"به یاد فریدون مشیری"
سیام شهریور، با نام شاعر مشهور معاصر فریدون مشیری پیوند خورده است. او که متولد 1305 و درگذشته به سال 1379 است، از معدود شاعران نیماییسراست که پس از انقلاب نیز در میان تودهی مردم حسن شهرت داشته و برخی از اشعارش بر زبان تودهی میانهی جامعه جاری بوده است.
مشیری، در اشعارش کمتر در جایگاه شاعری پیشرو مطرح بوده و بیشتر او را باید پیرو جریانهای تجربهشده دانست. او در دهههای سی و چهل، از میان شاعران جریان شعر رمانتیک، شهرت کسانی چون: ابتهاج، نادرپور و کارو را ندارد؛ با اینحال هرچه به دهههای اخیر نزدیک شدهایم، بر محبوبیتش در مقایسه با برخی از آنان افزوده شده است.
شهرت مشیری، بیش از همه مدیون دفترهای "ابر و کوچه و بهار را باور کن" بوده و او را باید شاعری دانست که چون پیشینیان، بهترین اشعارش را پس از سی و پنج سالگی سروده است؛ نکتهای که مویّد غلبهی اعتدال در سنتگرایی اشعار اوست و اینکه در اشعارش، خلاقیتها و جسارتهای نوآورانهی جریان شعر نمادگرای اجتماعی و همچنین شعر منثور پس از نیما کمتر تجربه شده است.
مشیری، شاعر عرصهی تجربههای عام انسانهای میانه است و مفاهیمی را در شعرش منعکس میکند که محدود به زمان خود او نیست؛ به همین دلیل عشق، اصلیترین مضمون اشعار اوست که گویی بازتابی سنتی_معاصر از این مفهوم غالبِ سبک عراقی را، در اشعارش جلوهگر ساخته است:
ای عشق پناهگاه پنداشتمت
ای چاه نهفته راه پنداشتمت
ای چشم سیاه، آه ای چشم سیاه
آتش بودی، نگاه پنداشتمت
او کوشیده بین عشق انتزاعی کهن و عشق زمینی مورد نیاز مخاطبان معاصر، پیوند بر قرار کند؛ بیآنکه جایگاه معشوق او به سبک بسیاری از معاصرانش به ابتذال کشیده شود. الگوی این نوع عشقورزی را در شعر کوچه بهوضوح میتوان دید:
بیتو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم...
نگاه به جهان و زیباییهای محسوس آن، از دیگر علل مقبولیت شعر مشیری است. از این جهت اشعار او شاد، احساسی و کاملا روزمره هستند:
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، بارانخورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
...
نرمنرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
در اشعار مشیری، عمق و ابهام شاعران جامعهگرا دیده نمی شود؛ با این حال با نگاهی احساسی به انتقاد از برخی معضلات انسانی و اجتماعی میپردازد و در این شیوه، گاه زبان نصحیتگر سعدی و شیوهی بیان او را به یاری میگیرد.
او در نگاه به جهان، گاه به عرفان سهراب سپهری نزدیک میشود؛ هرچند عمق تفکر فلسفی- عرفانی سهراب را در اشعار مشیری نمیتوان دید. عرفان او بازخوانی تغزلهای عارفانهی شاعران سدههای پیشین است که با بیانی سادهتر، در اشعار فریدون مشیری انعکاس یافته است.
من همین یک نفس از جرعهی جانم باقی است
آخرین جرعهی این جام تهی را تو بنوش
زبان مشیری، هرچند به استواری و تحرک شاعران بزرگ همعصر او نیست؛ چون بسیاری از رمانتیکها دچار دودستگی و خطاهای نحوی نیز نمیشود. ترکیبات اشعار او ساده و چیزی بین ترکیبسازیهای سنتی و نو است.
از دیگر جنبههای مثبت اشعار او، تنوع قالبی و موسیقایی اشعار است که شاید برخواسته از علایق و دانش او در این حوزه باشد. در شعر او نیمایی، غزل، چارپاره، رباعی، دوبیتی، مثنوی، قطعه و ... حضور دارد و وزنها و نوع کارکرد قافیهها نیز، تنوع و ساختهایی متعدد دارد.
در پایان باید گفت که ایجاد زبان و ساختاری اعتدالی در حد توانایی شاعر، ویژگی اصلی شعر اوست؛ هرچند اغلب اشعار مشیری در سطح واژگان باقی میماند و در برقراری پیوند با مخاطب خاص، چندان موفق نیست. شاید بتوان گفت که او متاثر از فعالیت سی و چند سالهاش، در وزارت پست و حوزهی مخابرات، در اشعارش نیز بیش از همه به ارتباط با مخاطبان میانهی جامعه دلبسته بوده است.
#فریدون_مشیری
#نقد_شعر
#شعر_معاصر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
🥰✋🏻 پیشکش به #امام_حسین_علیهالسلام
#کماکان
...............
زندهتر از #غزل و #شعر_معاصر باشی
#چارده_قرن، سزاوار منابر باشی
#عطش نام تو در کام جهانی باشد
بر لب #شیعه، کماکان متواتر باشی
ای دل کودک من، پیر و مراد است #حسین!
می شود عین #حبیب_بن_مُظاهر باشی!؟
می شود هر #شب_جمعه، سفرِ دل بروی
کوله را باز ببندی و مسافر باشی!؟
بروی ریشه کنی در دل میخانهی او
سالها پشت در #سدره، مجاور باشی!؟
لب گودال پر است از دمِ «#هل_مِن_ناصر»
کاش غفلت نکنی یکدم و... ناصر باشی!
زیر سُم رفت تنش، کاش تو هم مثل #حسین
روی خود کار کنی و متغیر باشی
زیرورو می شود از بردن نامش دل سنگ
اهل، خواهی شد اگر هم متحجر باشی!
او که بوده ست و چه کرده ست!؟ خدا می داند
کافی اَست از غمِ عشقش #متفکر باشی
او که #سرُّاللَه و #سِیراللَه و #ثارالله است
تا در آفاق نگاهش، #متحیر باشی
تا که عشقش بدمد در شبِ اندیشه تو
باید از #ظالم و #ظلمت، متنفر باشی
کیستی ای همه رنج جهان در تو نهان!؟
کیستی ای که پر از شعری و #شاعر باشی !؟
غرق دریای تو باید شد و فریادت زد
دیگران خاک و تو صد کوهِ جواهر باشی
#کربلا داد نشان، می شود از عمق وجود
آیهآیه بشوی، #سورهی_فاطر باشی
زدهای آینهی روح خودت را به زمین
تا در آیندهی چشمم، متبلور باشی
#کهنهپیراهنِ تو دست نسیم افتاده
ای که فاخرتر از ابریشم فاخر باشی
فکر کن پا بگذاری به شبِ برزخِ دشت
تا به میدان بلا، #حضرتِ_حاضر باشی
فکر کن بر سر #نی باشی و از آن بالا
فکرِ پرواز #پرستوی_مهاجر باشی
فکر کن چوب به لبهای قشنگت بزنند
باز هم یاد خدا باشی و #شاکر باشی
ذرهای از غم او را نکند ذهنت درک
هرچقدر هم بخواهی متصوّر باشی!
بهترین حس جهان، در #نجف و کربوبلاست
##اربعین می رسد و باز تو #زائر باشی
زائری انگلیسی گفت به من در #موکب
تو #حسینی و همان، god_of_the_water# باشی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15