ادب مرد به ز دولت اوست:
پزشکیان: تو
جلیلی: شما
پزشکیان: این
جلیلی: ایشان
پزشکیان: دروغگو
جلیلی: خلاف واقع می گوئید صادق باشید
پزشکیان : نمی فهمی
جلیلی : اطلاع کافی ندارید
هدایت شده از تحلیل سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸پاسخ جالب یک شهروند قمی به کسی که گفته بود برای احترام به زنهای ایرانی به پزشکیان رای میدهم...
🔺برشی از گفتگوی مردم با یکدیگر در #تریبون_آزاد
📌قم_ چهارراه شهدا
#انتخابات
#آزادی_بیان
#جهاد_تبیین
#در_قبال_رایمون_مسئولیم
https://eitaa.com/modire_siasat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🗳 رهبر انقلاب: شنیدم شوق مردم بیشتر از قبل است اگر اینجور باشد خرسندکننده است/ در این مرحله همت مردم باید بیشتر باشد/ خداوند انشاءالله ملت را موفق و کشور را آباد کند
✏️ رهبر انقلاب پس از حضور در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم:
بحمدالله روز خوبی است روز حضور مردم، روز شرکت مردم، روز فعال شدن مردم عزیزمان در یک امر مهم سیاسی کشور یعنی انتخابات.
✏️ شنیدم که شوق و علاقهی مردم بیشتر از قبل است. خدا کند این جور باشد و اگر این جور باشد خرسندکننده است. و انشاءالله مردم عزیزمان موفق باشند رأی بدهند و بهترین را انتخاب بکنند.
✏️ در این مرحله، مردم قاعدتاً باید همتشان بیشتر باشد برای اینکه کار را تمام میکنند و انشاءالله فردا رئیس جمهورمان را داشته باشیم.
✏️ خداوند انشاءالله ملت را موفق کند و کشور را آباد کند و همهی کسانی که در این راه زحمت میکشند مشمول لطف و رحمت خودش قرار بدهد. ۱۴۰۳/۰۴/۱۵
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
حجتالاسلام راجی- مشارکت در انتخابات.mp3
15.21M
خیلیها میخواهند بدانند آیا میشود در همین ساعات پایانی برای #مشارکت و انتخاب کاندیدای اصلح کاری انجام داد؟
✅ بله، اگر این پیشنهاد را بتوانیم عملیاتی کنیم میتوانیم سرنوشت کشور را عوض کنیم.
#حتما_گوش_دهید👆
🔸 اولین مستند انتخاباتی دکتر جلیلی
🔸 دومین مستند انتخاباتی دکتر جلیلی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
🖤 دلنوشته :
⬅️خدایا تو شاهدی که تا آخرین ساعات برای اعتلای ایران اسلامی تلاش کردیم
نمیگم تمام توان رو گذاشتیم،
نه!
چون توان ما بیشتر از این حرف ها بود.
⬅️ اما خداوندا تو شاهدی که سعی کردیم کم کاری نکنیم.
⬅️ حال سرنوشت خود را به شما می سپاریم.
📌 خدایا به حق تمام پا برهنگانی که هم از عمر و هم از جیب خود مایه گذاشتند تا دین تو سرافراز شود، سرنوشت ما را به احسن وجه مقدر بفرما....
اللهم عجل لولیک الفرج.
هدایت شده از اسماعیل فخریان
حالا که داره بوی برنده شدن پزشکیان میاد، کمکم داره پیامهای حقبهجانب و مقصریابی و تقصیر را به گردن این و آن انداختن، رد و بدل میشود.
اولاً صبر کنید که شمارش آرا تمام شود.
ثانیاً این خیلی زشته که همه با تمام اشتباهها و کمکاریها و بدفهمیها، خودمون رو مبرا و دیگران رو مقصر بدانیم.
ثالثاً برای آسیبشناسی، باید خیلی از مسائل رو با هم و در کنار هم دید.
اگر یکطرفه به قاضی بریم، حتما راضی برمیگردیم.
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم ناب از آیت الله مصباح
برای این روزای ما...
https://eitaa.com/instadegan
هدایت شده از احمدحسین شریفی
امام باقر علیه السلام:
«لَا تُشْعِرُوا قُلُوبَكُمُ الِاشْتِغَالَ بِمَا قَدْ فَاتَ فَتَشْغَلُوا أَذْهَانَكُمْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِمَا لَمْ يَأْتِ؛ دلهاى خود را به آنچه از دست رفته مشغول نسازيد، كه در اين صورت ذهن خود را از آماده شدن براى آنچه هنوز نيامده است باز خواهيد داشت.»
@Ahmadhiseinsharifi
🌹
هدایت شده از منتظــــــران بصیــــــــــر
امشب محمدرضا طاهری وسط مداحی یه جمله گفت همه رو سوزوند:
یکی از بزرگان مورد وثوق، خواب #شهید_رئیسی رو دیده. شهید اون دنیا هم بشدت فعالیت میکرده.
گفتن حاج آقا اینجا دیگه جای استراحت هست، چرا اینقدر جنبوجوش دارید؟
شهید رئیسی گفته داریم با حاج قاسم مقدمات ظهور را فراهم میکنیم.
┅══❉💠❉══┅
🆔 مـنتـظران بصیـــــــــر
https://eitaa.com/ammar_313313
امشب حرف حضرت زینب اینه:
از سرشون زیاد بودی، کمت کردن
بعد سه روز دهاتیا، جمت کردن
التماس دعا
دهه اول چقدر زود گذشت ...
ما هنوز تو روضه های دهه اول موندیم...
هنوز طاقت روضه اسارت رو نداریم ....
یا صاحب الزمان خودت عنایتی بکن
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🟡دوست عزیز و دانشمندم جناب حجتالاسلام استاد احمد اولیائی، مطلب بسیار ارزشمندی تحت عنوان «اشتباهی که باید جبران شود» منتشر کرده است که مطالعه و دقت در آن و مطالبه بیشتر آن از اولیای تبلیغ دینی میتواند فصل جدیدی از فعالیتهای تبلیغی را شکل دهد: (متن ایشان را با برخی تغییرات تقدیم میکنم)
🔹ما یک خطای راهبردی در تبلیغ داشتیم؛ «تبلیغ خطابی» به جای «زیست مشترک».
یعنی گزارههای دینی را دائماً و غالباً از شبکههای تلویزیون و منبر و ... مستقیماً و مکرراً بیان کردیم؛ اما بسیاری از ما «زیست مشترک» یعنی همزیستی اخلاقی بلند مدت در زندگی روزمره در کنار مردم را فراموش کرده یا اهمیت آن را نادیده گرفتهایم.
شما الان تلویزیون را ببین ...
سمت خدا، محفل، معلی، عموروحانی، سخنرانیهای صبحگاهی، شبکه قرآن
در کنار اعزام مبلغ
رادیو معارف
تریبونهای نماز جمعه
و... (همه بیان دین به صورت لخت و مستقیم)
همه اینها خوب، مفید و لازمند اما هرگز کافی نیستند،
قدم زدن روزمره یک روحانی در محله و سلام کردن به کسبه و ...، اثر دیگری دارد.
🔸سفری که به روسیه داشتم، یک امام جماعت در بزرگترین مسجد سن پترزبورگ توجه ما را به خود جلب کرد. اصالتا تاجیکی بود.
دو ساعت با او بودیم. یک گزاره دینی بیان نکرد! فقط ادب و متانت و تواضع و پذیرائی و ...
نهایتاً او را به حرف آوردیم. گفت ایران با این شکل و شیوه تبلیغی به سمت سکولاریسم میرود!
گفتیم: چرا؟
گفت: «شما گزارههای دینی را دائماً به مردم میگویید. در حالی که پیامبر فقط روز جمعه خطبهای داشت؛ اما در طول هفته با مردم زندگی میکرد.»
#تبلیغ
#حوزه_علمیه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
در این باره تجربه ای در این مدت کسب کردم که در اولین فرصت خواهم نوشت
هدایت شده از حیات طیبه| سیدریحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفهای ذوقی و بی اساس نباید در هیئات راه پیدا کند.
اولا سینه زنی و عزاداری ربطی به نماز ایستاده یا نشسته ندارد.
ثانیا نماز نشسته غروب عاشورای حضرت زینب س در قرن ۱۳ و ۱۴ نقل شده و پیش از آن چیزی نقل نشده.
ثالثا نماز واجب را واجب است ایستاده بخوانیم و نماز نافله را حتی بدون عذر هم می شود نشسته خواند.
بعد چطور شد دهه اول به نماز واجب امام حسین ع اقتدا می کنیم بعد به نماز مستحبی حضرت زینب س ؟
رابعا با این حرف های بی مبنا و ذوقی بیشتر ضربه می زنیم و ضرر می کنیم تا تربیت نسل کنیم.
@dehban_ir
بسم الله الرحمن الرحیم
در این ده سالی که توفیق خوردن نان و نمک امام زمان را داشتم، از همان ابتدا بسیار علاقه مند به امر تبلیغ بودم.
لذا از همان اول، تجربه های تبلیغی متنوعی را به اندازه توان داشته ام.
ادعای موفقیت در هیچ کدام را هم ندارم
چون خود را مأمور به وظیفه میدانم نه نتیجه.
اساسا با دو دوتا چهارتای ما، موفقیت در تبلیغ موسمی امری است بسیار سخت.
چون اساسا یک مبلغ می آید، نهایتا خوب سخنرانی می کند، خوب روضه می خواند و می رود....
می رود تا سال بعد ....
در طول سال دین و ایمان و احکام و.... مردم چه می شود؟ خدا می داند؟؟؟
از همان کودکی بزرگ ترین روحانی که می دیدم مرحوم شیخ جلال عبدالهی نیا بود.
کسی که ماندن در قم را رها کرده بود و با مردم هم زیست شده بود...
کسی که با پدرم به خانه او می رفتم و از نزدیک می دیدم که یک روحانی زندگی ساده ای دارد،
درست مثل خانه ما ... .
او روحانی تاثیر گذاری بود...
خیلی خانواده ها را او به راه آورده بود
خیلی ها را او در راه دین نگه داشته بود
هنوز این افراد هستند و گواهی می دهند.
پدر همسرم عکسی از او دارد که او با آنها در دریا در حال آب بازی بود...
او تاثیر گذار بود
چون با مردم زندگی می کرد
اما مردم زده نشد
در عین حال راه خدا را می رفت
او یک نمونه است
یک الگو ..
اما این حرف که مهم ترین چیز زیست مشترک است را امسال با گوشت و پوست احساس کردم.
ادامه دارد ...
قسمت اول
#زیست_مشترک
هدایت شده از کانال رسمی شهید گمنام محله سلسبیل(کرمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید فعالیت پسر های نوجوان در مراسمات عزاداری دهه اول و دوم در جوار مزار شهید گمنام محله سلسبیل
#محرم
#اربعین
#شهید_گمنام
💢کانال مردمی شهید گمنام ((محله سلسبیل ))
@shahid_gomnam_salsabil_kerman
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
بسم رب الشهدا و صدیقین
امروز جایی بودم...
سر گرم کار روزانه...
برای خرید چیزی...
امروز در فروشگاهی که بودم، بانویی را دیدم که جای مادرم به نظر می رسید.
ماسک به صورت داشت...
کمی که به او دقت کردم دیدم مادر شهید علیرضا محمدی پور است.
تسبیحی به دست داشت و سر نخ های آن عکس علیرضا چسبیده بود..
همان علیرضایی که بار ها در حجره اش با هم حجره ای هایمان غذا خورده بودیم و او سر تعارف ظرف های ما رو شست.
همان علیرضایی که جز ادب و احترام و متانت و سنگینی در گفتار و رفتار از او به یاد نمی آورم.
همان علیرضایی که هنوز داغش به دل هرکسی که او را می شناخته مانده
می خواستم جلو بروم ....
دلم لرزید....
چه بگویم به مادرش؟؟؟؟
احتمالا او هم مرا قدری می شناخت
چون همین اربعین دوسال قبل با هم در یک کاروان بودیم
و منِ روسیاه، مسؤل فرهنگی کاروان بودم...
راستی چقدر ما ادعا داریم؟؟؟
چقدر اسیر عناوین هستیم؟؟؟
داشتم می گفتم!
چه بگویم به مادرش ؟؟؟
بگویم پسرت رفت، اما ما که ماندیم کاری نکردیم؟؟؟
یا بگویم پسرت رفت و داغ دلش را تازه کنم
چون نازین پسری زیبا روی را از دست داده بود؟
یک سوال:
به راستی چه جوابی به شهدا بدهیم؟؟؟
#شهدا_شرمنده_ایم
هدایت شده از اعلام برنامه هیئات قم
▪️تجمع مردم انقلابی قم جهت محکومیت جنایت رژیم صهیونیستی در ترور رهبر مقاومت فلسطین شهید اسماعیل هنیه
چهارشنبه10مرداد_ بعدازنمازعصر
حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام_ شبستان امام خمینی ره
برادران و خواهران
@heyaaty
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️چند توصیه برادرانه به طلاب عزیز
1- طلبگی شغل نیست، رسالت است، لذا به هیچ وجه نگران آینده شغلی و این مسائل نباشید. چند صباحی است که برخی طلاب با بنده تماس میگیرند و بر مبنای نگرانی از آینده شغلی خود مدام می پرسند کدام رشته برویم و کدام حوزه را ورود کنیم تا آینده شغلی مان تامین شود.
عزیزانم طلبه کارمند نیست که ساعت هفت صبح کارت بکشد 2 عصر برگردد منزل و روز از نو روزی از نو
گاه شاید مجبور باشد ساعتها بدون اینکه کارتی بکشد و رزومه ای برایش ساخته شود، قرار باشد کار کند، مشاوره دهد، مطالعه کند، تدریس کند، تحقیق کند، بحث کند، فحش و ناسزا بشنود.
لذا خاضعانه خواهش می کنم یک لحظه به فکر آینده شغلی و این دست مسائل نباشید که اگر قرآن را مطالعه کنید و رسالت انبیا را ببینید متوجه خواهید شد که رسالت طلبگی چیست و انبیاء دنبال اجر مادی و دنیوی نبودند اما خداوند قطعا
رزق آنها را می رساند. (یا قوم لا اسئلکم علیه مالا //هود 29)
2- رسالت طلبگی برای سه گروه از انسانهاست: مردم عادی، نخبگان و حاکمیت، لذا طلبه باید توانمندی ارتباط گیری با هر سه گروه را داشته باشد. نه آنقدر نخبه گرا شود که فقط حرفش را نخبگان خاصی بفهمند، نه آنقدر عوامگرا شود که فقط توده ها حرفش را بپسندند و نتواند با نخبگان زبان مشترک پیدا کند
نه آنقدر حکومتی شود که هیچ ارتباطی با مردم و نخبگان نداشته باشد و نه آنقدر از حاکمیت دور شود که فقط کف میدان را ببیند و از پیچیدگی های حکومتی غفلت کند.
3- در این رسالت طلبگی هر ابزاری که لازم است، باید کسب کند. اگر قرار به مدرک است تا بتواند به محیط علمی و دانشگاهی وارد شود، حتما بگیرد اما مدرک برایش موضوعیت نداشته باشد اگر قرار به داشتن مهارت خطابه و روضه خوانی و این مسائل است حتما بیاموزد تا بتواند به مجالس مردمی راه یابد، اگر قرار به فهم مسائل پیچیده حکومتی و کلان جهانی است حتما بیاموزد تا بتواند ایده حکمرانی بدهد، کمک حاکمیت باشد، به نظام کمک کند. و در بسط حکومت اسلامی و مبارزه با حکومت طاغوتی تلاش کند.
4- طلبه باید بداند که تحصیل و تالیف و تدریس و خطابه و قال الصادق و قال الباقر گفتن همه طریقی است و بعضا پوششی برای انجام رسالت اصلی اش، گو اینکه امام صادق و امام باقر علیهما السلام نیز رسالت اصلی شان کادرسازی برای مبارزه با طاغوت بود نه اینکه درس و بحث برایشان موضوعیتی داشته باشد و تعداد شاگردان فضیلتی برایشان باشد. عجیب اینکه ما این حیث ائمه را گرفته ایم و حیث اصلی را رها کرده ایم.
پس بدانید طلبگی شغل نیست بلکه رسالت است و اگر غیر از این فکر می کنید همین امروز عطایش را به لقایش ببخشید.
#اربعین
🆔 @Binesh_Rahbordi
هدایت شده از طریق الشهدا
شهيد اسماعیل هنيه با اصرار به زیارت مزار شهید سلیمانی در کرمان رفت و این نامه را به خط خود نوشت و بر مزار گذاشت.
حان اللقاء ". وقت دیدار رسیده ...
هدایت شده از ندای سعادت
📌امكان وصول غير شيعه به كمالات معنوى؟!
💠غير از شيعه نيز ممکن است به كمالات معنوى برسند؛ البته اگر در تشخيص اين كه راهنما فلان كس است يا ديگری - [آنطور] كه شيعه مى گويند - عناد نداشته باشند.
💠[یعنی] اين شخص در اين كه بايد پيشوايى داشته باشد، شك نداشته؛ امّا اشتباه در مصداق نموده است [که در این صورت] وقت مرگ اين شبهه براى وى حل شده و مى فهمد در مصداق، اشتباه داشته است.
📚برگرفته از کتاب #ثمرات_حیات، ج1، ص 155🌱
#علامۀ_طباطبائی
#آیة_الله_سعادت_پرور
#ثمرات_حیات
#ندای_سعادت
🆔@nedayesaadat
🌐ketabrah24.ir
.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 معرفی شنیدنی یحیی سنوار به رهبر انقلاب توسط شهید هنیه
🔹️ لحظاتی از حضور شهیدان سلیمانی، هنیه، امیرعبداللهیان، در حیاط بیت رهبری، پیش از دیدار با رهبر انقلاب
📥 نسخه کامل را ببینید👇
khl.ink/f/57316
هدایت شده از حیات طیبه| سیدریحانی
#شهدا
🌹غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد.
🌷سردار مدافع حرم «حاجمهدی نیساری» که در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد!فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهیدحججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت.
🌷ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسن حججی👉
بعد از شهادت حججی تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشیها بود تا اینکه قرار شد حزبالله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزبالله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزبالله را آزاد کند.
به من گفتند:
«میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟»
میدانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. با یکی از بچههای سوری بهنام حاج سعید از مقر حزبالله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را میپایید.
پیکری متلاشی و تکهتکه را نشانمان داد و گفت:
«این همان جسدی است که دنبالش هستید!»
میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم:
«من چهجوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!»
بیاختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحهاش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پستفطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستهاش؟!»
حاجسعید حرفهایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه میکرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، میگفت:
«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.»
دوباره فریاد زدم:
«کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!»
داعشی به زبان آمد و گفت:
«تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند میزد!»
هرچه میکردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم:
«ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.»
اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت:
«فقط همینجا.»
نمیدانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش میخواست فریبمان بدهد.
در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم:
«بیبی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.»
یکباره چشمم افتاد به تکهاستخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم بههم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاجسعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزالله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بیخبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزبالله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزبالله، پیکر محسن را تحویل گرفتهاند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بیبی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد و گفت:
«پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمدهاند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.»
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن میدانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم.
تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت:
«از محسن خبر آوردی.»
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم:
«حاجآقا، پیکر محسن مقر حزبالله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.»
گفت:
«قَسَمَت میدم به بیبی که بگو.»
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش را انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت:
«من محسنم رو به این بیبی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضیام.»
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم:
«حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علیاکبر علیهالسلام اربا اربا کردن.»
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت:
«بیبی، این هدیه رو قبول کن.»
▫️هرگزشهدایی را که امنیت مان رامدیون شان هستیم،فراموش نکنیم.روحش شاد یادش گرامی.
۱۸مردادشهادت شهیدحججی