eitaa logo
محسن عباسی ولدی
58.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
n049 تاساحل،کتاب دوم،درآمد.mp3
3.77M
باید قایقی ساخت از جنس مهربانی؛ قایقی که موج‌ها توان شکستنش را نداشته باشند و طوفان‌ها هوس وارونه کردنش را در سر نپرورانند. با قایق مهربانی می‌شود در میان موج‌های متلاطم، آرام به سوی ساحل رفت. اصلاً با این قایق می‌شود روی این موج‌ها سوار شد و به پیش رفت. 🎧در آمد @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
#مهارتهای_انتخاب_همسر ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 2⃣ میدان تحقیق ❌برخی برای تحقیق، به یکی دو همسایه سر می‌زنند
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📌پس در تحقیق، باید به سراغ چند دسته رفت: 1⃣ همسایه‌ها اگر خانوادۀ طرف مقابل، به تازگی محلّه‌شان را عوض کرده‌اند، به سراغ همسایه‌های قدیمی هم بروید. گاهی همسایه‌های قدیمی، چیزهایی می‌دانند که همسایه‌های جدید از آن بی‌خبرند. برخی از خانواده‌ها به جهت آبروریزیِ غیر قابل تحمّلی که یکی از اعضایشان به وجود آورده، محلّه‌شان را تغییر می‌دهند. 2⃣ رفقا باید به سراغ رفقای مختلف رفت؛ رفقای مدرسه، دانشگاه و رفقای محلّه. رفقا از مسائل بسیاری باخبرند که خانواده هم از آن اطّلاعی ندارد. البتّه شاید رفقا به این راحتی حرف نزنند؛ امّا اگر همان شیوه‌ای را که در گفت و گوی خواستگاری گفتیم، در این جا هم پیاده کنید، جواب‌های مطمئن‌تری خواهید گرفت. شناخت رفقا، خود، راهی برای شناخت افراد است؛ زیرا دوست خدا، پیامبر اکرم؟صل؟ فرمود: مردم را به دوستانشان امتحان کنید؛ زیرا هر کس با کسی دوست می‌شود که راهش توجّه او را به خود جلب می‌کند. 3⃣ معلّمان و استادها معلّمان به جهت ارتباط دائمی با شاگردانشان ــ که معمولاً همراه با تجربه و پختگی است ــ ، خیلی خوب می‌توانند در راه شناخت طرف مقابل، کمکمان کنند. 4⃣ مدیریت مدرسه و دانشگاه بد نیست که در مسیر تحقیق، ‌خانوادۀ دو طرف، سری به کمیتۀ انضباطی هم بزنند. برخی از مسائل را نه رفقا می‌دانند و نه اساتید؛ امّا کمیتۀ انضباطی می‌داند. شاید در پروندۀ انضباطی این پسر یا دختر، چیزی باشد که نظر شما را به کلّی در بارۀ او تغییر دهد. اگر هم پسر یا دختر فارغ التحصیل شده‌اند، برای اطّلاع از گذشتۀ او، انجام این کار بسیار مفید است. 5⃣هم اتاق افرادی را که مدّتی در حجره‌های طلبگی یا اتاق‌های دانشجویی زندگی کرده‌اند، می‌توان از طریق هم‌اتاق‌هایشان، به خوبی شناخت. این فرصت مناسب را به راحتی از دست ندهیم. 6⃣ همکار رئیس اداره، همکار، همسایۀ کاری (برای مغازه‌دار یا کسی که دفتر کار دارد)، حتّی آبدارچی اداره، افرادی هستند که با پرس و جو از آنان، می‌توان به برخی از روحیّات طرف مقابل دست یافت. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۹۹ - ۹۷ ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ @abbasivaladi
🍃مهربان‌تر از پدر زندگی بدون تو، راه رفتن روی زمین پر از خار است نشستن روی تختی از آهن گداخته و خوابیدن روی بالشی پر از شیشه‌های شکسته. زندگی بدون تو ، فرو رفتن در سیاهچال است غرق شدن در گردابی از آب جوشیده و ماندن زیر یک کوه بزرگ. زندگی بدون تو، نوشیدن سرب مذاب است خوردن لجن‌های چند سال مانده و سر کشیدن زهر هلاهل. زندگی بدون تو، یک دروغ است، دروغی مفتضح که حتّی آدم‌های احمق هم باور نمی‌کنند آنهایی که دروغِ زندگیِ بدون تو را باور کرده‌اند مرده‌هایی با جنازه‌های بو گرفته‌اند. باور مرده از کی اعتبار یافته؟ اینها را گفتم تا بگویم: آقا! من که اینها را می‌دانم چرا باز هم بدون تو زندگی می‌کنم؟ من تازه فهمیده‌ام که مبتلا به خودآزاری‌ام. اگر بخواهم از دنیای خویش لذّت ببرم و کاری به عقبا نداشته باشم باز هم باید با تو زندگی کنم. من مبتلا به خودآزاری‌ام. دنبال آرامشم می‌دانم که تو زندگی آرام من هستی و می‌بینم که به دنبالم می‌آیی امّا چرا از دستت فرار می‌کنم، نمی‌دانم. گویا باید باور کنم که من مبتلا به خودآزاری‌ام. کاش تو فقط سرمایۀ به دست آوردن بهشت بودی! کاش با تو نمی‌شد آرامش را در همین دنیا چشید! کاش نمی‌شد با عشق تو دل‌خوش‌ترین آدم روی زمین شد! این طور اگر بود، می‌شد خودآزار بودنم را انکار کرد ولی راه فراری نیست، من خودآزارم. در کنار این کاش‌ها یک کاش دیگر، حال دلم را زار کرده. کاش خودآزاری من تو را آزار نمی‌داد! چرا این قدر خوب و مهربانی که وقتی من خودم را آزار می‌دهم دل تو ریش ریش می‌شود؟ مرا رها کن در مرداب این خودآزاری. کاش می‌رفتی سراغ زندگی‌ات! تو که بدون من چیزی کم نداری. داری؟ این قدر غصّه نخور ولی دعا کن که روزی رها شوم از دام این خودآزاری. شبت بخیر مهربان‌تر از پدر! @abbasivaladi
164 درس صد و شصت و چهارم چه قدر به «عَلىٰ_ كُلِّ شَیءٍ قَديرٌ » بودن خدا فکر کردیم؟.pdf
233.6K
#درس صد و شصت و چهارم: چه قدر به «عَلىٰ كُلِّ شَیءٍ قَديرٌ» بودن خدا فکر کردیم؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️چرا بنده نمی‌تونه به هیچ خیری که بهش می‌رسه دلخوش کنه؟ ⁉️علّت تکرار «عَلىٰ كُلِّ شَیءٍ قَديرٌ» تو آیه‌های قرآن چیه؟ ⁉️بحث مرگ و زندگی چه جوری مانع تکبّر انسان می‌شه؟ @abbasivaladi
🍃آرامش زمین و آسمان قبلاًها وقتی کسی را می‌دیدم که به خود آسیب می‌زند هر چه فکر می‌کردم، نمی‌توانستم درکش کنم. مگر می‌شود کسی خودش به خودش آسیب بزند؟ کسی را دیدم که تیغی به دستش گرفته و روی دستش می‌کشد و وقتی خون، قطره قطره از دستش می‌چکد لبخند می‌زند و گاهی کارش به قهقهه هم می‌کشد. تنها تصویری که از این آدم‌ها در ذهنم نقش می‌بست تصویر کسی بود که حتّی از ذرّه‌ای عقل محروم است. وقتی می‌شنیدم کسی خودش را کشته می‌نشستم و ساعت‌ها در فکر فرو می‌رفتم که چه طور می‌شود کسی خودش به زندگی خودش پایان دهد. این کار حماقت می‌خواهد یا جسارت و یا هر دو را؟ آخر چه قدر حماقت؟ چه قدر جسارت؟ امّا از وقتی که یقین کرده‌ام من هم خودآزارم گویی آرام آرام دارم می‌فهمم این آدم‌ها را. آقا! هر چه گشتم و گشتم تیغی تیزتر از تیغ غفلت از تو نیافتم هر چه فکر کردم و فکر کردم جان را لطیف‌تر از تن دیدم. کار هر دم من کشیدن تیغ غفلت است روی روحی که دور از تو نگهش داشته‌ام. این تیغ را می‌کشم و همراهش لبخند می‌زنم صدای قهقهه‌های من در کنار این روح پرخراش صدای غریبه‌ای نیست برای تو. حالا می‌شود انکار کرد که بهره‌ام از عقل حتّی به اندازۀ ذرّه‌ای نیست؟ مگر می‌شود تردید کرد کسی که خودش را از تو محروم می‌کند از هر چه زندگی است محروم می‌شود؟ چه طور می‌شود این قدر حماقت داشته باشم که خودم را از تو محروم کنم؟ شاید هم جسارتم زیاد شده که بی‌ترس و واهمه تو را کنار می‌گذارم از زندگی و خیال می‌کنم هنوز هم زنده‌ام. چه قدر سیاه است تصویری که این روزها دارم از خودم می‌کشم. کاش چیزی می‌گفتی تا سیاهی این تصویر ذرّه‌ای هم که شده کمتر می‌شد. مثلاً می‌گفتی غفلت از تو تیغ نیست و تو را کنار گذاشتن خودکشی نیست. اگر نه، کاش می‌گفتی غفلتم از تو آن قدرها نیست که بشود نامش را خودآزاری یا خودکشی گذاشت. شبت بخیر آرامش زمین و آسمان! @abbasivaladi
بازی با کاج🌲 🌲 🔆میوه‏ های مخروطی‌شکل درخت کاج، وسیله‏ های خوبی برای بازی است. 🔹میوۀ کاج، به سه صورت عمده وجود دارد: در ابتدا، سبز است و پولک‏های میوۀ کاج، کاملاً فشرده است. بعد قهوه‏ ای می‏شود؛ امّا همچنان پولک‏ها به هم فشرده است. بعد از مدّتی، پولک‏ها از هم باز می‏شوند. ✅برخی از بازی‏هایی را که می‏توان با میوۀ درخت کاج انجام داد، در این جا می‏ آوریم: 1⃣ از میوۀ کاج در مرحلۀ اوّل و دومش ــ که پولک‏ها به صورت فشرده در کنار هم هستند ــ ، می‏توان همچون یک فرفرۀ چوبی استفاده کرد. میوۀ کاج را میان انگشت شست و انگشت وسط بگیرید و آن را روی یک جای صاف، مثل سینی یا کف سرامیک، بچرخانید. معمولاً کودکان نمی‏توانند به این شیوه، میوۀ کاج را بچرخانند؛ امّا تماشای صحنۀ چرخیدن میوۀ کاج برای آنها جالب است. 🔰چرخاندن میوۀ کاج، روش دیگری هم دارد. 🔸نخ ضخیمی مثل کاموا را دور میوۀ کاج ببندید. انگشتتان را روی میوه بگذارید، امّا میوه را زیاد فشار ندهید. انتهای نخ را بگیرید و خیلی زود، آن را به طرف خود بکشید و دست دیگرتان را نیز هم‏زمان از روی کاج بردارید. میوۀ کاج، شروع به چرخیدن می‏کند. 2⃣ میوه‏ های کوچک و بزرگ کاج را به کودکانتان بدهید تا با رنگ‏های خوراکی یا گواش، رنگ کنند. 3⃣ به کودکانتان کمک کنید تا پولک‏ های میوۀ پیر کاج را بکَنند. هر کدام از پولک‏ها را رنگ کنید و در بازی چسباندنی از آن استفاده کنید. ✅آشنایی با قوانین طبیعت و بالا رفتن خلّاقیت، از فواید این بازی است. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۵۸ - ۵۷ @abbasivaladi
🍃دنیای مهربانی مرا ببخش که این شب‌ها حرف‌هایم همه تلخ‌اند. هنر شیرین کردن کام تو را ندارم نمی‌دانم از شرم این همه تلخ کردن کامت باید چه کار کنم؟ وقتی کام خودم شیرین نیست چه طور می‌توانم کام تو را شیرین کنم؟ امشب هم می‌خواهم کامت را تلخ کنم. قصدم تلخ کردن کامت نیست می‌خواهم حرف بزنم. حرف‌های شیرین بلد نیستم. خب معلوم است دیگر کامت تلخ می‌شود با حرف‌های تلخ من. اگر خسته‌ای از من و حرف‌های تلخم می‌توانی ساکتم کنی و اگر دلت نمی‌آید، می‌شود گوشَت را ببندی به روی حرف‌های من. آقا! حالا که نمی‌توانم از گرداب عذابی که این روزها با طوفان خودآزاری پدید آمده ،خلاص شوم می‌خواهم قید همه چیز را بزنم. من تصمیم گرفته‌ام، دنیاطلب شوم. این طور،‌ زندگی کردن برایم آسان‌تر می‌شود. چه کار کنم؟ دیگر نمی‌کشم. مگر چه قدر توان دارد آدم ناتوانی چون من؟ تا کی می‌شود بار این عذاب وجدان را تحمّل کرد؟ هر چه فکر می‌کنم که به چه دردی می‌خورم برای تو فکرم به جایی قد نمی‌دهد. دنیاطلب که شوم برای تو هم خوب می‌شود. تو هنوز امید داری به من درست است که امید، خوب است امّا این امید، مایۀ غم شده برای تو. عقب‌رفتن‌های من،‌ آینۀ دق توست. خدا را شکر که این همه عاشق سینه چاک داری که دائم در حال پیشرفت‌اند و کارشان نشاندن لبخند روی لب توست. دیگر مرا می‌خواهی برای چه؟ من می‌روم سراغ دنیا. تو هم با یاران عاشقت خوش باش. این طور هم من خوشم، هم تو. آدم دنیا طلب، عذاب وجدان می‌فهمد؟ نه. تو هم که دنیاطلب‌ها را دوست نداری. داری؟ پس دیگر غصّۀ مرا نخواهی خورد. اشتباه که نمی‌کنم؟ خب دروازۀ دلت را باز کن می‌خواهم از این جا بروم در دل دنیا. ممنون که با این همه بدی سال‌ها مرا در دل خودت جا دادی. من که سرمایه‌ای برای جبران ندارم خدا عوض خیر بدهد به تو. منتظرم. در خانۀ دلت را باز کن. می‌خواهم بروم سراغ دنیا. دنیا منتظرم نشسته. چرا مرا زندانی کرده‌ای در دلت؟ رفتن من، سبک شدن بار غم توست. یک بار تصمیم گرفته‌ام ایثار کنم می‌خواهم آتش جهنّم را بخرم به قیمت آسایش تو. باز باشد، باز نکن. من می‌نشینم این جا تا یک روز از دستم خسته شوی و در را باز کنی تا بروم در آغوش دنیا. شبت بخیر دنیای مهربانی! @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل4️⃣ : هم‌رنگ جماعت شو؟! (جوزدگی) ✅ عزّت حقیقی ❇️ چه‌قدر کوچک است انسانی که برای شخصیت خود در نزد این انسان‌های کوچک، ارزش قائل می‌شود. مگر مردم می‌توانند به کسی عزّت دهند و عزّت کسی را از او بگیرند؟ ما در بارۀ مفاهیم کلیدی زندگی، باید تعریفی را که مورد پذیرش قرآن و اهل بیت علیهم السلام است، به دست بیاوریم و بر اساس آن، زندگی کنیم. برای پیدا کردن عزّت، باید کجا رفت؟ خداوند، پاسخ این پرسش را این‌چنین داده است: مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعاً. هر کس سربلندى مى‏خواهد، سربلندى، یک‌سره از آنِ خداست. 👈تمام عزّت، در دست خداست و هر کسی را که بخواهد، عزیز می‌کند و هر که را بخواهد، به خاک ذلّت می‌کشانَد. وقتی که انسان در راه طاعتِ عزیزِ واقعی _ که خداست _ قرار گرفت، خداوند، عزّت او را در میان مردم، تضمین می‌کند. خداوند متعال، در قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمٰنُ وُدّاً. کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، به زودى [خداى‏] رحمان براى آنان، محبّتى [در دل‌ها] قرار مى‏دهد. 📚در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که ایشان فرمود: هنگامى که خداوند، کسى از بندگانش را دوست دارد، به فرشتۀ بزرگش جبرئیل مى‏گوید: «من، فلان کس را دوست دارم. تو هم او را دوست بدار». جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمان‌ها ندا مى‏دهد که: «اى اهل آسمان! خداوند، فلان کس را دوست دارد. او را دوست بدارید». به دنبال آن، همۀ اهل آسمان، او را دوست مى‏دارند و پس از آن، پذیرش این محبّت، در زمین منعکس مى‏شود. و هنگامى که خداوند، کسى را دشمن بدارد، به جبرئیل مى‏گوید: «من از او متنفرّم. تو هم او را دشمن بدار». جبرئیل، او را دشمن مى‏دارد. سپس در میان اهل آسمان‌ها ندا مى‏دهد که: «خداوند، از او متنفّر است. او را دشمن بدارید. همۀ اهل آسمان‌ها از او متنفر مى‏شوند. سپس انعکاس این تنفّر، در زمین خواهد بود. ❓در این جا، یک سؤال جدّی مطرح می‌شود که چگونه می‌توان به این عزّت، دست یافت؟ ◀️امام خوبی‌ها، صادق آل محمّد علیه السلام فرمود: هر که می‌خواهد بی آن که ایل و تباری داشته باشد، عزیز باشد و بدون آن که مال و ثروتی داشته باشد، بی‌نیاز باشد و بدون آن که سلطنتی داشته باشد، هیبت داشته باشد، باید از خواری معصیت خدا به عزّت طاعت او در آید. 🎖کسی که به عزّت حقیقی دست پیدا می‌کند، تحقیر مردم، او را به تنگ نمی‌آورد. درست مثل کسی که ثروتمند است و پول‌های اندکی که دست این و آن می‌بیند، چشم او را نمی‌گیرد. کسی هم که بندگیِ خدا را می‌کند، از نظر عزّت، نسبت به مردم، احساس بی‌نیازی می‌کند و از همین رو، شخصیتی که دیگران به او می‌دهند، جذّابیتی برایش ندارد. 🔅وقتی که ما عزّت را تنها در دست خدا دیدیم، دیگر از نوع برخورد دیگران، غمگین نخواهیم شد؛ چرا که آنان، قدرت تحقیر ما را ندارند. از همین رو، خداوند متعال به رسول عزیز خود فرمود: وَ لا یحزُنکَ قَولُهُم إِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ. سخن آنان، تو را غمگین نکند؛ زیرا عزّت، همه از آنِ خداست. او شنواى داناست. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 178-184 @abbasivaladi