eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
421 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
127 ویدیو
25 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
🖤😭 برای امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) افتاده ............... میان باغ، خداوندِ تاک افتاده ابوتراب است اما به خاک افتاده همان علی که بیابان، بهشت شد با او - هزار نخل به پایش هلاک افتاده زدند حضرت ریحانه را برای فدک گذار مرگ به «روحی فداک» افتاده چنان به کعبه ی حیدر لگد زد آن ملعون که تا لبالب دیوار، چاک افتاده حسن نمی خوابد، زینب از خودش خسته ست حسینِ او، از خورد و خوراک افتاده مربع علی همان غواصی که دستْ بسته پرید میان عکس چقدر دردناک افتاده به رمز «یا زهرا» دل زدند بر کارون کنار ساحل، هجده پلاک افتاده قم المقدسه 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
آخ ماااااااااادر 😭😭😭 مشت آتش .................... نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟ مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته وا شود با ذوالفقارِ اشک اگر که مشت آتش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
🤦🏻😭 دلتنگ (س) و (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب های سنگین دلتنگ می شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ ! بلکه بگیرد سینه ام قدری دکتر به جای نسخه، کرد تجویز هر ساعت یک «» از عمق سینه از چشم هایش می ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از ، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟» لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم ، قنوتم رو ببینه!» قم المقدسه 🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ آبان ۱۴۰۳