کردیم. امام حسین علیه السلام را با همه وجودم حس میکردم. دلم مانده بود ولی باید بر می‌گشتیم. دوباره دردها شروع شد و دیگه آروم نمیشد. و لرز کردم. کلا بیماریهای بعد برای من علامت خوبیه ... نمیتونم بگم چرا ... ولی الحمدلله رب العالمین تو دلم میکردم .. گر طبیبانه بیایی به سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را تو مسیر خواستم یه بر بدن بزنم که متاسفانه پیدا نشد. کلا من آدم تو درد هستم ولی خیلی طاقت فرسا شده بود. ترافیک بود راهی که باید در ۱۲ ساعت طی میشد ۱۵ ساعت طول کشید. کلا اربعین برای من آغاز حرکت و در راه امام است. همانطور که در زیارت اربعین هم می‌خوانیم ونصرتی لکم معده بنابر این همیشه اربعین همراه با تقسیم و جهاد است. جهادی که طبق نظر حضرت آقا به معنای مبارزه با دشمن هست. همینطور که چشمهایم را بسته بودم و درد می‌کشیدم به مسیر پیش رو فکر میکردم که باید پر تر از قبل حرکت کنیم انشاالله. اشکالات و نواقص برطرف شود و نقاط قوت تقویت. کلا اربعین آغاز حرکت جهادی ها باید باشد امتحانات من هم که با شروع شد برای همین بود. ظرفیت و وسعت وجودی باید بالا بره. تحمل باید زیاد بشه ماشین برای بچه های هماهنگ شد و من هم گفتم که بیان دنبالم ولی...‌ بگذریم اینم امتحانی دیگر... یه راست همسفران من را بردند درمانگاه تب ۴۰ درجه داشتم سرم ودوتا آمپول سهم من شد و کلی داروی دیگه که تو کیسه دستم دادند آمدم منزل بچه ها ناراحت شدند از اینکه هستم .... تیکه هایی هم نثارم کردن... همین طور که بزور داشتم خودم را میشستم زیر دوش... به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گریه کردم نماز خوندم خوابیدم.... تا انشاالله حالم خوب بشه و آماده برای جهادی دیگر .... به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست 🔹 به قلم یک زائر اربعین. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 : بعد از شما فهمیدم ساعت یک بامداد وقت یک عاشق نیست! بعد از شما فهمیدم که خدا بگیرد جایش در بدن نیست! بعد از شما فهمیدم که غیر از خدا از هیچ چیز نترسد، مهربانترین نگاه ها را دارد! دلتنگ شماییم....همین! 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 🔰 شهید حسن تهرانی مقدم: فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند. خودکفایی! خودکفایی! خودکفایی! در این کشور هرکسی خواست به این واژه ارزشمند نزدیک شود، شد! ما از آموختیم، بالا بردن پرچم اسلام جز به بهای خون نیست! و مسلمانِ مستقلِ قدرتمند را خدا می خرد. 🔰 برای شهید حسن تهرانی مقدم صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمائید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
امروز بعد از شهید آوردن... شهید گمنام! اولین بار نبود که زینبیه آورده بود، ولی حال و هوایی که امروز داشت رو دفعات پیش تجربه نکرده بودم. انگار همه امروز یه طور خاص گریه میکردن... یه طور خاص عزاداری میکردن... شاید دلیلش اینه که تو این مدت معنای شهید رو بهتر فهمیدیم، یا شاید هم این بخاطر حضور خواهر بوده... حال و هوای امروز فرق داشت! در عین شلوغی انگار تنهایی رو حس میکردی یه جورایی میشد بودن رو فهمید... نمیخوام شعار بدم اما؛ انگار بعد از تمام ماجراهای این چند ماه کشور، بهتر تونسته بودیم که معنای غربت، معنای اشک های امام علی و حضرت زهرا، معنای و معنای شدن رو بفهمیم.... بماند به یادگار ای از ۵ دی ۱۴۰۱ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
صحیفه ۳ دی.mp3
زمان: حجم: 2.56M
🔖: 🔸️ چقدر با خانم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها هم هدفی؟ 💢خانم برای چی شدند؟ 📍کلاس صحیفه سجادیه 🎙استاد سرکارخانم نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖|تشییع شهید| 🌹شهادت هنرمردان خداست🌹 آیین تشییع وتدفین همراه با اقامه نماز توسط نماینده محترم ولی فقیه در استان البرز و امام‌جمعه انقلابی ومردمی کرج حضرت آیت الله حسینی همدانی حفظه الله جمعه ۱۰فروردین ماه ۱۴۰۳ بعداز اقامه نمازجمعه 📍مصلی بزرگ امام خمینی ره کرج 🌹 🆔https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
•• 🔻شهیدی که رهبری شالش را برای تبرک گرفت 🔅 بچه‌های گردان علی‌اکبر(ع) میرن پیش رییس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) تا دیداری داشته باشند و روحیه‌ بگیرن 🔅 تو مراسم سیدجمال که مسئول تبلیغات گردان بوده و مداح اهل بیت(ع)، برنامه اجرا می‌کنه و جلوی حضرت آقا مرثیه سرایی می‌کنه. 🔅 موقع نماز وقتی حضرت آقا میان شروع کنن نماز رو، سیدجمال که قرار بود مکبر باشه شال سبزش و میندازه رو دوش آقا و میگه اینو می‌ذارم تا تبرک بشه و ان شاء الله در جبهه بشم. 🔅 نماز که تموم میشه و میره شال رو بگیره آقا می‌فرمایند که شما ساداتی و اگه مشکلی نداره این به عنوان تبرک پیش من بمونه که سیدجمال قبول می‌کنه. 🔅 بعداً حضرت آقا به برخی از دوستان لشگر می‌سپرن بیشتر هوای سیدجمال رو داشته باشن و نذارن بره خط که حضورش برا بقیه رزمنده‌ها باعث دلگرمی و قوت قلبه 🔅 اتفاقاً تو عملیات همه مواظب بودن که خط نره و عقبه بمونه، ولی تو شلوغی درگیری‌ها سید هم جلو میره و به آرزوی دیرینه‌اش میرسه و میشه 🌷شادی روح پاک شهید سید جمال قریشی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید🌷 ⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️ @Shohadaozeynab ─┅═༅𖣔🆔𖣔༅═┅─