eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.3هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
343 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(قسمت پنجم، بخش دوم) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸آیا دینداری مایۀ دردسر و خطر است؟ 🔹با وجود فقر می‌شود خوب زندگی کرد؟ 🔸وظیفه مداحان چیه؟ 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۶ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آغاز ثبت نام دوره آموزشی مجازی کرامت 3 🔸 . . . 🔰 زمان دوره از 14 دی تا 30 بهمن . . ❇️ مهلت ثبت نام تا 13 دی ——————————— جهت ثبت نام در این دوره از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://evnd.co/EiyBQ ——————————— ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید📱 @karamatnamair @morabigeram
179 درس صد و هفتاد و نهم چه قدر به اسارت انسان تو زندان زمان فکر کردیم؟.pdf
218.9K
#درس صد و هفتاد و نهم: چقدر به اسارت انسان تو زندانِ زمان فکر کردیم؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️می‌شه پشت پرده بدترین اتفاقای زندگیمون یه خیر باشه؟ ⁉️این که «انسان گرفتار زمانه» یعنی چی؟ ⁉️برای رهایی از اضطراب دیوار زمان، چکار باید بکنیم؟ @abbasivaladi
🍃یار صبورم اولش که شروع کردم فکر نمی‌کردم دارم به راهی می‌روم که نه روزی برایم و نه شبی شب و روزم یکی شده آقا! می‌خواستی همین اتّفاق بیفتد؟ افتاد. بگذار کمی با تو راحت باشم اگر کسی با پنبه سر بریدن را بلد باشد، تویی. آرام آرام کشاندی مرا به این وادی و حالا هر کاری می‌کنم نمی‌توانم از آن بیرون بروم. می‌خواستی همین اتّفاق بیفتد؟ افتاد. وقتی مرور خاطرات عاشق‌های زمینی را شروع کردم فکر نمی‌کردم این خاطرات بنا دارند از روی من عبور کنند اتّفاقی که الآن افتاده مرور من بر این خاطرات نیست عبور این خاطرات از روی من است من سنگینی این خاطره‌ها را با همۀ وجودم حس می‌کنم. تو هم داری صدای شکستن استخوان‌های را می‌شنوی. می‌خواستی همین اتّفاق بیفتد؟ افتاد. عاشقی را که دیدم که معشوقش داشت بر سرش فریاد می‌کشید در مقابل نگاه مردم نگاه کردم به چشم‌های معشوق پر از خشم بود نگاه کردم به چشم‌های عاشق پر از شرم بود. کمی الفبای نگاه را بلدم شرم عاشق، از معشوق بود؛‌ نه از مردم. معشوق فریادش را که کشید رو بر گرداند و رفت عاشق به دنبالش راه افتاد به التماس و زاری. مردم نگاه می‌کردند؛ ولی گویی عاشق، مردم را نمی‌دید معشوق محلّش نمی‌گذاشت ولی گویی عاشق، بنای ناامیدی نداشت. نه در نگاه عاشق و نه در صدای او نشانه‌ای از اعتراض پیدا نکردم؛ هر چه بود التماس بود. آقا! می‌خواهم دانه دانه بشمارم اعتراض‌های خودم را به تو توانش را ندارم؛ به قدری زیاد است که شماره‌ش از دستم رفته می‌خواهم دانه دانه بشمارم فریادهایی را که تو بر سرم کشیدی هر چه می‌گردم، پیدا نمی‌کنم. دارم فکر می‌کنم به تحقیرهایی که از سوی تو روزی من شد جز عزّت‌هایی که همه را مدیون تو هستم چیزی پیدا نمی‌کنم. می‌خواستی با این مقایسه توبه کنم از هر باری که خودم را به عاشقی وصف کردم؟ توبه کردم. من کجا و عاشقی! آقا! التماس می‌کنم تا عاشق نشده‌ام بر سرم فریاد نکش. می‌ترسم اعتراض‌ها به انکار بدل شود. کمی صبر کن من هم روزی عاشق خواهم شد. شبت بخیر یار صبورم! @abbasivaladi
🍁ما با خاک سر و سرّی داشتیم دانه‌های سبز را به او امانت می‌سپردیم. آب می‌ریختیم رویش او آب را ذره ذره به کام دانه‌ها میریخت. برای دانه‌ها چه خوب مادری می‌کرد! 🍁خاک عجب کلاس درسی داشت! رسم ایثار و فداکاری دوستی و امانتداری و از همه مهم‌تر: درس انتظار. 🍁بچه‌های ما امروز خاک را نمی‌شناسند. می‌شناسند اما به عنوان یک دوست نمی‌شناسند. آنها از خاک همین را می‌دانند که تا روی لباسشان نشست باید او را با کتک هم که شده از لباسشان برانند. 🍁ما تواضع را هم در کلاس درس خاک یاد می‌گرفتیم. امروز خاکی بودن دوری از تکبر نیست کثیف بودن است. 🍁آقای من! ما نه تنها بانی دوستی بچه‌ها با طبیعت نشدیم در خانه‌هایمان به تعداد بچه‌هایمان دشمن طبیعت پرورش داده‌ایم. پنجه‌های تیز ما بیخ گلوی طبیعت را گرفته. طبیعت در حال جان دادن است ما با طبیعت قهریم و او هم با ما قهر کرده 🍁تو دوست طبیعتی و آشنای خاک می‌شود پیش از این که بیایی ما و طبیعت را آشتی دهی؟ ما دوست نداریم وقتی که می‌آیی و طبیعت را از چنگال دشمنان می‌رهانی در زمرۀ دشمنان طبیعت باشیم. 🍁ما اگر با طبیعت آشتی کنیم بچه‌هایمان دوست طبیعت می‌شوند. طبیعت، بچه‌ها را دوست دارد و دارد در حسرت بازی با بچه‌ها می‌سوزد. به داد طبیعت و بچه‌های ما برس آقا! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹۸ آیه ۲۳۱ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. @lalaiekhoda
📌با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها چه کنیم؟ ❓ما در خانۀ پدرمان زندگی می‌کنیم. زمینۀ مستقل زندگی کردن هم نداریم. پدرم اهل تماشای ماهواره و شبکه‌های فارسی‌زبان است. وقتی به پسرهایم می‌گویم نگاه نکنید، می‌گویند: «چرا پدرت تماشا می‌کنه؟». مادرم هم که اهل نماز و تقیّدات ظاهری دینی بود، حالا به شدّت، جذب همین سریال‌های شبکۀ فارسی‌زبان شده است. می‌گویید من چه کار کنم؟ 1⃣ توجّه به تربیت خانواده‌محور ⚠️بدون تردید، برای این که تأثیرپذیری فرزندان ما از محیط خارج از خانواده، به شدّت کم شود و حتّی به صفر برسد، باید در تربیت آنان به قدری کوشا باشیم که روحیۀ آنان، «خانواده‌محور» شود. ✅فرزندِ خانواده‌محور، کسی است که به جای این که بخواهد خانواده را با سنگ محک محیط بیرون بسنجد و تلاش کند فضای بیرون را به خانه بکشانَد، بیرون از خانه را با محیط خانه، محک می‌زند و چیزهایی را در محیط بیرون از خانه انتخاب می‌کند که با فرهنگ خانوادگی‌اش تناسب داشته باشد. ❇️برای تربیت فرزندان خانواده‌محور، چند کار اساسی باید انجام داد: 1⃣محبّت در اندازۀ سیری؛ 2⃣احترام به شخصیت فرزندان و بزرگ داشتن آنها؛ 3⃣ توجّه به نیازهای آنان در هر مقطعی؛ 4⃣ توجّه به رفتارهای شخصی و تعاملاتمان با دنیای اطراف، با خدا و با دیگران. 📛من خودم حرفای شما رو تجربه کردم. شما گفتید: ما اگه بچّه‌هامون رو خانوده‌محور تربیت کنیم، اطرفیان نمی‌تونن روشون اثر بذارن. دخترم چند روز رفته بود خونۀ مادربزرگش بمونه ،برخی صحنه‌ها که پخش می‌شده، از اتاقی که ماهواره توش بوده، می‌رفته تو یه اتاق دیگه و اونا می‌فهمن که بدش میاد. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص ۲۲۱ @abbasivaladi
🍃نزدیک تر از من به من عاشق‌های زمینی را نشانم می‌دهی تا بدانم عاشق تو شدن چندان سخت نیست. وقتی کسی همۀ دلش را می‌سپارد به کسی مثل خودش و یا حتّی پایین‌تر معلوم است که عاشق کسی مثل تو شدن آسان‌تر از آن است که در خیال بگنجد. عاشق‌های زمینی بی‌آن که بدانند معلّم درس‌های زیادی هستند. حیف که خودشان می‌سوزند در آتش عشقی که کارش بالا بردن نیست، در زمین نگه داشتن است. وقتی که عاشق و معشوق‌های زمینی با هم حرف می‌زنند خیلی دوست دارم به من هم اجازه بدهند حرف‌هایشان را گوش کنم. گاهی که این اجازه را می‌یابم می‌شوم دنیایی از حسرت و شرم من این حسرت و شرم را دوست دارم. عاشقی را دیدم که معشوقش به او التماس می‌کرد که چیزی از او بخواهد. عاشق هر چه فکر می‌کرد چیزی به خاطرش نمی‌آمد و گفت: جز تو چیزی نمی‌خواهم و حالا هم که تو را دارم. معشوق می‌گفت: باز هم فکر کن، شاید چیزی به خاطرت آمد. عاشق گفت: چون که می‌گویی، فکر می‌کنم. چند لحظه‌ای سر به زیر انداخت و در خود فرو رفت. سرش را که بلند کرد با نگاهی که گویی خجالت از آن می‌بارید، گفت: من از وقتی که عاشق شده‌ام جز تو هیچ چیز دیگری نمی‌خواهم. وقتی که نیستی، گویی هیچ چیزی ندارم وقتی که هستی، انگار همۀ عالم برای من است. تنها چیزی که از تو می‌خواهم این است: خودت را از من نگیر. آقا! آمدیم و روزی من تو را دیدم و تو از من خواستی که چیزی از تو بخواهم اگر من جز تو حاجتی در دلم بود، باید چه کار کنم؟ بگویم: چون تو امر کرده‌ای که چیزی طلب کنم، حاجتم را بخواهم؟ یا چون عاشق، جز معشوق حاجتی ندارد بگویم: من جز تو آرزویی ندارم؟ چه قدر دورم از فضای عاشقی. من عاشق نیستم. امشبم هم یک دلیل دیگر برای عاشق نبودنم آوردی. تا کی می‌خواهی به من اثبات کنی عاشق نبودنم را؟! حالا که نگاه می‌کنم به دلم می‌بینم جز تو حاجت‌های زیادی دارم. پس تا عاشقی فاصلۀ زیادی دارم یک روز این فاصله‌ها را کم می‌کنی، می‌دانم. شبت بخیر نزدیک‌تر از من به من! @abbasivaladi
🍃طبیب همه دردهایم تو اهل ناقص رها کردن کارها نیستی کار را تا تمام نکنی، از پا نمی‌نشینی. کمر بسته‌ای به ادب کردنم تا ادب نشوم رهایم نمی‌کنی. وقتی دلم ایمان می‌آورد به این عزم راسخ تو آرامِ آرام می‌شود. کابوسی بدتر از این در عالم وجود ندارد: تو آدم را رها کنی. یک روز به من بگو چرا جدا شدن روح از تن را مرگ می‌خوانند مگر مرگ، جز از تو جدا شدن معنای دیگری دارد شاید هم فلسفه‌اش این باشد تو وقتی کسی را رها کردی، روح از تنش می‌رود او فقط شکل زنده‌ها نفس می‌کشد و جز نفس کشیدن، هیچ نشانه‌ای از زندگی ندارد. با چه زبانی باید تو را سپاس بگویم که مرا رها نکرده‌ای؟! من کی گمان می‌کردم که می‌شود با خاطره‌هایی که در پستوی ذهنم داشتند می‌پوسیدند و از میان می‌رفتند بشود دلی را که از عشق فاصله‌ گرفته بود هر لحظه یادخانۀ عشقش کرد؟ تو با این خاطره‌ها کاری کرده‌ای که دیگر من آنها را خاطره‌های بی‌ارزش نمی‌دانم عتیقه‌هایی می‌بینم که هر چه کهنه‌تر می‌شوند ارزششان بیشتر می‌شود. با عاشقی هم‌صحبت شدم که بیمار بود. دقیقا مبتلا شده بود به همان که معشوقش مبتلا شده بود. چه لذّتی می‌برد از آن بیماری! وقتی که از آن یاد می‌کرد گویی از ثروتی بزرگ یاد می‌کند که به بهای همۀ دلش به دست آورده بود. دلش را داده به معشوق بیماری او را گرفته بود و داشت با آن بیماری چنان مستی می‌کرد که غلظت هیچ شرابی به پای شراب آن بیماری نمی‌رسید. می‌خندید و از بیماری‌اش می‌گفت هزار چشم اگر به نگاهش خیره می‌شدند غباری از گلایه و ناراحتی نمی‌دیدند او راضی و خوش‌حال بود با آن بیماری. و من می‌دانم چرا. بیماری معشوق را گرفتن، نشانۀ صداقت عاشق است. این بیماری عشق او را امضا کرده بود. آقا! می‌شود اگر روزی زبانم لال بیمار شدی مرا با خبر نکنی؟! من اگر از بیماری‌ات خبردار شدم و بیمار نشدم می‌توانم نام خودم را عاشق بگذارم؟ وقتی که یقین کردی عاشقم کمی اگر تب کردی زود به من خبر بده تا در آتش تب بسوزم و خاکستر شوم. چه قدر سخت است قبول عاشق نبودن ولی مگر راهی هست برای قبول نکردنش؟ تو مهربان‌تر از آنی که بشود فهمید پس یک روز می‌رسد که هیچ راهی نمی‌گذاری برای انکار عاشقی. شبت بخیر طبیب همۀ دردهایم! @abbasivaladi
✅اگر این نگاه را پذیرفتیم که زن و مرد هر کدام جایگاه خود رادر عالم بشناسند، دیگر زن، خواهان حضور مردانه در عرصۀ جامعه نخواهد بود و هنگامی که در خدمت خانواده است و مدیریت داخلی آن را بر عهده می‌گیرد، احساس شکست و عقب ماندگی نمی‌کند؛ بلکه خود را در مسیر رشد و کمال می‌بیند که واقعاً هم همین طور است. ✳️ارزش چنین زنی، از هزار مردی که در انجام وظیفۀ خویش کوتاهی می‌کنند، بیشتر است. کار در خانه، به قدری ارزش دارد که ذرّه‌ای از آن فراموش نشده و برای کوچک‌ترین کارها، بزرگ‌ترین پاداش‌ها داده می‌شود. ⚠️البتّه این، بدان معنا نیست که مرد، پای خود را از کارهای خانه بیرون بکشد و در خانه، کمک‌کار زن نباشد؛ بلکه به جهت قوّت جسمانی که خداوند به مرد عطا نموده، باید علاوه بر کارهای بیرون از خانه، در کارهای داخلی هم با زن همکاری کند. ❇️همکاری مرد در خانه، علاوه بر این که موجب اُنس و الفت بیشتر زن و شوهر با یکدیگر می‌شود، پاداشی اُخروی برای مرد در پی خواهد داشت که در مسیر رسیدن او به هدف آفرینش، نقش بسزایی دارد. 🔆پس نباید برای پُر نگه داشتن کانون خانه از معنویت، از این عبادت بزرگ ، غافل شد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص ۱۴۷ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹۹ آیه ۲۳۲ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. @lalaiekhoda
🍃آینه خدا روی زمین باشد بکش مرا با این خاطره‌ها مردن با این خاطره‌ها شیرین است، چون تو می‌خواهی یکی دو تا هم که نیستند دنیایی از این خاطره‌ها در صندوقچۀ دلم جا گرفته‌اند که حالا هر کدام برای خودش تیغی شده برای کندن رشته‌هایی که سال‌ها به پای دلم بسته شده‌اند. چه تیزند این تیغ‌ها که این قدر تند و سریع پاره می‌کنند رشته‌هایی را که شمشیرهای استدلال، توان بریدنشان را نداشتند. این جا کلاس درس نیست، مقتلی است برای خودش چه خوب احساس می‌کنم که این شب‌ها نفس مرا زیر این تیغ‌ها گذاشته‌ای و آرام آرام که نه، به سرعت داری خلاصش می‌کنی. دست مریزاد آقای مهربانم! عاشقی را دیدم که همراه معشوق گرم صحبت بودند طوری که گویی کسی جز آن دو زیر این سقف کبود، نفس نمی‌کشید. چشمم را اگر می‌بستم نمی‌فهمیدم که حالا کدام یک دارند سخن می‌گویند عاشق، لحن سخنش عین معشوق بود. گویی این، خود معشوق بود که داشت حرف می‌زد. وقتی از او پرسیدم چرا با لحن خودت حرف نمی‌زنی گفت: این لحن برای خود من است. من لحنی جز این ندارم. مدّتی گذشت و باز هم او را دیدم امّا دیگر لحنش مثل قبل نبود. پرسیدم: چرا؟ گفت: دورۀ عاشقی تمام شد. حالا من شده‌ام خودم. آقا! من از همین می‌ترسم: او عاشق که بود، «خود»ش نبود عاشقی را که کنار گذاشت، «خود»ش شد. و من الان «خود»م هستم، پس عاشق نیستم. دوست ندارم قبل از عاشق شدنم طرز حرف زدنت را بشنوم اگر شنیدم و مثل تو حرف نزدم عاقبت بخیر از دنیا نخواهم رفت. طرز نگاه عاشق،‌ طرز حرف زدن و شنیدنش طرز راه رفتن و نشستنش، طرز دیدن و خوردنش؟؟ اصلاً طرز بودنش اگر مثل معشوق نباشد نام عاشق حرامش باد. من اهل حرام خواری نیستم پس نام عاشق را برای خودم انتخاب نمی‌کنم. این هم یک تیغ تیز دیگر که امشب با آن خلاصم کردی. مردن کار هر شبم شده. ممنونم که به نفس کشیدن‌هایم قانع نیستی مرا بکش و دوباره زنده کن تو که می‌توانی مرا مثل عاشق‌ها زنده کنی. شبت بخیر آینۀ خدا روی زمین! @abbasivaladi
♨️ موسسه علوم اسلامی و مطالعات اجتماعی مفتاح با همکاری مدرسه علمیه معصومیه(س) برگزار می‎کند: 👈کلاس «مبانی رشد و تربیت اسلامی؛ با رویکرد قرآنی و روایی» ▫️ توسط استاد حجت‎الاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی 🗓 تاریخ شروع: شنبه 28 دی ماه 🕌 مکان: مسجد مدرسه معصومیه(س) 📎 اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: 🌐 http://meftaah.com/?p=14573 💥کانال رسمی مرکزمدیریت حوزه‌های علمیه👇 http://eitaa.com/joinchat/329121809Cc8e3511428
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بخش_اول 💢 موسسه علوم اسلامی و مطالعات اجتماعی مفتاح با همکاری مدرسه علمیه معصومیه(س) برگزار می‎کند: 📚 کلاس «مبانی رشد و تربیت اسلامی؛ با رویکرد قرآنی و روایی» 📕 حجت‎الاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی 📆 زمان: ایام تحصیلی هر هفته شنبه تا دوشنبه‎(یک ساعت به اذان ظهر) 🕌 مکان: مسجد مدرسه معصومیه(س) 📌 تاریخ شروع: شنبه 28 دی ماه 💻 پذیرش محدود(همراه با مصاحبه حضوری) 📖 اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: 🌐 http://meftaah.com/?p=14573 ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ #علوم_تربیتی #فراخوان #قم 🔳 با #مفتاح همراه باشید 🆔 @meftaah_com
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بخش_دوم 💢 موسسه علوم اسلامی و مطالعات اجتماعی مفتاح با همکاری مدرسه علمیه معصومیه(س) برگزار می‎کند: 📚 کلاس «مبانی رشد و تربیت اسلامی؛ با رویکرد قرآنی و روایی» 📕 حجت‎الاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی 📆 زمان: ایام تحصیلی هر هفته شنبه تا دوشنبه‎(یک ساعت به اذان ظهر) 🕌 مکان: مسجد مدرسه معصومیه(س) 📌 تاریخ شروع: شنبه 28 دی ماه 💻 پذیرش محدود(همراه با مصاحبه حضوری) 📖 اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: 🌐 http://meftaah.com/?p=14573 ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ #علوم_تربیتی #فراخوان #قم 🔳 با #مفتاح همراه باشید 🆔 @meftaah_com
📌محبت رفتاری 🍃طرز نگهت دام محبت دارد 🍃 🌹برخی از رفتارها به خودی خود، دارای پیام محبّت است. 💟وقتی فرزند این رفتارها را از پدر و مادر می‏ بیند، از طریق این پیام به حسّ درونی پدر و مادر پی می‌برَد و محبّت قلبی پدر و مادر به خودش را درک می‏کند. ❇️به طور کلّی باید گفت: هر رفتار نیکی که به وسیلۀ پدر و مادر به نمایش در می‏ آید، عاملی برای ابراز محبّت به فرزند است. ✅همان طور که پیش از این هم گفته شد، رفتارهایی که نشان دهندۀ محبّت است، ضامن اثربخشی محبّت زبانی است. ✳️کسی که با رفتار نیک، محبّتش را به فرزند، اثبات می‏کند، زمینۀ دوام محبّت او را به خود نیز فراهم کرده است. ⚠️نباید فراموش کرد که رفتارهای محبّت ‏آمیز، در صورتی می‏تواند تأثیرگذار باشد که فرزند از آن برداشت محبّت کند. ✔️برخی از کارهایی که پدران و مادران برای فرزندانشان انجام داده، آن را محبّت حساب می ‏کنند، از نگاه فرزند، وظیفه است، نه محبّت؛ مثل غذا پختن، لباس خریدن، لباس شستن و... . 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص ۱۰۷ @abbasivaladi
🔹پرسش این هفته‌ی برنامه پرسمان تربیتی خانواده با حضور استاد عباسی ولدی👇 ❓با توجه به وضعیت جامعه و خانواده اگر شما سخنران مراسم فاطمیه بودید، چه موضوعاتی را برای سخنرانی انتخاب می کردید ؟ از یک تا سه موضوع را پیشنهاد دهید . 🎁به نفر اول یک کارت هدیه ۱۰۰۰۰۰ تومانی و به ده نفر بعد یک دوره کتاب تا ساحل آرامش تقدیم می گردد. ✅ نظرات و پاسخ‌هاتون رو با ما به اشتراک بذارید: 📞 02532910551-2 ✉️ 30000553
🍃راز زندگی همه زنده ها آن وقتی که روزگار مرا با عاشق‌های زمینی آشنا کرد در خیالم نمی‌گنجید که روزی این آشنایی‌ها می‌شوند خاطره‌هایی که هر کدامشان کوهی از آموزه‌های عاشقی را روی دوشم می‌گذارند و مرا شرمندۀ تو می‌کنند. نگاه آن روزهای من به کسانی که گرفتار عشق‌های زمینی بودند نگاه یک طبیب به بیمار بود. من فقط دنبال مداوا بودم. عشق زمینی از نگاه من یک بیماری بود و مشکلم برای درمان این بیماری آن بود که بیمار، بیماری‌اش را قبول نمی‌کرد. از نگاه او هر کسی که عاشق نبود، بیمار بود. من روی حرف بیمارها فکر نمی‌کردم فقط به دنبال درمان بودم. حالا که وقت مرور خاطره‌ها شده می‌بینم چه راست می‌گفتند عاشقانی که عاشق نبودن را بیماری می‌دانستند. چرا من حرفشان را باور نمی‌کردم؟ چه درسی است این درس عاشق‌ها: عاشق نبودن، بیماری است. آیا ناعاشق‌ها، خودشان را بیمار می‌دانند؟ من هنوز هم قبول دارم کسی که گرفتار عشق زمینی شده بیماری است که باید با عشق تو مداوا شود ولی اگر از سنگ تکفیرها نمی‌ترسیدم فریاد می‌زدم بیماری که مبتلا به عشق زمینی شده به شفا نردیک‌تر است تا آن کسی که عاشق نیست. و اگر می‌خواستم حرف دلم را بلندتر و محکم‌تر بگویم می‌گفتم: کسی که گرفتار عشق زمینی است، بیمار است و آن که عاشق نیست، مُرده. بیمار به شفا نزدیک‌تر است یا مُرده به احیا؟ آقا! می‌خواستی در کنار همۀ اعتراف‌هایم آشکار و بی‌پرده اقرار کنم که من مُرده‌ام؟ باشد بلند می‌گویم تا عاشق و ناعاشق بشنود: من عاشق نیستم، پس مرده‌ام. امّا این را هم خوب می‌دانم که عیسی شاگرد دانشگاه تو بود که دَمَش مُرده زنده می‌کرد. پس حتّی اگر مُرده باشم چون تو را دارم، ناامید نیستم. عیسای من! نیاز دارم به زندگی نفَست را بدم به من! شبت بخیر راز زندگی همۀ زنده‌ها! @abbasivaladi
3⃣بدبینی 🔰برخی از افراد به دلایل مختلف، به دیگران بدبین‌اند. ❌یکی از دلایل عمدۀ بدبینی، ارتباط اینها با اقشار مختلف جامعه و تجربه‌های ناموفّقی است که در ازدواج‌های گوناگون دیده‌اند. ⚠️وقتی چند طلاق در نزدیکان خود مشاهده می‌کنند که اتّفاقاً ازدواجشان زبانزد فامیل بوده، وقتی دختران و پسرانی را می‌بینند که قبل از ازدواج تعهّد بسیاری به رعایت حریم میان خود و جنس مخالف ندارند، وقتی ...، همۀ اینها موجب می‌شود که تمام دختران و پسران را با یک چوب برانند و به این راحتی به کسی به عنوان همسر، دل نبندند. ✅در ازدواج، میان بدبینیِ افراطی و خوش‌بینیِ ساده لوحانه، حدّ وسطی وجود دارد که نامش را «انتخاب عاقلانه» می‌گذاریم. ❇️اگر در مسیر انتخاب همسر، مهارت‌های لازم را فرا بگیرید و به کار ببندید، می‌توانید همسری را انتخاب کنید که بدی‌هایی که شما از آن گریزان هستید، نداشته باشد. 4⃣ مقایسه‌ ⚠️با تأسّف باید گفت مقایسه، نقش قابل توجّهی در کم شدن قدرت انتخاب افراد؛ به ویژه آقایان دارد. 📛برخی از افراد در انتخاب خود، دچار مقایسه‌های شدید هستند. ⛔️اینها در زندگی عادی خود، عفّت چشم را چنان که باید، رعایت نمی‌کنند و وقتی به خواستگاری می‌روند، طرف مقابل را با تمام کسانی که در کوچه و خیابان و اداره دیده‌اند، مقایسه می‌کنند. ❌اینها به راحتی نمی‌توانند مورد مناسبی برای ازدواج انتخاب کنند؛ زیرا معمولاً سراغ هر کسی که می‌روند، زیباتر از او را در خیابان دیده‌اند. ✔️مسئلۀ حفظ نگاه ــ که در دین، فراوان به آن توصیه شده ــ واقعاً در این جا کارساز است. 🔆پدر شهید مطهری به همسرش گفته بود: «من بالأخره نفهمیدم تو زیبایی یا نه؟»؛ زیراچشم ایشان به زنان دیگر نخورده بود که همسرش را با آنان مقایسه کند. ✳️ما، در دنیای کنونی، به شدّت نیازمند حفظ حریم نگاه هستیم که تنها یکی از فواید آن، سهولت در امر انتخاب همسر است. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۲۳_۱۲۰ ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ @abbasivaladi