eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
346 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از لالایی خدا
0110 baghareh 253.mp3
8.58M
۱۱۰ آیه ۲۵۳ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 🍂دوستان خوب لالایی خدا! هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون تو استان سیستان و بلوچستان منتظر کمک‌های ما هستن. @lalaiekhoda
🍃زائر کربلا امشب زائری دارد می‌رود کربلا. چشمش پر از شراب اشک است. دلش پر از شوق حسین. دلم را گذاشته‌ام در کوله‌اش. زیر همۀ اثاثیه‌ها. هر جا برود دل من هم می‌رود. چه‌قدر خوب است که دل در بند تن نیست و گرنه امشب چه کار می‌کردم با دلی که هوای کربلا دارد. چه‌قدر آرامم وقتی دلم در راه کربلاست. به کربلا اگر برسد چه طوفان آرامشی به پا ‌کند، خدا داند. حالا می‌خواهم بخوابم امّا دلم پیشم نیست. دلم پیش از آن‌که برود به تعداد شب‌هایی که نیست شب‌بخیری را در گوش نسیم خوانده و به امانت پیشش گذاشته. هر شب یکی از این شب‌بخیرها را نسیم می‌آورد در خانه‌ات. امانت دلم را بگیر و نسیم را رد مکن. آقا! نسیمی که هر شب بناست در خانه‌ات را بزند امانت دلم را که در گوشَت ریخت برمی‌گردد به سوی خانه‌ام. اگر دلت خواست تو هم شب‌بخیری بفرست برایم. حیف است نسیم بیاید و دست خالی برگردد. شبت بخیر همیشه زائر کربلا! @abbasivaladi
📌مصادیق محبت رفتاری 4⃣ بوسیدن ✨امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: ❤️بوسیدن فرزند، [نشانۀ] مهربانی است. 💞بوسیدن اگر همراه با احساس باشد، پیام محبّت را خیلی سریع و صریح، منتقل می‏کند. ⚠️از معارف دینی می‏توان چنین برداشت کرد که بوسیدن فرزند، وظیفه‌ای است که نباید از آن، غافل شد. غفلت از این وظیفه، عواقب ناگواری را برای خود ما خواهد داشت. ✅بوسیدن، از کارهایی است که تکرارش خسته کننده نیست. در معارف دینی هم به ما توصیه شده که فرزندانتان را بسیار ببوسید. 5⃣ نوازش کردن 💟نوازش همراه با مهربانی نیز مانند بوسیدن، پیام محبّت‌آمیز را به خوبی منتقل می‏ کند. 🔆رسول مهربانی، محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله هر روز صبح بر سرِ فرزندان و نوه ‏های خویش، دست مهر و محبّت می‏ کشید. ✳️چه خوب است ما هم به بهانه‏ های مختلف و در شرایط گوناگون، این کار را انجام دهیم. ❇️وقتی که می‏ خواهیم فرزندمان را نصیحت کنیم، وقتی که می‏ خواهیم او را تشویق کنیم، وقتی می‏ خواهیم به او تذکّری بدهیم، وقتی می ‏خواهیم از او دل‏جویی کنیم، اصلاً وقتی که در کنار هم نشسته‏ ایم و می‏ خواهیم به او بگوییم که دوستش داریم، او را نوازش کنیم. 💗نوازش، از آن دسته محبّت‏ هایی است که به شدّت، آرامش‏ بخش است و از همان روزهای اوّل تا سنین جوانی هم اثر خود را دارد. ⬅️ادامه دارد..... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۱۲۳ @abbasivaladi
🍃تنهای تنهای من اگر با خودمان صادق باشیم باور می‌کنیم که ما هنوز منتظر تو نشده‌ایم و مشکل نیامدن تو ریشه در منتظر نبودن ما دارد. باید یادمان باشد اگر خواستیم برای آمدنت دعا کنیم قبل از آن برای منتظرشدنمان دعا کنیم. خوش به حال کسی که می‌تواند بگوید من عمری است منتظرت مانده‌ام. ما کدام وصف منتظر را داریم؟ واژۀ «منتظر» مگر از «نظر» نمی‌آید؟ و «نظر» مگر به معنای نگاه نیست؟ و منتظر مگر کسی نیست که نگاهش به راه باشد؟ ما چند روز چشم به راه تو بوده‌ایم؟ آقا! این روزها چرا این قدر قصۀ غربت تو در خاطرم مرور می‌شود؟ دلم تکه تکه شده از غربتت. کاش چند روزی قصۀ غربتت را از ذهنم پاک می‌کردی. امشب هم می‌خواستی اعتراف کنم چشم به راهت نیستم؟ باشد اعتراف می‌کنم من چشمم به همه چیز هست، جز راه تو. ولی خودت می‌دانی که گاهی دلم برایت تنگ می‌شود. دروغ می‌گویم؟ به احترام‌ این «گاهی‌»ها هم که شده گاهی بگذار صدای نفست را هم که شده بشنوم. شبت بخیر تنهای تنهای من! @abbasivaladi
n064 تا ساحل،پرسش‌های گام سوم،حدود اطاعت از پدر و مادر چیست؟.mp3
2.62M
🎧 پرسش‌های گام سوم⬇️ ❓حدود اطاعت از پدر و مادر چیست؟ 🔰من پدر و مادر مستبدی دارم که می‌خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند. کاری هم به حق یا باطل بودن حرفشان ندارند. آنها گاهی به من راه‌نمایی‌های اشتباه می‌دهند. گاهی هم مرا به کارهای حرامی، مثل عروسی‌های آن‌چنانی دعوت می‌کنند. من به پدرم نمی‌توانم اعتراض کنم؛ امّا گاهی با مادرم به عصبانیّت برخورد می‌کنم و صدایم را بالای صدای او می‌برم. ❓من تا چه اندازه باید به اینها نیکی کنم؟ ❓چه کنم که در کنار این احترام، آنچه را انجام دهم، به صلاحم ‌باشد؟ @abbasivaladi
🔹شایدعیب ما چیز مهمّی نباشد ❌شاید برخی بگویند: «بیماری یا عیب فرزند ما، چیز مهمّی نیست که نیاز به گفتن داشته باشد. اگر بگوییم، طرف مقابل خیال می‌کند که این عیب، بسیار جدّی است که ما مطرح کرده‌ایم». 🔰در پاسخ به این خانواده‌های محترم باید گفت: 1⃣ شاید یک بیماری برای شما مهم نباشد؛ امّا از نگاه دیگران اهمّیت داشته باشد. ما به مواردی برخورد کرده‌ایم که از نگاه خانوادۀ جوان، بیماری فرزندشان کاملاً عادی بوده؛ امّا از نگاه طرف مقابل، اهمّیت داشته است. 2⃣ شما آنچه را که هست، بگویید؛ بدون این‌که بخواهید آن را بزرگ کنید. نوع برداشت طرف مقابل، بستگی به نوع بیان شما دارد. اگر واقعاً فکر می‌کنید بیماری فرزندتان چندان اهمّیتی ندارد، می‌توانید در بین صحبت‌هایی که با پدر و مادر طرف مقابل دارید، به آن اشاره کنید؛ یعنی به صورت مستقل، به آن نپردازید. 3⃣ برای این‌که خودتان هم مطمئن شوید که آیا این بیماری یا عیب می‌تواند در زندگی آینده مؤثّر باشد یا نه، با یک مشاور متعهّد مشورت کنید. 🔹 زمان مطرح کردن ✳️ صداقت به این معنا نیست که شما در همان ابتدای خواستگاری، عیب یا بیماری خود را بیان کنید. گفتن مواردی از این دست را می‌شود به تأخیر انداخت. ✅ بهتر است در مباحث پایانی، در بارۀ این عیب سخن گفت؛ چراکه بیان آن در ابتدای خواستگاری، دو عیب عمده دارد: 1⃣ شاید فرزند شما و طرف مقابل، در معیارهای دیگر همخوانی نداشته باشند و پاسخ یکی یا هر دو، منفی باشد. در این صورت، چه نیازی است که آنها از عیب فرزند شما مطّلع شوند؟ 2⃣ با گفتن این بیماری در ابتدا، ممکن است فرصت تصمیم واقع‌بینانه را از طرف مقابل بگیرید. وقتی طرف مقابل، فرزند شما را به خوبی شناخت و با روحیّات او آشنا شد، شاید اهمّیت بیماری و عیب او با قرار گرفتن در کنار روحیّاتش، برای او کم شود. ⚠️ البتّه برای این‌که طرف مقابل و خانواده‌اش احساس نکنند شما آنها را دور زده‌اید، بهتر است در همان ابتدا در گفت و گوهای خواستگاری، به آنان بگویید که مسئله یا مسائل مهمّی هست که ترجیح می‌دهیم پس از اتمام گفت و گوها به شما بگوییم. ✔️ این سخن، هم برای او آمادگی ایجاد می‌کند و هم وقتی شما این مسئله را در انتهای مباحث خود طرح کردید، شبهۀ عدم صداقت پیش نمی‌آید. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۳۰ @abbasivaladi
🍃جان زمین و زمان حالم روبراه نیست. دنیا دور سرم می‌چرخد. سرم درد می‌کند. حال راه رفتن ندارم. صدایم بالا نمی‌آید. تو هم که نیستی. سر نمی‌زنی به من. رخی نشان نمی‌دهی. رفته‌ای و هوای برگشتن نداری. سر و کارت با خوبان است. گویی ما بدان را از فهرست خماران صدایت پاک کرده‌ای. صدایت را در نازخانه‌ات پنهان کرده‌ای و نازخانه را صد قفل فولادین زده‌ای. الآن باید چه کار کنم که حالم خوب شود؟ مرا به طبیب و دوا حواله نده که خودت نیک می‌دانی نه از دست طبیب کاری ساخته است نه دوا افاقه‌ای می‌کند. کار، کار خود توست. به کسی واگذار مکن مرا. آقا! عجالتاً امشب سری به من بزن! حتّی اگر شده از دور دستی تکان بده برایم یا اگر می‌شود از همان جایی که هستی حمدی بخوان و بگذار روی بال نسیم تا بیاید و بوزد دور سرم. تو که جان جهانی! و زمین و زمان بند یک اشارۀ ابروی توست به من افتاده در گوشه‌ای از این جهان هم اشاره‌ای کن بگذار من هم جانی دوباره بگیرم. شبت بخیر جان زمین و زمان! @abbasivaladi
radio-maaref-98_11_20-16_00.mp3
11.69M
(قسمت دوازدهم، بخش اول) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸ضرورت پرداختن به بعد زمینی زندگی اهل بیت علیهم‌السلام. 🔹نمونه‌ای کاربردی از سیره اهل بیت علیهم‌السلام. 🔸چرا از بعد زمینی زندگی اهل بیت علیهم‌السلام غافلیم؟ 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۶ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
radio-maaref-98_11_20-16_30.mp3
12.31M
(قسمت دوازدهم، بخش دوم) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸ضرورت پرداختن به بعد زمینی زندگی اهل بیت علیهم‌السلام. 🔹نمونه‌ای کاربردی از سیره اهل بیت علیهم‌السلام. 🔸چرا از بعد زمینی زندگی اهل بیت علیهم‌السلام غافلیم؟ 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۶ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
186 درس صد و هشتاد و ششم کارای خضر، خلاف شرع بود؟.pdf
229.6K
صد و هشتاد و ششم: کارای خضر، خلاف شرع بود؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️چرا خضر بدون اجازۀ صاحب کشتی، اونم وسط دریا، اون رو سوراخ کرد؟ ⁉️آیا مقام خضر از حضرت موسی بالاتره؟ ⁉️پیام اصلی قصّۀ خضر و موسی چیه؟ @abbasivaladi
🍃آشنای آسمان، غریب زمین خیلی دوست دارم بدانم وقتی که دلت می‌گیرد چه کار می‌کنی که باز می‌شود. روضه می‌خوانی یا گوش می‌کنی؟ نماز می‌خوانی؟ دست به دعا برمی‌داری و با خدا حرف می‌زنی؟ به پدرت سر می‌زنی و در سرداب، خاطره‌ها را مرور می‌کنی؟ پر می‌کشی به کربلا سر به ضریح شش گوشه می‌گذاری؟ یا می‌روی نجف خودت را در آغوش جدّت رها می‌کنی؟ یا مدینه سر مزار مادرت می‌روی و اشک می‌ریزی؟ چه کار می‌کنی آقا که دلت باز می‌شود؟ ما گاهی که دلمان می‌گیرد با کسی که دوستش داریم حرف می‌زنیم. سفرۀ دلمان را کم یا زیاد در مقابلش باز می‌کنیم تا کمی آرام بگیریم. آن کسی را که می‌شنود هر چه‌قدر بیشتر دوست داشته باشیم درددل کردن با او بیشتر آراممان می‌کند. الآن که دارم می‌نویسم خودم خنده‌ام گرفته، خندۀ تلخ. ولی عیبی ندارد می‌نویسم حتّی اگر تو هم چون خودم بخندی به این حرف. آقا! عیبی دارد آرزو کنم تو برای خالی شدن دل پر از دردت یک بار هم که شده با من درددل کنی؟ درست است که من هنوز نمی‌دانم که چرا تو دوستم داری ولی دوستم که داری؟ نداری؟ زیاد هم دوستم داری. نه؟ پس بیا یک بار هم که شده سفرۀ دلت را پیش من باز کن. کمی با من حرف بزن تا بار دلت سبک شود. جسارت نباشد اما التماس می‌کنم از دردهایی که من به دلت ریختم حرفی نزن. این حرف‌ها تو را اگر سبک کند مرا در دم می‌کُشد. شبت بخیرآشنای آسمان،‌غریب زمین! @abbasivaladi
🍃آقا! داریم آرام آرام میفهمیم که این تمدن چه بلایی بر سرمان ‌آورده. 🍃کاش غایت این تمدن حیوان شدن ما بود! او به کمتر از «بل هُم اضلّ» نمی‌اندیشد 🍃ما هر اندازه خودگرا می‌شویم شیطانی‌تر می‌شویم و هر اندازه شیطانی‌تر از انسانیتمان دورتر. از این جایی که هستیم تا «بل هم اضل» خطی می‌کشیم که نسلمان هم روی آن راه می‌رود. 🍃آقا! اگر بخواهیم از همین امروز بچه‌هایمان را از خودگرایی بیرون بیاوریم راهش چیست؟ بازی؟ باشد! ما روی حرف تو حرف نمی‌زنیم 🍃همان طور که نماز را به جماعت، یادمان داده‌ای تا یادمان نرود دست خدا روی سر جماعت است ما عبادت «بازی» را با جماعت بچه‌ها راه می‌اندازیم خودمان هم می‌شویم امام جماعت این عبادت. 🍃هر چقدر تعداد مأمومینمان را بیشتر کنیم یقین می‌کنیم که ثواب عبادتمان بیشتر است. 🍃در این جماعت، لازم نیست صدای مأمومین به امام نرسد بلکه به عکس، هرچه صدای مأمومین، بیشتر ثواب عبادت، بیشتر. 🍃اصلاً امام این جماعت باید کاری کند که صدای مأمومین به قدری بلند شود که صدای امام را کسی نشنود. این صدا اگر به خنده بلند شود فرشته‌های برای پیوستن به جماعت سر از پا نخواهند شناخت. 🍃ما این جماعت را به راه می‌اندازیم و دلمان خوش است که تو خودت هم در این عبادت شرکت می‌کنی. تو شیفتۀ این عبادت‌های به جماعتی @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0111 baghareh 254(1).mp3
5.41M
۱۱۱ آیه ۲۵۴ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 🍂دوستان خوب لالایی خدا! هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون تو استان سیستان و بلوچستان منتظر کمک‌های ما هستن. @lalaiekhoda
🍃غریب بن غریب غربت به این نیست که کسی دوستت نداشته باشد. خیلی‌ها محبوب نیستند اما چون چیزی هم برای دوست داشتن ندارند نمی‌شود گفت غریب‌اند. غربت به این است که خوب باشی بدی راهی به تو نداشته باشد سرچشمۀ خیرات باشی هر کسی هر خیری به او می‌رسد مدیون تو باشد همه سر سفرۀ فیض تو نشسته باشند ناز اگر کنی خدا عالم را برای خریدن ناز تو به هم بریزد اما به جای ناز، خدا را التماس کنی که آزاردهندگانت را ببخشد ولی باز هم آنها که مدیون توأند آدم‌های دیگر را بیشتر از تو دوست داشته باشند آدم‌های دیگری که حتی تو را دوست ندارند و برخی دشمن تو هم هستند. گاهی حتی آنچه بیشتر از تو دوست دارند آدم هم نیست چیزی در حد و اندازۀ چرک کف دست است. چطور می‌شود آدم پولش را بیشتر از تو دوست داشته باشد؟ یا خانه و کاشانه‌اش را؟ باز هم به شرف کسی که زن و فرزندش را بیشتر از تو دوست دارد. آقا! تو مگر چه عیبی داری که دوستانت کم‌اند عاشقانت کمتر و کشته مرده‌هایت ناچیز! دیگر باید چه کنی که دوستت داشته باشیم؟ چه چیزی باید داشته باشی که عاشقت شویم؟ آنها که امروز محبوب‌اند و برای خودشان کشته مرده‌ها دارند چه چیزی دارند که تو نداری؟ کاش یک بار به من می‌گفتی که انتهای قصۀ غربت تو کجاست؟ شبت بخیر غریب بن غریب! @abbasivaladi
📌آیا محدودیت، مشکل‌ساز نیست؟ ❓من قبل از انقلاب، تمام برنامه‌های مبتذل را می‌دیدم و مانند من هم بسیار بودند. کسانی که این برنامه‌های مبتذل را می‌دیدند، انقلاب اسلامی را به پا کردند؛ امّا الآن ببینید در خیابان‌هایمان چه خبر است. آیا فکر نمی‌کنید که محدودیت‌های بیش از حد، ما را به این جا رسانده است؟ در زمان طاغوت، هر کس هر طور که می‌خواست، زندگی می‌کرد؛ امّا در نهایت، همان‌هایی هم که بداخلاقی می‌کردند، خواستار جمهوری اسلامی شدند و خواستند که اسلام بیاید و آنها پاک شوند. 1⃣ مقایسۀ نادرست دورۀ طاغوت و امروز ✅فکر می‌کنم که باید مقایسۀ میان زمان طاغوت و امروز را خیلی شجاعانه انجام داد. بنده به هیچ وجه معتقد نیستم انحراف در زمان شاه، آسان‌تر و دمِ‌دست‌تر از امروز بوده است. دلیل هم دارم. 🔰ابزارهای لازم برای انحراف در آن زمان با ابزارهای امروز، اصلاً قابل مقایسه نیست. شما در زمان شاه، چند ابزار برای انحراف داشتید؟ 1⃣ تلویزیون. 📺 اوّلاً در آن زمان، خانواده‌هایی که تلویزیون نداشتند کم نبودند. از این که بگذریم، باید دید تلویزیون چند ساعت برنامۀ مبتذل داشت و ابتذال در تلویزیون تا چه اندازه بود؟ چند بار در تلویزیون، صحنه‌های مستهجن آن‌چنانی پخش می‌شد؟ چند بار ابتذال در فیلم‌های تلویزیونی از حدّ پوشش نیمه‌عریان زن و رفتارهای زنندۀ میان یک زن و مرد، بالاتر می‌رفت؟ چند بار اعمال حیوانی در تلویزیون به نمایش گذاشته می‌شد؟ شاید همین جا برخی بگویند: درست است که تلویزیون، حدودی را رعایت می‌کرد؛ امّا در برخی از برنامه‌هایی که از طرف حکومت طرّاحی می‌شد، چیزهایی را که حتّی در تلویزیون نمایش نمی‌دادند، در خیابان‌ها در ملأ عام، نمایش می‌دادند. این را هم می‌دانیم؛ امّا بروید از قدیمی‌ها بپرسید که این مسئله در چند شهر و چند بار اتّفاق می‌افتاد؟ چند نفر از جمعیت حدود سی میلیونی آن زمان، این صحنه‌ها را می‌دیدند؟ امّا در شبکه‌های ماهواره‌ای امروز، چه چیزی از مسائل مستهجن قابل تصوّر است که به نمایش در نیاید؟ 2⃣ نشریات. 🗞یکی دیگر از این ابزارها، نشریات بود. در زمان طاغوت، چند نشریۀ مبتذل وجود داشت؟ در این نشریات، چه می‌نوشتند؟ این نشریات، در چه شمارگانی منتشر می‌شد؟ چند نفر مخاطب این نشریات بودند؟ بدون تردید، تعداد نشریات، میزان فسادی که در آنها بود و تعداد مخاطبانشان، قابل مقایسه با همین چیزها در ماهواره نیست. در آن زمان، چه تعداد از این نشریات به روستاهای ما می‌رسید؟ امروز چه تعداد از روستاهای ما در معرض تهاجم شبکه‌های ماهواره‌ای هستند؟ 3⃣سینما. 🎥پیش از انقلاب، سینما هم بود؛ امّا در کلّ کشور، چند سینما وجود داشت؟ فیلم‌های سینمایی مبتذل تا چه اندازه پرده‌دری می‌کردند؟ اگر کسی آنچه را در ماهواره‌ها پخش می‌شود، با ابتذال سینمای زمان رژیم شاهنشاهی مقایسه کند، متوجّه خواهد شد که تفاوت، از زمین تا آسمان است. 📛امروزه ابزارهای انحراف، هم فراوان شده‌ و هم به راحتی به دست می‌آید و هم جمعیت بسیاری را در بر می‌گیرد. شما با داشتن یک آنتن ماهوارۀ معمولی، می‌توانید به دو هزار شبکه دست پیدا کنید که اکثر قریب به اتّفاقشان، ایمان‌سوز و خانمان‌برانداز است. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص۲۴۱ @abbasivaladi
🍃گره گشای زندگی عجیب است هر وقت که احساس می‌کنم کمی تو را شناخته‌ام قصه‌ای را ورق می‌زنی در زندگی تا یقین کنم که هنوز تو را نشناخته‌ام که نشناخته‌ام. گرهی افتاده بود به کارم. گرهش پیچ در پیچ بود. سرپنجۀ خودم که توان باز کردنش را نداشت رو زدم به تو ولی گویی گرهش باز نشد که هیچ، بیشتر هم شد. سرپنجه‌های یأس فشارشان را روی حنجرۀ امیدم زیاد کردند صدای خس خس نفس امید را می‌شنیدم و چشمان نیمه بازش را می‌دیدم. پیش خودم مرور می‌کردم التماس‌هایی را که به تو کردم با خودم می‌گفتم ... بگذار نگویم چه می‌گفتم. در میانۀ این دست و پازدن‌های مرگ‌آلود امید ناگهان چشمی بستم و باز کردم و دیدم گره‌ها را یکی یکی باز کرده‌ای گویی اصلاً گرهی در کار نبوده. کلاف باز شده را هم طوری روی زمین رها کرده بودی که شکل یک لبخند را درست کرده بود. لبخندش معنادار بود. گویی از طرف تو داشت به من می‌گفت: دیدی هنوز نشناختی‌ام؟! باشد، قبول، من هنوز تو را نشناخته‌ام. ولی این گره‌هایی که به دست تو باز می‌شود پیامی دارد برای من که آرامم می‌کند. پیامش این است: ناامید نباش از شنیدن صدای شب بخیر یارت. شبت بخیر گره‌گشای زندگی‌! @abbasivaladi
🍃معنای همه زیبایی ها عشق زمینی باشد یا آسمانی، فرقی نمی‌کند عاشق اگر عاشق باشد معشوقش را زیبا می‌بیند. در دنیایی که ما در آن نفس می‌کشیم وقتی کسی عاشق می‌شود و معشوقش بر و رویی ندارد مردمی که عشق را نمی‌فهمند خرده می‌گیرند به عاشق که چرا عاشق کسی شده‌ای که زیبا نیست. مردم یک سوی قصّه را خوب فهمیده‌اند عشق و زیبایی رفیق دیرین هم هستند امّا آن سوی قصّه را ندیده‌اند که عاشق جز زیبایی از معشوقش چیز دیگری نمی‌بیند. چه ساده‌اندیش‌اند کسانی که می‌خواهند زشتی‌های معشوق را پیش نگاه عاشق به تصویر بکشند تا دل عاشق را از معشوق بکَنند غافل از این که هر آنچه در نگاه آنان زشت است همان زیبایی‌هایی است که دل عاشق را برده. من از عاشق‌هایی که دل به معشوقی داده‌اند که از نگاه مردم جمالی ندارد خوشم می‌‌آید به گمانم اینها صادقانه‌ترین عشق‌ها را دارند و به کسانی که عاشق‌ صورت‌های زیبا شده‌اند، بدبینم چون نمی‌دانم اگر این صورت زیبا برود عشقشان می‌ماند یا نه و اصلاً نمی‌دانم اگر این صورت زیبا نبود عشقی می‌آمد یا نه و حالا می‌شود خوب فهمید چرا عاشقانی که ندیده، دل سپرده‌اند از صادق‌ترین عاشق‌ها هستند. آقا! درست است که بارها و بارها از تو خواسته‌ام برای کمک کردن به عاشق شدنم رخی از خویش نشانم بدهی امّا راستش می‌ترسم که عیار عشقی که پس از دیدنت در دلم پدید می‌آید آن قدرها که باید، بالا نباشد. من دوست دارم ندیده، عاشقت شوم چون به این عشق، بیشتر از عشق‌های دیگر اعتماد دارم. راستش وقتی می‌شنوم کسانی بی آن که تو را ببینند در آتش عشقت دست و پا می‌زنند به حالشان غبطه می‌خورم بیشتر از کسانی که تو را دیدند و پس از آن، از عشق تو جان دادند. تو برای عاشق شدن ما چیزی کم نداری که محتاج دیدنت باشیم دیدن وقتی خوب است که مزد عاشق شدن باشد من دیدنی را که مقدمۀ عاشق شدن است ... چه بگویم؟ بگویم دوست ندارم؟ نمی‌توانم پس بگذار فقط همین را بگویم من دیدنی را دوست دارم که مزد عاشق شدنم باشد اگر می‌شود، عاشقم کن حتّی اگر مزد عاشق شدنم را هم نمی‌دهی من با همین عشق مزد دنیا و آخرتم را می‌گیرم. شبت بخیر معنای همۀ زیبایی‌ها! @abbasivaladi
🌸مادرتر از همه🌸 🌸چرا می‌گویند مرد نمی‌تواند حس مادرانه داشته باشد؟ مادرهای مهربانی که عاشق پیشه‌اند باید بیایند در کلاس اول مدرسۀ مهربانی تو ثبت نام کنند. 🌸نوازش همۀ مادرها با دستان لطیفشان یک سو نوازش‌های تو با دستان مردانه‌ات یک سوی دیگر. لطافت نوازش‌های همۀ مادران بی‌آبرو می‌شود در کنار نوازش‌های تو. 🌸آقا! کلاس مادری بگذار تا همه بفهمند کسانی که بی تعلیم تو مادری کرده‌اند باید برای مادری کردن‌هایشان تا پایان عمر استغفار کنند. خدا کند که خدا توبه‌شان را قبول کند. 🌸بگذار این را بگویم و تمام کنم آقا! تو که از مادران مادرتری برای این است که شاگرد مدرسۀ فاطمه‌ای. شما همه‌تان مادری کردن را از فاطمه آموخته‌اید. @abbasivaladi
3⃣ کارهای هنری و خیریّه ✨اگر وقت اضافه‌ای در طول روز پیش آمد، می‌توان آن را به کارهای خیریّه‌ و هنری گذراند. ✅ الزاماً نباید کاری را کار به حساب آورد که در آن پول باشد؛ بلکه می‌توان با شرکت در کارهای خیریّه، برکت معنوی زندگی را دو چندان کرد. ✳️ بسیارند زنانی که در کنار تربیت فرزند و همسرداری موفّق، در کار رسیدگی به امور فقرا، فعّالیت می‌کنند که هم بازتاب اجتماعی دارد و هم آرامش را برای آنان به ارمغان می‌آورد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ١۶۵ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0112 baghareh 255.mp3
7.83M
۱۱۲ آیه ۲۵۵ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب « الأمالی، صفحه 593» اثر شیخ صدوق. 🍂دوستان خوب لالایی خدا! هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون تو استان سیستان و بلوچستان منتظر کمک‌های ما هستن. @lalaiekhoda
🍃روز_مادر روز میلاد مادر تو بود. ما نام این روز را گذاشته‌ایم: روز مادر. در این روز به مادرهایمان هدیه می‌دهیم. هر کسی به وسع خودش چیزی برای مادرش می‌خرد که دوستش داشته باشد. مادر تو مادر ما هم هست. نیست؟ نگو نیست که همۀ دلخوشی ما در دنیا همین است: مادر تو مادر ما هم هست. تو چه می‌خواهی به مادرت بدهی آقا! بگو که ما نیز همان را به رسم هدیه بگیریم و به مادرت بدهیم. خواستم بگویم تو دلت را هدیه می‌کنی به مادرت دیدم از همان اوّل دلت را داده‌ای به مادر. فکر کردم و فکر کردم تا این که به ذهنم رسید نکند اشکت را هدیه می‌کنی به مادرت؟ آری؟ اشکت را؟ می‌شود به من بگویی کدام قطره از قطرات اشکت را هدیه می‌کنی به مادرت؟ شبت بخیر عزیز مادر! @abbasivaladi
5⃣ دست دادن ✔️برخی از ما تنها در مهمانی‏ های رسمی به دیگران، دست می ‏دهیم و یا در خانه، فقط به بزرگ‏ترها دست می‏ دهیم؛ امّا دست دادن به فرزندان، حتّی در کودکی، نشان از محبّت ما به او دارد. 🤝 دست دادن، علاوه بر این که موجب آمرزش گناهان می ‏شود، باعث ایجاد محبّت و از بین رفتن کینه‏ هاست. 💞وقتی به فرزندمان دست می‏ دهیم، دستمان را نکِشیم تا او دستش را بکِشد. این کار، پیام محبّتی را که از راه دست منتقل می‏ کند، جذّاب‏تر و عمیق‏تر می‏ کند. ✳️ اگر دقّت کرده باشید، در میان کارهایی که محبّت رفتاری محسوب می‏ شوند، سه رفتار وجود دارد که با ارتباط جسمی پدر و مادر با فرزندان، محقّق می‏ شود: بوسیدن، نوازش و دست دادن. ✨توصیۀ دین به این گونه ابراز محبّت، نشان از جایگاه ویژۀ ارتباط جسمانی در ابراز محبّت دارد. فلسفۀ این توصیه، می‏ تواند این نکتۀ مهم باشد که میزانی از محبّتی که در درون ما نسبت به طرف مقابلمان است، با لمس کردن، منتقل می‏ شود. ✅ خود ما هم این نکته را حس می‏ کنیم. وقتی که با کسی رو به رو می ‏شویم و او با ما دست می‏ دهد، آن هم محکم و با احساس، بعد هم روبوسی می‏ کند و دست نوازشی هم روی سرِ ما می ‏کِشد، میزان قابل توجّهی از مهر و عاطفه به ما تزریق می‏ شود. ❇️ شاید به همین دلیل هم باشد که به ما توصیه شده اگر از دست کسی عصبانی هستید و مَحرم شماست، با دستتان او را لمس کنید تا آرام شوید. آرامشی که نتیجۀ لمس کردن است، می‏ تواند به جهت انتقال همین پیام عاطفی از طرف شما به او باشد. ⬅️ادامه دارد..... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۱۲۵ @abbasivaladi
‼️👇‼️👇‼️منتشر شد‼️👇‼️👇‼️ «در میانِ روضه هایت زندگی کردن خوش است» 👆 این کتاب می‌خواهد بگوید می‌شود روضه خواند و گریست؛ امّا رسم زیستن را هم یاد گرفت. ❇️ آمیختگی سبک زندگی با روضه،‌ ویژگیِ برجستۀ این کتاب است: "وقتی در متن روضه‌های تو زندگی می‌کنم، حال و هوایم چه قدر فرق می‌کند با وقتی که روضه‌ها را در حاشیۀ زندگی می‌شنوم. تا به حال روضه‌ها را شنیده‌ام و حالا می‌خواهم با آنها زندگی کنم. زندگی با روضه‌ها کار هر کسی نیست. نگاه لطف تو اگر نباشد، زندگی با روضه‌ها مقدور نیست." 👇👇👇👇👇