eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو با قلبِ ویرانه‌ ی من چه کردی ببین عشقِ دیوانه‌ی من چه کردی در ابریشمِ عادت، آسوده بودم تو با حالِ پروانه ‌ی من چه کردی ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم خُمار است میخانه ‌ی من، چه کردی مگر لایقِ تکیه دادن نبودم تو با حسرتِ شانه‌ ی من چه کردی مرا خسته کردی و خود خسته رفتی سفر کرده! با خانه‌ ی من چه کردی جهان من از گریه ‌ات خیسِ باران تو با سقفِ کاشانه‌ ی من چه کردی 🌹
🍃🍃🍃 شاید که عمر من به شب قدر، قد نداد پس در همین لیالی شعبان مرا ببخش .. 🍃🍃
🍃 پایان شعبان رسیده مرا پاک کن حسین این دل برای ماه خدا روبراه نیست... 🍃 ‌
میانِ بلبل و پروانه فرق بسیار است کجا به رتبه‌ی کردار می‌رسد گفتار؟ ◍༅࿐ྀུ༅⊰⃟𖠇◍🌸◍⊰⃟.࿐ྀུ༅◍
از مهرِ دوستانِ ریاکار خوش‌تر است! دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست!! ◍༅࿐ྀུ༅⊰⃟𖠇◍🌸◍⊰⃟.࿐ྀུ༅◍
من خیس ِ باران باشم و در را برویم وا کنی عطر ِ تمشک و پونه را با خنده ات معنا کنی. مانند ِ برگ و شبنمی، سرد از هوای ِ نم نمی در خود بلرزم تا کمی در دستهایم "ها" کنی بگذاری آن سو صندلی، محو ِ هوای ِ مخملی با چوبهای ِ جنگلی شومینه ای برپا کنی کتری و رقص ِ شعله ها، آویشن و هِل در هوا یک سینی از عشق و صفا سهم ِ من ِ تنها کنی حالی به حالی جای ِ گل، رقص ِ شمالی جای ِ گل بر روی ِ قالی جای ِ گل، نقش ِ نگار ایفا کنی آیینه ای بگذاری و دل بر دلم بسپاری و آن شانه را برداری و با تار ِ مو غوغا کنی ای جویبار ِ زمزمه! ای مستی ِ بی واهمه! اصلا که گفته اینهمه آیینه را زیبا کنی؟ چیدی گل ِ مهتاب را، تا پشت ِ پلک ِ خواب را سهم ِ هزاران قاب را تصویری از رویا کنی من صبح شعری خوانده ام، شاید تو را گریانده ام تا جای ِ خالی مانده ام یک شاخه گل پیدا کنی..
به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان / به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان خدا داند که در بازار عشقت / به جز جان هیچ کالایی ندارم یا حسین جان
هرکجا؏ـشق‌آید‌و‌ساکن‌شود هرچھ‌ناممکن‌بودممکن‌شود♥️' مولوی
چنان وابستھ ات هستم کھ گر پرسند ز احوالم بگویم من نمے دانم اگر خوب است من خوبم ♥️
با عشق حسین هر که سر و کار ندارد / خشکیده نهالیست ، پر و بال ندارد ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم / آتش به محبان حسین کار ندارد
گفتم كه علي، گفت بگو سِرُّ الله              گفتم كه علي، گفت بگو عين الله گفتم كه به وصفش چه بگويم گفتا     لا حول و لا قوه إلّا بالله (ع)🌹
داشت ضرب المثلی بینِ جماعت میشد عشقِمان وردِ زبان بود، خرابش کردی...!
شدی دلیل غزل های من حواست هست؟ تمام فکر وخیالات من حواست هست ؟ منی ک هیچ ندارم نشان و نام از تو، شدی چراغ شب تارمن حواست هست؟
تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست فقط نه من به هوای تو اشک می ریزم که هر چه رود در این سرزمین مسافر توست همان بس است که با سجده دانه برچیند کسی که چشم تو را دیده است و کافر توست به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست که گفته است که من شمع محفل غزلم؟! به آب و آتش اگر می زنم به خاطر توست ‌
دࢪ قضاوت همه حق ࢪا به تو دادند ولے نکته این است که من ࢪاز نگه داࢪ تࢪم..
💜از قول مـن، روے تـمام جـاده هـا بنـویس.... ، نہ پا،عشـقم...
عشقبازی میکنی در خلوت شبهای من ای خیال دوست شبها بادل تنهای من میرسی از راه هرشب دست وپا، گم میکنم ای همه پنهان درون سینه پیدای من مینشینی چشم میدوزی به این دیوانگی مینوازی عشق را درحسرت و حاشای من میبری تاخواب دیگر بسترم را تا سکوت اینچه امروزیست مست افتاده درفردای من پیرهن جامانده باید خواب را باور کنم وای از این دیوانگی های تو و ای وای من خواب میخواهم فقط خواب بلندی تا ابد این تو و من بود دیشب یا توی منهای من خلوت خاموش و خاطر خواه میخواهم بیا ای خیالت تخت خفته در دل شبهای من
درد است به جانم چه کنم نیست طبیبی پنهان شده در خنده ی من بغض عجیبی در راه رسیدن به تو افتاده ام از پا چنگی بزنم بی تو به دامان رقیبی هر کس به طریقی ثمری دید ولی ما جز خون دل از عشق نبرديم نصيبي از غير اگر طعنه شنيديم غمي نيست درد است ولي طعنه ی جان سوز حبيبي لب تشنه به دنبال تو هر لحظه دویدم شاید به سرابی دل ما را بفریبی هر روز پريشان تر و تنها ترم از قبل چون بلبل پركن شده ام نيست شكيببي در طالع ما نيست دلي شاد و سري خوش آری که گران شد تمام چیدن سيبی
هر کسی "انگشتری" دارد ؛ سلیمان نیست که هر کتابی که مُعَرَّب بود قرآن نیست که هر که از مسجد گریزان هست ؛ بی ایمان نشد هرکسی در مکه مُحرم شد مسلمان نیست که گاه سِجّیل است پنهان در میان ابرها هر چه از بالای سر بارید ؛ باران نیست که گاه قطع عضو و گاهی زهر و گاهی نیز داغ ... دائما شربت برای درد؛ درمان نیست که ! "پسته ی بی مغز چون لب واکند رسوا شود" هر کسی بالای منبر شد سخندان نیست که گاه مرگ عشق آغاز شروعی تازه است سوختن در مکتب ققنوس پایان نیست که! گفته بودی بعد ازین باهر که میخواهی بگرد قلب من آزاد راهِ قم به تهران نیست که!! 😊😊
اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَم سوی حِجاز میشَوَم "باز مُقابِلَم تویی" باده ی ناب میشَوَم، شِعر و کِتاب میشَوَم یِکسَره خواب میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی" هَمرَهِ موج می شَوَم، راهیِ اوج میشَوَم فوج به فوج میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی" سایه ی ماه میشَوَم، دَر تَهِ چاه میشَوَم راهیِ راه میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی" توی رَواق میشَوَم، کُنجِ اُتاق میشَوَم بَسته به طاق میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی اَز هَمه دور میشَوَم، نقطه ی کور میشَوَم زِنده به گور میشَوَم،"باز مُقابِلَم تویی" هَمدَمِ خار میشَوَم، بی کَس و یار میشَوَم بَر سَرِ دار میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی !
🌱🖇 خواهم که راز عشقت پنهان کنم ز یاران صحرای آب و آتش پنهان چگونه باشد
🌱🖇 گفتم به کامِ وصلَت خواهم رسید روزی گفتا که نیک بنگر...شاید رسیده باشی!
گیرم پرنده ها به رهایی مصمم‌اند افسوس! میله‌های قفس سخت محکم‌اند تا يادمان نرفته بيا آشتی کنيم آيينه‌های پشت به هم، خالی از هم‌اند بر من مگیر خرده اگر گریه می کنم این اشک ها چکیده غم‌ های عالم‌اند با هیچ‌کس به غیر خودت درددل مکن! ناگفته‌ها بزرگ ترین گنج آدم‌اند باید صبور بود و دعا کرد و اشک ریخت آداب انتظار همين‌ها که گفتم‌اند 🌺🌺
🌱🖇 صد مرتبه آن چادر، جذاب ترش می‌کرد خود کشف حجابی بود، چادر که سرش می‌کرد
🙂🖤 ضــ×ــرب و تقســ÷ــیم دلم با تو بہ حاصل نرسید🚶🏻‍♂ لعنتت باد ریاضی ڪہ پر از مجهولی...💔 🕯🌺