eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
411 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🤦🏻😭🖤 به پیشگاه (ع) و .......................... راه افتاد از شب چشمانِ هفتاد و دو تن یک طواف کعبه و طوفان هفتاد و دو تن آتش گرفت از زخمه ی زخم زبان تا... رسید از آسمان، باران هفتاد و دو تن شب به شب تا عطش را آیه کرد تا شود ایمان هفتاد و دو تن عالَمی را با خودش همراه کرد این شعر ناب مانده ام در کار او، در آنِ هفتاد و دو تن زیر تیغ آفتاب کربلا... شد به لطف سایه ها، حیران هفتاد و دو تن گِرد خورشید و قمر، هر مشتری شد کهکشان نه... نبوده نیزه ها پایان هفتاد و دو تن عقده اش را خوب خالی کرد با یک خیزران آمد و زد شمر بر دندان هفتاد و دو تن این منم حالا... که در خود ریختم... از روضه ها تا کمی باشم مگر ویران هفتاد و دو تن مربع در ، ... تصادف، سخت بود رفت از دست آی مردم... جان هفتاد و دو تن در غوغا شد از این اتفاق ناگوار شد مهمان هفتاد و دو تن با سوز و آه آمد به استقبالشان غرق شد در اشک من، اربعینِ زائرانِ تشنه لب، زینب... رسید منتظر بودند در میخانه، هفتاد و دو تن قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 در رثای بیت .................. من به فکر ، گور حرف این و آن زنده بادا عشق، ماییم و مرزها را پشت سربگذار با من پر بکش باز کن آغوش خود را بر جهانی بیکران گفت: شاعر این سیاهی چیست!؟ گفتم: نور محض سرمه ی غم را خدا بیرون کشید از سرمه دان ساعتم رأس است و قدم ها عقربه می روم تا لحظه ی ارباب، تا بعد از زمان این منم من، با تمام ضعف هایم آمدم ای که گفتی با خدا: «هَل مِن مُعین!؟»، یا مُستعان! آفتاب آمد به استقبال من هنگام خواب یک نفر ابری شد و شد بر سر من سایبان جان می دمد بر سینه ی پژمرده ام سفره ات رنگین تر است از یک جهان رنگین کمان آنقدر چای عراقی ها پر و پیمانه بود بغض های تلخ من حل شد درون استکان عده ای با چوبدستی، با عصا می آمدند یاد کردم از لب و دندان و چوب خیزران... نزدیک تر می شد به من از هر جهت بوی و آمد، دلم شد آستان در بیابان ها به دنبال تو هستم یا خودم!؟ ، اولین گام است در این داستان! خویش را پیدا نکردم مثل او اما... سلام پاسخم را کاش می داد آن امام مهربان در همین خواهد خواند چندین سال بعد «لشکر صاحب زمان» را حس و حال را قبل از این هم داشتم با شهیدانِ شلمچه در مسیرِ ۱ در مسیرِ سبز تو روییدم از نو بارها زردیِ گنبد به چشمم خورد و مُردم ناگهان مستی انگورِ از سرم انگار رفت یک نفر گویا به دستم داد جام شوکران لب زدم! غم بود، غربت بود، هجران بود آه سرکشیدم هر سه را... دیگر نبود از من نشان روح، بالا آمد و بر جسم خسته خیره شد گرم من بود و نمی رفت از کنارم توامان خادمی آمد به بالینم صدا زد آب... آب ریخت از سرداب حضرت بر سرم آبی روان چشم وا کردم ولی روی زمین بودم هنوز نیزه ها را دیدم... اما شکل یاس و ارغوان ساعتی نگذشت روبرویم ایستاد رخصتم داد و به من بخشید جان، آن نیمه جان راهی صحنت شدم از با در ام افتاد و رازم شد عیان موج ها را پس زدم تا غرق دریایت شوم ساحلِ امنم تویی، من قایقی بی بادبان «» را که دیدم ذکر من شد از بالاتر آیا هست!؟ پس... او را بخوان از و پُر است گوشه ای اما کمین کرده ست مرد ! بر ضریحت گوشِ جان دادم دلم از هوش رفت می رسید از زیر پاهایم، صدای استخوان با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود روضه آوردم برایت، روضه ی با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود روضه آوردم برایت، روضه ی کاش زیر دست و پای زائرانت گم شوم چون ، بی صدا و بی هوا و بی زبان قبل از این بودم، حال هستم در بهشت حک شود بر برگه ی ترحیم من، کوچه های را گشتم و حیران شدم هر طرف رفتم تو بودی، از تو دیدم یادمان هر که از بازار چیزی می خرید و من به اشک از خود خواستم ۲ هر قدم با شوق تعجیل فرج پیش آمدم روز و شب قلبم تو را می زد صدا، ! یک طرف برق فرات و یک طرف رعد عطش بر لبم بارید ذکر و تو را دیدم لب بودم دلم پر زد به سمت خیل عشاقت به خوشند آرزوی دارند از پلک بر هم زد دلم، شد خیمه گاهی سبز و من پر کشیدم در زمان، گرفتم از در ، اشکِ چشمِ مشکِ سقا خشک شد با غروب ، خون می چکید از آسمان آه در چشمان آهویی مرا تا ماه برد آن زمان که دختری جا مانده بود از حالِ را در آن شب، درک خواهی کرد اگر... را گم کنی در قم المقدسه .......................................... ۱. اردوی راهیان نور ۲. سوق الصادق که منزل امام صادق نیز در آن است 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع و پیروان مکتب او بقا و فنا ............... ، مرگی پر از جاده ست، مرگی سرد و طوفانی ، خوابی پر از باده ست خوابی گرم و طولانی از آن روزی که له کردند تو را با اسب درگیر است و نبردی غیرانسانی از آن روزی که گیسویت، به دست نی، شد جهان، تنها به ما داده ست آشوب و پریشانی از آن روزی که گُل کردی، میان نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی نباید رد شد از به آسانی که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی! خدا لعنت کند آن را که آتش زد به خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی چه ها که سر زد از آن روز چه بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی! چه ها که سر زد از آن روز که شد در آتشِ گودال، قربانی! خدا را شکر، با حالمان خوب است اخیرا هم که بر پا کرده ای در شهر، به امّید دل بر بستند سلام آورده اند از ، شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد که تو و به غیرِ تو همه فانی تمام رودها اشکند، اشک کوه های سخت که از داغ تو لبریزند و می بارند عرفانی اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می گرید چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱ به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت که می زنند و نذرها دارند پنهانی دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن که از دستم نمی آید به جز و در این یک ساعتی که این غزل را مشق می کردم هزاران افتادند از پا در دبستانی دوباره حرمله می زند بر مشک کجایی ای !؟ کجایی ای !؟ دوباره شمر در دارد می کُشد را ، شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲ قم المقدسه ............................................‌.‌........ ۱. محمد خرمشاهی سال‌ها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او: ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی. ۲. بیتی از حکیم سنایی مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 تقدیم به خون خدا (ع) و منتقم ثارالله (عج) درک ............... تا قضا عین قدَر، اقبال او را درک کرد مادرش آتش گرفت و فال او را درک کرد از دل قنداقه اش بخشید هر کس را که خواست از راه آمد و او، بال او را درک کرد ما نام است و با می شود هر سال او را درک کرد یعنی دل ما کربلاست سینه زن هم آیه زلزال او را درک کرد کوه بود اما تکان می خورد گاهی شانه اش هر که دیده داغ و کرده ناله، او را درک کرد یک و یک ، ای وای از این دال عجیب یکباره، قد دال او را درک کرد در پرده بود و ذهن ما لکنت گرفت با چه چشمی می توان گودال او را درک کرد شمرِ قاتل، بوده روزی در صف مولای خود با چه می توان امثال او را درک کرد!؟ غیر که بر سینه ی او سرسپرد نعل تازه، پیکر پامال او را درک کرد بی سوار آمد به سمت خیمه ها تا نسیمی پر کشید و یال او را درک کرد جای آتش سبز بود این بین و... او هم با عطش حال و روز و او را درک کرد رفت زیر پای یک دختر همینکه چادرش دست سنگین کسی، خلخال او را درک کرد پشت اسب و زیر پا و در تنور و روی نی خولیِ ملعون چقدر ارسال او را درک کرد در میان آن همه، مهمان نوازان تا به شام تازیانه، و او را درک کرد بعد از آنکه ریخت بر گیسوی او قدری شراب خیزران آمد جلو، تبخال او را درک کرد دختری بی تابِ بابا بود و بابا سررسید در میان آن همه گل، او را درک کرد - آبِ پاکی را روی دستان ریختند در تمام شهر یک غسّاله او را درک کرد با باید خط به خط شد تا که شاید لحظه ای هم، حال او را درک کرد ، جمع کران است و ، اهل نظر با می توان اقوال او را درک کرد شال سادات ، شال سبز ست خوش به حال آنکه یک شب، شال او را درک کرد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻 به پیشگاه او که همه اوست👆🏻 نور ........... چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین چیست در فحوای لبخند تو جز و ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی بانگ خوش است از مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... ها با از می خوانم تو را های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت، ای ! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب ای بود در مهمان پدر امام زمان (عج) آقا (ع) بودیم و که به نیابت از پس از ۸ سال آمده بود امشب مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید تازه تفحص شده از در مسجد مقدس جمکران برگزار شد مراسم تشییع پیکر «محمدصابر امیری» همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) روز چهارشنبه 21 شهریور از ساعت 15 مقابل مسجد امام حسن عسکری (ع) قم تا حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها برگزار خواهد شد و سپس برای خاکسپاری به قطعه 31 گلزار شهدای مدافع حرم در منتقل می‌شود. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
✋🏻🌹 تقدیم به ساحت (عج) نور ........... چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای بی بدیل هستی، ای چیست در فحوای لبخند تو جز و ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی بانگ خوش است از (ع) مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... اهل قبور با از می خوانم تو را های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت ای سنگ صبور! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌸 تقدیم به (عج) سرسبز 🪴 ............... بهار افتاد زیر پای پاییز؛ این خبر سبز است! درختان یخ زدند از ترس، دستانِ تبر سبز است! بیا ای نوبهار، ای ریشه دار، ای لاله زار، ای یار که با چشمان تو، دنیای ما از هر نظر، سبز است به دست خویش این خانه، صفا را در حیاطش کاشت به لطف آفتاب و سایه، حالا تا کمر سبز است جهان را می گذارم با خودش تنها که این شب ها دلِ سجاده و دست قنوتم تا سحر سبز است زمین، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است زمان، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است بیا ای ریشه ی هستی، بیا ای فصلِ سرمستی که با لبخند تو دنیای ما یک باغ سرسبز است قم المقدسه در دعاگوی شما عزیزان هستم🙏🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
این شعر، پیشکشی ست به ، آیات عظام به ویژه ، و و که با خود، سرفصل تغییرات شگرفی در جهان اسلام و اتحاد آزادی طلبان شدند! ♥️🌺 قصیده ای در ۲۲ بیت به پیشگاه (س) ................. به او سجده کنند از سر این چه ست که بر آن کرده !؟ هر به رضایت سر تسلیم آورد- بر سر دام تو... هرچند نمی بینم دام جلوه گر می شود از زردت، خورشید می دهد تا به تو ای نورترین نور، آسمانِ شبِ تو دارد باشد از روشنیِ صبح تو... ایام بکام برف بارید و در اندیشه ی رفتم ، ماهی و... شد تو، ماهِ تمام تا مکرر به خود آییم و دل از خود ببُریم در و دیوار حرم، ست تمام قالیِ عشق تو را بافتم از سِیر به تو مشتاق شدم، رج به رج و گام به گام ات را به تماشا که نشستم... دیدم - غرق توام! از همه ی شهر، جُدام در جوار تو چه که گرفتند آرام! ما غلامیم، غلامیم، غلامیم، ، تشنه ی یک جرعه ی آبِ حرمند این چه مستی ست که در آبخوری هاست «مدام» چه شفاها که ندیدیم به ی تو جرعه نوشِ شبِ شعر تو خواصند و عوام بیت بیتی که سرودم همه... «» است ۱ چون که از روی تو ای ماه، گرفتم الهام داستان تو چه اندازه به شبیه عمر کوتاه تو بوده... غزلی پر ایهام دسته ای وقت از دل گذشت روضه خوان گفت بخوانیم کمی بعد طوافت، چه «صفا»یی دارد هر که دارد عطش سعی، ببندد احرام هم و هم و هم چه که شدند از تو... اعزام بی خبر بود که تو در دل ما جا داری خواست ویرانه کند «» را صدّام ۲ وصف تو کار منِ بی سر و پا نیست... بزرگ! از گفتم اگر... شرط ادب بود و کلام حوض آبی، وسط چه بود؟! روح دریاییِ و یک طرف و و ها یک طرف و ، بزنم رو به کدام؟! تو، گاهِ سخنرانی هاست یاد باد آنچه که فرمود به کَرات، ... «برسید آه به داد... ای ! برسید آه به داد... ای ................................................... ۱. بیت النور: عبادتگاه و محل اقامت حضرت معصومه (س) به مدت ۱۷ روز در قم که اکنون زیارتگاه زائران است. ۲. باغ ارم: ارم نام خیابانی است که به حرم منتهی می شود و مراد از باغ، حرم حضرت معصومه (س) می باشد که در زمان موشک باران شهرها در جنگ تحمیلی بارها مورد حمله قرار گرفت. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
این شعر، پیشکشی ست به ، آیات عظام به ویژه ، و و که با خود، سرفصل تغییرات شگرفی در جهان اسلام و اتحاد آزادی طلبان شدند! ♥️🌺 قصیده ای در ۲۲ بیت به پیشگاه (س) ................. به او سجده کنند از سر این چه ست که بر آن کرده !؟ هر به رضایت سر تسلیم آورد- بر سر دام تو... هرچند نمی بینم دام جلوه گر می شود از زردت، خورشید می دهد تا به تو ای نورترین نور، آسمانِ شبِ تو دارد باشد از روشنیِ صبح تو... ایام بکام برف بارید و در اندیشه ی رفتم ، ماهی و... شد تو، ماهِ تمام تا مکرر به خود آییم و دل از خود ببُریم در و دیوار حرم، ست تمام قالیِ عشق تو را بافتم از سِیر به تو مشتاق شدم، رج به رج و گام به گام ات را به تماشا که نشستم... دیدم - غرق توام! از همه ی شهر، جُدام در جوار تو چه که گرفتند آرام! ما غلامیم، غلامیم، غلامیم، ، تشنه ی یک جرعه ی آبِ حرمند این چه مستی ست که در آبخوری هاست «مدام» چه شفاها که ندیدیم به ی تو جرعه نوشِ شبِ شعر تو خواصند و عوام بیت بیتی که سرودم همه... «» است ۱ چون که از روی تو ای ماه، گرفتم الهام داستان تو چه اندازه به شبیه عمر کوتاه تو بوده... غزلی پر ایهام دسته ای وقت از دل گذشت روضه خوان گفت بخوانیم کمی بعد طوافت، چه «صفا»یی دارد هر که دارد عطش سعی، ببندد احرام هم و هم و هم چه که شدند از تو... اعزام بی خبر بود که تو در دل ما جا داری خواست ویرانه کند «» را صدّام ۲ وصف تو کار منِ بی سر و پا نیست... بزرگ! از گفتم اگر... شرط ادب بود و کلام حوض آبی، وسط چه بود؟! روح دریاییِ و یک طرف و و ها یک طرف و ، بزنم رو به کدام؟! تو، گاهِ سخنرانی هاست یاد باد آنچه که فرمود به کَرات، ... «برسید آه به داد... ای ! برسید آه به داد... ای ................................................... ۱. بیت النور: عبادتگاه و محل اقامت حضرت معصومه (س) به مدت ۱۷ روز در قم که اکنون زیارتگاه زائران است. ۲. باغ ارم: ارم نام خیابانی است که به حرم منتهی می شود و مراد از باغ، حرم حضرت معصومه (س) می باشد که در زمان موشک باران شهرها در جنگ تحمیلی بارها مورد حمله قرار گرفت. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌸 تقدیم به (عج) سرسبز 🪴 ............... بهار افتاد زیر پای پاییز؛ این خبر سبز است! درختان یخ زدند از ترس، دستانِ تبر سبز است! بیا ای نوبهار، ای ریشه دار، ای لاله زار، ای یار که با چشمان تو، دنیای ما از هر نظر، سبز است به دست خویش این خانه، صفا را در حیاطش کاشت به لطف آفتاب و سایه، حالا تا کمر سبز است جهان را می گذارم با خودش تنها که این شب ها دلِ سجاده و دست قنوتم تا سحر سبز است زمین، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است زمان، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است بیا ای ریشه ی هستی، بیا ای فصلِ سرمستی که با لبخند تو دنیای ما یک باغ سرسبز است قم المقدسه در دعاگوی شما عزیزان هستم🙏🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع و پیروان مکتب او بقا و فنا ............... ، مرگی پر از جاده ست، مرگی سرد و طوفانی ، خوابی پر از باده ست خوابی گرم و طولانی از آن روزی که له کردند تو را با اسب درگیر است و نبردی غیرانسانی از آن روزی که گیسویت، به دست نی، شد جهان، تنها به ما داده ست آشوب و پریشانی از آن روزی که گُل کردی، میان نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی نباید رد شد از به آسانی که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی! خدا لعنت کند آن را که آتش زد به خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی چه ها که سر زد از آن روز چه بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی! چه ها که سر زد از آن روز که شد در آتشِ گودال، قربانی! خدا را شکر، با حالمان خوب است اخیرا هم که بر پا کرده ای در شهر، به امّید دل بر بستند سلام آورده اند از ، شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد که تو و به غیرِ تو همه فانی تمام رودها اشکند، اشک کوه های سخت که از داغ تو لبریزند و می بارند عرفانی اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می گرید چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱ به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت که می زنند و نذرها دارند پنهانی دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن که از دستم نمی آید به جز و در این یک ساعتی که این غزل را مشق می کردم هزاران افتادند از پا در دبستانی دوباره حرمله می زند بر مشک کجایی ای !؟ کجایی ای !؟ دوباره شمر در دارد می کُشد را ، شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲ قم المقدسه ............................................‌.‌........ ۱. محمد خرمشاهی سال‌ها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او: ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی. ۲. بیتی از حکیم سنایی مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15