eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.3هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
343 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲۴ آیه ۲۷۲ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالای خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. 🌸هم سنگریای عزیز! حتما عکس و گزارش کمک هاتون رو برا ما بفرستین، تا ما اونا رو تو کانال بذاریم . @lalaiekhoda
🍃یوسف بازار عشق فصل‌های زندگی همگی خزان است؛‌ زرد و بی‌جان فقط انتظار توست که بهار می‌کند فصل‌های زندگی را. در خزان‌های ممتد زندگی، مرگ‌هایمان امتداد یافته و ما را از نفس کشیدن خسته کرده. انتظار تو آب حیاتی است که انسان آخرالزمان برای بازگشتن به زندگی به آن محتاج است. چگونه می‌شود به آخرالزمانی‌ها فهماند بی‌انتظار تو این خزان‌های طولانی را پایانی نیست؟ مرگ و رخوت در زندگی آخرالزمانی‌ها بی‌هیچ مزاحمی دارند جولان می‌دهند. کسی باید به آخرالزمانی‌ها بفهماند انتظار تو تنها سلاحی است که می‌تواند به جنگ با این مرگ و آن رخوت برود. کاش کسی پیدا می‌شد که زندگی‌ش را وقف رساندن این سلاح به دست آخرالزمانی‌ها می‌کرد! من خودم یکی از همین آخرالزمانی‌ها هستم که سال‌های مدیدی است در امتداد این خزان با مرگ و رخوت دست و پنجه نرم می‌کنم. تا پیش از این گمانم این بود «چند بار مردن» بیش از آن که واقعیت داشته باشد تعبیری شاعرانه است امّا حالا که مرگ را در محرومیت از انتظار تو چشیده‌ام یقین دارم که می‌شود هر لحظه هزار بار مرد. برای رهایی از این مرگ‌های ممتد باید منتظر تو بشوم،‌ راه دیگری نیست. هنوز کار دارم با دلم. پاک کردن دل، کار یک روز و دو روز نیست. وقتی بناست دلم به پاکی دل تو بشود باید عمری را خرج کنم تا شاید دلم پاک شود. حتّی اگر به مقصد هم نرسیدم دلم خوش است در مسیری جان داده‌ام که تو دوست داری بپیمایم. آقا! وقتی بیایی شاید تکلیفمان شود که دست از کار و کاسبی‌هایمان بکشیم و با دکان و بازار خداحافظی کنیم تا بشود در رکابت باشیم و شمشیر بزنیم. حالا اگر دلمان خوش باشد با کار و کاسبی‌هایمان و دلمان نیاید از آن جدا شویم تکلیفِ در رکاب تو جنگیدنمان چه می‌شود؟ گاهی بستن در دکانمان به اندازۀ باز کردن پنجرۀ مرگ برایمان سخت می‌شود. ما خدا را رزّاق نمی‌دانیم با باز و بسته شدن در دکانمان است که در روزی را به رویمان باز و بسته می‌بینیم. تو اگر بیایی و مجبور شویم در دکانمان را ببندیم شاید خیال کنیم که در روزی به رویمان بسته شده و اگر یقین نداشته باشیم که به یُمن وجود تو خدا به همۀ‌ خلائق روزی می‌دهد در رکاب تو بودن هم خیالمان را بابت روزی آسوده نمی‌کند. اصلاً از اینها که بگذریم ما بدجور دل بسته‌ایم به دکان و تجارتمان و راستش آن را بیشتر از جنگیدن در رکاب تو دوست داریم. پس نمی‌شود این محبّت را در دل داشت و به جنگیدن همراه تو فکر کرد. کسی که دکان و تجارتش را بیشتر از تو و در رکاب تو جنگیدن دوست داشته باشد منتظرت نیست. ما را رها کن از هر محبّتی که ناممان را از فهرست منتظرانت پاک می‌کند. شبت بخیر یوسف بازار عشق! @abbasivaladi
📌مصادیق محبت رفتاری 0⃣1⃣ آزادی 💞فرزند باید حدّاقل در هفت سال اوّل زندگی، آزاد باشد. این آزادی، یکی از اصلی‏ ترین راه‏ های ابراز محبّت است. بچّه‏ ها، کسانی را که آنان را آزاد می‏ گذارند، بیشتر دوست دارند. آزادی کودک، دو خطّ قرمز هم دارد: یکی کار خطرناک و دیگری کار زشت. البته مقصود ما از کار زشت، کاری است که برای بچّه زشت باشد. مثلاً بازی کردن با غذا، برای بزرگ‏ترها زشت است؛ امّا برای کودکان جذّاب و بدون اشکال است. 1⃣1⃣ بازی کردن 🎲 بازی کردن با بچّه، از مؤثّرترین رفتارهای تربیتی است. یکی از اصلی‏ ترین پیام‏ های بازی کردن، محبّت است. کودکان به کسانی که بیشتر با آنان بازی می ‏کنند، علاقه دارند. اهل بیت علیهم السلام علاوه بر این که به بازی با کودکان توصیه نموده ‏اند، خود نیز با آنان، بازی می ‏کردند. ✨امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: هر کسی بچّه‏ ای دارد، [باید] بچگی کند. ✨در روایتی به نقل از جابر، آمده است: بر پیامبر خداصلی الله علیه وآله و سلم وارد شدم. دیدم که حسن و حسین علیهما السلام بر پشت ایشان سوارند و ایشان هم در برابر آنان، زانو زده و خم شده و می‏ فرماید: «چه شتر خوبی دارید و چه بار خوبی هستید شما!». 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۱۳۶ @abbasivaladi
🍃خزانه دانش خدا با این حوصله‌های سر رفته چه باید کرد؟ حوصله‌هایی که به این راحتی با هر چیزی سرکیف نمی‌شوند. زندگی صبح تا شب برای این حوصله‌ها یک سریال تکراری شده که تکرارهای مداومش این حوصله‌ها را هر روز سر رفته‌تر از دیروز می‌کند. هر چه قدر وعده دادیم به این حوصله‌ها که صبر کنند تا این که شاید چیزی سر برسد که درمان سررفتگی آنها باشد هیچ چیزی سر نرسید و حوصله‌ها از دست بدقولی‌های ما هم عاصی شدند. بگذار بگویند که من می‌خواهم همه چیز را به انتظار تو وصل کنم راست می‌گویند. چیزی جز این نیست. همه چیز به انتظار تو ختم می‌شود. بر سر حوصله‌های سر رفته دیگر نمی‌شود شیره مالید. هر چه می‌گذرد، حنای نیرنگ‌های آخرالزمانی برای فریفتن حوصله‌ها بی‌رنگ‌تر می‌شود. این حوصله‌ها را فقط یک چیز سرکیف می‌کند آن هم انتظار توست. چه بد فهیمده‌اند انتظار را کسانی که خیال می‌کنند انتظار تو وقتی طولانی شود حوصله‌ها را سر می‌برد! انتظار تو هر روز معنای جدیدی را به زندگی می‌دهد مگر می‌شود منتظر تو بود و یک روزمان شبیه دیروزمان باشد؟! و کیست که هر روزش با دیروز فرق داشته باشد و گلایه کند از سر رفتن حوصله‌اش. آنهایی که انتظار تو را وقتی که طولانی می‌شود، حوصله‌سربر می‌خوانند انتظار را نشستن و تماشا کردن معنا کرده‌اند. انتظاری که بلند شدن و حرکت کردن باشد هیچ گاه حوصله‌ها را سر نخواهد برد. من حوصله‌ام سر رفته از زندگی می‌خواهم منتظر تو شوم تا برگردم به زندگی. به دلم که نگاه می‌کنم می‌بینم یک دنیا تعلّق دارم به این دفترها و کتاب‌هایی که دور و برم را گرفته‌اند. شما هم دانش را دوست دارید و همچنین کسانی را پی‌جوی دانش‌اند امّا خودتان بهتر می‌دانید که گاهی محبّت دانش چنان حجاب می‌شود که نمی‌گذارد نوری از شما به سوی ما بیاید. دانش، خود شمایید کسی که شما را نداشته باشد، از دانش بهره‌ای ندارد. ما از شما یاد گرفته‌ایم سیاهه‌های روی برگه‌ها را دانش ننامیم. از خودم این سؤال را زیاد پرسیده‌ام: اگر تو بیایی و به من فرمان دهی بساط پی‌جویی دانش را از میان این دفترها و کتاب‌ها جمع کنم چه غوغایی بر پا می‌شود در دلم؟ غوغای شوق یا غوغای دلهره؟ شوق پی‌جویی فرمان تو یا دلهرۀ دل کندن از دفتر و کتاب؟ چه قدر باریک‌اند برخی از این مرزها و شیطان خوب استفاده می‌کند از این باریکه‌ها. چه بد عاقبت است پی‌جوی دانشی که فرمان تو را بر زمین می‌گذارد؛ امّا کتاب و دفتر را نه! من از دانشی که تو را از من می‌گیرد باید بدم بیاید. از همین حالا باید تلاش کنم برای زدون محبّت چنین دانشی! حتماً تو هم مرا کمک می‌کنی. ریشه کن کردن این محبّت‌ها خیلی سخت‌تر است از کندن ریشه‌های محبّت‌هایی که ظاهرشان دنیا را فریاد می‌زند. شبت بخیر خزانۀ دانش خدا! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 پرسش‌های گام سوم⬇️ ⁉️برادرم اهل نماز نیست و می‌گوید: چرا باید نماز خواند؟ 🔰برادری دارم حدود بیست و سه ساله که قبلاً اهل نماز و و مسجد بود؛ ولی الآن مدّتی است که می‌گوید: چرا باید نماز بخوانم؟ نماز به چه دردم می‌خورد؟ ❓با این افراد، چگونه باید برخورد کرد؟ @abbasivaladi
🍃بنده شاکر خدا بارها شنیدم که گفته‌اید: انتظار برترین اعمال است. ولی چرا هیچ گاه انتظار برایم عمل به شمار نیامد. اگر انتظار، عمل است و برترینِ اعمال و اگر برترینِ اعمال، سخت‌ترینِ آنهاست پس چرا عمری خیال کردم که منتظرم بی‌ آن که احساس کنم کار سختی انجام می‌دهم؟ من انتظار را نفهمیده بودم و حتماً در قیامت گلایه می‌کنم از آنانی که به من گفتند منتظر باش ولی نگفتند انتظار یعنی چه. نفهمیدن انتظار مرا عمری گرفتار توهّم انتظار کرد. تا کی باید حسرت بخورم برای این همه عمر بر باد رفته؟! هیچ کسی از عمرش استفادۀ مفید نکرد مگر آن که آن را خرج انتظار تو کرد و هیچ کس عمرش را خرج انتظار تو نکرد مگر آن که سر تا پا شبیه تو شد. من شبیه تو نیستم یعنی عمرم را خرج انتظار تو نکردم پس باید بسوزم برای عمری که بی‌فایده طی شد؟ «منتظرانت شبیه تواند» یعنی چه؟ یعنی همان کاری را می‌کنند که تو می‌کنی و همان حرفی را می‌زنند که تو می‌زنی. من می‌خواهم منتظر تو باشم فرمان بده آقا که چه کار کنم. تو اهل شکری و کسانی را که اهل شکر نیستند، آدم نمی‌دانی. برای شبیه تو شدن باید اهل شکر شد. می‌خواهم آدم شوم و اهل شکر شوم. برای تو نعمت‌ها همه بزرگ است نعمت وقتی از خدای عظیم می‌رسد برای بنده، کوچک نیست. کم شمردن نعمت، برای آن است که خدا را نشناخته‌ایم. تو برای کاه و کوهِ نعمت‌ها شکر می‌کنی و خودت را لایق هیچ نعمتی نمی‌دانی. بیماری را نعمتی می‌دانی همان گونه که عافیت را داشتن‌ها را نعمت می‌بینی همان طور که نداشتن‌ها را به دست آوردن‌ها را نعمت می‌شماری همان طور که مصیبت‌ها را تو کارت بندگی است بندگی می‌کنی و خیالت آسوده است که خدا هر چه می‌فرستد نعمت است، نقمت نیست. پس همیشه در حال شکری. تو لحظه‌ای از شکر بیرون نمی‌آیی و من تا به تو رسیدن فاصله زیاد دارم که شاید لحظه‌هایی را به شکر بگذرانم. تو شکر که می‌کنی طلبکار نمی‌شوی شکر را هم نعمت دیگری می‌دانی که باید به خاطرش سر به سجدۀ شکر بگذاری چه قدر من و تو فرق داریم با هم. پیمودن این همه فاصله کار منِ تنها نیست. باید مدد کنی پای شکستۀ من را توان پیمودن این راه نیست. شبت بخیر بندۀ شاکر خدا! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(قسمت بیستم ، بخش اول) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸مهارت‌های عفّت ورزی در دوران مجردی (بخش پنجم و پایانی) 🔹نقش جمعیت و فرزند آوریدر امنیت 🔸نقش محاسبات معنوی در مدیریت اقتصادی خانواده 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۸ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(قسمت بیستم ، بخش دوم ) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸مهارت‌های عفّت ورزی در دوران مجردی (بخش پنجم و پایانی) 🔹نقش جمعیت و فرزند آوریدر امنیت 🔸نقش محاسبات معنوی در مدیریت اقتصادی خانواده 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۸ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
194 درس صد و نود و چهارم‌ شناخت واقعی خودمون،‌ چه اثری تو درمون تکبّر داره؟.pdf
227.7K
صد و نود و چهارم: شناخت واقعی خودمون، چه اثری تو درمون تکبّر داره؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️علّامۀ مجلسی راه درمان تکبّر رو چی می‌دونن؟ ⁉️تا حالا به میزان ضعف و پستی وجودمون فکر کردیم؟ ⁉️علّت غفلت ما از واضح‌ترین حقایق عالم چیه؟ @abbasivaladi
🍃ساقی شراب های شنیدنی کسانی که منتظر نیستند تکلیفشان معلوم است آنها آدم نیستند. کسانی که با انتظار زندگی می‌کنند در حلقۀ آدم‌ها وارد شده‌اند امّا هنوز راه دارند تا قلّۀ آدمیت زیرا انتظار جزئی از زندگی‌شان شده؛ نه همۀ آن. آدم‌ها سر تا پای زندگی‌شان انتظار است. نمازشان، نماز انتظار. نماز انتظار یعنی مثل تو نماز خواندن و نماز انتظار باز هم یعنی منتظر نمازخواندن با تو. روزه‌شان روزۀ انتظار روزۀ انتظار یعنی مثل تو روزه گرفتن و روزۀ انتظار یعنی منتظرِ با تو سحری خوردن و افطار کردن. حجّشان حجّ انتظار حجّ انتظار یعنی مثل تو به حج رفتن و حجّ انتظار یعنی منتظر با تو طواف کردن و با تو میان سعی و صفا راه رفتن با تو در عرفه و مشعر و منی زیر آسمان بودن و با تو رمی کردن و قربانی کردن. نفس کشیدنشان هم نفس کشیدن انتظار نفس‌های منتظرانه یعنی در هر نفسی هزار هزار بار یاد خدا بودن و نفس‌های منتظرانه یعنی منتظر شنیدن صدای نفس تو. مگر می‌شود لحظه‌ای از زندگی را پیدا کرد که در آن نشود منتظر تو بود؟ پس آدم‌ها همۀ زندگی‌شان انتظار توست. می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. پیش از این گفتم که تو خوش‌اخلاقی و من هم باید اخلاق خوشی داشته باشم حالا می‌خواهم کمی ریزتر شوم تو خوش اخلاقی یعنی این که زبانت مثل برگ گل نرم است و مثل عسل شیرین. کسی که زبانش خار دارد و مثل زهر هلاهل تلخ است باید دهانش را ببندد از ادعای انتظار تو. تو وقتی حرف می‌زنی آدم دوست ندارد لحظه‌ای چشم از دهانت بگیرد و به اندازۀ نفس کشیدنی گوشش از شنیدن باز بماند. واژه به واژۀ کلامت نه فقط گوش را که همۀ وجودم را نوازش می‌کند حرف زدن‌های تو ثابت می‌کند که شراب‌ها فقط نوش کردنی نیستند، گوش کردنی هم هستند. کسانی که با تو نشسته‌اند می‌دانند وقتی تو برای آدم حرف می‌زنی دیگر میلی به آب و غذا نمی‌ماند حرف شنیدن از تو، هم آدم را سیر می‌کند و هم سیراب. حالا که می‌خواهم هم‌رنگ تو باشم کاش یک بار مرا به میخانۀ حرف‌هایت می‌کشاندی تا کمی از شراب حرف‌هایت بنوشم و بکوشم که حرف زدن‌هایم مثل تو شود. قربان خوش زبانی‌ات آقا! مرا هم خوش زبان کن. شبت بخیر ساقی شراب‌های شنیدنی! @abbasivaladi
چقدر دلم تنگ شده برای پاکی‌های دوران کودکی‌ام! 🍃زندگی همه‌اش مسابقه بود این را خوب فهمیدیم. در مسابقه از کسی نباید جا می‌ ماندیم این را خوب فهمیدیم اما فقط مسابقه و جا نماندن را فهمیدیم و نفهمیدیم مسابقه بر سر چیست. 🍃برای چیزی که باید از آن دور می‌شدیم مسابقۀ نزدیک شدن دادیم و بر سر چیزی که باید به آن نزدیک می‌شدیم رقابتی برای دور شدن درگرفت. 🍃ما اهل مسابقه آفریده شده‌ایم بی ‌مسابقه زندگی معنا ندارد برایمان. خط پایان این مسابقه به دست آوردن تو بود. چه بلایی بر سرمان آمد که همه چیز را به دست آوردیم جز تو؟ 🍃قانون رقابت برای تو چقدر زیباست! رقیبان رفیقان هَمند درست مثل بازی‌های دوران کودکی. اگر کسی رقابت را به ذره‌ای کینه بیالاید از دور مسابقه خارجش می‌کنند. 🍃در مسیر رقابت برای تو اگر به زمین خوردهای برخوردیم باید دستش را بگیریم. بلند کردن زمینخورده ما را از رسیدن به تو بازنمی‌دارد این کار، خودش میانبری است برای زودتر رسیدن به تو. 🍃چقدر دلم تنگ شده برای پاکی‌های دوران کودکی‌ام! ⬅️ادامه دارد....... @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲۵ آیه ۲۷۳ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالای خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. 🌸دوستان عزیز لالایی خدا ! دوران کرونایی چه درسایی برا شما داشته ؟ ❗️چیزایی رو که تو این مدت یاد گرفتید برا ما بنویسید یا صداتون رو ضبط کنید تا ماهم بهتریناشو تو کانال بذاریم. @lalaiekhoda
🍃یار خوش خلق من مگر منتظرها شبیه تو نیستند؟ مگر رنگ و بوی تو را ندارند؟ اگر آری، پس به اندازۀ منتظرهایی که داری باید دنیا بوی تو را بدهد. بگذار اول خانه‌هایمان را بو کنیم. نفس عمیق بکشیم. یک بار دیگر. چرا خانه‌مان بوی تو را نمی‌دهد؟ مگر در این خانه، مدعیان انتظار تو زندگی نمی‌کنند؟ بی‌خیال خانه. برویم سراغ کوچه و خیابانمان. یک بار دیگر یک نفس عمیق دیگر. نه، این جا هم بوی تو را نمی‌دهد. مگر در این کوچه و خیابان‌ها مدّعیان انتظار تو قدم نمی‌زنند؟ اصلاً کمی از زمین فاصله بگیریم. برویم بالا. کمی بالاتر. خوب است همین جا. نگاهی بیندازیم به شهرمان شاید این شهر رنگ تو را داشته باشد! نه، خبری نیست. چرا؟ مگر صبح‌های جمعه چندین و چند دعای ندبه در مسجدها و حسینه‌های این شهر خوانده نمی‌شود؟ یعنی دعاهای ندبه شهرمان را به رنگ انتظار در نیاورده‌اند؟ باید رنگ و بوی تو را گرفت. انگار مدعی انتظار، زیاد است و منتظر، کم. بگذار خوب تماشایت کنم منی که می‌خواهم رنگ و بوی تو را بگیرم. خُلق تو آدم را یاد آسمان می‌اندازد، یاد خدا، یاد بهشت. به قدری از خُلق نیکویت بهشت می‌طراود که کسی که در کنار توست دیگر آرزوی بهشت نمی‌کند. با اخلاق خوشَت خدا را می‌آوری و در کنار همه می‌نشانی. این چه لبخندی است که دل جدا شدن از لبت را ندارد؟ این طور که هستی، مگر می‌شود با تو رو به رو شد و پس از آن از تو دل کَند؟ باید قبر هر کسی را که با تو آشنا می‌شود پیش پای خودت بکَنی. کسی اگر با تو آشنا شد از تو جدا نمی‌شود مگر با مرگ. یقینا تو اگر بیایی چونان جدّت با خلق نیکو مردم را دور و بر خود جمع می‌کنی. کسی که مدّعی انتظار است و اخلاق خوش ندارد باید عمری سر به سجدۀ توبه بگذارد و از دروغی که گفته استغفار کند. می‌خواهم منتظر تو باشم باید اخلاقم را خوش کنم. دعا کن برایم رنگ و بوی تو را گرفتن، رسیدن به هدف آفرینش است. شبت بخیر یار خوش خلق من! @abbasivaladi
❓چه کنم که تماشای تلویزیون رو ترک کنم ؟ 6⃣ گفتن اذکاری برای رهایی از وسوسه ✨در روایات و دستور العمل‌های علمای ما، ذکرهایی را برای رهایی از وسوسۀ شیطان، سفارش کرده‌اند. خوب است در هنگامی که شیطان، شما را برای دیدن این سریال‌ها وسوسه می‌کند، این اذکار را بگویید. در این جا برخی از این ذکرها را یادآور می‌شویم: 🔸در کتاب شریف مکارم الأخلاق، برای رهایی از وسوسه، این دستور العمل آمده است: خواندن آیۀ: «فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» و معوّذَتین(سورهای «فلق» و «ناس»). 🔸در همین کتاب از قول امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده که فرمود: هر گاه شیطان، یکی از شما را وسوسه کرد، به خدای تعالی پناه بَرَد و با زبان ظاهر و باطنش بگوید: «آمَنتُ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ مُخلِصاً لَهُ الدّینَ». 🔸شخصی از مرحوم آیة الله العظمی بهجت رحمة الله عليه پرسید: زیاد مرتکب معاصی می‌شوم و هر چه تلاش می‌کنم، موفّق نمی‌شوم. ایشان فرمودند: «نقل شده که برای این مقصود، حمد و سوره اهدا شود برای مدفونین از مؤمنین و مؤمنات در مشاهد ثمانیۀ مشرفه: ”حرمین شریفین(مکّه و مدینه)“، ”نجف اشرف“، ”کربلای معلّا “، ”کاظمین“، ”سامرّا“، ”مشهد الرضا“ و ”قم“ و حمد و سوره برای مدفونین در سایر مشاهد مشرّفه». 7⃣جمع کردن بساط ماهواره 💯فرض بنده در پاسخ به این پرسش، آن است که امکان جمع کردن ماهواره برای ایشان وجود ندارد؛ مثلاً شاید فرزند خانواده است و پدر و مادر ایشان، ماهواره را به خانه آورده‌اند یا این که در آپارتمانی زندگی می‌کند که برخی از ساکنان آن، ماهواره دارند و ... ؛ امّا اگر ماهواره برای خودتان بوده، اختیارش دستِ شماست، حتماً همین امروز، بساط آن را جمع کنید و برای آن که جهت دیدن سریال‌های مورد علاقه‌تان به خانۀ کسی نروید، کارهایی را که پیش از این گفتیم، انجام دهید. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص٢٥٩ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️صلی الله عليك يا ابا عبدالله الحسين ♦️روضه های خانگی 🍃در میان روضه‌هایت زندگی کردن خوش است🍃 @abbasivaladi
🍃حضرت امید داشتم با خودم فکر می‌کردم که اگر بخواهم انتظار را بکشم باید چه چیزی را نقّاشی کنم. در طبیعت به دنبال مفهوم انتظار می‌گشتم. گشتم و گشتم و گشتم از کوه و در و دشت و صحرا گذشتم از میان درخت‌های جنگل دویدم ساحل را پشت سر گذاشتم شهرها و روستاها را دیدم و عبور کردم تا رسیدم به یک بیابان خشک و بی‌آب و علف. سینۀ‌ این بیابان پر بود از ترَک‌های پی در پی. نمی‌‌دانم باید این ترَک‌ها را به لب‌های تشنه تشبیه کنم یا چشم‌های منتظر که به سوسو افتاده‌اند. بادی که گهگاه در این بیابان می‌وزید گویی زمزمۀ التماس باران داشت. او شده بود زبان بیابان گاهی که باد به طوفان بدل می‌شد و گرد و خاکی را بلند می‌کرد التماس باران به ضجّه‌ای بدل می‌شد تا شاید دل آسمان به رحم بیاید. آیا کسی بود که از آن بیابان بگذرد و انتظار باران را در سر تا پای او نبیند؟ همین بیابان را می‌کِشم تا حواسم باشد اگر منتظر باشم تماشایم مردم را به یاد انتظار و منتظَر می‌اندازد. می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم باید با دیو یأس بجنگم تا نکند فاصله‌ها مرا از شبیه شدن به تو ناامید کنند. اصلاً کسی که ناامید است، منتظر نیست من اگر مأیوس باشم، شبیه تو نمی‌شوم. تو معنای امیدی وقتی زمین و زمان ناامید می‌شوند تو هستی که روح امید را در پیکرشان می‌دمی. تو میان بندگی و امید، رشته‌ای کشیده‌ای که با هیچ تیغ و تبری نمی‌شود آن را گسست. میان ما و امید را رشته‌ای پیوند داده که باریک‌تر از تار عنکبوت است فوتش کنند، از هم می‌گسلد. باید راهی را که تو در بندگی می‌پیمایی پیدا کنیم تا امیدمان شبیه امید تو شود. تو جز خدا به هیچ کسی امید نبسته‌ای راز عنکبوتی بودن رشتۀ امید ما دل بستن به غیرخداهای زیادی است که در چنته هر چه داشته باشند، امید ندارند. ما شبیه تو نیستیم امیدمان به خالق، اندک و به مخلوق بسیار است. خدا نکند واگذار شده باشیم به مخلوق و خالق رهایمان کرده باشد! خیالش زندگی را پر از وحشت و ترس می‌کند. می‌خواهم شبیه تو شوم تاری از رشتۀ امیدی که میان تو و خدا بسته است را بفرست به سویم تا من هم خودم را از این برهوت یأس بکشانم به آسمان امید تو. شبت بخیر حضرت امید! @abbasivaladi
🌙هلال ماه رمضان هلال ماه رمضان رخ نمود بی آن که هلال رخت رخی بنماید. باز هم رمضان دیگری آمد و تو نیامدی من فقط به امشبی نگاه می‌کنم که هلال را دیدم و تو را ندیدم امّا آرزوی این که شاید سحر بیاید و تو هم بیایی را از دلم بیرون نمی‌کنم. نه این که می‌شود بیرون کرد ولی من بنایش را ندارم اصلاً این آرزوها بیرون کردنی نیستند مگر می‌شود بدون این آرزوها زندگی کرد؟ من در این خیال امشب را می‌خوابم که وقتی بیدار شدم وضو بسازم و سر به شانۀ تو دعای سحر بخوانم یا نه، سکوت کنم و سر به شانه‌ات دعای سحر را از زبان تو نوش جان کنم. آقا! دعای سحر را که خواندی خودم سفره پهن می‌کنم برایت ما فردا سحر با هم سحری می‌خوریم. هر چه میل داری برای سحر بگو آماده کنم و بخوابم. نماز صبح اولین روز ماه رمضان را پشت سر تو اقامه خواهم کرد. بعد از نماز هم اوّلین یا علی و یا عظیم را همراه تو زمزمه می‌کنم و به اللهم ادخل علی اهل القبور السرور تو آمین می‌گویم. دعای روز اوّل را که خواندی رحل قرآن برایت می‌آورم و قرآن خودم را در برابرت می‌گذارم. تو که قرآن بخوانی من فقط گوش می‌کنم. گوش که کردم مست می‌شوم این مستی که روزه را باطل نمی‌کند آقا! ‌می‌کند؟ من رفتم با همین آرزو بخوابم و شب را سحر کنم. شبت بخیر تنها آرزوی من! @abbasivaladi