eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. إِلهي رَبَّيْتَني في نِعَمِكَ وَإِحْسانِكَ صَغِيرًا وَنَوَّهْتَ بِاسْمي كَبِيرًا از لطف مرا به این جهان آوردی با نعمت و نیکی‌ات مرا پروردی از خوبی تو چه گویم ای خوب‌ترین؟ بد بودم و تو به من محبت کردی ✍️
جهنـم شد جهـانم‌ بی تـو و دائم  پریشانم من از کابوسِ تنهایی، در این دنیا هراسانم چنان‌بال‌و پرت‌دادم که‌رفتی راحت‌ و ساده شـدم راهِ گـریـزِ تـو،  و از کـرده پشیمـانم منی کـه ذره ای حتی، ندارم طاقتِ اشکت چرا بـارانی ام هـر دَم، دلیلش را نمی دانم خطاکردی و بخشیدم جفاکردی و رنجیدم دچـارِ حـسِ دلتنـگی، میـانِ حجمِ زندانم نشستم خستـه و گریـان کنـارِ خاطراتِ تو به‌ زحمت میزند قلبم درونِ جسمِ بی‌ جانم تراشیـدم بُتی از تـو در عمـقِ معبـدِ ذهنم شدم کافر و با عشقت گرفتی دین و ایمانم اگرچه رفتی‌و هرگز ندیدی بغضِ این زن را بدان در حسرتم اما، به پایت ساده میمانم
هر که از در میرسد فردا رهایم میکند مشکلی در دل ندارم چون خدایم میکند چون ندایش گم که شد در این شلوغی بی ثمر خلوتی حاکم بشد ، با جان صدایم میکند کرد تنهایم بکوشم تا بدانم کیستم؟ من بدی هایی به خود کردم سزایم میکند؟ قبلِ آن از عشقِ او هیچی نمیدیدم ولی حال دانستم که هر کاری برایم میکند من ندارم هیچ نیازی به داروی کسی چون دلم بیمار شد نامش دوایم میکند در زمانی من ندیدم روی مهری در کسی بارها دیدم مرا در خود گدایم میکند سخت ترسیدم زمانی درک کردم بعد مرگ زندگی تنها همین رختش وفایم میکند
هم نقشه ی فتنه را به هم خواهم زد هم تیر خلاص بر ستم خواهم زد من جمعه ی آخر همین ماه عزیز آزادی قدس را رقم خواهم زد
هر لحظه با تمام توان در کمین ماست ماری به نام نَفس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرق شرم بی‌امان بار گناه عمر به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌ و شبهه عصای یقین ماست آن‌ را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این‌ آتشی که در کفِ‌ دست است،دین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین بوده است زندان مؤمنی که بهشت برین ماست وقتی که نامه‌ی عمل ما سیاهه‌ شد دیگر چه جای دست یسار و یمین ماست اسرار با گذشت زمان فاش می‌شوند نامحرم است هرکه به جز تو امین ماست در دوره‌ی فراق تو یا صاحب الزّمان حبل‌المتین یاد تو حصن حصین ماست (غزلیّات مهدوی)
امشب اسیر باغچه، مدهوش خانه‌ام گویا نشسته عشق در آغوش خانه‌ام اینجا میان هر تپش قلب زندگی پیچیده است نام تو در گوش خانه‌ام نسپرده‌اند صورت ماه تو را به ذهن آیینه‌های یاد فراموش خانه‌ام هر شب سکوت بکر تو تکرار می‌شود در ضبط‌صوت عاشق و خاموش خانه‌ام آه ای درخت بید که مجنون‌تر از منی افتاده است زلف تو بر دوش خانه‌ام از لطف هم‌نشینی با چشم‌های تو خو کرده است خنده به دمنوش خانه‌ام ای دست گرم عشق بدون حضور تو غم می‌شود دومرتبه تن‌پوش خانه‌ام
ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشکوه تنهایی و خلوت من! ای شط شیرین پرشوکت من ای با تو من گشته بسیار در کوچه‎های بزرگ نجابت ظاهر نه بن‌بست عابر فریبندهٔ استجابت در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود در کوچه‌باغ گل ساکت نازهایت در کوچه‌باغ گل سرخ شرمم در کوچه‎های نوازش در کوچه‎های چه شب‌های بسیار تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن در کوچه‎های مه‌آلود بس گفت‌وگوها بی‌هیچ از لذت خواب گفتن در کوچه‎های نجیب غزل‌ها که چشم تو می‌خواند گهگاه اگر از سخن باز می‎ماند افسون پاک منش پیش می‎راند ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک! ای شط زیبای پرشوکت من ای رفته تا دوردستان آنجا بگو تا کدامین ستاره است روشن‎ترین همنشین شب غربت تو؟ ای همنشین قدیم شب غربت من ای تکیه‎گاه و پناه غمگین‎ترین لحظه‎های کنون بی‎نگاهت تهی مانده از نور در کوچه‎باغ گل تیره و تلخ اندوه در کوچه‎های چه شب‌ها که اکنون همه کور آنجا بگو تا کدامین ستاره است که شب‎‌فروز تو خورشید پاره است؟
بخند، خنده سلامِ زبان مشترک است که در تمام جهان یک نشان مشترک است زمان گفتنِ آرامِ دوستت دارم جواب آینه‌ها یک بیان مشترک است بخند، خنده بهار است... خنده خورشید است برای تازه‌شدن یک جهان مشترک است برای شاد شدن یک بهانه پیدا کن که خنده حاصل یک ناگهان مشترک است بخند، خنده به لب‌های ناز می‌آید شرابِ شعر در این استکان مشترک است برای شادی گنجشک‌های بی‌سامان کتابِ دست تو یک آشیان مشترک است همین که زنده و آرام و ساده‌ای، کافی‌ست که زندگانی یک داستان مشترک است...
سردار قاآنی خطاب به کانالهای ایتایی و تلگرامی : یک دقیقه زبون به دهن بگیرید ببینم میخوام چکار کنم😂
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 قسم به شاخهٔ از درد خستهٔ زیتون به زخم های نهال شکستهٔ زیتون به سرخی شفق پشت ابر های سیاه قسم به ریشه در خون نشستهٔ زیتون به حق حقِ نفس او به گردش دوران قسم به رشتهٔ تسبیحِ هستهٔ زیتون قسم به مرگ همان دم که می رسد از راه قسم به تیرگی چشم بستهٔ زیتون قسم به حجلهٔ سرخ شکوفه های سپید به شور سینهٔ از غم گسستهٔ زیتون که صبح میشود اخر شب شکیبایی به سرنوشت سپید و خجستهٔ زیتون
هرچند که خونی است سراپای فلسطین زیباست ولی چهرهٔ فردای فلسطین زخمی است درختان پرانگیزهٔ زیتون آزادی قدس است تسلای فلسطین باید کفن عشق بپوشیم و بجنگیم کفر است به والله تماشای فلسطین از خویش گذشتند شهیدان که پس از این خم‌تر نشود قامت رعنای فلسطین با سنگ یقین تاخته بر آتشِ رگبار زیبا و غریب است معمای فلسطین می‌جوشد از اعماق جهان چشمهٔ غیرت می‌ریزد از اطراف به دریای فلسطین یک غزّه سکوتیم و اگر لب بگشاییم کوبنده‌ترین می‌شود آوای فلسطین مردانگی و مِهر ببارید، رسیده است امروز، همان روز مبادای فلسطین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با زخم و با لبخند، کانون تماشایید در خون و خاکستر چطور اینقدر زیبایید؟ چون رودها در بستر خود تا ابد جاری چون کوه‌ها در خانهٔ خود پای‌برجایید وقتی صدای العطش می‌آید از هر سو محکم‌ترین آیات بارانید، دریایید هم‌داستان نوح، در پیکارْ طوفانی هم‌قصهٔ ایوب در غم‌ها شکیبایید هرچند بی‌رحمند و بی‌رحمند و بی‌رحمند هرچند تنهایید و تنهایید و تنهایید میدان جنگ است این که می‌خواند شما را باز شیپور جنگ است این که می‌گوید: «بفرمایید» تکبیرها! تکبیرها! گاهِ رجز آمد شمشیرها! شمشیرها! باید به رقص آیید
سودای جنگ تن‌به‌تن داریم در قدس ما پاسخ دندان‌شکن داریم در قدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
دستخط شهید حاج‌قاسم سلیمانی 🔹️بسم الله الرحمن الرحیم دفاع از فلسطین برای ما شرف و عزت است و ما این را با هیچ متاعی در دنیا معامله نخواهیم کرد. الدفاع عن فلسطین بالنسبة إلینا هو الشرف و العزّة، و نحن لن نبیع هذا بأي من متاع الدنیا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
القدس لنا...
ما پرتوی از طلوع فردا هستیم لبخند خوشی بر لب دنیا هستیم ما لشکر رهبریم، القدس لنا ما برگ و بر درخت طوبی هستیم
دنیا همه ظلم، سربه‌سر عصیان است ‌هر‌سو که نگــاه می‌کنی حرمان است فـــرداست که طـوفان بلا خواهد شد آن آه که در نهـــــاد مظلــــومان است
تندیس حقوقِ بی‌بشر: اسرائیل آمیزه‌ای از جنون و شر: اسرائیل ای دل! به هواخواهی یاران شهید فریاد بزن که
به‌مناسبت در بین سکوت و همهمه می‌آییم پر شور و بدون واهمه می‌آییم هیهات که لحظه‌ای بمانی تنها ای قدس! دوباره ما همه می‌آییم از شبنم شوق، چشم دل را تر کن فریاد بزن گوش فلک را کر کن این حرف دل تمامی زیتون‌هاست آزادی قدس می‌رسد، باور کن! صبحیم که با پرچم نور آمده‌ایم با غیرت و عزت و غرور آمده‌ایم از مشت گره کرده‌ی ما معلوم است با شور حماسه‌ی حضور آمده‌ایم در آتش ظلم، شعله‌ور اسرائیل معنای حقوق بی بشر اسرائیل مشتی به دهان کفر و استکبار است فریاد بلند
پایِ کاریم... شد خاک غزه غرق خون از خون پاکان تاکی چنین خاموش باشی ای مسلمان در راه حق ،سرکِش خروش غیرت از جان مُشتی بزن در راهِ نابودی شیطان ما امت پیروز در هر کارزاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم برخیز جانا،غزه اینک بی پناه است صد پاره جسم کودکان بی گناه است رخسارشان از شعله و آتش سیاه است تنها نصیب مادران اندوه و آه است از مادران غزه اینک شرمساریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم ظلمش نصیب مادران باردار است کودک کشی هایش برایش افتخار است تاریخ از این حد جنایت شرمسار است او مایه ی ننگ تمام روزگار است روزی گلویش را به سختی می فشاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم خون است در کام مسلمانان غزه بر لب رسیده از جنایت ،جان غزه خالی ست از یک لقمه ی نان،خوان غزه گردد دوباره موسم طوفان غزه باز از حماسه صفحه ای نو می نگاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم ما قاتل این دشمن بی آبروییم آری بلای جان خصمِ زشت خوییم آماده ی نابودی و سرکوبِ اوییم برخیز از جان،مرگ بر صهیون بگوییم تا اینکه این فریاد را از جان برآریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم مرگ است در خواب فراموشی غُنودن ننگ است در این راهپیمایی نبودن کافی ست شاعر ،شعر همراهی سرودن برخیز باید عرصه ای از نو گشودن هر آن به الطاف خدا امّیدواریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم دشمن اگر سردارهامان را بگیرد روزی اگر از یک یک ما جان بگیرد حاشا که بگذاریم او سامان بگیرد باید مسلمان از ستم تاوان بگیرد ما امتی در صحنه و پر افتخاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم ما حاج قاسم های ایرانیم ،آری سیدرضی های خروشانیم،آری ما زاهدی هستیم طوفانیم،آری در عرصه حاضر،مردِ میدانیم آری این سرزمین عاشقی را دوست داریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم این سرزمین با صلابت ایستاده این مرزِ ایمان و بزرگی و اراده با مردمی حاضر به میدانِ افاده هرگز به جیش الظلم ها فرصت نداده داغی به جان دشمنِ خود می گذاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم
اثبات شده که مرد این میدانیم تا مرگ به پای عهد خود می مانیم ما پشت سر مهدی زهرا  یک روز در قدس نماز جمعه را می خوانیم