eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
412 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب حدود در جمعه ای که برایم عاشقانه گذشت وقتی در سکوت خارج از شهر، نگاهم به آسمان پرستاره بود و بی هوا گوشی ام را چک کردم تا ببینم کسی پیامی نداده باشد را شنیدم و بلافاصله چند چیز در ذهنم نقش بست: - ترانه های جاودان او که همواره در روحم جاری خواهد بود - معرفی او و آثارش به شاعران مبتدی و علاقمند به شعر در کنار قیصر امین پور و حسین منزوی که به نظرم بودند - دیدار با او در فضایی صمیمی و مشاهده سادگی و افتادگی این مرد و - تلخ‌کامی او در اواخر عمر از وضعیت ترانه و آینده نامعلوم آن و استعفایش از ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... این شد که پیگیر شدم و دیدم در همین یک ساعتی که ایشان آسمانی شدند در بسیاری از گروه های شعری، یا خبر درگذشت او را پوشش دادند یا آثار و ترانه های او را نشر دادند و برخی شاعران نیز در سوگ او سروده ای تقدیم کردند امشب، محمدعلی بهمنی در کنار من خوابیده بود و به آسمان خیره شده بود برایم حرف زد برایم شعر خواند و خود شد و در آسمان پیش رویم او را در اینترنت جستجو کردم تا باز هم بخوانمش از کودکی او را مرور کنم تا ۸۲ بهاری که او را دیدند را بهتر دریابم در هر صفحه، برگی از او پیش نگاهم سبز شد و دست مرا تا بلندای کمال رساند اما آنچه برایم شگفت آور بود مطالعه چند او بود و غزلی که به من ثابت کرد همواره از خود جلوتر است خاطرم هست سال ها پیش در خصوص بیتی در جلسه ای صحبت کردم که واژه ای در آن به درستی نیامده اما آنقدر به قول امروزی ها وایرال شده که نمی توان جلوی نشر آن را گرفت هرکه دارد کرببلا بسم الله در آن جلسه پیشنهادی دادم که بهترین واژه جایگزین برای واژه که بار معنایی منفی و نادرستی دارد و درواقع شاعر، کوتاهی و کج سلیقگی کرده در مورد آن باید واژه آورده شود که بار ایهامی نیز دارد اما امشب خدا غزلی از محمدعلی بهمنی که دیگر باید او را بخوانم را رزق من کرد تا بدانم این شاعر گرانمایه هم به این معنا دست پیدا کرده و آن را در غزلی زیبا جای داده است که در ادامه تقدیم نگاه مهربانتان خواهم کرد. روحش شاد و یادش گرامی باد 🖤🙏🏻 قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻😭 به ساحت (ص) و (ع) دو آینه .................... بااینکه در اوج غربت و غم هستند هر لحظه عزادار هستند گفتیم و نگفتیم از آنها قدری در و ، همچنان کم هستند یک سمت، است و یک سو در و این دو هستند بنگر به ، آنها که ولی نعمتِ عالَم هستند و به دنیا دادند هم مسلِم و هم عبدِ مسَلّم هستند تاریخ پر است از روایات و حدیث تا این ، آیه ی محکم هستند ۱ و دو آینه ی روبروی هم هستند قم المقدسه .......................................... ۱. در روایات در مورد امامت پیامبر اسلام تصریح شده است مانند روایت امام صادق (ع) : «فَالنَّبِيُّ (ص) إِمَامٌ وَ نَبِيٌّ وَ عَلِيٌّ (ع) إِمَامٌ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ لَا رَسُول‏ ؛ پيامبر اكرم (ص) هم امام بود و هم نبىّ ولى على (ع) امام بود نه نبىّ و رسول‏». با این بیان روشن می شود که مقام امامت یک مقام خاص و والا بوده که تنها برخی از پیامبران و عده ای از غیر پیامبران بدان رسیده اند، اما در مورد فرق پیامبر اسلام و ائمه باید گفت فرق مهم و عمده ایشان در برخورداری از مقام وحی و مسئولیت های رسالت است که برای پیامبر اسلام حاصل بود اما امامان معصوم به تبع پیامبر از برخی از این مقامات برخوردار بودند و مامور به تبلیغ و ترویج و حفظ شریعت پیامبر بوده و بسیاری از معارف را از جانب پیامبر دریافت کرده و به توده جامعه منتقل می نمودند. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🌷 به پیشگاه (ص) ................... عزتت انداخت روی خاک، عُزّیٰ را طاق شد از اتفاقت طاقت کسریٰ از سراب جهل، دنیا مست بود و در توهّم تا که رد شد از ، ! کهکشانِ راه شیری را تماشا می‌کند ماه در شب چشمِ شبان کوکب صحرا: «»! اول و آخر ، ظاهر و باطن صورت و سیرت ، واژه و معنا روی او ، خنده هایش قبله ی ، سوره اِسرا آیه ی در آیینه ی چشمش نشست و را دید در آن عالَم بالا را کرد او زنده به گور و تا می آمد ، می شد بلند از جا کوچه ها عطر سلامت را به خاطر دارد اما کوچه ها با تو چه کردند و گلت ... !؟ در روشنگری کردی، به گفتی گاه در ظلمت، جهانی می شود پیدا در حیاتش کم ندارد، در مماتش غم ندارد هر که باشد با و... هر که باشد با در تبسم های تو و و دیدند و اگر گفتند از تو «» تو در به پا کرد پل زدی دیروز را با حال و با فردا ظلم و ظلمت می رود از بین با پرچمت گل می کند بر ، تا اشارت های ابرویت چراغ سبز باشد دل کبوتر می شود بر گنبد خضرا دل به «» می رود از نام زیبایت، به ویژه این اواخر تا به گوشم می خورد «»! بر تو و بر والدین خود درودی می فرستم هر زمانی که صدایم می زنند: قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😢 (ع) .............. در راه برگشتم ولی دیدارم دوباره گفتم خداحافظ ولی دارم دوباره ای کاش می شد دردها و خستگی های سفر را قبل از همه، دست تو بسپارم دوباره ای هرچه خدا یکجا به من بخشیده، مولا...! این بار هم بخشیدی و خیلی بدهکارم دوباره انگار الان بود در آغوش تو خوابیده بودم - مابینِ ...! خوابم یا که بیدارم دوباره!؟ اصلا نفهمیدم چطوری آمد از راه بی تاب و و و دوباره مجبورم آهسته قدم بردارم و در خود ببارم وقتی نمی آید دلم... چشم از تو بردارم دوباره راهم بده حتی همین حالا که دستم از تو دور است بر ، سر باید که بگذارم دوباره باید که برگردم ، مثل کبوترها بگردم در بیکران صحن تو ای آسمان پرستاره قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🌹 تقدیم به ساحت (عج) نور ........... چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای بی بدیل هستی، ای چیست در فحوای لبخند تو جز و ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی بانگ خوش است از (ع) مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... اهل قبور با از می خوانم تو را های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت ای سنگ صبور! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌹 پیشکش به () و ............... رفته بودم تا که با بنشینم کمی شاید از دلتنگی ام کمتر شود اما نشد بوسه بر آن زدم تا نشکند اشک سردم بر زمین افتاد و از جا پا نشد ، پایان جهانم می شود یا مثل او می کِشد بیرون، مرا از خاطرات!؟ یک نفر به دستم داد و گفت: آرام باش! تا هست احتیاجی نیست بر یا باش و شعری بکش یا باش و از دم بزن تا که ، جلوه گر باشد به شعر و و را دمادم هم بزن فی المثل از بگیر الهام و عشق یا بگیر از وام و دوام این دو یعنی ای از یعنی بودن و رفتن به دل را بشوی و بر قلبت بزن تا از شانه های ناگهانت گل کند یک می تواند غصه ات را بشنود بر سر ذوق آید و با شعر تو کند یعنی گوش دادن بر پنجره یعنی و نور یعنی دیدن انگوری سیاه یعنی بر تنهایی خاکی نمور حرف های پیرمرد از عمق جانش می رسید رفت تا بنشیند آن سوتر کمی بر صندلی که پشتش بود چشمم را زد و گفتم اسمت چیست آقا!؟ گفت: من!؟ قم المقدسه ............................................ ۱. آیین سنتی و مذهبی قالی‌شویان فین کاشان و روستای خاوه اردهال که همه ساله در دومین جمعه مهرماه در مشهد اردهال در ۴۲ کیلومتری غرب کاشان برگزار می‌شود، تنها آیین مذهبی اسلامی است که به تقویم خورشیدی برپا می‌شود. در این مراسم نمادین، شرکت‌کنندگان که از منطقه فین برای برگزاری این مراسم آمده‌اند، در حالی که چوب‌هایی به دست دارند که نشان مبارزه با دشمنان دین است، قالی را به عنوان پیکر نمادین علی بن محمد باقر در چشمه‌ای می‌شویند. ۲. مزار سهراب سپهری در صحن حضرت سلطانعلی در مشهد اردهال می باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
دیوان_حافظ_بر_اساس_نسخه_علامه_قزوینی_به_کوشش_صفر_صادق_نژاد.PDF
4.74M
📚 دیوان حافظ (بر اساس نسخه علامه قزوینی) ✏️تحقیق: صفر صادق نژاد 🇮🇷 ناشر: قطره / تهران ⏳تاریخ نشر: ۱۳۷۵ ه.ش / چاپ اول 📄 تعداد صفحه: ۴۲۶ صفحه #️⃣ ۱۱ 🆔 @adabkhane📙 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تأثیر قرآن و حدیث بر حافظ.pdf
3.81M
۱۴ اثر پذیری حافظ از قرآن و حدیث ✏️ نویسنده: عباس اسلامی نژاد 🇮🇷 ناشر: مرسل 📄 تعداد صفحات: ۱۳۷ 📣 زبان: فارسی #️⃣ 🆔 @adabkhane📙 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
1_14120080735.pdf
2.13M
📚 دیوان حافظ (دو زبانه) فارسی و انگلیسی ✏️ نویسنده: بهروز همایونفر 📄 تعداد صفحات: ۴۰۴ 📣 زبان: فارسی #️⃣ ۱۳ 🆔 @adabkhane📙 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
بخشی از غزلی مفاخره‌گونه در باب شعر و شاعری در گوشه ی سلولِ تنهایی وقت ملاقات است شعر من هر واژه ام، از بس خدا دارد مدح و مناجات است شعر من با هر که اهل معرفت باشد اهل مماشات است شعر من گاهی نگفته آنچه را باید! مرموز و محتاط است شعر من گاهی صریحا گفته حرفش را....! آن روزها لات است شعر من گاهی به می زند طعنه دنبال اثبات است شعر من اندیشه ام سبز و کلامم سبز از نسل سادات است شعر من تنها نه قاب روی دیوار است است من قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌹 پیشکش به () و ............... رفته بودم تا که با بنشینم کمی شاید از دلتنگی ام کمتر شود اما نشد بوسه بر آن زدم تا نشکند اشک سردم بر زمین افتاد و از جا پا نشد ، پایان جهانم می شود یا مثل او می کِشد بیرون، مرا از خاطرات!؟ یک نفر به دستم داد و گفت: آرام باش! تا هست احتیاجی نیست بر یا باش و شعری بکش یا باش و از دم بزن تا که ، جلوه گر باشد به شعر و و را دمادم هم بزن فی المثل از بگیر الهام و عشق یا بگیر از وام و دوام این دو یعنی ای از یعنی بودن و رفتن به دل را بشوی و بر قلبت بزن تا از شانه های ناگهانت گل کند یک می تواند غصه ات را بشنود بر سر ذوق آید و با شعر تو کند یعنی گوش دادن بر پنجره یعنی و نور یعنی دیدن انگوری سیاه یعنی بر تنهایی خاکی نمور حرف های پیرمرد از عمق جانش می رسید رفت تا بنشیند آن سوتر کمی بر صندلی که پشتش بود چشمم را زد و گفتم اسمت چیست آقا!؟ گفت: من!؟ قم المقدسه ............................................ ۱. آیین سنتی و مذهبی قالی‌شویان فین کاشان و روستای خاوه اردهال که همه ساله در دومین جمعه مهرماه در مشهد اردهال در ۴۲ کیلومتری غرب کاشان برگزار می‌شود، تنها آیین مذهبی اسلامی است که به تقویم خورشیدی برپا می‌شود. در این مراسم نمادین، شرکت‌کنندگان که از منطقه فین برای برگزاری این مراسم آمده‌اند، در حالی که چوب‌هایی به دست دارند که نشان مبارزه با دشمنان دین است، قالی را به عنوان پیکر نمادین علی بن محمد باقر در چشمه‌ای می‌شویند. ۲. مزار سهراب سپهری در صحن حضرت سلطانعلی در مشهد اردهال می باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع و پیروان مکتب او بقا و فنا ............... ، مرگی پر از جاده ست، مرگی سرد و طوفانی ، خوابی پر از باده ست خوابی گرم و طولانی از آن روزی که له کردند تو را با اسب درگیر است و نبردی غیرانسانی از آن روزی که گیسویت، به دست نی، شد جهان، تنها به ما داده ست آشوب و پریشانی از آن روزی که گُل کردی، میان نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی نباید رد شد از به آسانی که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی! خدا لعنت کند آن را که آتش زد به خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی چه ها که سر زد از آن روز چه بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی! چه ها که سر زد از آن روز که شد در آتشِ گودال، قربانی! خدا را شکر، با حالمان خوب است اخیرا هم که بر پا کرده ای در شهر، به امّید دل بر بستند سلام آورده اند از ، شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد که تو و به غیرِ تو همه فانی تمام رودها اشکند، اشک کوه های سخت که از داغ تو لبریزند و می بارند عرفانی اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می گرید چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱ به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت که می زنند و نذرها دارند پنهانی دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن که از دستم نمی آید به جز و در این یک ساعتی که این غزل را مشق می کردم هزاران افتادند از پا در دبستانی دوباره حرمله می زند بر مشک کجایی ای !؟ کجایی ای !؟ دوباره شمر در دارد می کُشد را ، شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲ قم المقدسه ............................................‌.‌........ ۱. محمد خرمشاهی سال‌ها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او: ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی. ۲. بیتی از حکیم سنایی مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15