🖤😭 #چهل_بیت در رثای #اربعین
#چهل بیت
..................
من به فکر #اربعینم، گور حرف این و آن
زنده بادا عشق، ماییم و #حسین_آبادمان
مرزها را پشت سربگذار با من پر بکش
باز کن آغوش خود را بر جهانی بیکران
گفت: شاعر این سیاهی چیست!؟ گفتم: نور محض
سرمه ی غم را خدا بیرون کشید از سرمه دان
ساعتم رأس #حسین است و قدم ها عقربه
می روم تا لحظه ی ارباب، تا بعد از زمان
این منم من، با تمام ضعف هایم آمدم
ای که گفتی با خدا: «هَل مِن مُعین!؟»، یا مُستعان!
آفتاب آمد به استقبال من هنگام خواب
یک نفر ابری شد و شد بر سر من سایبان
#موکبت جان می دمد بر سینه ی پژمرده ام
سفره ات رنگین تر است از یک جهان رنگین کمان
آنقدر چای عراقی ها پر و پیمانه بود
بغض های تلخ من حل شد درون استکان
عده ای با چوبدستی، با عصا می آمدند
یاد کردم از لب و دندان و چوب خیزران...
#کربلا نزدیک تر می شد به من از هر جهت
بوی #عباس و #حسین آمد، دلم شد آستان
در بیابان ها به دنبال تو هستم یا خودم!؟
#خودشناسی، اولین گام است در این داستان!
خویش را پیدا نکردم مثل او اما... سلام
پاسخم را کاش می داد آن امام مهربان
در همین #مشایّه خواهد خواند چندین سال بعد
«لشکر صاحب زمان» را #صادق_آهنگران
حس و حال #اربعین را قبل از این هم داشتم
با شهیدانِ شلمچه در مسیرِ #راهیان ۱
در مسیرِ سبز تو روییدم از نو بارها
زردیِ گنبد به چشمم خورد و مُردم ناگهان
مستی انگورِ #مولا از سرم انگار رفت
یک نفر گویا به دستم داد جام شوکران
لب زدم! غم بود، غربت بود، هجران بود آه
سرکشیدم هر سه را... دیگر نبود از من نشان
روح، بالا آمد و بر جسم خسته خیره شد
گرم من بود و نمی رفت از کنارم توامان
خادمی آمد به بالینم صدا زد آب... آب
ریخت از سرداب حضرت بر سرم آبی روان
چشم وا کردم ولی روی زمین بودم هنوز
نیزه ها را دیدم... اما شکل یاس و ارغوان
ساعتی نگذشت #ساقی روبرویم ایستاد
رخصتم داد و به من بخشید جان، آن نیمه جان
راهی صحنت شدم از #باب_قبله با #عطش
#آتشی در #کعبه ام افتاد و رازم شد عیان
موج ها را پس زدم تا غرق دریایت شوم
ساحلِ امنم تویی، من قایقی بی بادبان
«#اُدخلوها» را که دیدم ذکر من شد #اَلعَجل
از #فرج بالاتر آیا هست!؟ پس... او را بخوان
#قتلگاهت از #عقیق_سرخ و #انگشتر پُر است
گوشه ای اما کمین کرده ست مرد #ساربان!
بر ضریحت گوشِ جان دادم دلم از هوش رفت
می رسید از زیر پاهایم، صدای استخوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #داغ_جوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #تیر_و_کمان
کاش زیر دست و پای زائرانت گم شوم
چون #سهساله، بی صدا و بی هوا و بی زبان
قبل از این #ناکام بودم، حال هستم در بهشت
حک شود بر برگه ی ترحیم من، #خُلدآشیان
کوچه های #کربلا را گشتم و حیران شدم
هر طرف رفتم تو بودی، از تو دیدم یادمان
هر که از بازار چیزی می خرید و من به اشک
از #امام_صادقِ خود خواستم #صدق_بیان ۲
هر قدم با شوق تعجیل فرج پیش آمدم
روز و شب قلبم تو را می زد صدا، #صاحبْ_زمان!
یک طرف برق فرات و یک طرف رعد عطش
بر لبم بارید ذکر #اَلامان و #اَلامان
#گنبد_سبز تو را دیدم لب #نهر_فرات
#کربلا بودم دلم پر زد به سمت #جمکران
خیل عشاقت به #تاجِ_بیمحلِّ_نی خوشند
آرزوی #کربلا دارند از #شاهِ_جهان
پلک بر هم زد دلم، شد خیمه گاهی سبز و من
پر کشیدم در زمان، #آتش گرفتم از #خزان
در #شریعه، اشکِ چشمِ مشکِ سقا خشک شد
با غروب #کربلا، خون می چکید از آسمان
آه در چشمان آهویی مرا تا ماه برد
آن زمان که دختری جا مانده بود از #کاروان
حالِ #مولا را در آن شب، درک خواهی کرد اگر...
#دخترت را گم کنی در #ازدحام_زائران
#محمد_عابدی
قم المقدسه
..........................................
۱. اردوی راهیان نور
۲. سوق الصادق که منزل امام صادق نیز در آن است
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #امام_رضا (ع) و زائرانی که در #شهادت ایشان کیلومترها راه را بر سر و #سینهزنان و #اربعین گونه به #مشهد می رسند
دسته دسته
...............
می رسد خورشیدِ گنبد کم کم از پشت کَلات ۱
از #قدمگاهت، #خراسان... آب دارد نه قنات
دسته دسته می رسند از کوه های بی عبور
خیل مشتاقان تو از #بامیان و از #هرات ۲
تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان
پیرزن ها می رسند از این دهات و آن دهات
با هزاران عشق، #آهوها به سمتت می دوند
جاده ها هم راه افتادند از شوق صدات
تا #شفا گیریم از لب های باران خورده ات
#حمد می خوانیم و هستیم ای #رضا بر این صراط
چشم ما در روضه های جدّ تو #دریا شده
#خضر این راهیم و دلخوش بر همین #آب_حیات
#کاروان ها از #عطش پر بود اما چشم ها...
#کربلا پشت سر ما بود و ما رو به #فرات
با #سلیم از #زینب و #کنز_حیا اغنا شدیم ۳
با #موذن_زاده دل بستیم بر آهِ بیات ۴
شب به شب روشن تر از قبلیم در چشمان تو
#نور می گیرد دل ما از تو ای خورشیدِْ ذات
روز آخر، بی قراری بود و یک شهر شلوغ
تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات
یک خیابان مانده تا #گنبد زمینگیرم کند
آه از آن ساعت که این دیوانه می افتد به پات
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
..............................
۱. کلات:
یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات
دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید
۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان
۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی
۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 برای خانم #امالبنین (س) و #ابوالفضلالعباس (ع)
#امالشفا
...................
تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده
#علی با دیدنت ای #فاطمه یاد خدا کرده
تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو
که خود را در دل #مولا به لطف شرم، جا کرده
عروس خانه مولا، خودش را #خادمه خوانده
ولی او را #علی #بانوی_بانوها صدا کرده
چه بانویی که #مَحرم شد، چه بانویی که #مُحرِم شد
چه بانویی که با #سعی اش در این #کعبه، صفا کرده
تویی، نور و... #علی، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور
خدا چشم تو را آیینه ی #شمسُالضّحی کرده
شنیدم #مهر و #ماهت را گرفته #کربلا از تو
و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده
شنیدم #زینب پردهنشینت رفته در بازار
امان از #شام! در حق عزیزانت جفا کرده
همین که #کاروان از #کربلا برگشته؛ #زینبوار -
شده #امالبنین، امالشّفاء و... کارها کرده
نه تنها #مادر_آب است مثل #فاطمه این زن
خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده
#اَبَ الاَنگور، در میخانه ی #امالبنین، شد می
و #ساقی، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده -
چنانکه آسمان کرده زمین را از #غدیرخم
که حتی ارمنی را با #ولایت آشنا کرده
برو در #کربلا گلدسته هایش را تماشا کن
ببین در #کفالعباسش چه غوغایی بپا کرده
#قنوت دست هایش را به ساق عرش گسترده
قنوت تشنگان را اینچنین #حاجتروا کرده
#ادب یعنی همین که او به پاس کودکی هایش
به یاد #فضّه، ایوانِ بلندش را #طلا کرده
برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه
سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱
برای پیریِ #امالبنین، دستان سبزش را
قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده
بنازم هیئتش را که... #امامعصر هم آنجاست
عموجانش، جهانِ مرده را #دارالشفا کرده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.............................................
۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن
البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 پیشکش به #قمرالعشیره #حضرت_ابوالفضلالعباس(ع)
#بحر_طویل
................
#چشمهایت بوده بر #اسلامِ هر #کافر دلیل
#دستهایت بوده بر #ایمان هر #مؤمن کفیل
#مدح تو باشد فراتر از غزل، ای #ماهرو
جزر و مَدّت میکند غرقم به صد #بحر_طویل
با جمالش خودنمایی میکند در تو خدا
مینویسم ابتدای این غزل: «هوُ... #یا_جمیل»
هرکه بر پای تو افتاد آسمان شد فرش او
هرکه سر بر آسمان سایید پیشت، شد #ذلیل
#فاطمه، #طوبیترین و مادرت #سدرهترین
#ساقی_کوثر، #علی هست و تو #پیک_سلسبیل
بار عالَم روی دوش #آل_احمد بود و بس
تا شما بودید، #غم هرگز نشد #إبنالسبیل
شیرمردی از تبار #نور و #آب و #آینه
#حیدری محکمتر از کوه، آبرومندی اصیل
کاش در شعرش #رشید_ایوب میگفت از لبت ۱
آنچنانکه گفته در وصف #علی، #جَبران_خلیل ۲
«#کربلا پُر بود از #عباس... آن #خیر_کثیر» ۳
هرکه از او مینویسد سهم او #خیر_جزیل
راویانی که گزارش مینوشتند از #جهاد
لشکری از #مور را دیدند زیر پای #فیل
او سفارش شد به #صبر از سوی #مولا؛ غیر ازین
قصهی این قوم هم میشد همان #موسی و #نیل
یک #برادر دست برد و یک #برادر دست باخت
ماجرای دستهای تو کجا، #دست_عقیل!؟
#جعفر_طیّار شد هر دست تو در #علقمه
میکِشد بالِ خودش را بر پر تو، #جبرئیل
باز هم چشمش به چشم #ماه بود و #آسمان
#کاروان، #عصر_دهُم وقتیکه زد کوس رحیل
#کعبهی_آمالِ_هر_آزادهی_بیادعاست
#قبر تو تنها نباشد یک #ضریح_مستطیل
در #محرّم، حال #ایران فرق دارد با جهان
میبَرد نام تو را یک جورِ دیگر #اردبیل
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭🖤 برای خانم #امالبنین (س) و #ابوالفضلالعباس (ع)
#امالشفا
...................
تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده
#علی با دیدنت ای #فاطمه یاد خدا کرده
تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو
که خود را در دل #مولا به لطف شرم، جا کرده
عروس خانه مولا، خودش را #خادمه خوانده
ولی او را #علی #بانوی_بانوها صدا کرده
چه بانویی که #مَحرم شد، چه بانویی که #مُحرِم شد
چه بانویی که با #سعی اش در این #کعبه، صفا کرده
تویی، نور و... #علی، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور
خدا چشم تو را آیینه ی #شمسُالضّحی کرده
شنیدم #مهر و #ماهت را گرفته #کربلا از تو
و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده
شنیدم #زینب پردهنشینت رفته در بازار
امان از #شام! در حق عزیزانت جفا کرده
همین که #کاروان از #کربلا برگشته؛ #زینبوار -
شده #امالبنین، امالشّفاء و... کارها کرده
نه تنها #مادر_آب است مثل #فاطمه این زن
خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده
#اَبَ الاَنگور، در میخانه ی #امالبنین، شد می
و #ساقی، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده -
چنانکه آسمان کرده زمین را از #غدیرخم
که حتی ارمنی را با #ولایت آشنا کرده
برو در #کربلا گلدسته هایش را تماشا کن
ببین در #کفالعباسش چه غوغایی بپا کرده
#قنوت دست هایش را به ساق عرش گسترده
قنوت تشنگان را اینچنین #حاجتروا کرده
#ادب یعنی همین که او به پاس کودکی هایش
به یاد #فضّه، ایوانِ بلندش را #طلا کرده
برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه
سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱
برای پیریِ #امالبنین، دستان سبزش را
قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده
بنازم هیئتش را که... #امامعصر هم آنجاست
عموجانش، جهانِ مرده را #دارالشفا کرده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.............................................
۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن
البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 #چهل_بیت در رثای #اربعین
#چهل بیت
..................
من به فکر #اربعینم، گور حرف این و آن
زنده بادا عشق، ماییم و #حسین_آبادمان
مرزها را پشت سربگذار با من پر بکش
باز کن آغوش خود را بر جهانی بیکران
گفت: شاعر این سیاهی چیست!؟ گفتم: نور محض
سرمه ی غم را خدا بیرون کشید از سرمه دان
ساعتم رأس #حسین است و قدم ها عقربه
می روم تا لحظه ی ارباب، تا بعد از زمان
این منم من، با تمام ضعف هایم آمدم
ای که گفتی با خدا: «هَل مِن مُعین!؟»، یا مُستعان!
آفتاب آمد به استقبال من هنگام خواب
یک نفر ابری شد و شد بر سر من سایبان
#موکبت جان می دمد بر سینه ی پژمرده ام
سفره ات رنگین تر است از یک جهان رنگین کمان
آنقدر چای عراقی ها پر و پیمانه بود
بغض های تلخ من حل شد درون استکان
عده ای با چوبدستی، با عصا می آمدند
یاد کردم از لب و دندان و چوب خیزران...
#کربلا نزدیک تر می شد به من از هر جهت
بوی #عباس و #حسین آمد، دلم شد آستان
در بیابان ها به دنبال تو هستم یا خودم!؟
#خودشناسی، اولین گام است در این داستان!
خویش را پیدا نکردم مثل او اما... سلام
پاسخم را کاش می داد آن امام مهربان
در همین #مشایّه خواهد خواند چندین سال بعد
«لشکر صاحب زمان» را #صادق_آهنگران
حس و حال #اربعین را قبل از این هم داشتم
با شهیدانِ شلمچه در مسیرِ #راهیان ۱
در مسیرِ سبز تو روییدم از نو بارها
زردیِ گنبد به چشمم خورد و مُردم ناگهان
مستی انگورِ #مولا از سرم انگار رفت
یک نفر گویا به دستم داد جام شوکران
لب زدم! غم بود، غربت بود، هجران بود آه
سرکشیدم هر سه را... دیگر نبود از من نشان
روح، بالا آمد و بر جسم خسته خیره شد
گرم من بود و نمی رفت از کنارم توامان
خادمی آمد به بالینم صدا زد آب... آب
ریخت از سرداب حضرت بر سرم آبی روان
چشم وا کردم ولی روی زمین بودم هنوز
نیزه ها را دیدم... اما شکل یاس و ارغوان
ساعتی نگذشت #ساقی روبرویم ایستاد
رخصتم داد و به من بخشید جان، آن نیمه جان
راهی صحنت شدم از #باب_قبله با #عطش
#آتشی در #کعبه ام افتاد و رازم شد عیان
موج ها را پس زدم تا غرق دریایت شوم
ساحلِ امنم تویی، من قایقی بی بادبان
«#اُدخلوها» را که دیدم ذکر من شد #اَلعَجل
از #فرج بالاتر آیا هست!؟ پس... او را بخوان
#قتلگاهت از #عقیق_سرخ و #انگشتر پُر است
گوشه ای اما کمین کرده ست مرد #ساربان!
بر ضریحت گوشِ جان دادم دلم از هوش رفت
می رسید از زیر پاهایم، صدای استخوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #داغ_جوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #تیر_و_کمان
کاش زیر دست و پای زائرانت گم شوم
چون #سهساله، بی صدا و بی هوا و بی زبان
قبل از این #ناکام بودم، حال هستم در بهشت
حک شود بر برگه ی ترحیم من، #خُلدآشیان
کوچه های #کربلا را گشتم و حیران شدم
هر طرف رفتم تو بودی، از تو دیدم یادمان
هر که از بازار چیزی می خرید و من به اشک
از #امام_صادقِ خود خواستم #صدق_بیان ۲
هر قدم با شوق تعجیل فرج پیش آمدم
روز و شب قلبم تو را می زد صدا، #صاحبْ_زمان!
یک طرف برق فرات و یک طرف رعد عطش
بر لبم بارید ذکر #اَلامان و #اَلامان
#گنبد_سبز تو را دیدم لب #نهر_فرات
#کربلا بودم دلم پر زد به سمت #جمکران
خیل عشاقت به #تاجِ_بیمحلِّ_نی خوشند
آرزوی #کربلا دارند از #شاهِ_جهان
پلک بر هم زد دلم، شد خیمه گاهی سبز و من
پر کشیدم در زمان، #آتش گرفتم از #خزان
در #شریعه، اشکِ چشمِ مشکِ سقا خشک شد
با غروب #کربلا، خون می چکید از آسمان
آه در چشمان آهویی مرا تا ماه برد
آن زمان که دختری جا مانده بود از #کاروان
حالِ #مولا را در آن شب، درک خواهی کرد اگر...
#دخترت را گم کنی در #ازدحام_زائران
#محمد_عابدی
قم المقدسه
..........................................
۱. اردوی راهیان نور
۲. سوق الصادق که منزل امام صادق نیز در آن است
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15