eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
736 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
211 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «پیوند مادرانه» ✍زهرا نجاتی بیا با هم مشق کنیم مادرجان! ما مرگ را می‌کشیم. ما باهم؛ دست در دست هم، در مقابل مرگ و بمب خواهیم خندید. ما با خون‌هایمان پیوند می‌بندیم، با خدا، با عشق، با مسجدالاقصی، با آرمان‌های اسلام، با نابودی صهیون! باهم قرار می‌گذاریم: من و تو کم نخواهیم آورد، هیچ وقت،هیچ لحظه‌ای. حتی زیر بمباران موشک، زیر آوارهای بی رحم بتون ساختمان‌ها! فرزندم؛ پسرم! مرد من! تو مرد قدرتمند من هستی، تو تکیه بر ذوالفقار امیرالمومنین زده‌‌ای، پشت تو به روز ظهور گرم است، به«سبحان الذی اسری بعبده» پشت تو به ظهور مسیح،به ظهور سبز فرزندی از نسل علی« علیه‌السلام» و نمازش در مسجدالاقصی گرم است. فرزندم! دست‌های کوچکت را به من بده. بیا با خون پیمان ببندیم، من و تو کم نمی‌اوریم، کمر من و تو نمی‌شکند؛ زیر بار آوار باشد، یا زیر بار یتیمی و مشکلات! یا زیر بار ناامیدی. من و تو در میان جنگ هم لبخند می‌زنیم. من و تو در میان جنگ، باز زیبایی می‌بینیم شبیه آن بانو، ما زیر لب و توی دل زمزمه می‌کنیم:«مارایت الاجمیلا»... بخند فرزندم! بخند. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. عهد و امید ✍ راضیه کاظمی زاده هوا هنوز روشن نشده بود، بعد از نماز صبح و دعای عهد، دلم نمی‌خواست دوباره بخوابم. کمی پای جانماز ترمه‌ای که مادر بزرگ برایم آورده بود نشستم و با خدا درددل کردم. حال خوشی بود! انگار بین من و خدا هیچ فاصله ای نبود! چشمانم را بستم و خودم را در آغوشش رها کردم، احساسی دست نیافتنی یافتم. چشمانم را باز کردم و نگاهم افتاد به نور سفیدی که از گوشه‌ی پنجره اتاق را روشن می‌کرد، به سمت حیاط رفتم، نگاهم را به آسمان آبی و آرام دوختم ، صدای گنجشک‌ها از بالای درختان به گوش می رسید. چه هوای تازه‌ای! با یک نفس عمیق سعی کردم ریه‌هایم را از اکسیژن ناب و تازه پر کنم. چند روزی است که حال دلم خوب نیست! دلتنگم و دل شکسته، دلم می‌خواهد همه چیز را رها کنم و تنها در گوشه‌ای بکر زندگی کنم، دلم بی‌خبری از عالم و آدم را می‌خواهد! بی‌خبری از جنگ، بی خبری از خونریزی در غزه ، از آوارگان فلسطین ، از بی رحمی‌های شیطان بزرگ ... دیدن فیلم نوزاد هفت روزه یا پسر بچه‌ای که با دلی شکسته و قلبی پر از درد صدای « یا رب یاربش » را به خدا می‌رساند ، تاب و توان را از من ربوده ، نمی‌دانم چه باید کرد؟! به کجا باید پناه برد و از چه کسی باید کمک خواست ..؟! اما تنها یک روزنه‌ی امید در دلم سوسو می‌زند و آن هم انتظار برای فرج « قائم آل محمد » است، او که انتقام مظلومان را خواهد گرفت! زنده‌ایم به امید آن روز 🤲🤲 @AFKAREHOWZAVI
. سایه‌ی سکوت! ✍چمن خواه مقام معظم رهبری فرمودند:«امروز غزه و فلسطین عرصه‌ی رسوایی غرب است، که با ادعای حقوق بشری، بزرگترین و فجیع‌ترین نقض حقوق بشر در غزه را ناديده گرفته است».(بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در افتتاحیه‌ی همایش غزه ۸ اسفند ۱۳۸۸) «کودک»، از آسیب‌پذیرترین قشر و جزو افراد بی‌دفاع جامعه، در زمان بحران، اضطرار و جنگ است. در این زمان، به حمایت‌های حقوقی که در اسناد بین المللی و عمدتا در حقوق بشر ذکر شده، نیاز دارد. این حمایت‌ها عبارتند از: اصول بنیادینی، مانند اصل تفکیک بین نظامیان و غیرنظامیان، ممنوعیت حملات کورکورانه، اصل امنیت و مصونیت، برخورداری از اسکان مناسب، ارائه خدمات بهداشتی و بیمارستانی و غیر آنهاست. در این مسیر حمایتی، به اسناد بین المللی و نهادهای مرتبط نیز اشاره شده است؛  تا ذهن آدمی را به «کرامت ذاتی انسان» معطوف نماید. متاسفانه در جنگ نابرابرانه‌ی غزه، بمباران بی‌امان مناطق مسکونی، اردوگاهها، بیمارستان‌ها ، مدارس و مساجد از یک طرف، بی‌برقی و بی‌آبی، کمبود دارو و غذا از طرف دیگر،  آینده‌ی زندگی این «کودکان» را تهدید می‌کند. اقدامات روا داشته توسط رژیم صهیونیستی به «کودکان» در غزه، به طور کامل، نقض کلیه قواعد حقوق بشر است. در جدیدترین گزارش‌های رسیده از غزه، که در بیستمین روز حمله ناجوانمردانه رژیم سفاک و غاصب اسرائیل از رسانه‌ها، منتشر شده است؛ گفته شده که تاکنون بیش از دوهزار و هفتصد «کودک» معصوم در حملات هوایی و توپخانه‌ای صهونیست‌ها به شهادت رسیده‌ و تعداد زیادی «کودک» مجروح‌ و بسیاری هم والدین خود را از دست داده‌اند. در میان این همه جنایت که این روزها در غزه در حال رخ دادن است، متاسفانه شاهد سکوت حاکمان و سردمداران کشورهای مدعی حقوق بشر هستیم و در سایه این سکوت، هر روز «کودکان» بیشتری در غزه جان می‌دهند و دنیا شاهد ظلم بزرگی به ملت فلسطین و بخصوص «کودکان» شده است. رژیم غاصب اسرائیل، یک زندان بزرگ دو و نیم میلیون نفری را در فضای باز ایجاد کرده و شبانه‌روز در حال بمباران آن با انواع بمب‌ها و موشک‌های پیشرفته امریکایی است. سؤال قابل تأملی که پیش می‌آید این است: جایگاه سازمان ملل و سازمان حقوق بشر در این جنگ نابرابر کجاست؟ چرا در مقابل جنایت نسل‌کشی رژیم منحوس اسرائیل، سکوت کرده‌اند؟ چرا امریکا به خودش این اجازه را می‌دهد که مقدار قابل توجهی از تسلیحات نظامی مورد استفاده اسرائیل غاصب را در اختیارش قرار دهد. متأسفانه این قوانین فقط بر روی کاغذ نوشته ‌شده‌است و در عمل دیده نمی‌شود. @AFKAREHOWZAVI
🔖الگوی سوم، تفسیر سومی از هویت زن ✍آمنه عسکری منفرد در مکتب تشیع در اسلام، همواره الگوهای انسانی برای تجسم شعائر اسلامی وجود داشته، که پیروی از ایشان مایه سعادت دنیوی و اخروی شیعیان می‌گردد، همچون بانو فاطمه معصومه(س) «زن، زندگی، شهادت»؛ یعنی بانویی که تسلیم ولایت امام زمان خود بوده‌ و از فدایی شدن در راه ولایت باکی نداشتند، ایشان همواره در کنار امام رضا (ع) برای یاری رساندن به دین از خود می‌گذشتند و برای یاری رساندن به ایشان به ایران مهاجرت کرده و در مسیر درگیری‌های جدی با نظامیان عباسی داشته‌ و «وفات شهادت‌گونه» داشتند. «زن، هجرت، ولایت»؛ یعنی هجرت ترویجی و تبلیغی حضرت فاطمه معصومه برای تثبیت امامت امام رضا (ع) در مقابل شبهات فرقه واقفیه که امامت امام رضا را به‌خاطر نداشتن فرزند تا سن ۴۰ سالگی، منکر می‌شدند و ایشان در راه اثبات ولایت امام، مجاهدت فراوان کردند وبعد از حضرت زینب (س)در مقام مجاهدت ودفاع از امام الگو هستند. این بانوی بزرگ مظهر «عفت، مقاومت و شفاعت» نیز بوده‌اند و امام رضا (ع) درمورد مقام ایشان فرمودند: «من زارَنی معصومه بِقُمْ کَمَن زارَنی، هر کس معصومه را در قم زیارت کند گویی مرا زیارت کرده». ایشان با وجود اینکه معصوم نبودند، دارای مقام شفاعت در آخرت هستند و مانند حضرت فاطمه زهرا شیعیان با شفاعت ایشان وارد بهشت می‌شوند، این وعده امام صادق (ع) است. آری! براستی وجود نازنین حضرت فاطمه معصومه (ع) در قم، تفسیر الگوی سومی از هویت زن مسلمان «زنِ نه شرقی، نه غربی» و الگوی مناسبی برای دختران شریف، عفیف، مجاهد، مقاوم و ولایت‌مدار ایران اسلامی است. @AFKAREHOWZAVI
دوستش‌دارم حتی اگر زیرِ خاک آرمیده‌باشم مرضیه رمضان‌قاسم عجول است می‌خواهد پابرهنه، پرواز کند بپرد وسط اذهان آشفته تا تسلی‌شان دهد. هنرش را دارد که سرما را به گرما و سختی‌ را به آسانی تبدیل کند. هنوز شرح دردت را برایش نگفته، نسخه‌ی شفابخشش را می‌پیچد و دردِ تا مغزِ استخوان کشیده‌‌ات را التیام می‌‌بخشد. درد نامهربانیِ جنایتکارانِ صهیونیست‌ را، با نسخه‌ی مِهر می‌پیچد؛ التیام‌بخش زخم‌های عاشقی‌ست. دل خون است اما دم نمی‌زند، نمی‌داند دست‌های خونین، او را می‌فشارند یا دستان خونخوار. هم با صهیونیست دم‌خور بوده است و هم با حماس. از جنگ بازگشته است و بدن‌های غرقِ در خون و قطعه، قطعه شده را دیده. از احوالِ ظالم و احوال مظلوم سرِ سوزنی نم پس نمی‌دهد، گویی هنوز هجا کردن نمی‌داند. طالب خیر است و از سوء عاقبت هراس دارد؛ از پسِ پرده‌ی دستان، بی‌خبر است، نمی‌داند در دستِ سنگدلان قرا خواهد گرفت یا حماسه‌سازان. از سکوت می‌ترسد چون یقین دارد شریکِ ظالم می‌شود؛ نمی‌داند سکوتش با تبر ابراهیم بر سر بت‌ها می‌‌‌‌شکند یا بمب مهیبی می‌شود و کاسه کوزه‌ها را بر سر کودکان فلسطینی می‌شکند. نگران است، بین خوف و رجاست، مبادا اخبار جعلی و باطل با او در رسانه‌ها منتشر گردد. به رقص در می‌آید وقتی بتواند هنرنمایی کند و از دوش غزه بار غمی بردارد. با مادران می‌گِرید وقتی با او نام کودکان را بر دست و سینه‌‌شان حک می‌کنند. بُغض می‌کند وقتی دستور سلاخی بیمارستان معمدانی با او صادر می‌‌شود. وصیت‌های فلسطینیان را که می‌نویسد تن‌اش مثل بید می‌لرزد، از غصه‌های در دل نشسته‌اش دم فرو بسته است و بار غمش را به تنهایی به دوش می‌کشد. دلش برای مشق نوشتن‌ها و نقاشی کشیدنِ کودکان فلسطینی تنگ شده است. خسته و کوفته‌ که می‌شوم، از خواب و استراحتم صرف نظر می‌کنم، به آشپزخانه‌ی ذهن سری می‌زنم تا با او غذای روحِ جامعه را طبخ کنیم. سنگ صبوری‌ست برای زیرخاکی‌های ذهن، همان‌هایی که پنهان‌شان کرده‌ام و تاکنون به کسی نگفته‌ام، همه را از روی دستم می‌خواند و تند تند رو نویسی می‌کند؛ چون مادری مهربان غصه‌هایم را در آغوش‌اش می‌فشارد. تو نیز چون من هر گاه دلگیر شدی، دل را به دستش بسپار تا دریا دل شوی؛ او بال و پر دارد و تو را آسمانی می‌کند، آخر خدا به او، به نامش قسم خورده است نون و القلم... قلم غیرت دارد و قادر است از مظلوم دفاع کند حتی اگر به قیمت جان خود و صاحبش تمام شود. جگرِ شیر دارد، رو به دشمن می‌ایستد، فریاد می‌زند، سینه سپر می‌کند حتی اگر از روزنامه‌ی کذاییِ مدافع اسرائیل اخراج‌اش کنند. در عین صبوری، دل‌نازک است و آشفته، برای کودکان فلسطینی. @AFKAREHOWZAVI
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ببینید شهرام همایونی از چه حیرت‌ کرده است؟ ✍زينب نجیب ✨سخنان همایونی و پیش‌بینی‌اش درباره جمهوری اسلامی درست است. اما در تحلیلش دو نکته قابل توجه است: ❌ او می‌گوید سیاست غیر قابل پیش‌بینی‌ست. ✅ نه، این فهم از سیاست اشتباه است. سیاست نیز مانند هر پدیده‌ی دیگر از قوانین ثابتی تبعیت می‌کند. ⚡️اولین سنت این است که: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم ⚡️دومین سنت این است که عملیات طوفان‌الاقصی که از نظر رهبر ایران ضربه‌ای غیرقابل ترمیم نام گرفت، معلول جنایت‌های اسرائیل در طول سال‌های متمادی بود. وقتی درنده‌خویی به این حد رسد نتیجه همان می‌شود که امروز شاهد آنیم. غیرقابل ترمیم بودنش هم معلول علت دیگریست... ⚡️و سومین سنت، واکنش گسترده‌ی ملت‌ها و دفاع از مظلومیت فلسطین است که معلول همین جنایت‌هاست. آری،ملت‌ها بیدارند می‌فهمند که ظلم پایدار نیست و این حمایت‌ها سیلی محکم‌تری بر چهره‌ی اسرائیل خواهد نشاند. در تمامی این قضایا علت و معلول‌ها روشن است. این سنت خداست. 🌅و اما عاقبت این مبارزات... طبق همین سنت الهی که امثال همایونی‌ها آشکارا می‌بینند اما در محاسبات خود باز هم غلط می‌کنند این است که درخت مقاومت با خون مظلومان است که آبیاری می‌شود، جان می‌گیرد، شاخه‌هایش بلند می‌شود، شکوفه می‌زند و روزی میوه خواهد داد. آن روز خیلی دور نیست... وَنُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ @AFKAREHOWZAVI
🔖 آرمان به آرمانَش رسید... ✍آمنه عسکری منفرد 🔺می‌گویند «پهلوی شکسته»، سوغاتی از فاطمیه بود که با خود به عرش بردی، درحالی که «انگشتر شکسته‌ات» نشانِ حسینی بودن و حسینی رفتنت شد و قصه شهادتت، «روضهٔ مجسمِ کتابِ انقلاب» گشت. و خدا را شکر که مادرت، چون مادر حسین(ع) ندید انگشت و انگشترت را حرامی به یغما‌می‌برد... 🌹بسیجی مظلوم و مقتدرم؛ گویی شهادت را زیسته بودی، آن روزگار که در سنگر مسجد بالنده شدی تا در روزگار فتنه برای «حججی شدن» برگزیده شوی و ملتی برای دفاع از مظلومیت و اقتدارت به پاخیزند. 🥀در روزهای اغتشاش و فتنه‌ی سال ۱۴۰۱، تو و عده‌ای از همسنگرانِ دهه هشتادی مظلومت، در همه ایران سربلند برای دفاع از حرم جمهوری اسلامی ایران گلچین شدید، تا بار دیگر «خویِ وحشی‌گری یزیدیان زمان» برای دنیا آشکار شود و عالم بداند خون شما، نشانِ «زنده بودن و استمرارِ انقلابِ خمینی» در امتدادِ تاریخِ انقلاب اسلامی ایران است. امروز نیز آرامش، امنیت، عزت و اقتدارِ ملتِ ایران در تمامیِ میدانهای سیاسی، اجتماعی ِداخلی، خارجی و بین‌المللی، وامدار رشادتهای خون شهداست و ما بار دیگر عهد می‌بندیم تا انتقام خون‌های پاکِ شما مدافعان امنیت ایران قوی را از نااهلان و نامحرمان بگیریم و اجازه نخواهیم داد تا خونِ پاکتان پایمال شود. @AFKAREHOWZAVI
. حضرت معصومه(سلام الله علیها) ✍فاطمه میری طایفه فرد استاد مگر فقط درس می دهد؟! این جمله را استاد سر کلاس گفت و شروع کرد:   بگذارید برایتان داستانی بگویم سال‌ها پیش بود عده‌ای از بانوان نویسنده و دانشمند معروف جهان، در قالب یک گروه علمی، برای شرکت در یک همایش وارد ایران شدند. در آخرین روز از سفر، از ما خواستند به پیشنهاد خودمان آن‌ها را جایی دیدنی ببریم. همه فکرم درگیر این ماجرا بود که کجا را نشانشان دهم که خودشان بهترش را نداشته باشند. بعد از کلی مشورت یکی از دوستانم حرم حضرت معصومه علیها السلام را پیشنهاد داد که بهترین گزینه بود. آن‌ها برای اولین بار به شهر مقدس قم و به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آمدند. در حالات آنها شگفتی عجیبی موج می‌زد. این شگفتی برای خودم دوچندان بود. برایم تعریف کردند که در کل اروپا که ادعای آزادی و ادعای برابری جنسی زن و مرد را دارد. هیچ جایی به نام یک خانم به این عظمت و شکوه وجود ندارد. از سمت دیگر در اروپا سعی شده اسلام را دین خشونت و نابرابری حقوق زن و مرد نشان دهند. حالا آنها با حقیقتی روبرو شده بودند که تمام معادلات آنها را زیر سوال می‌برد. این همه شگفتی برای دیدن تنها یک بُعد از وجود مقدس بانو معصومه سلام الله علیها بود. هنوز از شأن علمی و مقام معنوی ایشان هیچ نمی‌دانستند. این را استادم تعریف می کرد و با این داستان من که از پس از سال‌ها زندگی در شهر مقدس قم و سلام دادن و احترام و زیارت این بانوی مکرمه، حالا به جوشش درونی رسیده بودم.جوششی که این سوال را برایم ایجاد می‌کرد. چرا بسیاری از عالمان و شاهدان و دانشمندان و پادشاهان به درگاه و آستانه این بانوی مقدس می‌آمدند؟ از ایشان چه چیز طلب می‌کردند؟ طلب فیض و مقام و پول و معرفت و هرچی که خود در ذهن خود می پنداشتند. من فقط در پی زیارت مختصر و سلامی و علیکی بیشتر نبودم. این گروه علمی، مقام علمی حضرت معصومه را نمی دانستند چنین متعجب شدند! اگر می‌دانستند که امام معصوم شیعیان احکام را از زبان ایشان به مردم می‌رسانند چه می‌کردند!؟ عالمه بودند و اهل عمل. بانویی که همکُفو ایشان برای ازدواج وجود نداشته. بانویی که امام زمان خود را شناخته بود و به دنبال ولیّ خود امام رضا علیه السلام، خود را به قم رسانیده بود. حالا من که قدم در حرم می‌گذارم. جور دیگری به دور و برم نگاه می‌کنم. چه بسیار عالمانی که گریه کردند به این درگاه و چه بسیار بزرگانی که به این آستانه توسل جستند. درست است که من نمی‌توانم به مقام شامخ ایشان برسم. درست است که خیلی کار دارم برای انجام دادن اما در صحن پر نور و سرور این بانو، منِ واقعی می‌شوم با قدرتی عجیب. من می‌توانم به تمام خواسته‌های به حق خود برسم. پس باید تلاش کنم و توکل برای رسیدن. حالا وقت شمردن نداشته‌هایم نیست. حالا وقت پیدا کردن بهانه‌ای برای کار نکردن نیست. حالا باید گوشه‌ای از ضریح را بگیرم و بخواهم و بخوانم: ای بانوی نور و آینه! ای بهترین خواهر! ای بهترین دختر! برایم دعا کن. حالا که من را به سوی خود کشانده‌ای و سکنی دادی. به من بیاموز خوب بودن و خوب ماندن را. در راه کمک و همراهی به دین خدایا دستم را بگیر؛ همان‌گونه که در طول تاریخ دستان بسیاری را گرفته‌ای. صلی الله علیک یا فاطمه معصومه(س) @AFKAREHOWZAVI
. بی‌رنگ و روست دیر می‌گذرد جمعه‌هانجمه صالحی در خستگی و تاریکی دل‌، امید به جان پناه، غروب نفس‌گیر جمعه را قابل تحمل می‌کند. جمعه، فرصتی است برای تجدید همت تا روشنایی امید در قلب ما پدیدار گردد. زمانی که ظهور او رستاخیزی به پا کند، در هر نفسی که می‌کشیم، بوی عدالت خواهد آمد و در هر قدمی، نور او خواهد تابید و جمعه را به عمقی جدید تبدیل خواهد کرد و بوی ظهور در هوا خواهد پیچید و صحن دل، با شادی و نشاط پُر خواهد شد. کسی چه می‌داند شاید مشکل سر دلبستگی‌هاست، باید قربانی کنیم و ببُریم جز او را از دل! کسی چه می‌داند شاید به اندازه یک پرده کشیدن، فاصله است اما دستی برای پس زدن حرکت نمی‌کند! کسی چه می‌داند شاید فهم نمی‌دانم‌‌ها شرم آورده به چهره‌‌مان! کسی چه می‌داند، زمین کِی از کوله‌باری از وحشت زمین‌گیر می‌شود! کسی چه می‌داند، آن ، عصر، غروب، کِی خواهد آمد؟ جمعه فرصتی است برای دانستن‌ها، برای شناخت، برای پیوند و نزدیک شدن به او! @AFKAREHOWZAVI
رابطه‌ی بین عقل با وحی⁉️ ✍مرضیه رمضان‌قاسم رابطه‌ی بین عقلِ ما با وحی، مثل رابطه‌ی چشم‌ با خورشید است. اگر خورشید در وسط آسمان باشد و ما نیز چشم‌مان را باز بگذاریم، به راحتی طی مسیر می‌کنیم؛ ولی اگر چشم‌‌مان را ببندیم، برای هر حرکت‌ِ میلی‌متری‌مان، دچار هول و هراس‌ایم. اگر خورشیدی در آسمان نباشد باز هم نمی‌توانیم‌ قدم از قدم برداریم و برای برداشتن کوچکترین گام، با مشکل مواجه‌ایم. راه نجات، با عقلِ تنها و وحیِ تنها قابل پیمودن نیست؛ بلکه برای حرکت (هدایت) به عقل و وحی به صورت توامان نیازمندیم. آخرالزمان عصری‌ست که حرکت انسان‌ها، از نور به سمت ظلمت بیش از سایر اعصار است. عده‌ای از انسان‌ها از نور، به سمت ظلمت «وَ الَّذينَ کفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات»، بقره/۲۵۷ و عده‌ای دیگر از ظلمت، به سوی نور می‌روند «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»، بقره/۲۵۷ وقتی انسان، غیرِخدایی عمل کند، طاغوت می‌شود و همین موجب ازدیاد ظلمت اوست‌. اما انسانی که خود را تحتِ ولایتِ الهی قرار دهد، مرتباً از ظلمت به سمت نور در حرکت است. أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ هر چه با عقل می‌دَوَم نمی‌رسم به آفتاب، آه ای طلیعهٔ نجات بر دلم بتاب. @AFKAREHOWZAVI
. «شهادت آرمان در جهاد تبیین» ✍زينب نجیب 🔺 شاید بسیاری از ما آرمان عزیز، این فرزند وطن را فقط شهید راه امنیت، آن‌هم از جهت مقابله با اغتشاشگران و ناقضان امنیت و آرامش بدانیم؛ اما این تنها یک پرده از این واقعه‌ی کربلایی‌ است. 🔹 پرده‌ی دوم و شاید اصلی‌ترین پرده‌ی این واقعه‌ی ‌دل‌خراش، شهادت او در جبهه‌ی جهاد تبیین است. او که طلبه‌ای بود در کسوت پرافتخار بسیجی، مسیر تحقق آرمان‌های خود را طلبگی و تلمذ نزد عالمان دین قرارداد تا بافهم درست از دین، مبلغ مبانی، ارزش‌ها و احکام آن باشد. از سوی دیگر وقتی در چنین برهه‌ای از زمان شاهد هتک حرمت‌ها و ناامنی‌ها شد؛ وظیفه‌ی خود دانست درصحنه حاضر شود تا بتواند قدمی درراه احیای امنیت، این درّه گران‌بها بردارد. 🔹 او حتی در این شرایط هم‌، دست از تبیین برنداشت و آن هنگام که برهنه، با بدنی خونین و بی‌رمق بر زمین نشسته بود؛ با لحنی آرام پاسخ مخاطبان بی‌شرافت را که از او بی‌حرمتی و فحاشی طلب می‌کردند می‌داد. او در جهاد خود تعهد و پایبندی به ایمان، آرمان و اهداف دین و انقلاب اسلامی را تبیین کرد. 🔹 از سوی دیگر او چهره حقیقی باور خود به جمهوری اسلامی را به زیبایی به نمایش گذاشت و همچون جمهوری اسلامی هم مظلوم بود هم مقتدر و دقیقا به همین جهت مظلومانه کتک می‌خورد اما مقتدرانه مقاومت می‌کرد. 🔹 در نهایت او از مادر هستی، فاطمه‌ی اطهر (سلام‌الله علیها)، یاد گرفته بود حضور در جبهه‌ی تبیین واجب قطعی‌ست حتی اگر به قیمت لگد خوردن ، سیلی خوردن و در خون خود غلتیدن باشد. به مناسبت اولین سالگرد آرمان عزیز @AFKAREHOWZAVI
. دلبستگان ارباب سرنگون ✍فاطمه شکیب رخ حتما شنیده اید که ۸۰ سال پیش در زمان پهلوی دوم، ایران میزبان نشست سران سه کشور شوروی، انگلستان و آمریکا در تهران بود. میزبان بود؛ اما میزبانی که در روز برگزاری کنفرانس، از آن باخبر شد! کنفرانس چهار روزه ایران، به تصمیم روسای کشورهایی همچون «فرانکلین روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا، «وینستون چرچیل» نخست‌وزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی برپا شده بود و طی آن درباره وضعیت جهان بعد از جنگ جهانی دوم صحبت شد. شاه پهلوی محمدرضاشاه نیز، برای شرکت در کنفرانس راهی محل سفارت گردید، اما در جریان برقراری کنفرانس، چرچیل و روزولت حتی حاضر نشدند، به دیدار شاه بروند و با وی تنها در محل سفارت دیدار کردند! کنفرانس تهران، تنها گوشه ای از سند بی اراده گی دولت پهلوی در برابر دول قدرتمند جهان است! مسئولان مملکتی که روزی بدون اجازه اربابان خویش، اراده نوشیدن آب را هم نداشتند! امروزه با اتکا به اراده ی ملی مردم به نقطه ای رسیده اند که در خانه اربابان سابق خویش، انگشت تهدید را به سوی آنان، بالا می برند! و جالب آنکه، همان رعیتان دلبسته ی سابق کد خدا، با شنیدن این خبر، به جای احساس غرور ملی، نگران پاسخ تهدید اربابان می شوند و فریادهاشان بلند است که عاقل کجا، گنده لات محله خویش را تهدید می کند!!! حال تان همیشه اینچنین مضطر، که با تفکر غربزدگی تان، عمریست، چوب ها بر لای چرخ قطار انقلاب گذارده اید! و دگر باز خوب نظاره کنید که این حرکت رو به قله ی مردم ایران، با وجود امثال شما، هر روز پر شتاب و قوی تر خواهد شد! @AFKAREHOWZAVI