eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلی از هنر عشق ِ تو جز حرمان نیست آه از این درد که جز مرگ ِ من‌اَش درمان نیست این همه رنج کشیدیم و نمی‌دانستیم که بلاهای وصال ِ تو کم از هجران نیست آنچنان سوخته این خاک ِبلاکش که دگر انتظار ِمددی از کَرم ِباران نیست به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست این چه تیغ است که در هر رگ ِمن زخمی از اوست گر بگویم که تو در خون منی، بهتان نیست رنج ِ دیرینه‌ی انسان به مداوا نرسید علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست صبر بر داغ دل ِسوخته باید چون شمع لایق ِصحبت بزم تو شدن آسان نیست تب و تاب ِ غم ِ عشقت، دل ِدریا طلبد هر تــُنـُـک حوصله را طاقت ِ این توفان نیست سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
🔸 اَصَنَم درد نداشت... حمله بد بود ولی جون ننم درد نداشت اصنم درد نداشت گرچه سرویس شد از آن دهنم، درد نداشت اصنم درد نداشت گرچه بودند قطور آن همه موشک که زدند یا که بودند بلند از چه من نعره‌ی بی‌خود بزنم! درد نداشت اصنم درد نداشت آبکش گرچه شده گنبد ما، ناله چرا؟ چون‌که او گفته به ما گرچه سولاخ شده کل تنم، درد نداشت اصنم درد نداشت گرچه با حمله‌ی ایران شده‌ام خوار و نژند روزگارم شده گَند گرچه افزوده به درد و محنم، درد نداشت اصنم درد نداشت کس نگوید که در این حجم هجوم است محال نرسد هیچ ملال فکر کن سِر شده کلا بدنم، درد نداشت اصنم درد نداشت گرچه پنهان شدم از ترس به یک زیر زمین نیستم هیچ غمین یا که آواره‌ی دشت و دمنم درد نداشت اصنم درد نداشت تا که ثابت بکنم هیچ نباشم نگران مثل انبوه خران می‌رسد نغمه‌ی خر در چمنم، درد نداشت اصنم درد نداشت آن کشد درد وطن را که وطن از خود اوست اینچنین درد نکوست من چرا؟ درد کِشم، بی وطنم، درد نداشت اصنم درد نداشت
سوختن با تو به پروانه شدن می‌ارزد عشق این بار به دیوانه شدن می‌ارزد گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی جستجوی تو به بی خانه شدن می‌ارزد تیشه بر ریشه قصری که در آن شیرین نیست بیستون بی تو به ویرانه شدن می‌ارزد یوسفم سینه‌ی من پیرهن پاره‌ی من ننگ این قصه به افسانه شدن می‌ارزد خاک خامم عطش آتش و می در دل من بزن آتش که به پیمانه شدن می‌ارزد شانه ام زیر غم عالم و آدم اما یک نفس زیر سرت شانه شدن می‌ارزد..
امشب دلم از آمدنت سرشار است فانوس به دست کوچه‌ی دیدار است آن‌گونه تو را در انتظارم که اگر این چشم بخوابد آن یکی بیدار است
احوال دل آن زلف دو تا داند و من راز دل غنچه را صبا داند و من بی‌من تو چگونه‌ای ندانم؟ اما من بی‌تو در آتشم خدا داند و من
روا مدار که از دیدنت شوم محروم چنین که من به جمال تو آرزومندم..
حس خوبی است در آغوش خودت پیر شوم اینکه «یک عمر» به دستان تو زنجیر شوم! آسمانم شوی و تا به سَرم زد بپرم با نگاهِ پر از احساسِ تو درگیر شوم درد اگر از تو به اعماقِ وجودم برسد حاضرم دَم نزنم تا که زمین‌گیر شوم باید ابراز کنم نیّت رویایم را باید از زاویه‌ی شعرِ تو تفسیر شوم یک غزل باشم و تا مرزِ جنونت بکشم پر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم اولین تارِ سفید سرِ من را دیدی حس خوبی است در آغوش خودت پیر شوم..
مگر به دامن گل سرنهاده‌ای شب دوش ؟ که آید از نفس غنچه بوی آغوشت. میان آنهمه ساغر  که بوسه می.افشاند برآتشین لب جان پرور قدح نوشت.. شراب بوسه‌ء من  رنگ وبوی دیگر داشت مباد گرمی آن بوسه ها فراموشت ترا چو نکهت گل  تاب آرمیدن نیست نسیم غیر  ندانم چه گفت در گوشت «رهی » اگر چه لب از گفتگو فرو بستی هزار شکوه سراید نگاه خاموشت..
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
@zekr_media - سید رضا نریمانی.mp3
10.29M
یا الهـــــی ؛ به گداهایِ حسین ؛ یِ نیــــم نگاهـــــی...
شبتون بخیر 🌼🌼🌼🌼
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها نه زمین، زمان تو را می‌خواند انسان با هر زبان تو را می‌خواند هر گوشهٔ دنیاست سخن از نامت فرمانده بیا، جهان تو را می‌خواند @sheikh_ali_moghaddam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مصاف شیر ایران آمده بیچاره موش نیمه‌شب این‌بار و ترسان‌آمده بیچاره موش توی مشت اش دارد آماده سلاحی مرگبار با پشه‌کوری به میدان آمده بیچاره موش ✍ ✒️@sherkadeh
آنان که فقط یک سر بی مخ دارند؛ از سیلی ما نشانه بر رخ دارند؛ آن حمله ی سنگین پر از موشک را؛ با ریزپرنده قصد پاسخ دارند... ۱۳۰۳/۱/۳۱
فوری هم اکنون/ صفوف طویل و ازدحام مردم اصفهان برای خرید حلیم صبح جمعه بعد از حمله ریزپرنده‌ها 😂😂😂
خخخخخ این پاسخ تو شد به جهان مایه‌ی خنده با چند پشه!!!حمله به این شیر درنده؟! این می‌زنم و می‌زنم و می‌زنم این بود؟! شب آمده‌ای با دوسه تا ریزپرنده؟
♡ نشسته روی گلِ گونه‌هام دانۀ شبنم که دوست در بغل خویش راه داده مرا هم برای آینۀ دل نبود محرم رازی تویی فقط تو عزیزم! برای آینه محرم هزارمرتبه طوفان غم رسید به قلبم ولی اجازه ندادی که سروِ دل بشود خم تو آمدی به خیالم، گریخت غصه از این دل پرم ز مهر تو زیبا! چگونه شاد نباشم؟
📣 فراخوان سراسری «وعده صادق» منتشر شد جشنواره مردمی فیلم عمار با هدف گردآوری و بازتاب واکنش‌های مردم ایران در حمایت از تنبیه مقتدرانه رژیم صهیونیستی، فراخوان سراسری «وعده صادق» را در ۴ قالب برگزار می‌کند 🔻 قالب‌ها: 🔸 محتوای ویدیوئی: فیلم موبایلی (خاطره‌گویی، مصاحبه مردمی، واکنش‌های مردمی و…)، بازتولید محتوای ویدیوئی (پاسخ طنز به تهدید اسرائیل، گزارش از عملیات وعده صادق و…) 🔸 محتوای صوتی: خاطره‌گویی، مصاحبه مردمی، سرود، پادکست و… 🔸 محتوای تصویری و گرافیکی: نقاشی، عکس (واکنش‌های مردمی و…)، عکس نوشت، کاریکاتور، پوستر و… 🔸 محتوای متنی: دل‌نوشته، شعر، شعار (توییت، پلاکارد و…)، متن خبری و… 🔰 مهلت ارسال آثار ۳۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ⬅️ ارسال آثار از طریق نام کاربری 🌐 @Ammarfilm_1389 در پیامرسان‌های روبیکا، بله، ایتا و شاد 🔻مطالعه کامل فراخوان: 🔗 ammarfilm.ir/?p=34742 🔻فراخوان هنر https://eitaa.com/joinchat/4088988143C1636bfdac0
اندوه ندیدن و غم هجرانت بد شعله زده به جان مشتاقانت با آمدنت تمام کن فرقت را سوگند تو را به هرچه هست ایمانت
بـه محشر وَعده دیـدار اگر دادی نمی رنجم وصالِ چون تـویی را صَبـر این مقدار می بـاید...
دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست ای تو به من از خود من خویش‌تر
زخمی است به دل که بی‌تو درمان نشود این حال خراب بی تو سامان نشود هم جانی و هم عشق منی مهدی جان جز مهر تو روح‌بخش این جان نشود