هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌺 برای #حضرت_عباس (ع)
ماه غریبستان
.........
مثل مولا در دل میدان، هیاهو می کنی
تیغ می چرخانی و از شوق، هوهو میکنی
در میان گرد و خاکی که به پا شد در هوا
پرچمت را آیه ی «ثمّ الستقاموا» میکنی ۱
پیش پایت، لشکری از کافران افتاده اند
پلک بر هم میزنی هرگاه؛ جادو میکنی!
جذبه ی چشمت برای عاشقان، آرامش است
شیری و در بیشه ی دل، صید آهو میکنی
ماهیان، دل را به دریای جنونت می زنند
لحظه ای که شانه را در موج گیسو میکنی
آنچه خوبان با هزاران چشم گفتن می کنند
ماهتابا...! با اشارت های ابرو میکنی
دلخوشی های تو ای ماه غریبستان چه بود!؟
اینکه عمرت را تماماً، وقف محرومی کنی
چون کبوتر می پرند از پیش چشمت، کاسبان
ابرویت را تا که شاهینِ ترازو میکنی
#کربلا، معراج دستان بلندت می شود
آسمان را با خودت همراه و همسو میکنی
با رجزهای بلندت چون مسیح بر صلیب
دست دشمن را برای دوستان رو میکنی
#صالحی و #صالح_آباد است هر جا که تویی
مومنی و وقت مرگ، انگار... گُل بو میکنی
تیرها و نیزه ها را در نیاور از تنت -
ای عزیز #فاطمه؛ چون درد پهلو میکنی
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
.......................
۱. سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰
إِنّ الّذينَ قالوا ربّنا اللّهُ ثُمّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ علَيهِمُ الملائكةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأبشِروا بِالجَنّةِ الّتي كُنتم توعدون﴿۳۰﴾
به یقین کسانی که گفتند:«پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که:«نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤚🏻 به ساحت ابوالفضل (ع)
«عین»
.....
صحبت از مردی ست مردی در سیادت، دلپذیر
صحبت از مردی ست مردی در سیاست، کم نظیر
گیسویش را دیدم و درجا مسلمانش شدم
دست هایش را نگو، هر جا که باید! دستگیر
«چِشم» او معروف بود و «چَشم» او معروف تر
ای به قربانش که چشمانش بشیر است و نذیر
می دهد نانِ تمام خلق را با دست خویش
سفره دار است و گدایش از صغیر است و کبیر
جلوه ای از نور حق بود و علی و فاطمه (س)
آن امیری که امیری داشته... نعم الامیر!
تابعیت از ولی را او بجا آورد و بس
لحظه ای خارج نشد از پیچ و خم های مسیر
دستِ ساقی را علی بالا گرفت از ساق عرش
کربلا در خود غدیری داشت! او بود این غدیر
نابجا گفتیم اگر گفتیم او لب تشنه است
او خودِ دریاست آری... ما ترک های کویر
آهویی شرمنده اش خواندیم بین گرگ ها
در رجزهایش ولی او گفت از شیرِ بْنِ شیر
کودکان آتش گرفتند از عطش، عباس سوخت!
یک نفر باید که ساقی می شد آنجا ناگزیر!
شانه اش گهواره ی مَشکی شد و باران گرفت
هق هقش را هیچکس نشنید جز یک نخل پیر
خیمه ها غرق دعا بود و یکی از کودکان
گفت عمه! تشنه ام اما عموجان کرده دیر
تیرِ آخر را «عمود»ی زد که بر فرقش نشست
او زمین افتاد و دشمن در سجودش شد دلیر
یک شهادت داشت او... اما هزاران بار... آه
چون سرش بر نیزه بود و دید خواهر را اسیر
وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر!
کربلا پُر بود از عباس... آن خیرِ کثیر
دست های او قلم شد تا که بنویسی از او
ای قلم از بی وفایی در قلمدانت بمیر!
خوشنویس آمد که بنویسد شبی، «عباس» را
بعدِ ساعت ها نوشت او: «عین» را با چند تیر
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak_15
🥰✋🏻 پیشکش به #امام_حسین_علیهالسلام
#کماکان
...............
زندهتر از #غزل و #شعر_معاصر باشی
#چارده_قرن، سزاوار منابر باشی
#عطش نام تو در کام جهانی باشد
بر لب #شیعه، کماکان متواتر باشی
ای دل کودک من، پیر و مراد است #حسین!
می شود عین #حبیب_بن_مُظاهر باشی!؟
می شود هر #شب_جمعه، سفرِ دل بروی
کوله را باز ببندی و مسافر باشی!؟
بروی ریشه کنی در دل میخانهی او
سالها پشت در #سدره، مجاور باشی!؟
لب گودال پر است از دمِ «#هل_مِن_ناصر»
کاش غفلت نکنی یکدم و... ناصر باشی!
زیر سُم رفت تنش، کاش تو هم مثل #حسین
روی خود کار کنی و متغیر باشی
زیرورو می شود از بردن نامش دل سنگ
اهل، خواهی شد اگر هم متحجر باشی!
او که بوده ست و چه کرده ست!؟ خدا می داند
کافی اَست از غمِ عشقش #متفکر باشی
او که #سرُّاللَه و #سِیراللَه و #ثارالله است
تا در آفاق نگاهش، #متحیر باشی
تا که عشقش بدمد در شبِ اندیشه تو
باید از #ظالم و #ظلمت، متنفر باشی
کیستی ای همه رنج جهان در تو نهان!؟
کیستی ای که پر از شعری و #شاعر باشی !؟
غرق دریای تو باید شد و فریادت زد
دیگران خاک و تو صد کوهِ جواهر باشی
#کربلا داد نشان، می شود از عمق وجود
آیهآیه بشوی، #سورهی_فاطر باشی
زدهای آینهی روح خودت را به زمین
تا در آیندهی چشمم، متبلور باشی
#کهنهپیراهنِ تو دست نسیم افتاده
ای که فاخرتر از ابریشم فاخر باشی
فکر کن پا بگذاری به شبِ برزخِ دشت
تا به میدان بلا، #حضرتِ_حاضر باشی
فکر کن بر سر #نی باشی و از آن بالا
فکرِ پرواز #پرستوی_مهاجر باشی
فکر کن چوب به لبهای قشنگت بزنند
باز هم یاد خدا باشی و #شاکر باشی
ذرهای از غم او را نکند ذهنت درک
هرچقدر هم بخواهی متصوّر باشی!
بهترین حس جهان، در #نجف و کربوبلاست
##اربعین می رسد و باز تو #زائر باشی
زائری انگلیسی گفت به من در #موکب
تو #حسینی و همان، god_of_the_water# باشی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
#ماه_آخر
#امام_زمان
دلوروح ما، سر و جان ما، «لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا»
«عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا»، «فرج» است راه نجات ما
همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، «وَانْکشَفَ الْغِطَا»
نه رسیده شام غمی بهسر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی بهفکر کسیدگر، تو بیا که «وَانْقَطَعَ الرَّجا»
نه کسی هوایی فیض رب، نه بهفکر واجبومستحب
«ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب»، تو بیا که تازه شود هوا
غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سالها
که هرآن صباح و هرآن مساء، «بَدَلَالدُّموعِکَ بِالدِّما»
گلهوشکایت خویشتن، بهکجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری بهدلم بزن، که تو «مُستَعانیومُشتَکىٰ»
تو بیا که سر بزند بهار، بهخزان دائم روزگار
بهجهان ما برکت بیار، که «بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ»
تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، «بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ»
تو بیا و چارهی نو بساز، که بهما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز، «وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ»
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi