روزی که دلم هوای دریا را داشت
چشمان تو را بحر عمیقی پنداشت
این شاعری و عاشقی و دربهدری
نانی است که در سفرهی من عشق گذاشت
#حسین_جعفری
#رباعی
من قطرهام و قرار دریا بگذار
یک پنجره را به روی من وا بگذار
یک عمر دویده ام به دنبال سرت
ای مرگ برای یک نفر جا بگذار
#مرتضی_برخورداری
دارد نظر به خانه خرابان همیشه عشق
ویرانه فیض میبرد از ماه بیشتر
#صائب_تبریزی
🇮🇷خلیج فارس🇮🇷
زلالِ پهنهی تو دشمن سیاهی بود
خیالِ دشمنِ تو یک خیالِ واهی بود
نشد تمامِ ستم چیره بر اُبهت تو
نگاهبانِ تو یک لشکر الهی بود
به برقِ آینهیِ پاکِ خویش تیر زدی
به چشمِ هر که به سوی توأَش نگاهی بود
به روی خاکِ مذلت نشست بیتردید
کسی که سوی تو با قصدِ ظلم، راهی بود
از این نمد که بر آن کوفت دست دشمن تو
همیشه سهمِ سرش رنجِ بیکلاهی بود
خلیجِ فارس به جا ماند و زود شد معلوم
تمامِ آنچه که گفتند اشتباهی بود
به نامِ نامی و پاکِ خلیج فارس، فقط
همیشه بوده و هستی و نیز خواهی بود
#خلیج_فارس
#احمد_رفیعی_وردنجانی
این روزها از حال چشمانم خبر داری ؟
باید برای دیدن من.... چتر برداری !!
#سوسن_درفش
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند...
#فاضل_نظری
سکوت میکنم امشب به جای گفتوشنود
مرا ببخش که دل، گرم صحبت تو نبود
من آن تبسم بیپاسخم که هیچکس
به یاد من غزل عاشقانهای نسرود ...!
#علی_مقیمی
من به هم ریخته بودم تو ردیفم کردی
وَرنه من قافیه را باخته بودم ای عشق!
#زهرا_سادات_جعفرنیا
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند
برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند
گذشت فصل زمستان ولی برای زغال
هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند
هزار تاج به تاراج برده شد اما
همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند
چه خوابها که یکایک شدند نقش بر آب
چه نقشهها که سر برگههای کاهی ماند
کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد
برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند
شکوه نام تو مانند کوه پابرجاست
نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند
به رغم مدعیان، ای خلیج میهن من
تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند
#مجتبی_خرسندی
#خلیج_همیشه_فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #خلیج_فارس خانه ماست 😎✌️
بروید در همان خلیج خوکها 😁
🗓 به مناسبت دهم اردیبهشت روز ملی #خلیج_فارس 🌊🇮🇷
#امام_خامنه_ای
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
چقدر عکس ضریح تو را نظاره کنم
چقدر خون بچکانم ، بگو چه چاره کنم ؟
خیال پنجره فولاد تو هلاکم کرد
چگونه روز و شبم را به غم شماره کنم ؟!
#یا_غریب_الغربا
#یا_معین_الضعفا
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
همیشه لافِ صبوری زدم، ولی دنیا
خدا کند که مرا با تو امتحان نکند...!
#محمد_شیخی
سخت است که معتاد نگاهی شده باشی
دیوانهی چشمان سیاهی شده باشی
اینکه پسر رعیت ده باشی و آنوقت-
دلدادهی تک دختر شاهی شده باشی
در پیچ و خم عشق به سختی به در آیی-
از چاله، ولی راهی چاهی شده باشی
از دور تو را محکم و چون کوه ببینند
در خویش شبیه پر کاهی شده باشی
مانند دلیری که به دستش سپری نیست
بازیچهی دستان سپاهی شده باشی
یـک عُمر بجنگی و در آخــر نتوانـی -
تا نااامزد آن که بخواهی شده باشی
سخت است که ماه تو سراغ تو نیایـد
آنگاه که در حوضچه ماهی شده باشی
#کنعان_محمدی
مرا درگیر چشمت کن، مرا درگیر ابرویت
زمینگیرم بکن با آن سیاهی لشکر مویت
مرا درگیر عشقت کن، چنانکه مولوی را شمس
سماعم را دوچندان کن به آهنگ النگویت
من آن زنبور مایوسم، دهانم خالی از شهد است
و ماندم با چه رویی بوسه خواهم زد به کندویت
برایم با تو بودن لذتی دیگر نخواهد داشت
جز اینکه لحظهای می ایستم پهلو به پهلویت
دلیل موشکافیهای صائب، بافهی موهات
دلیل نکته سنجیهای بیدل، خال هندویت
بپوشان چهرهات را از نگاه شاعران شهر
نمیخواهم بپیچد در تغزلها هیاهویت
#امیر_نقیلو
عشق گاهی اتفاقی حلقه بر در میزند
هر کجا که عشق باشد، شعر هم سر میزند
واژههایت را صدا کن، دفترت را باز کن
عشق بیتاب است و دارد شعر پرپر میزند
نامههایم را برایت میفرستم، دختری
از حسادت سنگ بر بال کبوتر میزند
ابرها مشتی پر جا مانده از پرواز توست
آسمان در چشمهای آبیات پر میزند
شاعری پشت در است و التماست میکند
قافیه در دست او دارد به هر در میزند
با کدامین ساز تو دلشورهها را سر کنم
گریه دارم، شانههایت ساز دیگر میزند
با نوازش، تار مویم را به چنگ آورده است
زخمهها را پنجهات چندین برابر میزند
گوش کن، شاید صدای در زدن را بشنوی
شاعری پشت در است و حلقه بر در میزند
#علیاصغر_شیری
در کار خود، من و تو ز او بی وفاتریم
با من ز بیوفایی دنیا، سخن مگو
#حسین_منزوی
مات و مبهوت!! اگرچه خبرش کوتاه است
صحنهی جنگ چرا در دل دانشگاه است!!؟
صلح و آزادیِشان پشت نقاب است فقط
و دموکراسیِ آنها که سراب است فقط
درس دانشکده ها تا دم آخر این است
ظلم تلخ است ولی حق طلبی شیرین است
چه شد امروز که میدان فلسطین آنجاست!؟
ای جهان، خط مقدم وسط آمریکاست...
با چه تفسیر کند معنی آزادی را!؟
آن که در خون و خطر ذبح کند شادی را
اینطرف اینهمه آزادیِ سرکوب شده
آنطرف ارتش پوشالیِ مغلوب شده
ظلم در غزه و تگزاس ندارد فرقی
عقل با غیرت و احساس ندارد فرقی
تن به تن با غم این حادثه رو در رویند
حق طلبها وسط حادثه دانشجویند
در سکوتند ولی حنجرهی فریادند
در پی حق طلبی روی زمین افتادند
آی غزه، همه با اشک و غمت بیدارند
همه در سینهی خود حُب فلسطین دارند
ثمر واقعی خون شهیدان این بود
راه جمهوری اسلامی ایران این بود
تا که بیدار کند خواب همه دنیا را
بشکند هیبت پوشالی آمریکا را
#احمد_ایرانی_نسب
#دانشگاه_های_آمریکا
#خیزش_دانشجویی
#بصیرت #فلسطین #آمریکا
#احمد_ایرانی_نسب
شب گم شده در سیاهی چشمانت
شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی
افتاده به تور ماهی چشمانت
#جلیل_صفربیگی
سلام زخم دهان وا نکرده در غربت
نکشته است تو را مثل من اگر غربت
سلام وسعت تنهاییم در این زندان
رفیق گم شده در هایهوی سنگستان
سلام رفته ازین خانه بیخیال دلم
سلام حال دلم را بپرس حال دلم
سلام، پر شدهام از غروبِ بعد از تو
سلام تلخی دوران خوبِ بعد از تو
سلام بی تو جواب سلامها سرد است
زمانه بعد تو دیگر رفیق، نامرد است
میان مردم شهرم غریبهام بی تو
عجیب پر شدم از ساکنان غم بی تو
شبیه دشت نگاهم به آسمان مانده
تو رفتهای و برایم دو استکان مانده
تمام زندگیام از امید خالی شد
بدون اشک تو دوران خشکسالی شد
گذشتی از سر سرباز کشورت بانو
کجاست مرد سرافراز کشورت بانو؟
شراب چشم تو در بزم کیست این شبها
که حال و روز دلم دیدنیست این شبها
سلام از من دیوانه انتظاری نیست
قرار بود بیایی مرا قراری نیست
قرار بود بیایی بهار برگردد
به خانهاش دلِ بی اختیار برگردد
قرار بود قراری که با دلم داری
برای روز شکستن کنار بگذاری
چقدر بی سر و سامانیم فراوان است
سکوت میکنم این انتهای انسان است
نشستهام که بیاید رفیق دیرینم
شبیه دشت که در انتظار باران است
کجای جنگل آتش گرفتهام هستی
که دور من شده دیوار و شعله زندان است
به فال حافظم افتاده چند وقتی هست
که روز آه من و خندهی رقیبان است
نه رغبتی که بیایم به سوی آزادی
نه خانهای که بگویم چقدر ویران است
دوای این همه دلتنگیام فقط دست
رفیق روز مبادای مو پریشان است
همیشه پیک دلم را برای غم میریخت
سلامتی کسی که مرا بهم میریخت
سلام بی تو جواب سلامها سرد است
زمانه بعد تو دیگر رفیق، نامرد است
همیشه در چمدانت هوای رفتن بود
که قول آمدنت هم برای رفتن بود
چقدر بی سر و سامانیام فراوان است
سکوت میکنم این انتهای انسان است
#جواد_سنجری
با هر نفست عطر خدا آوردی
جای همه دردها دوا آوردی
باز است به روی تو در قلبم باز
ای صبح خوش آمدی صفا آوردی
#رباعی
#زینب_نجفی