بریدم ، کمی سوز و آهم بده
شفایی به قلب سیاهم بده
تو شاه خراسانی از لطف خود
به آغوش مهرت پناهم بده
#یا_غریب_الغربا
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
یکبار است زندگانی!
یکبار،
همان یکبار
که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم،
همان یک بار
که عطش خود را
با قدحی آب خنک فرو مینشانیم،
همان یک بار
که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم،
یکبار...
یکبار و نه بیشتر.
زندگانی یکبار است،
در هر فصل...
#محمود_دولتآبادی
تمام ثانیههایم به انتظار گذشت
ببین چگونه بر این خسته روزگار گذشت
برای داشتن تو گذشتم از دنیا
جوانیام همه پای همین قمار گذشت
تمام پنجرهها بستهاند از آن شب
شبی که از سرِ من نقشهی فرار گذشت
بدون خندهی تو بزم شاعرانهی من
به صرف چای و غزلخوانی سهتار گذشت
به حرمت غم من چشم آسمان ابریست
هنوز وانشده غنچهها، بهار گذشت....
#نفيسهسادات_موسوی
نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند
همه اسمند و تو جسمی همه جسمند و تو جانی
#سعدی
گیرم که با هر وعده خامم کرده باشی
با دلبری مشتاق دامم کرده باشی
گیرم که گاهی با همان شیرین زبانی
زهر کلامت را به کامم کرده باشی
گیرم که با تحقیر از خود رانده باشی
در فکرِ قدری انتقامم کرده باشی
بی رحمی ات گاهی تو را گم کرده باشد
چشم انتظار یک پیامم کرده باشی
اما حلالت می کنم حتی شبی که
یک خوابِ راحت را حرامم کرده باشی
شادم ز عطر خاطرات عاشقانه
حتی اگر غم را به نامم کرده باشی
#آمنهآلاسحاق #مهرآفرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چکاوک های دلتنگی کنار پنجره فولاد
نگاه خستهای دارند و از تو دانه می خواهند
#یا_غریب_الغربا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#مشهدی_زاده
مژدهی وصل به من کاش نیارد قاصد
ترسم از شوقْ شوَم کشته و قاتل نرسَد
#شفایی_اصفهانی
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
گاهی بیا زبان مرا وا کن و برو
طبع مرا به شعر شکوفا کن و برو
رویت نشد عزیزم اگر آشتی کنی
باشد؛ بیا سراغم و دعوا کن و برو!
این درد سالیان دراز سکوت را
حتی به یک سلام مداوا کن و برو
حتی به اخم هم شده چیزی به من بگو
حتی به اشک بغض مرا واکن و برو!
پاییز را که پخش شده در حیاطمان
با چشم های خیس تماشا کن و برو
در پیش روی آینه بختمان بایست
خود را دوباره در دل من جا کن و برو
در زیر سقف چوبی و آرام شعر من
بد بگذران دمی و مدارا کن و برو
تا باورم شود که نفس می کشی هنوز
گاهی بیا در آینه ها ها کن و برو
کاری به هم نداشتن اصلا قشنگ نیست
گاهی بیا مرا و تو را "ما" کن و برو
گاهی بیا سکوت مرا بشکن ای عزیز!
گاهی بیا زبان مرا وا کن و برو!
#بهجت_فروغی_مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ابتکار یک کارگر برای دریافت انگشتر آقا جواب میدهد!😁
حاشیهای از دیدار امروز رهبر انقلاب با کارگران
شب های جمعه بی حرم می مردم آقاجان
ممنون که بخشیدی به ما عبدالعظیمت را
#محمد_عابدی
عاقبت بعد از هزاران زنگ و پیغام آمدی
خانهام را موزه کردند و سرانجام آمدی
آمدی تشریف بردی بی سلام و بوسهای
مثل ماموران تشریفات اعدام آمدی
احتمال سکتهام را پیشبینی کرده.ای
یا که از ناز تو بود آرام آرام آمدی
ماه را دیدم لبش لرزید حرف اما نزد
چارده شب بعد از آن شب که لب بام آمدی
دل به دستت دادم و گفتی که سیرم، می روم
روزیات بوده بیا بنشین سرشام آمدی
ریسمانها دور دست و پای من پیچیده بود
آمدی اما برای دیدن دام آمدی
در خودم پیچیده بودم ناگهان برخاستم
با دوای قطعی درمان سرسام آمدی
#آرش_شفاعی
من از دیوانگی خالی نخواهم بود تا هستم
که رویت میکند هشیار و بویت میکند مستم
#اوحدی
بهار آمده اما هوا هوای تو نیست
مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست
به شوق شال و کلاه تو برف می آمد
و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست
نسیم با هوس رخت های روی طناب
به رقص آمده و دامن رهای تو نیست
کنار این همه مهمان چقدر تنهایم
میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست
به دل نگیر اگر این روزها کمی دو دلم
دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست
به شیشه می خورد انگشت های باران،آه
شبیه در زدن تو،ولی صدای تو نیست
تو نیستی دل این چتر، وا نخواهد شد
غمی است باران،وقتی هوا هوای تو نیست
#اصغر_معاذی
بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
بی تو بودن نتوان با تو نبودن نتوان
#اقبال_لاهوری
روی دیوار دلم سایهای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری...
#سیده_تکتم_حسینی
در می.زنی دارد بهار انگار میآید
دارد کسی با جامه ی گلدار میآید
وقتی که برمیداری از سر آن کلاهت را
حتی سلام ساده هم دشوار میآید
اخمت چه تلخ است و نگاهت گونهای دیگر
در آن زمان که لحظهی دیدار می آید
من شیوهی خندیدنت را دوست میدارم
لبخند هم کنج لبت بسیار می.آید
تنها من از دیدار تو قلبم دگرگون شد
یا بر سر دیوار هم آوار میآید؟!
قدری بمان و زندگی کن بین ابیاتم
اینجا برای قافیه اصرار میآید
#سیدهزهرا_ناصری
چقدر خوب که دیگر مرا نخواهی دید
برو که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید
بزن به نیل تنت را!زمان معجزه نیست
که بعد ازاین اثری از عصا نخواهی دید
تو در "گذشته" ای و من چقدر بی "حالم"
نقاط مشترکی بین ما نخواهی دید
سوای خاطره هامان، سوای دلتنگی-
تو روی آنچه گذشت ست را نخواهی دید
هنوز توی سرم فکرهای ناجور است
میان سیل غزل ناخدا نخواهی دید!
مسیر پر زدنت را به گریه شستم من
بــــرو! که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید
#نرگس_شمس
من پرنده و ماهي، آسماني و دريا
گرچه ميگريزم، باز، در تو ميشوم پيدا
از تو ناگزيرم من، همچنان كه دل از داغ
همچنان كه قهر از تو، همچنان كه مهر از ما
همچنان كه شعر از شور، خُمنشيني از انگور
شوق وحدت از منصور، اشتياق گام از پا
زنده ميشوم روزي چند بار و ميميرم
در كشاكش ترديد، در تهاجم اما
نه به پشت سر شوري، نه به پيش رو شوقي
روزهاي بيديروز، روزهاي بيفردا
#مصطفی_محدثی_خراسانی
اینکه میبینی نجیب و ساده و بیدنگوفنگم
از تبار لالههای سربهزیر کوهرنگم
ایلیاتیزادهام از خاک پاک بختیاری
چون نیاکانم همیشه عاشق اسب و تفنگم
گرچه دور افتادهام از سرزمین زادگاهم
من ز ایل نامیِ بابادی و از هفتلنگم
چون دلیران غیور و سربهدار چارلنگی
من علیمردانیام در حفظ میهن مرد جنگم
چشمهام از ارتفاع کوه میجوشم دریغا
سرنوشتم غربت است و نیست یک لحظه درنگم
بر ستیغ شانههای زاگرس رقص بلوطم
سر به طاق آسمان و ریشه در اعماق سنگم
کبک تارازم که در بیخ گلویم ریگ دارم
من کرفس پنجهٔ در زیر برف کوهرنگم
آه! ای شیرین بهار در عطشهای زلالم
ریخته ساقیِ دنیا در گلو جام شرنگم
#هرمز_فرهادی_بابادی
شب بود و میگذشتم از کوچههای باران
از دور میشنیدم گاهی صدای باران
پرسیدم از نشانت؛ گفتند:《 سمت مشرق،
بعد از طلوع خورشید، در انتهای باران》
من می نوشتم از عشق؛ جایی که در خیالم
پیچیده عطر نرگس؛ در ردپای باران
دلواپس تو بودم ؛ هر لحظه میسرودم
در خلوت خیابان؛ شعری برای باران
میآمدی و من هم، از شوق با تو بودن
اسم تو را نوشتم؛ آن شب به جای باران
چتر مرا گرفتی؛ گفتم:《پناه من شو》
گفتی:《 نمی شناسم غیر از خدای باران 》
از خاطرم گذشتی؛ آری چه عاشقانه
دارد دلم دوباره با تو هوای باران...
#نرگس_مرادی