eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم بگو که من هرچه شد، می آیم! مرا رها کن به خود می آیم به انتقام اُحُد می آیم، می افتد این قلّه هم به چنگم بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم هنوز سنگم مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم سرم شکسته ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم حماسه ی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی خروش باشد خدا کند باده نوش باشد رفیق اگر می دهد شرنگم اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا غبار را هم زدوده حتّی برادرم _قاسم_ از تفنگم
چه خوش برقی به چشم شب درخشید چراغم را فروغی تازه بخشید مخوان ای جغد شب لالایی شوم که پشت پرده بیدار است خورشید
چگونه می کُند انکار؟،قاصدش زنده است هـــــــــزار نامه فرستادم و جـــــواب نداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی! نمی‌بینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم فقط یکریز می‌گردد جهان دورِ سرم یعنی تو را از من جدا کردند و پشت میله‌ها ماندم تمام هستی‌ام نابود شد، بال و پرم یعنی نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟ اگر ده سال بر می‌گشتم از امروز می‌دیدی که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن پس از من آنچه می‌ماند به جا؛ خاکسترم یعنی نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم اگر منظورت این‌ها بود، خوبم... بهترم یعنی! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز آیات هنگام ماه‌گرفتگی امشب واجب است 🔹رئیس کمیته علمی ستاد استهلال دفتر رهبر انقلاب: خواندن نماز آیات هنگام ماه‌گرفتگی امشب واجب است. زمان ماه‌گرفتگی ۶ آبان: ۲۳:۰۵ دقیقه تا ۰۰:۲۲ دقیقه بامداد
ای کاش یک جزیره فقط بود در زمین من بودم و توبودی و کل جهان نبود صیدت نمیشد این دل نامهربان من مژگان تو اگر به دهان کمان نبود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانی‌ است باور نمی‌کردم در این حد دشمنت جانی‌ است تن‌تکّه‌ها را در کفن، باور نمی‌کردم لبخندهایت در مصافی تازه قربانی‌ است دیدم گلوی زخمی‌ات را...آتش است و خون دیدم غبار صورتت را...آب حتّی نیست جنگ نفس‌گیری‌ست شاید آخرین جنگ است حال‌وهوای قلب‌ها بدجور طوفانی‌ است ای شیخ ای همسایه با یک جو مسلمانی دل‌کندنت از گندم ری هم به آسانی‌ است ناخواسته وجدان انسان را نشان رفته‌ است آن موشکی که در سقوطش فکر ویرانی‌ است أشهد نخوان در گوش زخمی‌ها برادر جان نه! وقت مردن نیست هنگام رجزخوانی‌ است ما با شهادت زنده‌ایم و زنده می‌مانیم صهیون ولی در قبر تنگ حرص، زندانی‌ است باید هم از ترسش بمیرد قبل نابودی وقتی حریفش دست مجروح سلیمانی‌ است طاقت بیاور شمعدانی! تشنگی‌ها را فردا تمام کوچه‌های غزّه بارانی‌ است
آبادی شعر 🇵🇸
از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانی‌ است باور نمی‌کردم در این حد دشمنت جانی‌ است تن‌تکّه‌ها را در کفن
👌👌👌👏👏 با اجازه خانم سپهکار عزیز یکم ویرایش لازم داشت ویرایش شده فرستادم تو کانال🌼🌼
ماه گرفت و تو به یاد آمدی ام ماه من علت اشک و غم و بغض و دمِ هر آه من آمده بودم که تو را سیر تماشا کنم نیست گناهی به نگاهِ گَه و بیگاه من هیچکسی هیچ کجا هیچ زمانی نشد قَدر قدم های تو چون سایهٔ همراه من تا که گرفتی رخ خود را همه جا تیره شد ماه بلندم تو ببین طاقت کوتاه من وقت نهان گشتن تو امر نمازم نمود خلوت خوبیست میان تو و الله من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ 📌طوفان الاقصی 🌪 🔸دعوتید به یک کُری خوانی جذاب 😃 و شرح دلاوری های مردان حماس و سربازهای پوشکی اسرائیل 😂😂 کم از شعرهای شاهنامه نمیاره ها 😎😜 👤 احمد رفیعی وردنجانی
خسته شدم ازبس که دردم را به تو گفتم ای شعر ای از سنگ ها هم بی تفاوت تر پیک اجل بی معرفت حالی نمیپرسی بی یارم و بیمارم و چشمان محو در امشب در آغوشم بگیر ارام عزرائیل این قصه را امشب ببر تا نقطه ی آخر
تو مثلِ ماه میمونی،شبای بی تو دلگیره نبینم باز لاغرشی ،زمین از غصه می میره نه مثلِ فصل پاییزی، که گرمِِ باد و بارونِ نه شکلی از زمستونی،که سرمایی نمی گیره میون چار فصلِ سالِ من، تو بهترین هستی که با تو طعمِ خوشبختیم تاهفت آسمون میره سرم گرم و دلم قرصِ ،که تو عاشق ترین چتری حواسم پرتِ تو باشه دلم از این و اون سیره! تو تکراری نمیشی مثل ماهی !مثل خورشیدی! دلم میخواد بمونم عمری به چشمای تو خیره
در این هوای سرد آبان ماه بی رحم آغوش گرمت را نشد در بربگیرم
هنر شعر به توصیف تو عاجز مانده شرح زیبایی تو کار بشر نیست که نیست
341.8K
«بی‌طرفی» به ما نیامده در این نبرد «بی‌طرفی» به غیر ریختن خون، چه کرد «بی‌طرفی»؟! یقین بدان طرف ظالم‌اند بی طرفان که باخته‌ست در این تخته‌نرد،«بی‌طرفی» اگرچه باد، چنین جامه‌ای برایش دوخت به هیچ شیوه نیامد به مرد،«بی‌طرفی» میان معرکه‌ها می‌خزد به پستوها ذلیل و مضطرب و زار و زرد‌، «بی‌طرفی» به دور خویش فقط گشت و هیچ‌جا نرسید شبیه فرفره‌ای هرزه‌گرد، «بی‌طرفی» به موج‌ها، طرف حق گرفته دریا هم و برکه‌ای شده بی‌جان و سرد، «بی‌طرفی» قسم به کشته‌ی لب‌تشنه در میان دو رود به ما نیامده در این نبرد، «بی‌طرفی» میلاد عرفان‌پور
☆ آرام دل و قـــــــرار حـــــالــم نشدی پایان‌دهِ حسرت و ملالم نشدی از دست تو آه می‌کشم از تهِ دل شد عمر حرام و تو حلالم نشدی
‌🇵🇸 ای داغ هزار آرزو روی دلَت آمیخته با خونِ جگر آب و گِلَت از حنجر سرخ کودکانت جاریست در لُجّهِ‌ی خون: بأی ذنبٍ قُتِلَت
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا - تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید
غزه رنجور است بسم الله رحمان رحیم غزه محصور است بسم الله رحمان رحیم درمیان ملت اسلام یا خلق عرب غزه مهجور است بسم الله رحمان رحیم گر چه با این حجم از بمب و خرابی روبروست باز پرشور است بسم الله رحمان رحیم دست خالی راه بسته آب قطع و بر دفاع سخت مجبور است بسم الله رحمان رحیم در دفاع از خانه ویران شده با دست کین مثل زنبور است بسم الله رحمان رحیم اخم بر پیشانی خود او نمی آرد دمی چونکه مغرور است بسم الله رحمان رحیم او مقاوم هست همچون کوهی از فولاد سرد غزه منصور است بسم الله رحمان رحیم خون شده قلبش اگر از داغ این آلاله ها لیک مسرور است بسم الله رحمان رحیم دشمن صهیون به چشم کل دنیا این زمان خوار و منفور است بسم الله رحمان رحیم می رسد صبح ظفر خورشید پیروزی دمد غزه پر نور است بسم الله رحمان رحیم کربلا گردیده غزه لیک با امر خدا شمر مقهور است بسم الله رحمان رحیم علیرضا تیموری
مرا به غزه‌ی آواره در وطن بفرستید به سوگواری گل‌های پاره تن بفرستید جواب نسل‌کشی را نمی‌شود به زبان داد رها کنید جهان را و خط‌شکن بفرستید نشانه رفته به قلب حرام زاده‌ی صهیون هزار موشک سجیل نقطه زن بفرستید به فتح خیبر دیگر تمام حیدریون را بسیج کرده به پیکار اهرمن بفرستید و ای اهالی غرق سکوت! اگر شرفی هست برای مردم غزه فقط کفن بفرستید...
فریاد ڪن نام مرا تا بشڪُفم در جان تو بیهودہ هر جایے نرو، تنها منم درمان تو
مثل آن جسم که از روح جدا می ماند از منِ بعد تو یک مرده بجا می ماند رفتنت حادثه ای بود که با دیدن آن تا همیشه دهن پنجره وا می ماند