eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
915 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه ظرف نزول سوره ی کوثر، خدیجه بر شیعیان مرتضی مادر، خدیجه طعم خوشی را مصطفی با او چشیده جور زنان بی وفا را هم کشیده بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش ما را حسینی کرده او با التفاتش نخل رسالت داد با مالَش نتیجه رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه وای از وداع آخر او با پیمبر شد جایگاه هجمه ی غم ها، پیمبر از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر گریان شده با گریه ی زهرا پیمبر میخواست تا چاره کند پیش آمدش را انداخت روی سر، عبای احمدش را او که تمام خانه اش را مهد دین کرد سرمایه اش را نذر این راه مبین کرد با مرتضی یاری خیرالمرسلین کرد تا غصه ای در دل، وجودش را حزین کرد... مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی از عرش نازل شد کفن هایی بهشتی رخت سفر را آفتاب مکه بست و بند دل خیرالبشر از هم گسست و وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و با چشم تر، در محضر مادر نشست و حس کرد گرد غربت بی مادری را او که ندارد طاقت بی مادری را بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد گریه به داغ آخرین از پنج تن کرد یاد غریب و تشنه ی دور از وطن کرد تصویر آخر در نگاهش کربلا شد شعب ابی طالب از آهش کربلا شد ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد آن تشنه ای که بین خونش دست و پا زد هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند eitaa.com/abdorroghaye
عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد بنده رسیده اما با کوله بار خالی نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد بیچاره تر کسی از این تحبسُ الدعا نیست درد است که دعایم دیگر اثر ندارد لطفی مرا کشانده بر آستان توبه این لطف از کجا بود؟! روحم خبر ندارد حُسن توکلم بر دست دعای زهراست گرچه محبی از من آلوده تر ندارد خیر و صلاح طفلِ خورده زمینِ خود را هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد شب زنده دار بودن، کار علی و زهراست جز اقتدا به عشقش، عاشق هنر ندارد آقایی علی را هر سائلی چشیده او از گناهکاران هم چشم برندارد مستیِ ناب، از چیست؟ انگور مرقد او حتی درخت فردوس، چون آن ثمر ندارد راه نجات یعنی کرب و بلا، زیارت قلبم جز آن حوالی شوق سفر ندارد فیض سحر تماما از گریه بر حسین است بی فیضِ ذکر روضه، فیضی سحر ندارد زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما جسم عزیز زهرا، ای وای سر ندارد https://eitaa.com/abdorroghaye
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا... اهل توحید چنین نقل کرامت کردند ساقی بدری و توصیف مقامت کردند در شب هفدهم ماه خداوند، علی سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک دل خود را همه دربست به نامت کردند برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی ساقیان دو جهان سجده به جامت کردند صبح فردا شد و آن ها که مقابل بودند با رجزخوانی ات، احساس ندامت کردند تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت شرحِ برپایی تصویر قیامت کردند آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند خودشان را همه ی عمر ملامت کردند ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف چه ستم ها که به اولاد کرامت کردند به حسینت به خدا هیچ کسی آب نداد پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد تیرها خون به رخ ماه تمامت کردند تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش... نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رحمت بدون منت، بخشش بدون علت حیرت نکن عزیزم، این عادت حسین است گفتند کار ما نیست معراج رفتن اما معراج سینه زن ها در هیئت حسین است فرموده حاج قاسم ما ملت حسینیم قطعا دعای زهرا با ملت حسین است با چشم خویش دیدیم این حرفِ مستند را تنها شفای هر درد، در تربت حسین است https://eitaa.com/abdorroghaye
الله اکبر، این نماز آخرین است پشت سر من، ابن ملجم در کمین است کوفه، صدایم را نکن هرگز فراموش سوز نوایم را نکن هرگز فراموش با مردم بی چشم و رو حرفی ندارم محراب مسجد، بهر رفتن بی قرارم شمشیر، کاری کرد کامل شد جنایت شد منهدم بر خلق، ارکان هدایت فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه... شد فرقم شکسته انگار زهرا آمده پیشم نشسته یادم نرفته فاطمه بر من سپر شد در پشت در ماند و وجودش شعله ور شد ایثار زهرا داد از فتنه نجاتم در مسجد یثرب نشد مو از سرم کم بی فاطمه اوضاع حیدر شد دگرگون در مسجد کوفه سرم شد غرق در خون سی سال با یاد در و دیوار مُردم در بین کوچه از مغیره طعنه خوردم هر بار از در رد شدم، افتادم از پا از پیش بستر رد شدم، افتادم از پا اطرافیان، خاک عبایم را تکاندند تا خانه با زحمت مرا آخر رساندند گفتم که دستم را کسی اینجا نگیرد در پیش زینب بازوانم را نگیرد زینب که تاب غصه را آخر ندارد... ای وای اگر بیند حسینم سر ندارد زینب کجا و دیدن ساعات آخر؟! زینب کجا و دیدن ذبح برادر؟! ای وای اگر باشد ببیند ماجرا را رأس جدای بر فراز نیزه ها را eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را   همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را   تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را   دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را   اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را   الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را   الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را   الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را https://eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار بود مقرب شوم به درگاهت ولی حجاب شد این پرده های دنیایی دلم هوای نجف کرده یا ولی الله هوای نیمه شبِ آن حریم رؤیایی https://eitaa.com/abdorroghaye
مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهم عذری ندارم، شرمسارم، روسیاهم مولایَ یا مولای، بیرونم مینداز چیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهم قلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبم ای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهم تا پای من لغزید، دستم را گرفتی از کودکی دادی نجات از پرتگاهم قدری مصیبت، های و هویم را در آورد غافل ازین بودم که هستی خیرخواهم مولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟! دلواپسِ تاریکی آن جایگاهم از مادریِ فاطمه بالانشینم بیرون کشیده بارها از قعر چاهم شاهم فقط مولا علی باشد ولاغیر دور از ضلالت با علی در شاهراهم مولایَ یا مولای، از هجرش خرابم دلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهم یاد وداع آخرش با بچه هایش در پشت درب خانه اش افتاده راهم مولایَ یا مولای، کوفه بی علی شد چون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهم پشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی است بین کفن پیچیده شد پشت و پناهم کوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چه بهر حسینش بوریایی شد فراهم؟! بیچاره ام کرده غمش، گریان برای... آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم https://eitaa.com/abdorroghaye