eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃♥️✌️ ها همـــہ چیــز تعطیــل ... دوستـــــــ داشتـــن تـ✍...ـــــو مـــن هرصبـــح جمعـــــہ ... شـــروع ... زندگیمـــــــــــــــــــــــــــــــــ ...
را از دفتــــــــر تقویم ها خط می زنم اما چه سود؟ می نشینم پای تقویمی که می دانم تمـــــامش جمعه است
اللهم عجل لولیک الفرج خوب است یک سوار بیاید به شهرمان توفان افتخار بیاید به شهرمان این جمعه باز هم به هوای مانده ایم آقا بیا؛ بیاید به شهرمان این را بیا و از این جا عبور کن بگذار تا بیاید به شهرمان
ها دلگیر نیست.. شاید دلمان گیر کسی هست، که نیست🥀 🤲🏻
دوباره شد و دل شده پریشانٺـ دوباره حسرٺـ دیدار برقِ چشمانٺ بلند مرتبہ شاهِ زمان سلامٌ علیڪ سلام بر تو و بر ماه روے تابانٺ
🍂تا كجا فاصله افتاد ميان من و تو چند فرسنگ جدايست مكان من و تو... 🍂كاشكی خير نبيند دلش اتش گيرد بانی اين همه دوریِ ميان من و تو... 🍂چند سال است قنوت من و تو يكسان است ايه هاب فرج روی زبان من و تو... 🍂نقطه مشترك ماست همين هم خوبست اشك سرخی كه مسيحای نشان من و توست... 🍂باز هم جمعه شد و نبض زمان بالا رفت مثل اين ثانيه ها و ضربان من و تو...
تقصیر نیست ڪه این دل گرفته است هر لحظه در فراق تو غم است ‎ ‌‌‎ اللهم عجل لولیک الفرج
عج الله ها بی تو دلِ تنگ ِ زمین بی تاب است و دیدن آن ارباب است جمعه ها حال ، حال همان سیل زده ست که نیایی اش بر آب است! 🖍 🌦 سروده : جمعه ۱۸مرداد۱۳۹۸ ــــــــــــــــــــــ 🍒 ‌ 🍒 🍒 ••••✾•🌿🌺🌿•✾••••
رمضان و فراق یار جمعه و ماه مبارک ، تو کجایی آقا ؟ کاش می شد که همین جمعه بیایی آقا جمعه ها می رسد و میگذرد اما حیف چشم بر روی تو نائل نشود اما حیف بی تو در این رمضان کار دلم لنگ شود بر سر سفره ی افطار دلم تنگ شود سیزده قرن گذشت و نشد از تو خبری کاش من لایق دیدار تو گردم سحری تو بیا بهر ظهور و فرجت کاری کن بهر احیای فرج نیز مرا یاری کن تو ببین ذکر و دعایم که به جایی نرسد با نگاه تو دل من به صفایی برسد نکند آرزویِ دیدن تو دیر شود با فِراقت به خدا عاشق تو پیر شود جمعه ای رفت و دلم باز به یارش نرسید وای بر چشم و دلی که به نگارش نرسید به نبی و به حسن ، هم به علی و زهرا حضرت عشق بیا و قدمی رنجه نما . به تن غرق به خون و به شهِ کرببلا جان به لب آمده ِای حضرت دلدار بیا
روزهــــــــــای دلتنگ تــــوام ای بی وفا هرچه دلتنگی در این داری ، می خرم
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست تویی که سوده کمربند کهکشان به کلاهت جمال چون تو به چشم و نگاه پاک توان دید به روی چون منی الحق دریغ چشم ونگاهت در انتظار تو میمیرم و در این دم آخر دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت و ...
هرچه بد تا میکنم با من مدارا میکنی از سر لطف و کرم با بی حیا تا میکنی حاجتم را میدهی تا من تقاضا میکنم دردهایم را خودت فوراً مداوا میکنی پیش چشمان همه داری بزرگم میکنی آبرویت را دوباره خرج رسوا میکنی پرده پوشی میکنی و باز عصیان میکنم هر که بویی میبرد فوراً تو حاشا میکنی صبح تا شب این همه بد میکنم اما شما کار خوبم را فقط در بوق و کرنا میکنی سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری غافل از اینکه مرا داری تماشا میکنی یاد کن آلوده را از باب لطف در قنوت نیمه شب با رب که نجوا میکنی یا زمانی که میان روضه های مادرت گریه بر درد و مصیبت های زهرا میکنی کربلا میخواهم آقا التماست میکنم گریه دارم میکنم، داری تماشا میکنی؟ : 💔 شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلم، شد بیا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
از چشم تو هر صبح گوهر میریزد آلاله به دامان سحر میریزد صد بغض از در سینه ی من شبنم شده و ز چشم تر میریزد حسین جعفری
عج ای روی تو ز هرچه گل تازه نازتر عطر تو از نسیم سحر دلنوازتر دیوانه نیستم بروم از کنار تو وقتی که نیست غیر تو یاری بسازتر روزی که از نیاز دلم با خبر شدی دستم به سوی دامن تو شد درازتر بود و نبود من چه قدر فرق میکند وقتی ز هست و نیست تویی بی نیازتر ایکاش نام من برود در قنوت تو دست تو هست پیش خدا چونکه بازتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭داغ بر دل نشسته😭😭داغ بر دل نشسته😭 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
انگیزه و شورمان نماز جمعه است میعاد حضورمان نماز جمعه است با خویش اگر نور بصیرت داریم سرچشمه نورمان نماز جمعه است دل باز مهیای نماز جمعه است یک قطره به دریای نماز جمعه است میعاد حضور مومنان در هر شهر همواره مصلای نماز جمعه است مهدی شریفی
مائیم اسیر دامتان یا مهدی روی لب ماست نامتان یا مهدی ای شمس و قمر خادم درگاه شما ای جن و ملک غلامتان یا مهدی مهدی شریفی
عج ای رونق ندبه های آدینه بیا ای مرهم دردهای دیرینه بیا تا اینکه به ما شبزدگان نور رسد یک جمعه تو با چراغ و آیینه بیا
آیینه ی بی غبار برمی‌گردد باسیصد و چند یار برمی‌گردد پاییز به گوش برگ ها می‌گوید سر میرسد انتظار ، برمی‌گردد
آمد، شبیــــهِ قاصـــدکی رهگذر گذشت از کوچه‌کوچهٔ دلِ من بی‌خبر گذشت... سردردِ هر شبم کمی آرام‌تر شده‌ست باخاطرات، یک شبِ بی دردسر گذشت... گفتم به او" اگر نروی " رفت، دور شد دیدم که آب از سرِ قــــیدِ " اگر" گذشت... آن روزِ نا امیــــــد کنــــــنده بـــــــــرای من از هر غروبِ غم انگیزتر گذشت... یعنی درست می‌شنوم؟این‌که رفت و کار ازخواهـــش " بیـا و مرا هم ببر" گذشت... باور نمی‌کنم که به فکرم نبوده‌است حتماً خیال کرده که پایانِ سر گذشت... ختمِ به خیر شد! نه به اعلامیه زدند عکسِ مرا، نوشته جوانی که در گذشت...   ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@abadiyesher
یعنی کہ غمی بستہ هوای نفست و بخواهی کہ چنان ابر بباری نشود 🆔@abadiyesher
کاش می‌شد که خدا باز عنایت بکند یک جهان غمزده را غرق سعادت بکند حال و احوال زمین درهم و این شهر خراب نه نباید که به غم بیشتر عادت بکند پشت هم چله و هی ندبه به امید ظهور تا به کی سینه از این درد روایت بکند رفته و میگذرد صبح و شب از کوچه‌ی عشق حائلی نیست اگر چشم رعایت بکند باز هم و امید ،هوس کرده خسی جانب عشق خودش عرض ارادت بکند *** درد از این بیش که در غلغله‌ی مدعیان یک نفر نیست که با عشق صدایت بکند... 🆔@abadiyesher
من مثل تو و تو مثل من چشم به راه ما چشم به راهِ مردی از کــوچه‌ی ماه بگذار دوباره را صرف کنیم: ندبه، گریه، عهد، فرج... بــــاز گناه 🆔@abadiyesher
دوباره جمعه... دوباره جمعه و ما و هوای آمدنت دوباره دم زدن از ماجرایِ آمدنت دوباره ندبه و اشکی که می چکد آرام دوباره ناله ی ما و دعایِ آمدنت دوباره ما که بیان کرده ایم با احساس تمام هستیِ ماها فدایِ آمدنت دوباره ما که به گوشیم جمعه ها،شاید ز سمت کعبه بیاید نوایِ آمدنت همیشه منتظریم آن دقیقه را که جهان شود سرایِ صفا از صفایِ آمدنت چقدر در دلمان شوق و آرزو داریم شویم ماهمه حاجت روایِ آمدنت ولی همیشه به جز ندبه و دعا،کاری نکرده ایم ،دریغا ،برای آمدنت @abadiyesher