eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با نیت خالصانه، خدمت کردی مستانه، تقاضای شهادت کردی از جنگل ورزقان، رسیدی به حرم پروانه‌صفت ،عرض ارادت کردی
ما تشنه‌کامانِ میِ قالوا بلاییم از کودکی، پابست این صحن و سراییم صد بار خواندیمت ، عطا کردی هزاران مدیون الطاف رضایی شماییم
برخیز که فصل آه و ماتم شده است با سنچ و دهل، مگر محرم شده است! باز از صف خورشیدسواران وطن یک مرد شریف ' مغتنم ' کم شده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شه کائناتی، دلیل النجاتی سرور الحیاتی، براتم بده مه بی‌بدیلم، تو هستی کفیلم ببین که ذلیلم، نجاتم بده
چگونه از شوک این حادثه برون آییم ؟ نسوختید شما، آن که سوخته ماییم قسم به خون شما، وقت رای دادنمان فهیم و مقتدرانه به صحنه می‌آییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با چشم پر از اشک، صفایی دارم با پای دلم، برو بیایی دارم با گنبد و گلدسته و سقاخانه هم صحبتم و عشق رضایی دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عطر حرم، قلب مصفا دارم هرچند دلی خسته ز دنیا دارم باز است درِ باغ اجابت وقتی در سینه محبت رضا را دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل کرده به سینه آه، همراهی نیست جز درگه پاک تو، که درگاهی نیست تنها نفست به دردها، کارگر است جز تو، خبر از هیچ دل‌آگاهی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای که هستی فروغ جاویدان السلام علیک یا سلطان پهلویت تا قرار، می‌گیرم می‌شود چاره درد بی‌درمان تا که در مسجد گوهرشادم، فارغم از عقوبت و میزان چتر مهر تو سایبان باشد در میان حوادث دوران تا شعاع محبتت برسد می‌شود تیر غم رها ز کمان
کنج ایوان طلا هم می‌توان بالی گشود با غریب طوس باب گفتگویی وا نمود در شبستان دعا با قلب خالی از گناه می‌شود شعر سعادت را به زیبایی سرود
سلام غزه، سلامم به قلب پرخونت به پاره‌های تنت، بر نگاه گلگونت صبور و مقتدری، لیکن از شراره‌ی ظلم شکسته قامت رعنای باغ زیتونت بگیرد آهِ تو آخر، گلوی ظالم را گلوی ظالمِ بی‌دینِ پستِ مجنونت اگرچه، در تب و تاب از جهان نامردی وجود عالم اسلام گشته مرهونت دوباره " مکر وتو " بر دل تو آذر زد شنیده‌ می‌شود آخر صدای محزونت
عالم همه زیر سایه‌ی امن رضاست این روضه‌ی دلگشا پر از عطر دعاست افتاده ز بام معصیت زائرتان او را بطلب که سخت محتاج شماست
تو زمزمی و مروه‌ای، سعی و صفایی حج فقیران و امام الاتقیایی شمع شبستان دل دلخستگانی نور سماوات و زمین، موسی الرضایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر لاله شده زمینِ گلگون رفح خون می‌ریزد ز قلب زیتون رفح ای صاحب ذوالفقار، عجل لفرج آه از دل و دیدگان پر خون رفح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرز جوادت، بر سر ما سایه‌سار است عطر نسیم صبحگاهان بهار است هر چند حاتم‌ها فراوانند مشهد قلب گرفتاران به جودت برقرار است
تا نگاهم سوی گنبد رفت گفتم یا رضا از کراماتت، مکن بی‌بهره نوکر زاده را کار سلطان چیست؟ هر لحظه مرورش می‌کنم دستگیری کردن از روی کرم درمانده را
غباری قلب‌های یک‌یک ما را مکدر کرد حیاتی پوچ و بی‌معنا، برای ما مصور کرد به دشت باور انسان، شرار نحله‌ها روئید نهال خشک مغزی را، در انسان‌ها تناور کرد سکوت شهر بشکست و طنینی پر توان آمد خدا بهر نجات حق، خمینی را مقدر کرد سلوکش، منطق و فکرش، تعالی‌بخش انسان بود بساط ظلم را برچید و عالم را منور کرد از استکبار بیزار و به مستضعف می‌اندیشید درخت مکر و استبداد را یکباره بی‌بر کرد
جوابش کرده دکتر، زیر قبه تحت درمان است مسیر دفتر کارش، شلوغ و راه‌بندان است پناه بی‌پناهان است و درمانش مسیحانه است نگار مردمان طوس، سلطان خراسان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوایی حرمت را، دوباره مهمان کن رها ز ظلمت دنیا، به نور ایمان کن به کهکشان نگاهت همیشه محتاجم بگیر دست مرا و ستاره‌ باران کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریمی و کرمت همچو ابر پُر بار است نگاه مستمرت، مرهم دل زار است هزار خوشه‌ی گندم، به دست خود چیده است کنار گنبد زردت، دلی که غمبار است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب حرم، نقاره‌ها، در شور و شینند خون‌گریه‌ها از زخم‌های کینه دارند دعبل بیا، بر پا کن اینجا روضه‌ها را داغِ جواد ابن الرضا در سینه دارند
26.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میان حجره‌ی خاکی، صدای مضطر کیست ؟ صدای بال کبوتر، ملائکه از چیست؟ نشسته بر دل حجره غمی ز داغ جواد شرر رسیده ز کینه به کوچه باغ جواد شرار مکر یهود، از چه گشته پر تکرار زمان! ز صورت تاریخ، پرده را بردار دوباره قصه‌ی زهر و تنی تب‌آلود است دوباره فتنه‌ی فرعون و مکر نمرود است لبی کبود شد از تشنگی امان ای دل همیشه خون‌جگر غصه‌ها بمان ای دل صدای خنده می‌آید ز نای حرمله‌ها امان ز درد غریبی، میان هلهله‌ها به خاک حجره فتاده غریب و بی‌یاور دوباره قصه‌ی انگور و زهر، مثل پدر جوانی‌اش به جوانیِّ مادرش رفته چه زود عمر شریفش ز پیکرش رفته اسیر زهر ستم، حجت خدا شده است نه از غریبه، که از یار آشنا شده است اگرچه از ره کین، بر دلش محن کردند نبود مثل حسین و بر او کفن کردند کفن شد و تن پاکش نماند روی زمین نشد جواد الائمه، دوباره نیزه‌نشین نوای نی به نیستان به سوز می‌آید به شیعه جامه دریدن چقدر می‌آید سیاه کرده به تن کاظمین از غم تو چه سینه‌سوز و عظیم است سوز ماتم تو
سوخته از تب غربت، تن پر درد جواد به یقین فاطمه در حجره تماشا کرده یک‌طرف هلهله و سوی دگر سوز جگر بزم شادی چه بگویم! که چه با ما کرده آسمان است که افتاده زمین شک نکنید هر که فهمید یقین، حل معما کرده جود، خود بوده گدای در درگاه جواد او شفیقی است سخی، با همگان تا‌کرده از سجایای جواد است که از قلب گدا خود به دستان کریمانه گره وا‌کرده زهر! سوزانده دل و جان محبینش را نه فقط خونِ جگر بر دل زهرا کرده بغض سنگین و جگرسوز نشسته به گلو مثل یک تیر سه‌شعبه به گلو جا‌کرده همسرش بود، ولی قاتل بی‌رحم شده خوب با قاتل خود رحم و مدارا کرده