eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
870 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ندارم قدر و ارزش، پر خطایم شب قدر آمد اما بی بهایم حیا از ساحت پاکت نکردم حلالم کن که دیدی بی حیایم ندارم آبرو، رسواترینم حسابی مستحق ناسزایم عتابم کن ولی رو برمگردان نده با قهر خود یارب سزایم نیاوردی به رویم هرچه دیدی نیاوردی به رویم بی وفایم حبیبم، مونسم، آرامش من نخوان ناآشنا... ای آشنایم من از خیره سری خیری ندیدم نکن یک لحظه هم دیگر رهایم شبیه کودک زار و هراسان پناهنده سوی آل عبایم مقدر می شود خیر دو دنیا دعایی گر کند زهرا برایم همه با طعنه رفتند از کنارم فقط شاه نجف کرد اعتنایم بهشتم روی حیدر باشد و بس خوش اقبالم که عبد مرتضایم مقدر کن ببینم کربلا را خمار وصل آن صحن و سرایم شب جمعه است و بی تابم حسابی عزادار حسین سرجدایم نمی خواهم کفن، گریان برای..‌‌. تنی پیچیده بین بوریایم eitaa.com/abdorroghaye
بر لب اهل مناجات و سحر جان می رسد رفته رفته وقت مهمانی به پایان می رسد عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است آخر مهمانی مولا، پشیمان می رسد در شب قدرش، همه بستند بار خویش را یک نفر جا مانده و با چشم گریان می رسد تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می شود سوی او فورا خدا لبیک گویان می رسد بر سر این سفره تا هستیم، بر دل های مان.‌‌.. دائما انوار لطف حی سبحان می رسد سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم هرچه بر ما می رسد از لطف ایشان می رسد تا که یک ذره فقط احساس غربت می کنیم بر سر ما دست آقای خراسان می رسد رزق آب و نان رعیت های این خانه فقط از عطای سفره ی بابای سلطان می رسد غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند تا که هر دفعه به گوشم اسم زندان می رسد از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان ارث از مادر به اولادش فراوان می رسد ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر تا به محراب دعا افتان و خیزان می رسد eitaa.com/abdorroghaye
علاج من شده گریانی و تباکی نیست حلال کن اگر این چشم، چشم پاکی نیست بهای عمر گران را به معصیت دادم که گفته وضعیتم، وضع دردناکی نیست؟ میان خویشتن و صالحین درگاهت... هر آنچه می نگرم، وجه اشتراکی نیست فقط تو با غضبت بنده را نگاه مکن وگرنه از غضب و خشمِ غیر، باکی نیست ببین نیاز مرا... یا کریم کاری کن مگر که اشک گدا از نیاز، حاکی نیست برای سنجش ایمان و سنجش اعمال به روز حشر، به غیر از علی ملاکی نیست اگر تمام وجود مرا بسوزانی میان حب علی و من انفکاکی نیست به غیر گنبد گیرای ناخدای نجف برای کشتی دل، شمس تابناکی نیست اگرچه سینه زنانِ حسین، بسیارند چنان رقیه بر او هیچ سینه چاکی نیست برای گریه کن دختر غریب حسین میان هر دو جهان صحبت از هلاکی نیست فدای جسم نحیفش که با پدر می گفت: گرسنه مانده ام و جز کتک خوراکی نیست تمام راه، مرا بی هوا زمین زده است رقیه از احدی مثل زجر، شاکی نیست به شرح، صحبتی از موی خود نخواهم کرد فقط بدان که سرم بی دلیل خاکی نیست eitaa.com/abdorroghaye
اوقات رسیدن به خدا، زود گذشتند شب های مناجات و دعا زود گذشتند من دیر رسیدم درِ این میکده اما از جرم من بی سر و پا زود گذشتند "اوقات خوش آن بود که با دوست سپر شد" اوقات خوش ما، رفقا زود گذشتند؟! از شر بساطی که شود ختم به عصیان با یاد خدا، اهل حیا زود گذشتند تا اینکه خجالت نکشد بعد کرامت از پیش گدا، اهل سخا زود گذشتند حق می گذرد زود از آن طایفه ای که در مسند قدرت ز خطا زود گذشتند پلکی نزده، عمر شتابان سپری شد چون باد، دو روز گذرا زود گذشتند آن زمره ی خوش نام که حداثِ حسینند از زینت این دار فنا زود گذشتند در راه رسیدن به حسین و به حریمش از جان و تن خود، شهدا زود گذشتند از معصیتی که نگذشتند کریمان در صحن گوهرشاد رضا زود گذشتند هر شب منم و خاطره ی صحن گوهرشاد کِی از دلم این خاطره ها زود گذشتند؟ کس قدر ندانست مقامات رضا را از شأن عظیمش به خدا زود گذشتند نساب کجا و نسب پاک امامان؟! اصحاب ازین داغ چرا زود گذشتند؟! eitaa.com/abdorroghaye
ماندم میان خوف و رجا، دست من بگیر وقتم کم است آه خدا دست من بگیر   چیزی نمانده جمع شود خوان رحمتت حالا که هست سفره به پا دست من بگیر   درهم بخر، سوا بکنی گریه می کنم امشب کنار این رفقا دست من بگیر   من صاحبِ مصائب سنگین و بی حدم با این همه گناه و خطا، دست من بگیر   ای دستگیر، باخبری کرده اند خلق... دست مرا دوباره رها، دست من بگیر   باد صبا هوای نجف را می آورد مستم به بوی باد صبا، دست من بگیر   باشد... دخیل پنجره فولاد می شوم در روضه ی امام رضا دست من بگیر   بر رشته ی محبت او چنگ می زنم چنگی که لَا انْفِصامَ لَها، دست من بگیر   بر خاکِ کوچه رو به اباصلت ناله زد در زیر پام مانده عبا، دست من بگیر   پنجاه بار بینِ گذر خورده ام زمین... یاد غریب کرب و بلا، دست من بگیر . عباس نیست، زینب و یک محملِ بلند! گوید سکینه عمه بیا دست من بگیر eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باب نجات امت در گریه بر حسین است باب نجاتی از او بهتر کسی ندیده https://eitaa.com/abdorroghaye/125
لایق به عفو نیستم اما مرا ببخش در را مبند، بارخدایا مرا ببخش دستان خالی من و الطاف فاطمه ساعات آخر است به زهرا مرا ببخش eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند جسمم به کوی یار وطن داشت، کاش داشت لفظم توانِ عرض سخن داشت، کاش داشت در پیشگاه حضرت ارباب ذوالکرم جانم بهای هدیه شدن داشت، کاش داشت اشکم، به زیر قبه ی کرب و بلا سرود: یک بارگاه، صحنِ حسن داشت، کاش داشت شمر لعین اگر طمع ملک ری نداشت شرم از حسین مطمئنا داشت، کاش داشت ای کاش کربلا عوض تکه ای حصیر بر این غریبِ تشنه، کفن داشت، کاش داشت زهرا رسید‌ه است، حسینِ شهید کاش حداقل سری به بدن داشت، کاش داشت جسمش سه روز روی زمین ماند تا شود سهمش حصیر و دفن به دست بنی اسد http://eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند لشگر از جنگ هراسان شده، می پرهیزد او سه دفعه ولی از جای خودش برخیزد شاهکاری که علی کرد به جنگ احزاب شعف و شور مرا یکسره برانگیزد کار دشوار که می گشت، نبی بی وقفه با توکل به خدا روی به حیدر می زد عجبی نیست اگر پشت ندارد زرهش هیچ کس نقل نکرده است علی بگریزد تا علی نعره زند رو به صفوف دشمن سپر و تیغ و زره روی زمین می ریزد به چنین جلوه ی طوفانی و غرنده ی خود بر همه، فخر و مباهات نماید ایزد حق به دستان علی قدرت خود را رو کرد پسر عبدود افتاد و ملک هو هو کرد https://eitaa.com/abdorroghaye