ادبیات، مجید ابراهیمیان
▫️تکنگاری: نگاهی به زندگی و آثار ملکالشعرای بهار 👤 گویی مردی از پستوی تاریخ بیرون آمده و با زبان
✍️ این تکنگاری را به درخواست مجله میدان آزادی نوشتم و لطف کردند و درج کردند در نشریه مجازیشان. قدری ویرایشش به هم ریخته، ولی انشاءالله خواندنش خالی از لطف نباشد.
#ادبیات #معاصر #بهار
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
4.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهِ بینان
🔹 یکی از پادشاهانِ پیشین در رعایتِ مملکت سستی کردی و لشکر به سختی داشتی، لاجرم دشمنی صعب روی نهاد، همه پشت بدادند.
چو دارند گنج از سپاهی دریغ
دریغ آیدش دست بردن به تیغ
یکی را از آنان که غَدْر کردند با من دوستی بود، ملامت کردم و گفتم: دون است و بیسپاس و سِفله و ناحقشناس که به اندک تغیّر ِحال از مخدومِ قدیم برگردد و حقوقِ نعمتِ سالها درنوردد. گفت: ار به کرم معذور داری شاید، که اسبم در این واقعه بیجو بود و نمدزین به گرو، و سلطان که به زر بر سپاهی بخیلی کند، با او به جان جوانمردی نتوان کرد.
زر بده مردِ سپاهی را تا سر بنهد
و گرش زر ندهی، سر بنهد در عالم
📚 گلستان سعدی، باب اول: در سیرت پادشاهان
#سعدی #گلستان #ادبیات #عبرت
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
هدایت شده از فصل فاصله
رباعیّات باباافضل کاشانی، شاعر قرن هفتم، بر یک کاشی مربوط به ششصدسال قبل:
🔸️بر عالم خاک خاک میباید شد
بر دست اجل هلاک میباید شد
گیرم که تو سرفراز عالم شدهای
آخر نه به زیر خاک میباید شد؟!
🔸️ای دیده اگر کور نهای گور ببین
این عالم پرفتنۀ پرشور ببین
شاهان جهان و سروران عالم
در زیر زمین در دهن مور ببین!
این کاشی در موزۀ لوور پاریس نگهداری میشود. سفالینههای کهن از منابع و اسنادی است که اشعار گذشتگان را برای ما حفظ کردهاند.
در منابع متاخّر این دو رباعی اندرزگونه به خیّام هم منسوب شده است.
#باباافضل_کاشانی
#خیّام
#سفالینه_های_کهن
#رباعیات_کهن
🆔️ @faslefaaseleh
قصیدهای به قصد شفا
❤️ میگویند کعب فرزند زهیر مدام با اشعار خود رسول خدا را آزار میداده و این کار را آنقدر ادامه داده تا آن حضرت خون این شاعر را مباح شمرده است. شاعر برای عذرخواهی خدمت پیامبر میآید و قصیدهای در مدح او میسراید. ایشان نیز بُردهی خود را به او میدهند. بُرده بافتهای مانند گلیم بوده که هم تنپوش بوده و هم زیراندازِ خواب. آن قصیده نیز به نام بُرده مشهور میشود.
❤️ ششصد سال بعد شاعری مصری به نام بوصیری به نوعی فلج مبتلا میشود و برای درخواست شفا از حضرت رسول قصیدهای میسراید. پیوسته آن را میخوانَد و میگرید. در یکی از شبها آن ولی مطلق الهی به خواب او میآیند. دست مبارک را بر اندام بیمارش میکشند و با انداختن بُردهی خود بر او صلهی این شعر را میدهند.
❤️ شاعر به محض برخاستن میبیند آثاری از فلج در او نیست و شفا یافته است: «گفت پیغمبر که گر کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری». از آن پس خواندن «قصیده بُرده» با رعایت آداب و احتراماتش مرجع و منبعی برای درمان امراض علاجناپذیر میشود.
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
هدایت شده از مجله میدان آزادی
◽تکنگاری: نگاهی به زندگی و آثار رودکی سمرقندی
✒️ مطمئناً نمیشود گفت رودکی پدر شعر فارسی بوده است، زیرا قطعاً پیش از او شاعران بسیاری بودهاند که در آن حال و هوا رودکی توانسته اشعاری بر سبک آنها و شاید بهتر از آنها بسراید. ولی این لقبِ معروفِ اوست و اشکالی هم ندارد، چون از شاعران پیش از او عملاً چیزی به دست ما نرسیده است. از خود رودکی هم حدود هزار بیت به ما رسیده. در یک نقل اغراقآمیز او یک میلیون و سیصد هزار بیت داشته است. اما یحتمل مشکل از بدخوانی بیت رشیدی سمرقندی باشد:
شعر او را برشمردم سیزده ره، صد هزار
هم فزون آید اگر چونانْش باید بشمری
بنابراین ممکن است صد هزار بیت باشد که آن هم عدد تقریباً بزرگی است.
👤 #رودکی شعر سادهای دارد. معنایش نیز در دسترس و فهمیدنی است. آن وقتها هنوز اشعار استعاری و چندبُعدیِ امثال حافظ و ابیات پیچیده و تصویری مانند بیدل باب نشده بود. رودکی اهل مبالغه و زیادهگویی نیست و در شعرش چندان از صنایع ادبی گوناگون بهره نبرده. شعرش ساده و روان است، در عین حال معنیدار و لمسشدنی.
🔗 متن کامل تکنگاری رودکی سمرقندی را در روز بزرگداشت این شاعر بخوانید.
#رودکی_سمرقندی
#مجله_میدان_آزادی
4⃣8⃣0⃣
@azadisqart
ادبیات، مجید ابراهیمیان
◽تکنگاری: نگاهی به زندگی و آثار رودکی سمرقندی ✒️ مطمئناً نمیشود گفت رودکی پدر شعر فارسی بوده است،
چهارم دیماه در تقویم برای بزرگداشت آقای رودکی ثبت شده است. رودکی شاعر مهمیست. هزار بیت از او مانده که برای هزار سال پیش است. رودکی گنج بزرگیست. انشاءالله فرصتی فراهم شود تا اشعار او را برایتان بخوانم. فیالمجلس این نوشته که جریدهی مجازی میدان آزادی زحمت انتشار آن را کشید تقدیم شما عزیزانم.
#رودکی #ادبیات #ادبیات_فارسی #پیشاهنگان #زبان_فارسی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
🔺جناب استاد، چرا وقتی نام ایران میآید، بغض میکنید و اشکتان سرازیر میشود؟
🔻عجب سؤال سختی (با خنده)! منِ پیرمرد را با این سؤالات اذیت نکن! وقتی اسم ایران میآید، درونم آتش میگیرد (بغض).
🔺دلتان برای ایران تنگ شده و طبیعی است.
🔻نخیر، من در ایران زندگی کردهام، از بدو تولد در مشهد تا همین الان که در این آپارتمان در فیلادلفیا هزاران مایل دورتر از مشهد است. من همیشه در ایرانم؛ ایران من بزرگتر است از این حرفها!
👤 پیشانیِ گفتگوی مؤسسه میراث مکتوب با استاد مرحوم مهدوی دامغانی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
🔺 در همان روزگار تحصیل مقدمات علوم، در بازار پیشاور، شنیدن این بیت از مثنوی از درویشی دورهگرد، کارِ او را به کوفتن سر به دیوار و جاریشدن خون از آن کشانده است:
«ناگهان در حقّ آن شمعِ رُسُل / دولتِ إنّا فَتَحنا زد دُهُل».
بعد از آن دیگر بیش از هر چیزی مثنوی خواند و هر شش دفتر را از بر بود.
📚 از مقدمه دیوان سید احمد مشهور به ادیب پیشاوری به قلم علی عبدالرسولی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
📚 کتاب تاریخ جهانگیری را خودش تصحیح کرد. از زیر خاکها و از تاریخ فراموششده و کنج کتابخانههای دور از وطن پیدایش کرده بود. بهحق علامه بود. مرید دین و بهویژه امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه بود. این عکس را داده بود به محمدعلی فروغی. به خط خودش زیرش نوشته بود:
ورتّبتُ لِلّقیا قضایا کثیرةً / فما انتجت تلک القضایا سوی العکس
برای دیدار چیزهای فراوانی مهیا کردم، ولی نتیجهای نداد (دیدار میسر نشد و آنچه میخواستم پیش نیامد).
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت، ولی اجل به رهِ عمر رهزنِ اَمَل است (حافظ)
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
👤 گردیز که امروز محل درگیری پاکستان و افغانستان شده است، محل تولد نویسندهای بسیار قدیمی و شیرینسخن به نام عبدالحیّ گردیزیست. او این کتاب را هزار سال پیش نوشته است و نامش را زینالاخبار نهاده است. بسیار ساده و خلاصه مینویسد. تاریخ و جغرافیا و آیینهای انسانی را از طهمورث و جمشید تا زمان غزنویان روایت میکند. به همین خاطر منبعی ارزشمند برای اطلاع از تاریخ اجتماعیست.
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
🔹 پدرش که مرحوم شد مدعی بود مانندِ پدرش ملکالشعراست. قرار شد چهار واژه به او بدهند و با آن رباعی بسازد. از آزمون که سربلند بیرون آمد، شاعرِ پررویی بود که باورش نشد بهار در عین جوانی شاعری قهار است. آینه و اره و کفش و غوره را نوشت روی کاغذ و گفت حالا با این رباعی بگو! ملکالشعرا محض تنبیه او سرود:
چون آینه نورخیز گشتی، احسنت
چون اره به خلق تیز گشتی، احسنت
در کفشِ ادیبانِ جهان کردی پای
غوره نشده مویز گشتی، احسنت!
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
قطع پای همسایه خدا
🔹 عالم و مفسر قرآن بود، ولی شاعری حرفهای بود و مدح قدرتمندان را هم میکرد. بعد از چهلسالگی بیماری سختی گرفت که گویا منجر به قطع پایش شد.
🔻 درهم شد. تحولی در روحش پدید آمد و عزم کرد دیگر مدح دولتمردان را نکند و از آنان هیچ چیزی نپذیرد؛ به عزلت برود، مگر به ضرورت از خانه بیرون نیاید، تنها و تنها در پی تعلیم و تدریس دانشهایی باشد که منجر به هدایت شود، آن هم به کسانی که فقط در پیِ نزدیکشدن به خدایند، نه شهرت و دیگر قصدها.
🔺 بار و بندیل را جمع کرد و از خوارزم، شمال شرق ایران، رفت مجاور کعبه شد. از آنجا نامش شد جارالله زمخشری؛ یعنی همسایه خدا. تفسیر کشاف را نیز آنجا نوشت. اگر مداحانِ ظالمان خودشان را به کوچه علیچپ نزنند، خدا به آنها نیز هشدارهایی از سرِ رحمت میدهد.
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid