eitaa logo
یاوران‌جبههٔ‌انقلاب(آبادی شعر) 🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دریغا که برخی ادب‌پیشگان ادب را بها مختصر می‌دهند فسوسا که سوداگران سخن... سخن را به هر پیله‌ور می‌دهند سوی جمعه بازارِ سودا گری..‌. پیِ سود خود نعره سر می‌دهند پیِ نفع بیگانه ، چون بردگان به آزاده‌مَردم ، ضرر می‌دهند به دکّان شعر و ادب ، بی ادب بهای خس و خار ، زر می‌دهند ز تبلیغ کذب و ز تشویق هزل گهر هدیه ، بر بَدگهر می‌دهند هرآن کس که کمتر بود رای او به او رأی خود بیشتر می‌دهند تنزل ، به اهل هنر داده لیک ترقی به هر بی‌هنر می‌دهند به نام هنر ، بر زیانِ بشر... بصد شور و شر تن به شر می‌دهند بسی پند های پدر گونه را... به تأیید هر بی پدر می‌دهند ز مضمونِ شیرین‌تر از انگبین همانا که خرما به خر می‌دهند به پالانِ خرمرده‌ی پیزُری... بسی پیزر از خشک و تر می‌دهند اگر حق شناسند ، این باطلان... چرا حرف حق را هدر می‌دهند چنان‌است این مَسلک ضدّ حق که حق علی ، بر عمَر می‌دهند به پندار (ساقی) که این جاهلان به نادانی خود ، نظر می‌دهند . سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
سرسلسلهٔ اهل کرم خامنه‌ای است کوبندهٔ اصحاب ستم خامنه‌ای است یک‌غرّش او برای داعش کافی است معنای مدافع حرم خامنه‌ای است!
بیماری من در غم هجران تو حاد است بر زخم دلم عشق تو مانند پماد است چشمان تو بی رحم ترین قاتل تاریخ هر چشمِ تو در نوع خودش ابن زیاد است در نوع خودم گرچه شدم رستم دستان عشق تو مرا قاتل جان ، همچو شغاد است از بدو تولد ز خدا خواستمت من مِهرم به تو از روز ازل هدیه ی گاد (God)است با سرعت فُرجی (4G)شده ام عاشق رویت اقرار کنم: سرعت جذب تو زیاد است جذّابیت خنده ی تو مثل اینستاست نه مثل سروش است،نه ایتاست ،نه شاد است از بس که ز هجر تو شب و روز خمارم گویند مگر عاشق تو اهل مواد است؟! صد شکر به رویم تو گشودی دری از عشق این در به دری حاصل آن باب مراد است
قاب عکسی کهنه‌ام در گنجه، پیدا کن مرا بر غبار صورتم دستی بکش‌؛ ها کن مرا از تماشا کردن باران که لذت می‌بری... روبرویم ساعتی بنشین، تماشا کن مرا دستهایت زیر چانه خیره شو در چشم من بغض اگر کردی نترس و باز حاشا کن مرا حاصل تفریقت از آغوش من گرچه غم است از حواس جمع آن آغوش منها کن مرا به همان تنهایی‌ام بسپار.... بعد از سالها یک صدا می‌آید از گنجه....که پیدا کن مرا
یک ثانیه خورشیدم و یک ثانیه ابرم ‏تلفیق غم و شادی و دلتنگی و صبرم
ای عشق، ای عزیز ترین میهمان عمـر! دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی ...
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو ببين! باقی است روی لحظه‌هايم جای پای تو اگر مومن اگر کافر، به دنبال تو می‌گردم چرا دست از سر من برنمی‌دارد هوای تو؟ دليل خلقت آدم! نخواهی رفت از يادم خدا هم در دل من پر نخواهد كرد جای تو صدايم از تو خواهد بود اگر برگردی ای موعود! پر از داغ شقايق‌هاست آوازم برای تو تو را من با تمام انتظارم جستجو كردم كدامين جاده امشب می‌گذارد سر به پای تو؟ نشان خانه‌ات را از تمام شهر پرسيدم مگر آن سوتر است از اين تمدن روستای تو؟
گر نامه و قاصد نفرستیم عجب نیست این را ز فراموشیِ او یاد گرفتیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خنده، دو پلکِ بسته را وا کرده با بوسه، به روی گونه مأوا کرده خورشید، سبد سبد گلِ فروردین در پنجره ی نگاه مان جا کرده! @nabzeghalam
جواد: کانال‌های ما: ❣شعرهای ناب ♥️ @sherhaye_nab ❣ آبادی شعر ♥️ @abadiyesher ❣ سرزمین شعرها ♥️ @sarzaminesher 🌼🌸☘🌼🌸☘
دستور خط فارسی،،.pdf
666.4K
دستور خط فارسی (ویراست جدید) فرهنگستان زبان و ادب فارسی @sarzaminesher
از رمضان خوب استفاده نکردیم جام به ما داد، صرف باده نکردیم سفرهٔ خود را گشوده بود خداوند بسته به ما بود، ما اراده نکردیم یک‌شبه می‌شد هزارماه جلو رفت طرح شب قدر را پیاده نکردیم آن طرف شهر بود منطقهٔ نور پل زده بودند، رو به جاده نکردیم راه میانبر گذاشت سمت سماوات حیف که ما فکر راه ساده نکردیم
چه سخت می‌گذرد عالمِ نداشتنت بگو چه‌کار کنم با غم نداشتنت؟! بزرگ می‌شود این زخم و هیچ‌چیزی نیست به غیر داشتنت، مرهم نداشتنت بهشت اجرت پایین‌ترینِ داشتنت جهنم است سزای کم نداشتنت مرا به خواب نبین و نخواه گریه کنم به سوگ ماه، سحرها؛ دم نداشتنت جوانی‌ام به فدایت بگو کجایی تو که پیر می‌کُنَدم ماتم نداشتنت گریز راه به جایی نمی‌برد، ای‌کاش ز جنگ با تن من واهمه نداشت تنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رباعی خاموش شدم، سکوتم از غم می‌گفت در من کسی از آنچه نگفتم می‌گفت راز دل خود به اشک اگر می‌گفتم این طفل زبان‌بسته به عالم می‌گفت
سلام خدمت همراهان همیشگی سرزمین شعر. برای شرکت‌ در پویش‌ «من هم شاعرم»، آثار خود را با موضوع و قالب آزاد، به‌همراه نام و نام‌خانوادگی و شماره تماس، از طریق صندوق الکترونیکی برنامه به آدرس sarzamineshertv4@gmail.com با درج موضوع ارسال کنید. مهلت ارسال آثار تا ۳۱فروردین است. شایان ذکر است که پس از بررسی اشعار، با شاعران بزرگوار تماس گرفته خواهد شد.
از کنار من افسرده تنها تو مرو  دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو اشک اگر می چکد از دیده تو در دیده بمان  موج اگر می رود ای گوهر دریا تو مرو ای نسیم از بر این شمع مکش دامن ناز  قصه ها مانده من سوخته را با تو مرو ای قرار دل طوفانی بی ساحل من  بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو سایه ی بخت منی از سر من پای مکش به تو شاد است دل خسته خدا را تو مرو ای بهشت نگهت مایه ی الهام سرشک  از کنار من افسرده ی تنها تو مرو
در کوی قلندری چو سیمرغ می‌باش به نام و بی نشان باش بنگر که چگونه ره سپردند گر مرد رهی تو آن چنان باش 🌼🌼🌼🌼
@sarayeketab_mkhtarnamh_-_mjmveh_rbaeyat.pdf
4.37M
مختارنامه: مجموعه رباعیات عطار نیشابوری نویسنده: عطار به تصحیح: محمدرضا شفیعی کدکنی مجموعه رباعیات عطار که خود او، آن را به نام مختار نامه و در پنجاه باب بنا بر مضمون دسته بندی کرده، ‌بیشتر از آثار دیگر عطار لحظه ها و تجارب روحی عطار را به نمایش گذاشته است. ارزش این اثر گذشته از جنبه عرفانی، ادبی و زبانی آن، راه خیام شناسی این رباعیات است چرا که بسیاری از معروفترین رباعیاتی که به نام خیام مشهور شده، در نسخه های قدیمی این کتاب یافت شده که دو قرن بعد از کتابت آن به خیام نسبت داده شده اند. دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی با تعمق در آثار عطار، به چاپ انتقادی این اثر دست زد و رباعیات را از دو نسخه قدیمی (731 ق) و نسخه صحیح تر مربوط به سال 826 ق و نسخه چاپ سنگی مختارنامه تصحیح کرد. از نسخه های دیگر رباعیات هم استفاده شده ولی نسخه اساس، همان نسخه کتابت شده در 826 ق است. @arayehha
جهان را بی تو ای دلبر پر از تکرار می بینم دلم‌ را بی تو افسرده دلی بیمار می بینم از آن روزی که افتادم به پایت با دو چشم خون خودم را تا ابد مردی بدون یار می بینم "عاصی"
بیدار شدن شروع غم‌هایم بود دلتنگی در سرشت فردایم بود درخواب بهم رسید دست‌ من و تو خوابی که تمام عمر، رویایم بود
دستی بلند کرد و گفتم: «سفر به خیر!» خوش می‌روی، گذار تو از این گذر به خیر من چون گوَن، اسیرِ غمِ خویشتن شدم یادِ تو، ای نسیمِ خوشَ‌رهگذر! به خیر یادِ تو، ای که خیسی چشمان من نشد آخر به عزمِ راسخِ تو کارگر، به خیر یادت نمی‌رود زِ خیالم؛ مگر به مرگ ذکرت نمی‌رود به زبانم؛ مگر به خیر بی‌خوابی ارمغانِ دلِ رفته‌ی من است هرگز نمی‌شود شبِ عاشق، سحر، به خیر تسلیم ناگزیریِ تقدیر خود شدم دستی بلند کردم و گفتم: «سفر به خیر!»
حال خود را چو بحال دگران سنجیدم کمترین درد من از درد همه بیش آمد.
کنارت هستم و عاشق، نفس‌هایم همه امّید مرا رفته، مرا مُرده، مرا در قاب می‌خواهی؟😔