eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 غربت علیه السلام من حسنم دیروز غریب بودم و امروز هم غریبم. دیروز در میان دوستان و دشمنان امروز هم در میان دوستان و دشمنان. دوستانم غربتم را در نداشتن بارگاه می‌دانند و آرزویشان این است روزی برسد که روی مزارم ضریحی بگذارند و گنبد و گلدسته‌ای به پا کنند. از قول من به دوستانم بگویید می‌شود امامی گنبد و گلدسته داشته باشد امّا باز هم غریب باشد. وقتی ضریح ما برای شما دغدغۀ نخست شد ولی حرف‌های صریح ما به شما از مدار دغدغه‌هایتان بیرون رفت بدانید که غربت ما در میان شما به اوج خود رسیده است. به من بگویید آیا این قدر که بی‌تاب ساختن گلدسته برای من هستید بی‌قرار نشاندن گلواژه‌های من در زندگی‌ خویش هستید؟ شما همیشه از این که سایبانی بر سر مزارم نیست می‌نالید و آرزو دارید گنبدی بسازید بر سر این مزار. کاش کمی هم گریه می‌کردید برای این که از فکر و حرف من سایه‌ای نساخته‌اید برای زندگی خویش! مزار من اگر سایۀ دنیایی ندارد زیر سایۀ رحمت خدا هستم و باکی نیست امّا زندگی شما بدون سایۀ فکر و حرف من جهنّم سوزانی است که از زندگی جز نام، بهرۀ دیگری ندارد. آرزو دارید حاکم مدینه شوید تا بنایی بسازید برای مزارم آرزو کنید من حاکم زندگی‌تان شوم تا زندگی را روی پایۀ ولایت من بنا کنید. مزار من بنا هم اگر داشته باشد وقتی خودم بنای زندگی شما نباشم باز هم غریبم. من در کوچه با مادرم چند لحظه‌ای تنها شدم و این تنهایی عمری است که قصّۀ داغ روضه‌های شماست. می‌شود حساب کنید در میان شما چند روزگار است که تنها هستم؟ چه قدر برای تنهایی من در میان خودتان روضه خواندید و اشک ریختید؟ از امروز روضه‌ای را به روضه‌هایتان اضافه کنید و بگویید: خوشی‌های مردی از تبار فاطمه به نام حسن همان چند سال اول زندگی‌اش بود. از وقتی پیامبر خدا رفت هر ورق از دفتر زندگی‌اش را طوفانی از غم و بلا می‌کَند و می‌برد. طوفان‌ها یکی پس از دیگری آمد و رفت و آخرین برگ از دفتر زندگی‌اش را طوفان زهری به باد داد که همسرش به او داد. در کوچه غریب و در شهر غریب و در خانه غریب. و حالا که قرن‌هایی از آن سال‌ها می‌گذرد هنوز هم آن مرد غریب است. چه در میان دوستان و چه در میان دشمنان. روضه‌هایی که شما برایم می‌خوانید غصّه‌هایی است که هر چند سنگین بودند امّا تمام شدند. باید برای آن روضه‌هایی گریه کرد. زنده نگه‌داشتن آن روضه‌ها یعنی زنده نگه‌داشتن راه بندگی. در این حرفی نیست. کسی اگر آن روضه‌ها را شنید و غمگین نشد باید دلش را برای شفا به درگاه آستان ما گره بزند. آن روضه‌ها خودشان تمام شدند امّا غمشان باقی است. آنها در قرن‌ها پیش اتّفاق افتادند امّا امتداد ظلمی بودند که پیش از آن آغاز شده بود و همچنان هم ادامه دارد. فقط ظالمان دوست دارند که خط ممتد روضه‌های شما روزی قطع شده و به انتها برسد. دوستان من! یادتان باشد روضۀ غربت من یک روز تمام می‌شود. غربت من در میان دشمنان را شما هم اگر نتوانید تمام کنید تک سوار خدا می‌آید و تمام می‌کند؛ امّا کاش توفیق تمام کردن غربت در میان دوستان را پیش از آمدن او، به نام خودتان می‌زدید. می‌شود امروز با هم عهد کنید مرامتان در قدم به قدمِ زندگی، حسنی شود؟ اگر پای عهدتان بایستید نام حسن، جهانگیر می‌شود حتّی اگر سهم او از حرم جز سنگی بر سر مزارش نباشد. @abbasivaladi
‍ 📌دلایل اثر نکردن محبّت 3️⃣ عدم انتقال پیام محبّت 🚫 گاهی آنچه پدر و مادر انجام می‏دهند و محبّت می‏نامند، از نگاه فرزند، محبّت نیست. ✅ بسیاری از پدران و مادران معتقدند که در محبّت کردن به فرزندان خود، کوتاهی نمی‏کنند. ◀️ وقتی هم که یک مشکل تربیتی برای فرزندانشان پیش می‏آید و به آنها گفته می‏شود این مشکلات به جهت نیازِ محبّتی فرزند شماست که در خانه پاسخ نگرفته، ناراحت می‌شوند و حرف مشاور را نمی‏پذیرند. ✔️ آنچه موجب اختلاف میان آنان و مشاوران است، تفسیر متفاوتی است که از ابراز محبّت دارند. 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص88 @abbasivaladi
🍃آقای من دارم فکر می‌کنم به این که تو چرا شب بخیر نگفته به من می‌خوابی؟ و با خودم می‌گویم شاید می‌گویی و من نمی‌شنوم. و شاید اصلاً خواب نداری که شب بخیر نمی‌گویی. و شاید هم بارها و بارها گفتی ولی من در خواب عمیق فرو رفته بودم و نشنیدم و تو دیگر ناامید شده‌ای از من. نکند به قدری بد شده‌ام که چه بگویی شبت بخیر و چه نگویی من شبم بخیر نمی‌شود. نکند دوست نداری شبم بخیر شود که شب بخیر نمی‌گویی. اصلاً شاید تو شب بخیرت را روی سینۀ آسمان می‌نویسی برای کسانی که چشم دیدن آسمان را دارند. من هم که چشمم گره خورده بر زمین و با آسمان غریبه‌ام. شاید تو شب بخیرت را هر شب در گوش نسیم می‌گویی و به او فرمان می‌دهی از کنار هر کسی که تو دوستش داری بگذرد و صدای شب بخیرت را در گوشش زمزمه کند. نکند تو اصلاً عادت به گفتن شب بخیر نداری. ببین چقدر شاید و شاید می‌کنم. این شایدها را این طور نگاه نکن. تیغشان خیلی تیز است. یک بار به من شب بخیر بگو و مرا از زیر تیغ این شایدها نجات بده. شبت بخیر آقای من! @abbasivaladi
n056 تا ساحل،پرسش‌های گام اول،آشکار شدن عصبی بودن داماد در دوران نامزدی.mp3
1.63M
🎧 پرسش‌های گام اوّل⬇️ ✅ آشکار شدن عصبی بودن داماد در دوران نامزدی چند ماهی است که دخترم را نامزد کرده‌ایم؛ امّا حالا فهمیده‌ایم که دامادمان عصبانی می‌شود و داد و هوار می‌کند. گاهی هم خودش را می‌زند. او قبول ندارد که مشکل دارد. دخترم هم می‌ترسد. ❓حالا ما چه کار کنیم؟ آیا بگذاریم به زندگی با او ادامه دهد یا نه؟ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_دوم #کتاب_صوتی #قایق_مهربانی #بایدهای_زندگی_مشترک1 @abbasivaladi
🍃عزیز دلم این شب‌ها دارم از ترس می‌میرم. تاریکی، دلم را تکه تکه می‌کند. انگار هر کدام از ستاره‌های بالای سرم شده‌اند مجسمۀ ابوالهولی که می‌خواهند از ترس در دم جانم را بگیرند و ماه هم شده فرمانده همۀ این ابوالهول‌ها و خود آسمان نیز پارچۀ سیاهی که بناست لشکر ستاره‌ها نه،‌ لشکر ابوالهول‌ها مرا در آن بپیچند و بیندازند در سیاه‌چالی که انتهایش ناپیداست و زمین هم گویی قهقهه می‌زند به دل لرزان از وحشتم. روز که می‌خواهد تمام شود عزای من آغاز می‌شود. کاش شب هم مثل روز شلوغ بود. سکوت شب بدجور به این ترس دامن می‌زند. همۀ این دهشت‌ها و وحشت‌ها با شنیدن صدای شب بخیر تو به آرامش بدل می‌شود. دیگر بیش از این ترس را برای من مپسند آقا! شبت بخیر عزیز دلم! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🏴پنجره فولاد قصۀ پنجره فولاد تو چیست که وقتی چشم کسی به آن می‌افتد دلش نرم می‌شود مثل برگ گل مثل حریر مثل پر کبوتر نه، نرم‌تر از همۀ اینها؟ فولاد را چه نسبتی با این همه لطافت است؟ اصلاً فولادِ پنجرۀ تو را اگر از فرسنگ‌ها زیر زمین هم استخراج کرده باشند باز هم اصلش از بهشت است. فولادهای زمینی نه خودشان لطافت دارند و نه هنری برای لطیف کردن دلی کار این فولادها فقط شکستن است. خود ما از همین فولادهاییم آمده‌ایم کنار پنجره فولادت که دلمان را نرم کنی اما نه مثل برگ گل نه مثل حریر و نه مثل پر کبوتر دل ما را مثل خودت نرم کن خواسته‌مان بزرگ است؟ عیبی ندارد هر چقدر هم که بزرگ باشد از تو که بزرگ‌تر نیست هست؟ من دل بیمارم را با رشتۀ محبتت گره زده‌ام به پنجره فولادت اما نشانۀ شفا گرفتن دلم باز شدن این گره نیست هر چه این گره محکم‌تر می‌شود احساس می‌کنم دلم شفاگرفته‌تر است. من از فولاد پنجره‌ات یاد گرفته‌ام نرم باشم و دلم بسوزد برای بندگان خدا. او به من یاد داد اگر لحظه‌ای نگاهم را از تو نگیرم زنگار گناه دیگران اندکی از رنگ عشق تو را در دلم نمی‌کاهد. می‌شود در کنار گنهکاران نشست و بی آن که غباری از گناهانشان روی دل بنشیند عشق تو را روی دلشان گردافشانی کرد. نام پنجره فولاد هم دل ما را می‌برد آقا! راز این دلبری فقط نگاهی است که هر لحظه از چشم پنجره فولاد به سوی تو دوخته شده. مثل فولاد سخت بودن مثل حریرنرم بودن یک راز دارد: همسایۀ تو شدن، همین... #امام_رضا #محسن_عباسی_ولدی 🏴 @abbasivaladi
172 درس صد و هفتاد و دوم ما خودمون می‌تونیم قانون ارتباط با خدا رو به دست بیاریم؟.pdf
202.4K
#درس صد و هفتاد و دوم: ما خودمون می‌تونیم قانون ارتباط با خدا رو به دست بیاریم؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️پر شدن ذهن از خیال چه عواقبی داره؟ ⁉️یکی از بهترین راه‌ها برا این که از خیالای بیخود راحت بشیم چیه؟ ⁉️آدم برا مدیریت زندگیش نیازی به دین داره؟ @abbasivaladi
🍃صدایت را دوست دارم درست است که اگر تو برای کسی دعا نکنی نه شبش نه روزش و نه عاقبتش بخیر نخواهد شد. من تردید ندارم که تو هر شب برای من دعا می‌کنی و دلم به دعاهای تو گرم است. این گرما را می‌شود از حرارت نفسم فهمید. اگر یقین نداشتم که دعایم می‌کنی چشم‌هایم را می‌بستم تا وقتی که صدای پای مرگ را بشنوم. بی‌دعای تو نگاه کردن به این دنیا دهشت‌زاست. من اگر هر شب التماس می‌کنم که به من شب بخیر بگویی نه از آن روست که تردید دارم دعایم می‌کنی یا نه. من رُخت را که ندیده‌ام. دیده‌ام؟ ندیده‌ام دیگر. زیاده‌خواهی است اگر دوست داشته باشم صدایت را بشنوم؟ من صدایت را دوست دارم و می‌دانم مستی با هیچ شرابی به پای مستی با صدای تو نمی‌رسد. این روزها خیلی محتاج مستی با صدای تو هستم. مستم کن با شب بخیری که در کامم می‌ریزی. شبت بخیر ساقی شراب طهور الهی! شبت بخیر آقا! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
تشخیص حروف الفبا با چشم بسته🙈 🙈 به وسیلۀ یونولیت، حروف الفبا 🅱🅰و اعداد 8⃣4⃣را بسازید و آنها را در یک کیسه قرار دهید به گونه‏ ای که حروف الفبا و اعداد، دیده نشود یا این که چشم 👀بازیکن را ببندید و حروف و اعداد را در یک ظرف🗑 بگذارید. این شیوۀ بازی برای تماشاچی‏ ها جذّاب‏تر 😃است؛ زیرا حروف و اعداد، در مقابل نگاه آنها قرار دارد و در جریان حدس درست✅ یا اشتباه ❌بازیکن، قرار می‏ گیرند. بازیکن باید بدون این که نگاه کند🙈، با لمس کردن✋، حروف و اعداد را یکی، یکی تشخیص دهد. حروف و اعدادی که با فوم ساخته شده، در فروشگاه‏ های اسباب‏ بازی🎈👾🤡وجود دارد که تهیّۀ آن، کار شما را ساده می‏کند. البته وقتی خود بچّه ‏ها👦🧒 این حروف یا اعداد را می ‏سازند و با آن بازی می‏ کنند، لذّت بازی برای آنان، دوچندان🎊🎉 می‏شود. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص۴۴ @abbasivaladi
🍃عزیزم می‌دانم که تو هر شب برای همۀ ما دعا می‌کنی دعا برای این که شبمان بخیر شود برای این که عاقبتمان ختم بخیر شود دعا برای این که آدم شویم و بندۀ خوب خدا. در این تردید ندارم که اگر آرام می‌خوابیم از نفس دعای خیری است که تو برای ما داری. مگر می‌شود آرام خوابید بی‌آن که تو دست به آسمان بلند کنی و برای آرامش ما به خدا التماس کنی؟ می‌دانم به قدری هیچ هستم که شایستۀ نگاه ویژۀ تو نباشم و می‌دانم که اگر مرا در جمعی که برایشان دعا می‌کنی قرار داده‌ای نشانۀ لیاقت من نیست نشان از اوج کرم و بزرگواری تو دارد. ولی دل است دیگر چه کارش می‌شود کرد؟ گاهی دوست دارد تو ویژه نگاهش کنی و او را از جمع جدا کنی و به نام، صدا کنی و بگویی شبت بخیر. از دست بهانه‌های این دل دیگر به تنگ آمده‌ام. به جایی که برنمی‌خورد یک بار دلم را خوش کن و در چشمانم زل بزن و بگو شبت بخیر اگر خواستی از دستم خلاص شوی بگو شبت بخیر عزیزم! من قول می‌دهم که عزیزمِ‌ تو را که شنیدم همان دم بمیرم تا تو از دست من و بهانه‌های دلم نجات یابی. شبت بخیر عزیزم! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل7️⃣ : تنها در میان تن‌ها (بی‌کاری و تنهایی) 😐عامل «بی‌کاری» را در مسئلۀ گرایش به ماهواره، نباید دستِ کم گرفت. 😠از کسانی که از اعتیاد همسرانشان به ماهواره📡 گلایه دارند، باید پرسید: شما تا چه اندازه توانسته‌اید شبانه‌روزِ همسر خود را به صورت مفید، پُر کنید؟ ⁉️همسرانتان هم از شما گِله دارند. برخی از اینها می‌گویند: همسر ما، صبح که از خواب بیدار می‌شود، بی آن که صبحانه بخورد، از خانه بیرون می‌رود. صبحانه‌اش را با همکاران خود، سرِ کار می‌خورد. بعد از ظهر که به خانه می‌آید، اگر ناهارش را هم سرِ کار نخورده باشد، غذایی می‌خورد🍽 و استراحت😴 می‌کند. از خواب که بیدار شد، اگر شغل دوم هم نداشته باشد، بیرون می‌زند تا به کارهای جانبی خود برسد. شب که به خانه بر می‌گردد، زنگ زدنش📞 به این و آن، آغاز می‌شود و کمی هم اخبار و سریال‌های تلویزیون خودمان و بعدش هم خواب. این، یک شبانه‌روز ماست. من هم در حکم آشپز👩‍🍳 و هتل‌دار🏨 و نظافتچی🧴 او هستم. ✳️ما در این جا نمی‌خواهیم بگوییم که این زن، حق دارد ماهواره ببیند؛ امّا شما هم نباید تقصیر خود را در این زمینه، فراموش کنید. ‼️او وقتی از این نوع زندگی خسته شده و می‌بیند بسیاری از کسانی که با این مشکل مواجه بوده‌اند، مسئلۀ خود را با خرید ماهواره، به ظاهر حل کرده‌اند، فکر می‌کند که می‌توان مشکل را از این راه، حل کرد. شما در اشتباه او مقصّرید. ⛔️نمی‌توانید تمام کاسه‌کوزه‌ها را سرِ همسرتان بشکنید. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 204-205 @abbasivaladi
🍃مولای نازنینم داشتم مرور می‌کردم پروندۀ پر از گناهم را و نگاه می‌کردم این قلب سنگ و سیاهم را و دستی که خالی‌تر از کویر است قامتی که خم شده از بار شرم. دستم را گذاشته بودم روی پیشانی سایبان کرده بودم روی چشمانم و داشتم دور دورهای عاقبتم را می‌دیدم. هر چه نگاهم را تیزتر می‌کردم حتّی نقطۀ ریزی هم نمی‌یافتم که دلم را خوش کند به خیر شدن عاقبتم. نشستم. سرم را به دیوار تکیه دادم و نگاهم را دوختم به آسمان. مثل این که ستاره‌ها داشتند از جایشان تکان می‌خوردند و گویی می‌خواستند جمله‌ای را بنویسند روی سینۀ آسمان. نگاهم را خیره‌تر کردم. به گمانم دلشان سوخته بود برایم و ترسیده بودند که من بی‌آن که نقطۀ سفیدی پیدا کنم در افق عاقبتم چشم از آسمان بگیرم. ستاره‌ها داشتند از قول تو که صاحب و حاکم آسمانی می‌نوشتند «شبت بخیر». حتی اگر ستاره‌شناسان بگویند ستاره‌ها از جایشان تکان نمی‌خورند ولی من می‌گویم: «توهم نبود آنچه دیدم» ماه و ستاره و خورشید همه بردگان حلقه به گوش تواند. شبت بخیر مولای نازنینم! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🍃آقای خوبی ها هر کسی با تو نباشد دنیایی هم که دور و برش بگردند باز هم تنهاست و حالا چه کسی از حال من خبر دارد؟ من که نه تو را دارم و نه کسی دورم می‌گردد چه کنم در برهوت تنهایی؟ تو اگر هر شب یک بار از دور به من شب بخیر بگویی دیگر حتی در قعر چاه و در دل شب احساس تنهایی نمی‌کنم. هر شب اگر نشد یک بار بگو برای همۀ عمرم کافی است. همین یک بار تک‌درختی را در دل کویر از تنهایی بیرون می‌آورد. شبت بخیر آقای خوبی‌ها! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🔰درک شرایط زندگی، یکی از بهترین راه‌های رسیدن به خدا ✅زندگی سؤال‌ کننده در حال حاضر به گونه‌ای است که اصلی‌ترین صفتی که می‌تواند از ایشان بروز کند، درک شرایط همسر و سازگاری با اوست؛ یعنی اوّلاً باید بداند که همسرش در شرایط اقتصادی خوبی به سر نمی‌برد؛ ثانیاً باید رفتارش به گونه‌ای باشد که بار مضاعفی برای شوهرش نباشد؛ یعنی شوهر از بابت او، خیالی آسوده داشته باشد؛ بویژه آن که همسر ایشان با توجّه به حرف‌های خود این خانم، مرد بی‌خیالی نیست که اگر او را تحت فشار نگذارند، به دنبال تأمین آنچه مورد نیاز خانواده است، نرود. ارزش سازگاری و درک شرایط در نزد خداوند، بسیار بالاست. ❌اگر واقعاً به خدا دل خوش کرده‌اید، این اجر و مقام با کدام یک از این دغدغه‌هایی که شما گفتید، قابل مقایسه است؟ با یک بار رستوران رفتن؟ با سالی یک بار مشهد رفتن؟ یا... . 📛از سوی دیگر، زنی که اموری را بر شوهرش تحمیل می‌کند که در توانش نیست، به شدّت مورد سرزنش قرار گرفته است. 🔆رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: هر کس زنی داشته باشد که با او ناسازگاری کند و به آنچه خداوند متعال روزی مرد کرده، قانع نباشد و بر شوهر خود سخت بگیرد و آنچه را در توان او نیست، بر وی تحمیل کند، خداوند از آن زن، هیچ کار نیکی را که نگه‌دارندۀ او از آتش [دوزخ] باشد، نمی‌پذیرد و تا زمانی که چنین است، خداوند بر او خشمگین است. ⁉️خود شما می‌گویید که ایشان، ماهیانه بیش از چهارصد هزار تومان قسط می‌دهد. خود شما می‌گویید که تمام تلاشش را هم می‌کند و باز هم خود شما می‌گویید که درآمد ایشان، کفافِ اجاره‌ را هم نمی‌دهد. پس چرا به چیزهایی که می‌دانید، توجّه نمی‌کنید؟ 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص ۱۲۶ - ۱۲۵ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0084 baghareh 211.mp3
7.09M
۸۴ آیه ۲۱۱ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃آقای مهربانم به قدری جفا دیده‌ام در این سال‌ها که حتّی به چشم‌های خودم هم اعتماد ندارم. زمانه، بدزمانه‌ای است. تو بهتر از من می‌شناسی این زمانه را. دست راست گاهی به دست چپ خیانت می‌کند و پایی پای دیگر را می‌شکند. گوش و چشم دارند برای هم نقشه می‌کشند چشم برای کر کردن گوش گوش برای کور کردن چشم. حتی سلام که بشارت سلم است و صلح بوی جنگ می‌دهد و خون و خنده‌ها که باید نشان دوستی باشند رنگ دشمنی گرفته‌اند. امروز من به شب بخیرها هم مظنونم زیرا خیرخواهی هم متاع نایابی شده در این شلوغ بازار دنیا. دلم را آرام کن و شبم را بخیر آقای مهربانم! شبت بخیر! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
‍ 📌دلایل اثر نکردن محبّت 4⃣سوء استفاده از محبّت 📛برخی از پدران و مادران، با کج‏‌سلیقگی اثر محبّت خود را از بین می‌‏برَند. 👆محبّت و امر و نهی را به گونه‌‏ای در کنار هم استفاده می‌‏کنند که فرزند، حتّی در سنین پایین هم می‌‏فهمد که پدر یا مادر به این دلیل محبّت می‏‌کنند که حرف خود را به کرسی بنشانند. 🚫از همین رو، حرف‏‌ها و رفتارهای محبّت‌‏آمیز پدر و مادر برای او بوی محبّت ندارد؛ بلکه بیشتر شبیه یک معامله است. ⬅️مقصود ما از سوء استفاده، بهره بردن از اهرم محبّت برای امر و نهی‏‌هایی است که به مصلحت فرزند نیست و تنها با تمایلات ما تناسب دارد. 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص88 @abbasivaladi
🍃برترین آرزو صدای تو را آسمان ضبط می‌کند و زمین در دل خودش نگه می‌‌دارد. باد، کارش گوش دادن به حرف‌های توست. تو خودت اجازه داده‌ای به او. پرنده‌هایی که روی درخت‌های خانه‌ات می‌نشینند قلبشان پر شده از صدای تو صدای نمازت صدای مناجاتت صدای گفتگو با دوستانت و حتّی صدای بلند سکوتت. برگ‌های این درخت‌ها در گوششان صدایی جز صدای تو را راه نمی‌دهند. باد هم که می‌خواهد از لابلای این برگ‌ها بگذرد باید صدایی را که از تو ضبط کرده پخش کند تا اجازۀ عبور بیابد. آقا! اگر خودت دوست نداری شب بخیری به من بگویی به آسمان یا زمین به باد یا پرنده‌های خانه‌ات و اگر نه به یکی از این برگ‌ها بگو هر شب صدای شب بخیری را که به یکی از دوستانت گفته‌ای و آنها ضبط کرده‌اند برایم پخش کنند. هر شب اگر نه یک شب در میان و باز هم اگر نه هفته‌ای، ماهی، سالی یک بار باز هم نه؟ باشد فقط یک بار. دوست دارم بشنوم که تو چگونه به دوستانت شب بخیر می‌گویی. شبت بخیر برترین آرزو! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🔴مشاوره، قبل از پاسخ ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📌"تو امروز برای فردا تصمیم می‌گیری. برای این کار با کسی همراه شو که توان دیدن فردا را داشته باشد." ✅ما در اسلام، سنّت خوبِ فراموش شده‌ای داریم که کمتر کسی به آن توجّه جدّی دارد؛ مشاوره. مشاوره، یکی از اصولی است که پیشوای عقل و حکمت، امیر مؤمنان علی؟س؟ در بارۀ آن می‌فرماید: «هیچ پشتوانه‌ای، مثل مشورت کردن نیست». 🔰چه خوب است که در مسئلۀ ازدواج، این سنّت را پیاده کنیم! ✅چه اشکالی دارد هر دو طرف، هم به صورت جداگانه و هم دو نفری، پیش یک مشاور متعهد بروند؟ در بسیاری از موارد، راه‌نمایی یک مشاور، دو طرف را به نکته‌ای می‌رسانَد که قبل از آن، توجّهی به آن نمی‌کردند. ‼️فرهنگ مشاوره، به قدری در میان خانواده‌های ما غریب است که برخی، مطرح کردن آن را هم اهانت می‌دانند. 📛هر چه باشد، دو طرف ازدواج، دو جوان کم‌تجربه‌اند که ممکن است خیلی راحت تحت تأثیر احساسات و یا کم تجربگی خود قرار بگیرند. ⚠️ما با نهایت احترامی که برای پدر و مادرها قائلیم، معتقدیم بسیاری از پدر و مادرها هم نمی‌توانند نقش یک مشاور کامل را برای فرزندانشان ایفا کنند؛ اگر چه پدر و مادر می‌توانند در مسیر تصمیم‌گیری صحیح، کمک شایانی به فرزندشان کنند. 🔆گاهی اتّفاق افتاده که دو نفر، یکدیگر را پسندیده‌اند و همه چیز را در نزد خود، تمام شده حساب می‌کردند؛ امّا همین که یک مشاور با آن دو صحبت کرده‌، تازه به این نتیجه رسیده‌اند که با هم اختلاف دارند؛ آن هم اختلافاتی که با وجود آنها، نمی‌توانند در زیر یک سقف زندگی کنند. ❌حالا اگر کسی واقعاً به این نکات توجّه کرده باشد، متوجّه می‌شود دخترها و پسرهایی که قبل از ازدواج، به بهانۀ شناخت با هم ارتباط برقرار می‌کنند، چه‌ قدر به بی‌راهه می‌روند! ⛔️اگر واقعاً قصدتان شناخت طرف مقابل باشد و نه چیز دیگری، تصدیق خواهید کرد که راه شناخت، آن نیست که بعضی طی می‌کنند. ✔️گفت و گوی قاعده‌مند در هنگام خواستگاری، تحقیق اصولی و مشاوره، بهترین راه شناخت است. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۱۰۴ _۱۰۳. ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ @abbasivaladi
🍃گره گشای غم‌های هستی اشک، مرهم دل زخمدیده است و هر قطره اش جان دوباره‌ای می دهد به دلی که از عالم و آدم گرفته. وقتی قطره قطره می چکد بارانی را می ماند که زمین مرده را حیات می‌بخشد. وقتی روی گونه جاری می‌شود سیلابی است که در مسیر خویش هر چه خار و خس است با خود می‌برد. اما قبول کن گاهی اشک هم دست تسلیم بالا می‌برد در برابر غم‌های سیاه و وحشی غم‌هایی که در و دیوار خانه دل را پر کرده اند. کار این غم‌ها با اشک حل نمی‌شود انگار اشک که می ریزی این غم‌ها بیشتر می‌چسبند به در و دیوار خانه دل. امشب دل من عجیب گرفته و گرفتار شده در میان همین غم‌های وحشی. اشک دیگر اینجا چاره نیست خودش درد روی درد است. کاش می‌شد صدایی از خودت را برسانی به این دلم آن هم فقط به اندازه یک شب بخیر. شب بخیر بگو و دلم را نجات بده از دست این غم‌های وحشی و سیاه. شبت بخیر گره گشای غم‌های هستی! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
173 درس صد و هفتاد و سوم کی می‌تونه بدون خدا، مصلحت خودش رو تشخیص بده؟.pdf
206.9K
#درس صد و هفتاد و سوم: کی می‌تونه بدون خدا مصلحت خودش رو تشخیص بده؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️می‌شه انتخاب همۀ اتّفاقای زندگی دست ما باشه؟ ⁉️ممکنه درست شدن ایمان کسی به فقر و بیماری او وابسته باشه؟ ⁉️وظیفۀ یک «بنده» در مقابل انتخابای زندگیش چیه؟ @abbasivaladi
🍃آرامش دل های بی قرار تو که نیستی خنجر از پشت زدن تفریح مردم روزگارمان شده. از مقابل لبخند می‌زنند و پشت سر که ‌می‌روند هنوز در خیال آن نقشِ لبخند لبخند به لب داری که تیزی خنجر را احساس می‌کنی. نوک خنجر را هم زهر آلود می‌کنند و هم نمک آلود که هم بسوزاند و هم بکشد. خنجرها این روزها جنسشان فقط از فولاد نیست. خنجرهای فولادین هزار شرف دارند به خنجرهای امروزی. خنجرهای فولادین کار را یکسره می‌کردند این خنجرها زجرکش می‌کنند آدم را. جنس این خنجرها گاهی از زبان است و گاهی از نگاه و حتی گاهی از گوش‌ها خنجرهای تیز می‌سازند برایت. شب‌ها که می‌خواهم بخوابم می‌ترسم که خواب این خنجرها را ببینم خیلی ترس دارند این خنجرها حتّی خوابشان. آقا!‌ صدای تو که آویز گوشم باشد حاضرم در بیداری قلبم را بدهم به دست این خنجرها بی‌آن که کسی از تپش آن حتّی برای یک لحظه صدای ترس را بشنود. عزیز دل! مدت‌هاست که طعم خواب آرام را نچشیده‌ام. وقتی که از خواب بیدار می‌شوم خسته‌ترم از وقتی که چشم‌هایم را خواب پر کرده بود. شب بخیری بگو به من تا اگر امشب باز هم این خنجرها به خوابم آمدند آرامش خوابم به هم نریزد. شب بخیر ای آرامش دل‌های بی‌قرار! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0085 baghareh 212.mp3
7.51M
#لالایی_خدا ۸۵ #سوره_بقره آیه ۲۱۲ #محسن_عباسی_ولدی #قصه #نمایشنامه ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «پیشوایان هدایت، جلد چهاردهم، صفحات ۱۶۹-۱۷۱»؛ اثر سید منذر حکیم با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃ای تحقق زیباترین آرزوها به قدری در خیال خویش غرق شده بودم که گویی اینها که در سرم می‌گذرد خیال نیست عین عین واقعیت است. چقدر شیرین بود قند و شکر و عسل پیش این خیال بی‌مزه و حتّی تلخ بودند. داشتم خیال می‌کردم که وقت خوابم فرا رسیده بسترم را پهن کرده‌ام در حجره‌ام را بسته‌ام می‌خواهم سر بگذارم روی بالشم. صدای در می‌آید. به سوی در می‌روم. در را باز می‌کنم. تو پشت در ایستاده‌ای. زبانم بند می‌آید. لبخندِ روی لبت مستم می‌کند. خنجر نگاه مهربانت فرو می‌رود در قلبم. حرف نمی‌زنم. فقط نگاه می‌کنم. لب باز می‌کنی. فقط دو واژه از آسمان لبت می‌بارد: شب بخیر. و من همان جا میخ‌کوب می‌مانم. صبح می‌شود. هنوز نمی‌خواهم باور کنم. خیال بوده دیدن لبخند و شنیدن شب بخیرت. شب بخیر ای تحقق زیباترین آرزوها! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi