eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ 📌طوفان الاقصی 🌪 🔸دعوتید به یک کُری خوانی جذاب 😃 و شرح دلاوری های مردان حماس و سربازهای پوشکی اسرائیل 😂😂 کم از شعرهای شاهنامه نمیاره ها 😎😜 👤 احمد رفیعی وردنجانی
👌👌😄😄👏👏
خسته شدم ازبس که دردم را به تو گفتم ای شعر ای از سنگ ها هم بی تفاوت تر پیک اجل بی معرفت حالی نمیپرسی بی یارم و بیمارم و چشمان محو در امشب در آغوشم بگیر ارام عزرائیل این قصه را امشب ببر تا نقطه ی آخر
تو مثلِ ماه میمونی،شبای بی تو دلگیره نبینم باز لاغرشی ،زمین از غصه می میره نه مثلِ فصل پاییزی، که گرمِِ باد و بارونِ نه شکلی از زمستونی،که سرمایی نمی گیره میون چار فصلِ سالِ من، تو بهترین هستی که با تو طعمِ خوشبختیم تاهفت آسمون میره سرم گرم و دلم قرصِ ،که تو عاشق ترین چتری حواسم پرتِ تو باشه دلم از این و اون سیره! تو تکراری نمیشی مثل ماهی !مثل خورشیدی! دلم میخواد بمونم عمری به چشمای تو خیره
در این هوای سرد آبان ماه بی رحم آغوش گرمت را نشد در بربگیرم
هنر شعر به توصیف تو عاجز مانده شرح زیبایی تو کار بشر نیست که نیست
341.8K
«بی‌طرفی» به ما نیامده در این نبرد «بی‌طرفی» به غیر ریختن خون، چه کرد «بی‌طرفی»؟! یقین بدان طرف ظالم‌اند بی طرفان که باخته‌ست در این تخته‌نرد،«بی‌طرفی» اگرچه باد، چنین جامه‌ای برایش دوخت به هیچ شیوه نیامد به مرد،«بی‌طرفی» میان معرکه‌ها می‌خزد به پستوها ذلیل و مضطرب و زار و زرد‌، «بی‌طرفی» به دور خویش فقط گشت و هیچ‌جا نرسید شبیه فرفره‌ای هرزه‌گرد، «بی‌طرفی» به موج‌ها، طرف حق گرفته دریا هم و برکه‌ای شده بی‌جان و سرد، «بی‌طرفی» قسم به کشته‌ی لب‌تشنه در میان دو رود به ما نیامده در این نبرد، «بی‌طرفی» میلاد عرفان‌پور
☆ آرام دل و قـــــــرار حـــــالــم نشدی پایان‌دهِ حسرت و ملالم نشدی از دست تو آه می‌کشم از تهِ دل شد عمر حرام و تو حلالم نشدی
‌🇵🇸 ای داغ هزار آرزو روی دلَت آمیخته با خونِ جگر آب و گِلَت از حنجر سرخ کودکانت جاریست در لُجّهِ‌ی خون: بأی ذنبٍ قُتِلَت
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا - تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید
غزه رنجور است بسم الله رحمان رحیم غزه محصور است بسم الله رحمان رحیم درمیان ملت اسلام یا خلق عرب غزه مهجور است بسم الله رحمان رحیم گر چه با این حجم از بمب و خرابی روبروست باز پرشور است بسم الله رحمان رحیم دست خالی راه بسته آب قطع و بر دفاع سخت مجبور است بسم الله رحمان رحیم در دفاع از خانه ویران شده با دست کین مثل زنبور است بسم الله رحمان رحیم اخم بر پیشانی خود او نمی آرد دمی چونکه مغرور است بسم الله رحمان رحیم او مقاوم هست همچون کوهی از فولاد سرد غزه منصور است بسم الله رحمان رحیم خون شده قلبش اگر از داغ این آلاله ها لیک مسرور است بسم الله رحمان رحیم دشمن صهیون به چشم کل دنیا این زمان خوار و منفور است بسم الله رحمان رحیم می رسد صبح ظفر خورشید پیروزی دمد غزه پر نور است بسم الله رحمان رحیم کربلا گردیده غزه لیک با امر خدا شمر مقهور است بسم الله رحمان رحیم علیرضا تیموری
مرا به غزه‌ی آواره در وطن بفرستید به سوگواری گل‌های پاره تن بفرستید جواب نسل‌کشی را نمی‌شود به زبان داد رها کنید جهان را و خط‌شکن بفرستید نشانه رفته به قلب حرام زاده‌ی صهیون هزار موشک سجیل نقطه زن بفرستید به فتح خیبر دیگر تمام حیدریون را بسیج کرده به پیکار اهرمن بفرستید و ای اهالی غرق سکوت! اگر شرفی هست برای مردم غزه فقط کفن بفرستید...
فریاد ڪن نام مرا تا بشڪُفم در جان تو بیهودہ هر جایے نرو، تنها منم درمان تو
مثل آن جسم که از روح جدا می ماند از منِ بعد تو یک مرده بجا می ماند رفتنت حادثه ای بود که با دیدن آن تا همیشه دهن پنجره وا می ماند
درخت‏ ها همه عریان شدند، آبان شد و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد نیامدی و نچیدی انار سرخی را که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد نیامدی و ترک خورد سینه ‏ی من و آه چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد چقدر باغ پر از جعبه‏ های میوه شد و چقدر جعبه‏ ی پر راهی خیابان شد چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد چطور قصه‏ ام آنقدر تلخ پایان یافت؟ چطور آنچه نمی‏خواستم شود آن شد؟ انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد و گوش باغ پر از خنده‏ ی کلاغان شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ساکتان این روزها هیزم شده‌اید آتش عصیان را هم‌دست شدید کشتن طفلان را یک عمر شعار آدمیّت دادید کر می‌کند این سکوتتان انسان را
🇸🇩🇸🇩🇸🇩 مـانـده‌ اسـت به آسـمـان نگاه غزه شـایــد کـه شـود مـــاه، پـنـاه غزه دریای پر از خون شده اما با عشق جــاری اسـت مـقـاومـت از آه غزه 🥀🥀 آخــــــر چــه مـگـر بـود گـنـاه غزه؟ خـون می‌چـکـد از عـمـق نـگاه غزه کودک‌کش پست و بی‌حیا اسرائیل دامـــان تــــــــــو را بـگـیـرد آه غزه 🥀🥀 شـد شــــام ســیــاه اگـر پــگـاه غزه ســ‌ــبـز اسـت مـسـیـر قـتـلـگـاه غزه تـرمــیـم نـمـی‌شـود دگـر اسـرائـیـل خوردی تو شکست سخت از آه غزه 🥀🥀 مـانده است نـگاه مـا بـه راه غــــزه دژ را بـکـند فـــتــح ســــپـاه غــــزه چون کوه مقاوم است اگر چه شاید گـاهـی بـرسـد بـه گــوش، آه غــــزه 🥀🥀 روزی که شود ثبت، سـپاه غزه اعــزام شـوم بـه پـاسـگـاه غزه من مـنتظرم حکم جهادم برسد تـا کِـی بـنویسم مـن از آه غزه؟ 🥀🥀 مـانند شـب است صـبحگاه غزه خـورشـیـد شـده شبیه مـاه غزه بـدجـور شـکست هیبت اسرائیل طوفان که به پاخاست از آه غزه
🇸🇩🇸🇩 ای کاش شود کسی پناه غزه آخر ز چه سوخته پگاه غزه نابود شوی بزودی ای اسرائیل از ضجه ی بی امان و آه غزه 🥀🥀 بی تاب شده است صبحگاه غزه خشکیده گلو ز آه آه غزه ننگ است کنون خموشی و بی طرفی باید که بسیج شد به راه غزه 🥀🥀 خونی است اگر صورت ماه غزه سرخ است اگر که شامگاه غزه چون منتقم فاطمه آید از راه دیگر نرسد به دهر ، آه غزه 🥀🥀 با موشک فسفری ، پگاه غزه پرپر شده طفل بی گناه غزه آن کس که گرفته ژست روشنفکری ذوب می شود از غریو آه غزه 🥀🥀 آرام بخواب در پناه غزه در پرتو نور سرخ ماه غزه ای طفل کفن پوش ، که خون تو دهد صد لاله به بوستان آه غزه
درخت‏ ها همه عریان شدند، آبان شد و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد نیامدی و نچیدی انار سرخی را که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد نیامدی و ترک خورد سینه ‏ی من و آه چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد چقدر باغ پر از جعبه‏ های میوه شد و چقدر جعبه‏ ی پر راهی خیابان شد چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد چطور قصه‏ ام آنقدر تلخ پایان یافت؟ چطور آنچه نمی‏خواستم شود آن شد؟ انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد و گوش باغ پر از خنده‏ ی کلاغان شد
دل در گرو عشق کسی دادم رفت بعدش چه به روزگار ناشادم رفت با اشک به مشهد آمدم حاجتمند با دیدن صحن حاجتم یادم رفت وحید برزگر قهفرخی
به قدری غم به دل دارم اگر یک ذره هر کس را دهم از این غم عظمی شود غم خانه این دنیا "عاصی" 😔😔😭😭
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین، سینه را ساختی از عشقش سرشارترین، آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین ! چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین ...
بیا آغوش وصلت را برایم باز کن آقا و برپا کن میان قلب شب فانوس چشمت را حساب روزهای بی تو ماندن رفته از دستم به دور از تو شدم زندانیِ ویرانه‌ی دنیا 🌸 @mastanehaye_man
☆ ســراغ مـن نیا، زنــهــار، ای شعر! مـرا در درد خـود بگذار ای شعر! نمی‌خواهم نه درمان و نه دردی برو دست از سرم بردار ای شعر! 😔