eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
458 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 نثار و .............. چیزی نخواهد ماند اینطور از تن یوسف باید که بردارند دست از کشتن یوسف اما حریصند این خدانشناس‌ها بر او غرّید سمت دشمن یوسف یک دست او مثل عمو افتاد بر خاک و یک دست او افتاد دورِ گردن یوسف آغوشِ مولا مقتل چندین نفر بوده خون ، تازه‌ست بر پیراهن یوسف شیطان صفت‌ها از جهنم آتش آوردند انداختند آتشفشان بر خرمن یوسف هر قطعه‌اش شد یک حسینیه پاشیده بود از میسره تا میمنه، یوسف قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 تقدیم به محضر نورانی شدن ................ با تیر سه‌شعبه در هوا چیده شدن با خنجر کُند بر زمین دیده شدن بر قاتلِ خود رو زدن از غیرت و شرم اصرار به این کار، به امّیدِ شدن آتش که وزید در دل خیمه‌ی آه در هجمه‌ی قتلگاه، ورزیده شدن بر سفره‌ی کربلا نمک‌سود شدن در میمنه و میسره، پاشیده شدن رفتن به ملاقات خدا بی‌پرده با کهنه‌حصیرِ چاره، پوشیده شدن بر نیزه، علامتِ تعجب بودن در پاسخ هر عصای پرسیده شدن بر سنگدلان، آیه‌ی قرآن خواندن با سنگ، هزار بار بوسیده شدن هر بار به یک بقچه و خورجین رفتن در پارچه‌ای دوباره پیچیده شدن مربع بعد از گذر هزار سال از آن روز با شمرِ زمانه باز رنجیده شدن چون قاسمِ شیرین‌سخن آماده‌ی مرگ فهمیدنِ کربلا و «فهمیده» شدن قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
😭🖤 از زبان به دلبندش (ع) دردانه‌ی دردانه ............‌ باشی باشی «»ی تو ای نعمت من تو جلوه‌ی کامل صفاتم باشی در سینه‌ی دریایی و طوفانی من نوح و تو باشی تو از همه برادرانت شیرین‌تری و قند و نباتم باشی بر و هر لعنت حق تو نبود اینقدَر باشی! آمد و گفت می‌شود با خونت ای حنجر آشفته، دواتم باشی!؟ گهواره‌ی تَُنگ را شکستی آن روز تا باشی هرچند که خود، شدی بر دل من بر زخم دلم همیشه باشی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 پیشکش به از زبان .................... یک عمر بوده این بوده اگر که با بوده هرکس که به و به رفته گفته‌ست به دیگران که پیکرش معطر بوده اینها که تو را همان‌ها هستند که در سرشان خیالِ بوده با رفتن خود به نشان داده حسین‌بن‌علی از و ، سر بوده هرچند کنار «» گفت اما به زمین خوردنش از بوده بوده‌ست مگر به او کسی در عالم!؟ هرچند که مشهور شده: بوده خود را به رسانده در دل هرچند که دخترش از او کمی مکدّر بوده قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
غزلی از دوست عزیزم عباس همتی که بسیار روان و سوزناکه اشکی ریختید دعاگوی امام زمان (عج) باشید 🙏🏻 🔹آخرین نگاه🔹 پیش از غروب بود، که آب از سرم گذشت آهی کشیدم و نفس آخرم گذشت من التماس ماندن و او شوق وصل بود چون اشک از برابر چشم ترم گذشت پنجاه و چار سال به او چشم دوختم فرصت نشد که خوب به او بنگرم، گذشت... یک آن تمام خاطره‌هایی که داشتیم با آن نگاه آخرش از خاطرم گذشت دلشوره داشتم که پس از او چه می‌شود؟ او رفت و باد از طرف معجرم گذشت آتش گرفت خیمۀ قلبم، چه آتشی! کار از به باد رفتن خاکسترم گذشت دیدم بریدن نفس قتلگاه را دیدم که روی خاک... نشد باورم، گذشت... تا بود، آب در دل خیمه تکان نخورد تا رفت، آب از سر اهل حرم گذشت 📝 🆔 @Pelak15 🆔 @Abedi_Aaeini
🤦🏻😭 به ساحت آقاجانم گندم .............. همواره جمعی طالبِ شهر ری اش بودند آن عده که در فکر انگور و می اش بودند پیغمبری را از بهشت عدن بیرون کرد آن گندمی را که عمَرها در پی اش بودند می خواستند آیینه ای را خط بیندازند در جستجوی کیٖ، چطوری و کِی اش بودند شمر آمد از گودال بیرون و همه دیدند ده اسب را که بی قرارِ یک هی اش بودند او آفتاب گرم تابستان ایمان بود اما خزانی ها به دنبال دی اش بودند کشتند خورشیدِ غزل را و چهل منزل اصحابِ تاریکی به دنبال نی اش بودند قم المقدسه ........................................... دوستی داشتم که اسب نگهداری می کرد روزی مهمانش بودم و دیدم یکی از اسب ها چموشی می کند و محکم به زمین و دیوار پا می کوبد به گونه ای که زمین، زیر پایش می لرزد. گفتم چی شده!؟ این اسب چرا چنین می کند!؟ گفت برایش نعل تازه زدم 😭😭😭 هنوز قالب پایش نشده و این کار را اینقدر ادامه می دهد تا نعل بر پایش چِفت شود! آخخخخخخخخخ حسسسسسسسین 🤦🏻 بعد از عمری جواب سوالم رو گرفتم که چرا نعل تازه! ✋🏻 ✊🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭🤦🏻 پیشکش به ................. انگشت اشاره‌ای بود که را نشان می‌داد انگشت اشاره‌ای بود که را نشان می‌داد ! و «» چقدر شبیه و توست سری که بر افتاده و کرده سری که باز به رفته و را می‌خواند! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 از زبان (س) به داشتن .................... همان حسی که یک آدم به و دارد به و و بر خویشتن دارد ولی این مردم از ما خالی‌اند انگار مولاجان که دیدم دشمنت، لحن بدی با مثلِ من دارد اگرچه یوسفم، پیراهنت را گرگ‌ها بردند هنوز این کاروانِ غمزده یک شیرزن دارد چه داغی بدتر از اینکه سه روز افتاده‌ای بر خاک به قربان تنت که دشمنت حتی کفن دارد در این صحرا که سرتاسر سرابِ آتش و دود است تمام بغض‌های من، سرِ دریا شدن دارد چرا در پاسخ ، هتکمان کردند!؟ نمی‌دانستم این لشکر هزاران بددهن دارد مسیر کوفه را تا شام طی کردم به هر زحمت یکی اینجاست که بیش از همه، دستِ بزن دارد دخترت خوب است اما در فراق تو لباسی پاره‌پاره از کبودی‌ها به تن دارد نگاهت را نگیر از من که جانم بسته بر آن است نگاهت عطر مادرم را با دارد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🥰✋🏻 پیشکش به ............... زنده‌تر از و باشی ، سزاوار منابر باشی نام تو در کام جهانی باشد بر لب ، کماکان متواتر باشی ای دل کودک من، پیر و مراد است ! می‌شود عین باشی!؟ می‌شود هر ، سفرِ دل بروی کوله را باز ببندی و مسافر باشی!؟ بروی ریشه کنی در دل میخانه‌ی او سال‌ها پشت در ، مجاور باشی!؟ لب گودال پر است از دمِ «» کاش غفلت نکنی یکدم و... ناصر باشی! زیر سُم رفت تنش، کاش تو هم مثل روی خود کار کنی و متغیر باشی زیرورو می‌شود از بردن نامش دل سنگ اهل، خواهی شد اگر هم متحجر باشی! او که بوده‌ست و چه کرده‌ست!؟ خدا می‌داند کافی اَست از غمِ عشقش باشی او که و و است تا در آفاق نگاهش، باشی تا که عشقش بدمد در شبِ اندیشه تو باید از و ، متنفر باشی کیستی ای همه رنج جهان در تو نهان!؟ کیستی ای که پر از شعری و باشی !؟ غرق دریای تو باید شد و فریادت زد دیگران خاک و تو صد کوهِ جواهر باشی داد نشان، می‌شود از عمق وجود آیه‌آیه بشوی، باشی زده‌ای آینه‌ی روح خودت را به زمین تا در آینده‌ی چشمم، متبلور باشی تو دست نسیم افتاده ای که فاخرتر از ابریشم فاخر باشی فکر کن پا بگذاری به شبِ برزخِ دشت تا به میدان بلا، باشی فکر کن بر سر باشی و از آن بالا فکرِ پرواز باشی فکر کن چوب به لب‌های قشنگت بزنند باز هم یاد خدا باشی و باشی ذرّه‌ای از غم او را نکند ذهنت درک هرچقدر هم بخواهی متصوّر باشی! بهترین حس جهان، در و کرب‌وبلاست # می‌رسد و باز تو باشی زائری انگلیسی گفت به من در تو و همان، god_of_the_water# باشی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
🤦🏻🖤😭 به ساحت و خانم به زودی ............. تو گرم شهادتِ شهودی دشمن پی کینه و حسودی گم کرد فرات، راه خود را اما تو دلیل هرچه رودی قربان قیام هر نمازت امروز چرا پر از سجودی!؟ انگار عقیقِ اصلِ اصل است جسمت، که شده پر از کبودی بالای سر تو گفت زینب آن را که به شعر گفته «جودی» ۱ خواندم خط کوفیِ تنت را گاهی افقی، گاه عمودی تن، در دل گودال... نزولی سر، بر نیِ قتّال... صعودی افتاده به مویت آتش خشم می‌سوزی و انگار که عودی موی سر دختری سه‌ساله افتاده به دست بی‌وجودی هم بر سر نی هم به روی خاک به‌به چه فرازی چه فرودی! بین همه ترانه‌خوانان ای وای از آن زن یهودی در شام ندیدم از زنان هم شرمی و حیایی و حدودی آه از در و دروازه ساعت با ما چه نکرد این ورودی! توضیح من این وسط چه چیزی‌ست!؟ بابای گلم خودت که بودی فریاد من و عمه سرِ تشت یک ذرّه چرا نداشت سودی!؟ هرچند که دیر کردم اما بابا به تو می‌رسم به زودی قم المقدسه ............................................... ۱. عبدالجواد جودی خراسانی شاعر او می‌دوید و من می دویدم او سوی مقتل، من سوی قاتل 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع و پیروان مکتب او بقا و فنا ............... ، مرگی پر از جاده‌ست، مرگی سرد و طوفانی ، خوابی پر از باده‌ست خوابی گرم و طولانی از آن روزی که له کردند تو را با اسب درگیر است و نبردی غیرانسانی از آن روزی که گیسویت، به دست نی، شد جهان، تنها به ما داده‌ست آشوب و پریشانی از آن روزی که گُل کردی، میان نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی نباید رد شد از به آسانی که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی! خدا لعنت کند آن را که آتش زد به خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی چه که سر زد از آن روز چه بت‌ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی! چه که سر زد از آن روز که شد در آتشِ گودال، قربانی! خدا را شکر، با حالمان خوب است اخیراً هم که بر پا کرده‌ای در شهر، به امّید دل بر بستند سلام آورده‌اند از ، شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد که تو و به غیرِ تو همه فانی تمام رودها اشکند، اشک کوه‌های سخت که از داغ تو لبریزند و می‌بارند عرفانی اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می‌گرید چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱ به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت که می‌زنند و نذرها دارند پنهانی دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن که از دستم نمی‌آید به جز و در این یک ساعتی که این غزل را مشق می‌کردم هزاران افتادند از پا در دبستانی دوباره حرمله می‌زند بر مشک کجایی ای !؟ کجایی ای !؟ دوباره شمر در دارد می‌کُشد را ، شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲ قم المقدسه ............................................‌.‌........ ۱. محمد خرمشاهی سال‌ها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او: ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی. ۲. بیتی از حکیم سنایی مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
به و (عج) خدمت ..................... هرچند که می‌چکد هنوز از او خون از آمده امشب بیرون ارباب، کجا خدمت زوّار کند!؟ در موکب نرجس خاتون قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15