eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
503 دنبال‌کننده
177 عکس
29 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
دلایل ناممکن بودن رؤیت خدا ♦️دلایل عقلی 🔹به‌گفته شیخ جعفر سبحانی، اساس ادله عقلی این است که دیدن خدا مستلزم اثبات جسم یا صفات جسم برای خداست. برخی از ادله عقلی از این قرار است: 🔹دیدن با چشم ظاهری مستلزم آن است که خداوند دارای بُعد، مکان و زمان باشد؛ در حالی که خداوند منزه از این اوصاف است. از نظر علامه حلی اقتضای وجوب وجود خداوند، مجرد بودن خدا و نفی جهت و مکان از اوست. با نفی این موارد، رؤيت خدا با چشم ظاهری منتفی می‌شود. 🔹خداوند یا به تمام ذات قابل رؤیت است یا جزئی از ذاتش دیده می‌شود. صورت اول به متناهی و محدود بودن خدا می‌انجامد و صورت دوم مستلزم مرکب، مکانمند و جهت‌دار بودن خداست که هر دو صورت محال و باطل است. پس خدا قابل مشاهده و دیدن نیست. ♦️دلایل نقلی کتاب «رؤیة الله» اثر آیت‌الله سبحانی. 🔹از ادله نقلی مخالفان، یکی همان آیه ۱۴۳ سوره اعراف است که موافقان هم به آن استناد می‌کردند و در آن، خداوند به موسی می‌گوید تو نمی‌توانی مرا ببینی: «لَنْ تَرانِی». از آنجا که واژه «لَنْ» به معنای نفی ابدی است، «لَنْ تَرانِی» دلالت بر نفی ابدی رؤیت خدا و عدم وقوع آن دارد.خواجه طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد درباره این آیه می گوید: «و سؤال موسى لقومه»یعنی در خواست موسی برای دیدن خدا از جانب قومش بود نه از جانب خودش 🔹آیه دیگر این است: لَا تُدْرِ‌کهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ یُدْرِ‌ک الْأَبْصَارَ‌؛ چشم‌ها او را درنمى‌یابند و اوست که دیدگان را درمى‌یابد».از دیدگاه متکلمان امامی و معتزلی آیه دلالت دارد که خدا با چشم دیده نمی‌شود؛ 🔹روایات منقول از امامان شیعه هم دلالت دارند که خداوند با چشم ظاهری دیده نمی‌شود.در روایتی، شخصی از امام علی(ع) می‌پرسد آیا خدا را دیده است و او پاسخ می‌دهد خدایی را که نمی‌بینم عبادت نمی‌کنم؛ اما او را با حقیقت ایمان می‌توان مشاهده کرد، نه با چشمان سر.
برخورد انتقادی قرآن با طرح رویت 🔺قرآن آن گاه که مسئله درخواست رویت را از سوی بنی اسرائیل مطرح می کند، به شدت به نقد آن می پردازد. اینک به سه آیه زیر توجه فرمایید: 1. «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُومِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»[ بقره 56.]؛ «[به یاد آرید] آنگاه که به موسی گفتید: ما به نبوت تو ایمان نمی آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم، در نتیجه چنین درخواستی، صاعقه شما را در حالی که می نگریستید، فراگرفت». 2. «یسْئَلُک أَهْلُ الْکتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیهِمْ کتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسی أَکبَرَ مِنْ ذلِک فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً»[ نساء 153.]؛ «اهل کتاب از تو می خواهند برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری - تعجب مکن- از موسی بزرگ تر از این را خواستند، به او گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده» 3. «وَ قالَ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَینَا الْمَلائِکةُ أَوْ نَری رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا کبِیراً»[ فرقان 21.]؛ «کسانی که به روز رستاخیز ایمان ندارند، گفتند: چرا فرشتگان برای ما فرود نمی آیند و یا خدای خود را نمی بینیم. آنان در باطن تکبر ورزیدند و راه طغیان و عناد را پیش گرفتند». ذات اقدس الهی فراتر از آن است که در نقطه ای قرار گیرد و چشمان او را بسان ماه شب چهارده ببیند. اگر واقعاً رویت خدا حتی در آخرت امکان پذیر بود، نباید چنین برخورد تندی انجام بگیرد، بلکه باید در پاسخ گفته شود: این درخواست شما در این جهان عملی نیست، و در جهان دیگر او را مانند ماه شب چهاردهم خواهید دید. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
قدرت الهی امام سجاد (ع) در دعای اول می فرماید: «إِبتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ اِبتَدَعاً وَ اختَرَعَهُم عَلی مَشِیَّتِهِ اختِرعاً» جهان آفرینش را با قدرت کامل و مشیت بالغ خویش بی آنکه الگویی در کار خلق آن وجود داشته باشد آفرید. از صفات ذاتی و ثبوتیه خدا «قدرت» و یکی از نام های او «قادر» است. قادر به فاعلی که کار خود را با اراده و اختیار انجام می دهد، می گویند؛ او در کار خود «قدرت» دارد. پس قدرت عبارت است از مبدئیت فاعل مختار برای کاری که ممکن است از او سر بزند و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودی کامل تر باشد دارای قدرت بیشتری خواهد بود و طبعاً موجودی که دارای کمال بی نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود. بنابراین گستره قدرت الهی، عام و مطلق و نامحدود است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «اِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ») همانا خدا بر هر چیزی تواناست. البته روشن است که قدرت خدا به اموری تعلق می گیرد که امکان تحقق دارد. از این رو آنچه ذاتاً ممتنع یا مستلزم امتناع و محال است، متعلق قدرت نخواهد بود چنین اموری در دایره شیء قرار نمی گیرند تا متعلق قدرت الهی باشند. امام سجاد (ع) در این باره در فرازی دیگر در دعای پنجاه و دوم می فرماید: «سُبحَانَکَ مَا اَعظَمَ شَأنَکَ وَ اَقهَرَ سُلطانَکَ وَ اَشَدَّ قُوَّتَکَ وَ اَنفَذَ اَمرَکَ» خدایا پاک و منزهی! چه قدر مقام تو بزرگ و سلطنت تو غالب و قدرت تو شدید و فرمان تو نافذ است.
✅خالقیت 🔺امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید: «أنتَ اللهُ لا إلّا أَنتَ الذّی أَنشَأتَ الأشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ وَ صَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ وَ ابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلا احتِذاءٍ» تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست، تو اشیاء را بدون الگو و نمونه ایجاد و خلق کردی و مخلوقات را بدون شبیه، تصویر کردی و پدیده های نو را بدون الگو گیری، وجود بخشیدی. 🔺با توجه به واجب الوجود بودن خداوند متعال به عنوان نخستین علت برای پیدایش موجودات ممکن الوجود در نظر گرفتن اینکه همگی آنها در هستی خودشان نیازمند به او هستند صفت خالقیت برای واجب الوجود، و مخلوقیت برای ممکنات انتزاع می شود. مفهوم (خالق) که براساس این رابطه وجودی به دست می آید مساوی با علت هستی بخش و موجد (ایجاد کننده) می باشد و همه موجودات ممکن و نیازمند طرف اضافه آن بوده، متصف به مخلوقیت می گردند. 🔺به هر حال، خلق کردن خدا مانند تصرفات انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و بکار گرفتن اندامهای بدن داشته باشد و حرکت به عنوان «فعل» و پدیده حاصل از آن به عنوان «نتیجه فعل» تلقی شود و چنان نیست که «آفریدن» چیزی و «آفریده» چیز دیگری باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از و خواص موجودات جسمانی، منزه است اگر آفریدن خدا مصداق عینی زائد بر ذات آفریده می داشت موجودی ممکن الوجود و مخلوقی از مخلوقات خدا به شمار می رفت و سخن درباره آفریدن آن، تکرار می شد. 🔺بنابراین خلق کردن خدا مانند انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و به کار گرفتن اندام های بدن داشته باشد و حرکت به عنوان (فعل) چیزی (آفریدۀ) چیز دیگر باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از حرکت و خواص موجودات جسمانی، منزّه است اگر آفریدن خدا مصداق عینی زائد بر ذات و سخن درباره آفریدن آن تکرار می شد. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅شعری است منسوب به امیر المومنین حضرت علی علیه السلام که می فرمایند: «أتَزعُمُ أنّکَ جُرمٌ صَغیر و فیکَ اِنطَوی العالَم الأَکبَرُ» « ای بشر آیا خیال می کنی که به ظاهر جسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است.» ↩️قلب و دستگاه گردش خون انسان یکی از این جهانهای پر از رمز و راز بدن انسان است و باز هم پرده ای از قدرت خالق هستی را به رخ انسان می کشد. 🔻دستگاه گردش خون، ساختاری حیرت انگیز دارد. از 3 قسمت اصلی قلب، رگ ها و خون تشکیل شده است. قلب با حرکات تلمبه مانند خود خون را بداخل رگ ها هدایت می کند. 🔻رگ ها بطور دقیق و حساب شده، به تمامی اعضای کوچک و بزرگ بدن کشیده شده اند، در بعضی قسمتهای بدن، برحسب نیاز به رگ های بسیار ریز(مویرگ) تقسیم شده تا بتوانند براحتی وظیفه اصلی اشان را که انتقال خون می باشد، انجام دهند. ✅جسم انسان به فرمایش امیرالمومنین امام علی(ع) پر از رمز و راز است. ولی بدلیل کثرت و فراوانی این شگفتی ها و نیز دسترسی آسان به آنها، تبدیل به یک امر عادی شده است. 🔸قرآن در سوره اعلی می فرماید: 🔸سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى(1) الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى(2) وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌(3) 🔸نام پروردگار بلندمرتبه‌ات را به پاكى ياد كن. (1) 🔸همان كه آفريد و سامان بخشيد. (2) 🔸و آنكه (هر چيز را) اندازه‌اى نهاد و هدايت كرد. (3) 🔻درتفسیر این آیات از مرحوم علامه طباطبایی نقل شده است: 🔸خَلَقَ: خلقت هر چیزى به معناى گردآورى اجزاى آن است. 🔸فَسَوَّى: تسویه ‏اش به معناى روی‌ هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى درجایی قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد. 🔸این حسابگری شگفت انگیز در خلقت جهان در چندین آیه دیگر هم بیان شده است. 🔸قرآن در سوره حجر آیه ۸۶ می فرماید: 🔸إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلّاقُ الْعَلِيمُ 🔸به‌يقين، پروردگار تو، آفريننده‌ی آگاه است. 🔸الحق که صفت الْخَلّاقُ فقط شایسته پروردگار است و لا غیر. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅مخلوقات خدا 👈 قلب 🔺قلب ما، در اصل یک عضله است که فعالیت آن تحت اراده انسان نبوده و به واسطه ساختار منحصر به فرد خود می تواند تا پایان عمر بدون وقفه و استراحت فعالیت کرده و از این طریق اکسیژن و مواد مغذی را به تمام اندام های بدن از جمله خودش برساند. 🔺قلب مانند یک پمپ، از طریق عروق خونی، خونِ حاوی اکسیژن و مواد غذایی را به همه قسمتهای بدن پمپ می کند. 🔺انسان برای ادامه حیات نیاز به غذا و اکسیژن دارد. غذا از طریق دستگاه وارد بدن می شود، و طی فرایندی مواد غذایی توسط دستگاه گردش خون به سمت تمام سلولهای بدن، جابجا شده و همه قسمتهای بدن را تغذیه می کند. 🟩قلب ما دقیقاً مانند یک خانه، دارای: 🔺دیوار(دیواره های عضلانی قلب) 🔺اتاق(دو دهلیز و دو بطن در سمت چپ و راست قلب) 🔺درب( دریچه های بین دهلیز و بطن ها، و دریچه های ابتدای سرخرگ ها) 🔺لوله کشی(سرخ رگ ها، سیاهرگ ها و مویرگ ها) 🔺و سیستم برق (ضربان ساز) می باشد. زمانی که بخش ضربان ساز قلب از کار می افتد، در اصطلاح عامیانه می گویند باید برای قلب، باطری مصنوعی کار گذاشته شود.(Pace maker) 🔺قلب دارای چهار اتاق است. دو دهلیز در بالا و دو بطن در زیر دهلیزها قرار دارند. بین هریک از دهلیزها و بطن زیرشان یک دریچه قرار دارد. که به نام دریچه 3 لتی و 2 لتی معروف هستند. 🔺ابتدای سرخرگ ششی و سرخرگ آئورت هم، هر کدام یک دریچه وجود وجود دارد. عملکرد این چهار دریچه و باز و بسته شدن هماهنگ آنها با هم در فرایند گردش خون، حیرت انگیز است. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
🔻قلب یک انسان بالغ سالم در هر دقیقه به طور متوسط «۷۵-۷۰» بار می تپد. 🔻که تعداد ضربان آن در ۲۴ ساعت حدود ۱۰۰,۰۰۰ بار می شود! 🔻و در طول عمر متوسط انسان، بیش از ۲ میلیارد بار، می تپد! 🔻قلب ما دارای قدرتی است که بالغ بر ۱۰۰ سال بدون وقفه واستراحت می تواند فعالیت کند! 🔻ساختار عضله قلب به گونه ای است که حتی تا دقایقی بیرون از بدن انسان هم می تواند، تپش داشته باشد! 🔻این به موضوع به علت فعالیت الکتریکی موجود در ساختار قلب است. 🔻امیرالمومنین امام علی(ع) در حکمت 108 نهج البلاغه می فرماید به رگ های درونی انسان پاره گوشتی آویخته شده است که شگرفترین اعضای درونی اوست و آن قلب است. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅رگ ها و خون 🔻عروق خونی شامل سیاهرگ ها، سرخرگ ها و مویرگ ها هستند در سراسر بدن کشیده شده اند. اگر تمام رگ‌های خونی یک فرد بزرگسال (شریان‌ها، وریدها و مویرگ‌ها) را پشت سر هم بچینند، طول آن قدری است که می تواند حدوداً 3 بار دور کره زمین پیچیده شود. 🔻سرعت گردش خون در عروق، حدوداً 3 کیلومتر در ساعت است. به طور معمول حدود 20 تا 30 ثانیه طول می کشد تا خون یک دور در سراسر بدن گردش کند. یعنی بطور متوسط در هر دقیقه 2تا 3 بار خون، بدن را دور می زند. که البته وابسته به عواملی مانند ضربان قلب، فشار خون و سلامت کلی قلب و عروق متفاوت است. 🔻دریک فرد بالغ به طور متوسط تقریباً 2000 گالن خون دریک روز از طریق وریدها و سایر رگ های خونی او عبور می کند.(این مقدار برای پر کردن پنج وان حمام است) 🔻این سرعت باورنکردنی حدود 83 گالن خون را در ساعت حرکت می دهد! 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
🌸🍃﷽🍃🌸 ✋نهج البلاغه حکمت 31 - شناخت پايه هاى ایمان و کفر 🌹 وَ سُئِلَ عليه‌السلام عَنِ اَلْإِيمَانِ
سلام علیکم در ادامه بحث ایمان که فرمود ایمان ۴ رکن دارد یکی صبر است و صبر چهار رکن دارد که یکی شوق ویکی شفق صحبت شد رکن سوم آن زهد هست اما مباحثی در رابطه با زهد از اینجا به بعد مطرح می‌شود👇 دو نکته در باره زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1266 معنی اصطلاحی زهد و اثر آن https://eitaa.com/a_fatemi24/1267 سه مرتبه زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1268 پنج مرحله اعراض در زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1269 زهد حقیقی https://eitaa.com/a_fatemi24/1270 حقیقت دنیا در قرآن https://eitaa.com/a_fatemi24/1271 مردم سه دسته اند https://eitaa.com/a_fatemi24/1272 استفاده از مواهب دنیا https://eitaa.com/a_fatemi24/1273 شان نزول آیه در سوره تحریم https://eitaa.com/a_fatemi24/1274 حرام کردن حلال‌های خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1275 زهد به معنی مدیریت کردن شادی و غم https://eitaa.com/a_fatemi24/1276 بحث زهد در روزهای آینده ادامه دارد
زهد، یکی از بارزترین محسنات اخلاقی است و هرکس این صفت را دارا باشد زاهد می‌گویند.
زهد یعنی روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از غیر خداوند دل بریدن. از این تعریف برمی‌آید که اولاً، زهد نسبت به کسی صادق است که امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشته باشد. ثانیاً، روی برتافتن او از دنیا به دلیل پستی و حقارت دنیا نسبت به آخرت باشد. هرگاه ترک دنیا به دلیل عدم امکان تحصیل آن و یا به هدفی غیر از رضایت خداوند و تحصیل آخرت باشد ـ‌ مانند جلب رضایت و محبت مردم و یا به علت فرار از سختی و مشقت تحصیل آن‌ـ به آن «زهد» گفته نمی‌شود. مقابل آن «رغبت» قرار دارد که به معناى میل به چیزى است https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
معنای اصطلاحی زهد البته زهد در ترک دنیا خلاصه نمى‌شود. زهد کامل و تام عبارت است از روی‌گردانى دل، از آنچه انسان را از خدا غافل کرده، از توجه به او باز مى‌دارد. از این‌رو، طبق روایتى، جبرئیل در پاسخ پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که تفسیر زهد را از او پرسیده بود، گفت: «زاهد، آنچه را آفریدگارش دوست دارد، دوست مى‌دارد و آنچه را آفریدگارش ناخوش دارد، ناخوش مى‌دارد و در حلال دنیا بر خود سخت مى‌گیرد (و از آن در حدّ ضرورت استفاده مى‌کند) و به حرام آن توجه نمى‌کند؛ زیرا حلال آن حساب دارد و حرامش کیفر». در روایات بسیارى به زهد در دنیا ترغیب و تشویق شده و آثار بزرگ و ارزشمندى براى آن بیان گشته است؛ از جمله: من زهد في الدنيا أثبت الله الحكمة في قلبه ، وأنطق بها لسانه ، وبصره عيوب الدنيا دائها ودوائها ، وأخرحه منها سالما إلى دار السلام. امام صادق (علیه‌السّلام) مى‌فرماید: هر کس در دنیا زهد پیشه کند، خداوند قلب او را کانون حکمت قرار مى‌دهد و زبانش را بدان گویا مى‌سازد و او را به عیوب دنیا؛ هم درد و هم درمان آن بینا مى‌گرداند و وى را با سلامت از دنیا به بهشت مى‌برد» https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
📚مراتب شدّت و ضعف زهد ۱. فرد به دنیا پشت می‌کند، در حالی که به آن تمایل دارد و در واقع با زحمت و مشقّت و تکلّف خود را از دنیا دور می‌کند. ۲. شخص با میل و رغبت و به آسانی از دنیا اعراض می‌کند؛ بدون آنکه تمایلی به آن داشته باشد. زیرا در نظر او دنیا نسبت به لذت‌های اخروی کوچک و حقیر است. او در واقع مبادرت به یک معامله کرده است و چیز کم‌ارزش‌تری را به انتظار رسیدن به کالای ارزنده‌تر از دست می‌دهد و البته از این معامله خشنود است. ۳. بالاترین درجه زهد آن است که با رغبت و اشتیاق، دنیا را ترک نماید و اصلاً احساس از دست دادن چیزی را نکند. احساس ننماید که معامله‌ای صورت گرفته است؛ چنان‌که اگر کسی از مُشتی خاک بگذرد تا به یاقوتی دست یابد، هرگز احساس نمی‌کند که چیزی را به قیمت دستیابی به شی ارزنده‌تر از دست داده و معامله‌ای کرده است. https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
درجات اعراض در زهد ۱. ترک و اعراض از محرمات؛ یعنی زهدورزی نسبت به محرمات که به آن «زهد واجب» گویند. ۲. اعراض از شبهات؛ زهد ورزیدن نسبت به آن‌ها که موجب سالم ماندن انسان از ارتکاب محرمات می‌گردد. ۳. زهد ورزیدن نسبت به مقدار بیشتر از نیاز از چیزهای حلال؛ یعنی خوراک، پوشاک، مسکن، اثاثیه زندگی و امثال آن و ابزارهای دستیابی به آن‌ها از قبیل مال و جاه، به مقدار ضروری اکتفا کردن. ۴. زهد ورزیدن نسبت به همه آنچه که موجب لذت نفس می‌شود، حتی نسبت به مقدار لازم و ضروری از دنیا. به این معنا که بهره‌مندی و استفاده او از مقدار ضروری نیز برای لذت آن نباشد، نه این که حتی قدر ضروری از دنیا را هم ترک نماید که اصولاً چنین چیزی امکان ندارد. این درجه از زهد و نوع ما قبل آن، زهدورزی در حلال است. رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: خوشا به حال آنان که در مقابل خداوند فروتنی می‌کنند و در آنچه برایشان حلال شده است، زهد می‌ورزند، بدون آنکه از سیره من روی بگردانند. الدُّنْيَا عَلَى غَيْرِهِمْ وَجَبَ وَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَسْمَعُوا وَ يَرَوْا مِنْ خَبَرِ الْأَمْوَاتِ قَبْلَهُمْ سَبِيلُهُمْ سَبِيلُ قَوْمٍ سَفْرٍ[1] عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْهِمْ رَاجِعُونَ بُيُوتُهُمْ أَجْدَاثُهُمْ وَ يَأْكُلُونَ تُرَاثَهُمْ فَيَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ‌[2] هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ [أَ] مَا يَتَّعِظُ آخِرُهُمْ بِأَوَّلِهِمْ لَقَدْ جَهِلُوا وَ نَسُوا كُلَّ وَاعِظٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ آمَنُوا شَرَّ كُلِّ عَاقِبَةِ سُوءٍ وَ لَمْ يَخَافُوا نُزُولَ فَادِحَةٍ[3] وَ بَوَائِقَ حَادِثَةٍ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ خَوْفُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ خَوْفِ النَّاسِ طُوبَى لِمَنْ مَنَعَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ إِخْوَانِهِ طُوبَى لِمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ زَهِدَ فِيمَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مِنْ غَيْرِ رَغْبَةٍ عَنْ سِيرَتِي وَ رَفَضَ زَهْرَةَ الدُّنْيَا مِنْ غَيْرِ تَحَوُّلٍ عَنْ سُنَّتِي‌[4] وَ اتَّبَعَ الْأَخْيَارَ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ بَعْدِي وَ جَانَبَ أَهْلَ الْخُيَلَاءِ وَ التَّفَاخُرِ وَ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا الْمُبْتَدِعِينَ خِلَافَ سُنَّتِي الْعَامِلِينَ بِغَيْرِ سِيرَتِي طُوبَى لِمَنِ اكْتَسَبَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَالًا مِنْ غَيْرِ مَعْصِيَةٍ فَأَنْفَقَهُ فِي غَيْرِ مَعْصِيَةٍ وَ عَادَ بِهِ عَلَى أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ طُوبَى لِمَنْ حَسُنَ مَعَ النَّاسِ خُلُقُهُ وَ بَذَلَ لَهُمْ مَعُونَتَهُ وَ عَدَلَ عَنْهُمْ شَرَّهُ طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الْفَضْلَ وَ أَمْسَكَ قَوْلَهُ عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْفِعْلِ. ۵. روی گردانیدن از هر آنچه غیر خدا است، حتی از خودش. البته توجه به بعضی از اشیا مانند خوراک و پوشاک و معاشرت با مردم در حدّ ضرورت منافاتی با این درجه از زهد ندارد؛ زیرا توجه کامل به خداوند جز با بقا و زنده ماندن انسان ممکن نیست و زندگی انسان هم در گرو برخورداری از ضروریات زندگی است. چنان‌که از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است: زهد کلید درِ بهشت و برائت از جهنم است و آن ترک کردن هر چیزی است که آدمی را از خداوند غافل گرداند، و افسوس نخوردن بر از دست دادن دنیا و دچار خودپسندی نشدن از ترک آن. [قَالَ الصَّادِقُ ع‌ الزُّهْدُ مِفْتَاحُ بَابِ الْآخِرَةِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنَ النَّارِ وَ هُوَ تَرْكُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ يَشْغَلُكَ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى مِنْ غَيْرِ تَأَسُّفٍ عَلَى فَوْتِهَا وَ لَا إِعْجَابٍ فِي تَرْكِهَا وَ لَا انْتِظَارِ فَرَجٍ مِنْهَا وَ لَا طَلَبِ مَحْمَدَةٍ عَلَيْهَا وَ لَا غَرَضٍ لَهَا بَلْ تَرَى فَوْتَهَا رَاحَةً وَ كَوْنَهَا آفَةً وَ تَكُونُ أَبَداً هَارِباً مِنَ الْآفَةِ مُعْتَصِماً بِالرَّاحَةِ وَ الزَّاهِدُ الَّذِي يَخْتَارُ الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَ الذُّلَّ عَلَى الْعِزِّ وَ الدُّنْيَا وَ الْجُهْدَ عَلَى الرَّاحَةِ وَ الْجُوعَ عَلَى الشِّبَعِ وَ عَافِيَةَ الْآجِلِ عَلَى الْمِحْنَةِ الْعَاجِلِ وَ الذِّكْرَ عَلَى الْغَفْلَةِ وَ تَكُونُ نَفْسُهُ فِي الدُّنْيَا وَ قَلْبُهُ فِي الْآخِرَةِ] امام علی (علیه‌السّلام) در پاسخ پرسش از ماهیت زهد می‌فرماید: همه زهد در دو کلمه از قرآن گرد آمده است. خدای سبحان فرمود: تا بر ‌آنچه از دستتان رفته دریغ نخورید، و بدان‌چه به شما داده شادمان مباشید. [۲۰] و آن‌که بر گذشته دریغ نخورد و به آینده شادمان نباشد، از دو سوی زهد ورزیده است https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
زهد حقیقی با توجه به آنچه در تعریف زهد و درجات آن بیان گردید، معلوم می‌گردد که مراد از دنیا تنها مال و ثروت، خوراک و پوشاک و مانند این‌ها نیست؛ زیرا کناره‌گیری از همه این امور برای کسی که شهره شدن به زهد و ستوده شدن به پارسایی را دوست می‌دارد، بسیار آسان خواهد بود. بلکه دنیا شامل مقام و ریاست و همه بهره‌مندی‌های نفسانی ممکن از دنیا می‌شود. زهد حقیقی یعنی روی‌گردانیدن و عدم دل‌بستگی به مال و مقام. زاهد راستین کسی است که فقر و غنا، مدح و ذمّ و عزّت و ذلت در نزد مردم برای او یکسان باشد و جز در جست‌وجوی محبت و رضایت خداوند نباشد. بنابر نظر امام خمینی زهد واقعی آن است که سالک را بر قلب سلیم، یعنی اعراض از ماسوی الله رهنمون کند. زهد در دنیا همان فارغ شدن قلب برای آخرت و انصراف و تنفر قلب از حقیقت دنیا و توجه به مبدا حق تعالی است. لکن زهد در دنیا به معنای ترک امور ضروری حیات نیست؛ این نوعی رهبانیت است که در شرایع الهی از آن منع شده است.بنابراین غنا و بی نیازی از غیر خدا، خالص شدن قلب از غیر خدا در امور مادی و معنوی و ساده زیستی از آثار زهد محسوب می‌شوند. زهد بزرگترین جنود عقل به شمار می‌رود که انسان به واسطه آن به سوی عالم قدس و طهارت ارتقاء پیدا می‌کند و از عالم طبیعت و کثرات رهایی یافته و انقطاع کامل به سوی خداوند برای او حاصل می‌شود. در مقابل اگر شخص رغبت به دنیا و زخارف آن پیدا کند، همین توجه به زینت‌های دنیا بزرگترین جنود جهل و شیطان است و از دقیق‌ترین دام‌های نفس می‌باشد که به واسطه آن انسان از راه هدایت و برخورداری از ثمره شجره ولایت، محروم و محجوب می‌شود. https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
💎حقیقت دنیا در قرآن 📙قرآن در تبیین حقیقت آن می‌فرماید، «اعْلَمُوا اَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْاَمْوالِ وَ الْاَوْلادِ؛ [حدید/سوره۵۷، آیه۲۰. ] بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون‌خواهی در اموال و فرزندان است.» و سرانجام به آنان که زندگی دنیوی خویش را با دنیا سودا کرده‌اند، در قیامت گفته می‌شود.» 📙قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ؛ (بروید) در آن گم شوید و با من سخن مگویید. اُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ؛ [بقره/سوره۲، آیه۸۶.] همین کسانند که زندگی دنیا را به (بهای) جهان دیگر خریدند. پس نه عذاب آنان سبک گردد، و نه ایشان یاری شوند.» 👇
🗂هنگامى كه انسان به اين مرتبه والا دست يافت و زاهد شد ، نسبت به اقبال و ادبار دنيا بى تفاوت مى گردد ؛ نه اِقبال دنيا او را شادمان مى كند و نه اِدبار دنيا او را اندوهناك مى نمايد ، چنان كه امام على عليه السلام در تبيين خصلت «زهد» مى فرمايد : 📌الزُّهدُ كُلُّهُ بَينَ كَلِمَتَينِ مِنَ القُرآنِ ، قالَ اللّهُ سُبحانَهُ : «لِّكَيْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَـلـكُمْ » .زهد ، در دو جمله از قرآن جمع شده است . خداوند سبحان مى فرمايد : « تا براى آنچه از دست شما مى رود ، افسوس نخوريد و براى آنچه به شما مى دهد ، شادمان نشويد » . 🖇و آنچه در تبيين زهد و تفاوت آن با صبر گفتيم ، در اين سخن نورانى امير مؤمنان عليه السلام خلاصه شده است : 📌إنَّمَا النّاسُ ثَلاثٌ : زاهِدٌ ، وراغِبٌ ، وصابِرٌ . فَأَمَّا الزّاهِدُ فَلا يَفرَحُ بِالدُّنيا إذا أتَتهُ ، ولا يَحزَنُ عَلَيها إذا فاتَتهُ ، وأمَّا الصّابِرُ فَيَتَمَنّاها بِقَلبِهِ ، فَإِن أدرَكَ مِنها شَيئا صَرَفَ عَنها نَفسَهُ لِعِلمِهِ بِسوءِ العاقِبَةِ ، وأمَّا الرّاغِبُ فَلا يُبالي مِن حِلٍّ أصابَها أم مِن حَرامٍ. مردم ، سه دسته اند : دنياگريز و دنياخواه و شكيبا . دنياگريز ، هر گاه دنيا به او برسد ، شاد نمى شود ، و هر گاه از دستش برود برايش غم نمى خورد . شكيبا ، دنيا را قلبا آرزو مى كند؛ اما چون به چيزى از آن برسد ، جانش از آن روى برمى گرداند ؛ زيرا از فرجام بد آن آگاه است . و دنيا خواه اهمّيتى نمى دهد كه از طريق حلال به دنيا رسد يا از حرام . https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
♦️استفاده از مواهب الهی 🖇تنعم و استفاده از نعمت‌های حلال دنیا اشکالی ندارد؛ قرآن کریم می‌فرماید: «قل من حرّم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیّباتِ من الرزق؛ [ اعراف (۷)، آیه ۳۲] بگو: چه کسی زینت‌های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟». 📌از آیه مذکور برمی‌آید که استفاده از مواهب الهی امری منطقی و شرعی است و پیشوایان معصوم علیهم‌السلام نیز از نعمت‌های الهی استفاده می‌کردند. 🔸 بیان یک روایت شخص زاهد سطحی‌نگری به حضرت امام صادق علیه‌السلام که لباس زیبایی به تن داشت عرض کرد: پدرت علی علیه‌السلام لباس ساده می‌پوشید، چرا شما لباس فاخر پوشیده‌ای؟ امام علیه‌السلام در پاسخ، آیه «قل من حرّم زینة الله ...» را تلاوت کرد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
- آیه ۱ سوره تحریم 🔹خداوند متعال در سوره تحریم، آیه ۱، خطاب به پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ می‌فرماید: «یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله لک تبتغی مرضات ازواجک و الله غفور رحیم؛ [تحریم (۶۶)، آیه ۱] ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام می‌کنی؟! و خداوند آمرزنده و رحیم است». 👈 شأن نزول آیه مذکور به این مناسبت نازل شد که دو تن از همسران پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بر ضد آن حضرت توطئه کردند. ماجرا به این صورت بود که پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ گاهی نزد همسرش زینب بنت حجش می‌رفت و او پیامبر را نگه می‌داشت و برای او عسل می‌آورد و آن حضرت میل می‌کرد. این خبر به گوش عایشه رسید و موضوع را با حفصه همسر دیگر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در میان گذاشت و با هم توطئه کردند که به پیامبر بگویند بوی نامناسبی از دهنش تراوش می‌کند و آن حضرت نیز به این مسأله بسیار حساس بودند، پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بعد از شنیدن آن سخن از حفصه فرمود: من نزد زینب بنت حجش عسل خوردم و من سوگند یاد می‌کنم که دیگر از آن عسل ننوشم، چون ممکن است زنبور آن عسل بر روی گیاه نامناسب و بدبویی نشسته باشد و تأکید کرد که این موضوع را به کسی نگویند. ولی سرانجام این راز فاش شد و بعدها معلوم شد این قضیه توطئه بوده است. پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ سخت ناراحت شد و آیات یادشده، نازل شد و ماجرا را پایان داد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
✳️حرام نکردن حلال خداوند بنابراین آیه مذکور ارتباط چندانی با زهد ندارد، چون مسأله ترک آن عسل توسط پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به خاطر توطئه دیگران بود و پیامبر نفرمود که من هیچ‌گونه عسلی را نمی‌نوشم، بلکه فرمود: از آن عسلی که در نزد زینب بنت حجش است دیگر نمی‌نوشم. گرچه می‌توان برداشت کرد که انسان نباید حلال خدا را برخود حرام کند و می‌تواند از نعمت‌های مشروع و حلال خداوند متعال استفاده صحیح بکند. ♻️ زینت‌های جسمانی و معنوی در سوره اعراف، آیات ۳۱ و ۳۲، سخن از پوشش تن و سایر نعمت‌های زندگی و روش استفاده صحیح از آن‌ها سخن گفته است. می‌فرماید: «... زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد». آیه مذکور زینت‌های جسمانی مثل پوشیدن لباس مرتب و پاکیزه، خوش‌بو بودن و... و نیز شامل زینت‌های معنوی و صفات انسانی و فضائل اخلاقی و ... می‌شود. در ادامه می‌فرماید: از نعمت‌های خدا بخورید و بیاشامید؛ ولی زیاده‌روی نکنید، در آیه‌ بعدی تأکید می‌کند که تحریم زینت‌ها و پرهیز از غذاها و روزی‌های پاک و حلال نشانه‌ زهد و پارسایی و مایه قرب الهی نیست، و اگر نعمت‌های مشروع و حلال بد بودند، خداوند آن‌ها را خلق نمی‌کرد؛ بلکه زهد به معنای پرهیز از حرام‌های الهی، دل نبستن به دنیا، نداشتن حرص، قانع‌ بودن، اسراف و زیاده‌روی نکردن، و استفاده صحیح از نعمت‌ها می‌باشد. https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
‼️ زهد به معنای بی‌رغبتی به دنیا و به زبان ساده، مرحله‌ای از -هیجانی است که موجب می‌شود منفعت دنیایی موجب شادی بسیار زیاد و مصیبت دنیایی مایه اندوه بیش از حد نشود. ‼️‼️«زهد دینی در روانشناسی باعث شادی‌ها و اندوه‌ها می‌شود» آدمی زمانی می‌تواند نسبت به موضوعات دنیایی از خود زهد نشان دهد که نسبت به وجودی دنیا و منزلگاه آخرت شناخت و درک صحیح پیدا کرده باشد. ‼️😳 شناخت صحیح از دنیا، انسان را در خود با رخدادها و وقایع زندگی یاری می‌کند و به این درک می‌رساند که دنیا گذراست. ‼️👌 خداوند متعال در قرآن کریم دنیا را توصیف می‌کند. این توصیف و توضیح را با ارزش و قیمت دنیا آشنا می کند و در نتیجه انسان درمی‌یابد که دنیایی از قبیل دارایی، ثروت و غیره چه میزان ارزش دارد و چقدر باید به این موضوعات بها بدهد. همچنین از سوی دیگر، خداوند متعال برای روشن شدن بیشتر موضوع، قیامت و زندگی پس از مرگ را نیز در قرآن برای بشر توضیح می‌دهد. ‼️🤭با روشن شدن ارزش‌ها، این قابلیت و درک در انسان ایحاد می‌شود که چگونه باید نسبت به موضوعات مختلف دنیایی و آخرتی سرمایه‌گذاری کند. ‼️یک مشاور، تنها با ارائه شناخت درست از فلسفه دنیا و امیال دنیایی به مراجعه کننده، نمی‌تواند موفق باشد. باید در مراجعه کننده، مرحله بالاتری از شناخت یعنی باور ایجاد شود. در این مرحله مشاور باید از تکنیک‌های روانشناسی استفاده کند. https://eitaa.com/a_fatemi24/1264