eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
713 دنبال‌کننده
853 عکس
146 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «سنگ قبرنورانی» ✍زهرا نجاتی این روزها هرروز شاهد اتفاقات عجیب‌ آخرالزمانی هستیم. یکی از این اتفاقات آنچه که در این کلیپ می‌گذرد هست. وقتی دین از معنا تهی شود؛ وقتی تجمل و توهم، جای فهم عمیق را بگیرد، حاصلش می‌شود تبلیغ یک چنین سنگ قبری. سنگ قبری که اساسا باید ساده می بود چرا که قرار بوده انسان ها رابه یاد قیامت بیندازد به یاد وعده گاهی که هرگاه در جاده زندگی، سست شدیم، با یادآوری آن، دست از گناه بکشیم. وقتی «جمله نور به قبرش ببارد» را این قدر تهی ترجمه کنیم که بشود با یک لامپ، نور را در قبر فراهم کرد، پس چه انگیزه‌ای برای خوب بودن! بدترین آدمها را هم می‌شود در این قبرها خواباند و ادعای نورانیت کرد اما با تاریکی درونی قبل چه می‌کنیم؟ اگر باور ما به نور در حد چنین چراغی باشد چطور می‌خواهیم «الله نور السماوات و الارض» را درک کنیم؟ چقدر فکر می‌کنیم به تنهایی و سکوت قبر و نیاز ابدی او که درآن خدا کند آرام گرفته باشد! چقدر می‌شود با این خرعبلات، و خزغبلانی از جنس طراحی چهره میت روی قبر، به جنگ با دین و اعتقادات راجع به برزخ رفت؟ کمی فکر کنیم؛ با این کارها، بیشتر روح میتی که به سختی و حقیقتا محتاج خیرات ماست، را به گناهانی دایمی دچار می‌کنیم. مادامی که چهره بی‌حجاب زنان روی قبر ایشان حک شده، مادامی که به جای رعایت استحباب سادگی و برجسته نبودن قبر، دل بدهیم به این تجملات که انسان‌ها را از مخارج مردن هم می‌ترساند، مادامی که به جای جمع کردن توشه در هنگام زندگی، فکر زیبایی قبر مرده باشیم،چقدر داریم دین را از درون تهی می‌کنیم؟! اگر هم بنابه چنین مخارجی باشد، قاعدتا نماز و روزه قضا و پرداخت خمس و دیون میت، چیزی است که باری بزرگ از دوش او برمی دارد. چیزی که دقیقا بازهم نماد بارزی برای ظاهری شدن دین است. مخارج هنگفت احمقانه برای کسی که دیگر دنیا برایش پشیزی ارزش ندارد ودر عوض چشم به راه خیراتی از سوی ماست. این روزها و این شب‌ها که متعلق است به مادرسادات و گمنامی مزارش، زشت است که او را مادر خود بدانیم و در حسرت زیارت مزارش مانده باشیم اما دنبال زینت‌های این چنینی که هیچ نفعی برای اموات ندارند، باشیم. @AFKAREHOWZAVI
«هنر و هنرمند» ✍زهرا نجاتی قصه ناتمام و نه چندان پیچیده هنرمندها، هنوز هم ادامه دارد. قشری که تقریبا بدون هرگونه نظارت برفعالیت‌هایش، زندگی می‌کند، اوج می‌گیرد، شهرت پیدا می‌کند، ثروت می اندوزد و نهایت هم دست خودش است که لگدپراکنی کند یا مثل خانم معصومی، قدردان باشد و به قدر کفاف خودش از همه اینها هم بهره‌مند شود. او نمونه بارز زنی بود که توانست در فضای مسموم هنری خودش را حفظ کند. هرچند اگربخواهیم نگاهی فراتر و تمدنی به این موضوع داشته باشیم، باید اعتراف تلخی داشته باشیم مبنی بر اینکه فضای هنری جامعه ما به قدری از ارزش‌های اسلام و انقلاب فاصله گرفته که در اغلب موارد حتی اگر نیروهای مذهبی و متدین، وارد شوند، به جهت خصوصیت‌های ماهیتی ظهور این تمدن و تکنولوژی از جایگاه غرب و مقایسه شانه به شانه‌اش با غرب، بازهم به صورت طبیعی از جایی به بعد از ارزش‌ها فاصله خواهد گرفت و به جز عده کمی، در جامعه هنری باشکل و شمایل و پرستیژ خاصش مضمحل خواهد شد. اینجاست که باید ارزش گروه هنری عماریار و افرادی مانند مرحوم نادرطالب زاده، پروانه معصومی، حسن جوهرچی، علی سلیمانی و در میان زنده‌ها علیرام نورایی و امیرمحمد زند، دانسته شود. از طرفی در برآوردهایمان، درتعیین شاخص‌ها و ملاک‌های رشد اجتماعی و هنری، باید این را لحاظ کنیم که به لحاظ تمدنی نیازمند هنر متعهدی هستیم که از پایه و اساس مطابق با سیاست صهیونیستی سینما نباشد، دلیل تاکید رهبری معظم از دهه‌های پیش مبنی بر حضور نیروهای متدین و ارزشی در فضای هنرهای تجسمی، نیز همین موضوع است. اگرچه پروانه معصومی و امثال او، قطعا حجت‌هایی برای همه ما در موضوع حرکت خلاف موج، خواهند بود اما همه ما به خصوص قشر مذهبی جامعه، باید تلاش کنیم تا در ابعاد هنری به شکلی گسترده بدون اینکه مطابق فرمایشات امروز رهبری، دچار ویترین و فضاسازیهای منفی و همچنین موانع شیطانی نشویم؛ اما بتوانیم به نحو احسن با هنرمتعهد در جذب جامعه و جوانها، به ارزش‌های دینی و انقلاب قدم برداریم تا به زودی بتوانیم تمدنی صد درصد اسلامی، رقم بزنیم. @AFKAREHOWZAVI
«دزدهای زمان» ✍زهرا نجاتی 🌿همه ما راجع به اهمیت زمان، آگاه هستیم و به خصوص با تلاوت سوره عصر و مفهوم خسارت، اهمیت زمان طول عمر را بیشتر درک می‌کنیم. ♦مشکل خیلی از ما، نداشتن وقت نیست، دزدیده شدن وقتمان است.دزدیده شدن توسط دزدهای قهاری که به محض غفلت، بیست و چهار ساعت روزمان را، بی‌برکت می‌کنند، می‌دزدد و غیرقابل بازگشت‌ترین دارایی ما را می‌ربایند. 👈اما این دزدها که هستند؟ اول و قهارترینشان: رسانه به صورت عام و گوشی و فضای مجازی، به صورت خاص. دوم،نبودبرنامه یا برنامه‌ریزی منعطف. سوم،رفت و آمد و تماس،های خارج ازبرنامه. ❇️درمورد رفت و آمدها که راهکار مشخص است داشتن برنامه‌ریزی منعطف، تا حد زیادی مشکل را برطرف می‌کند. ننشستن پای حرف‌های کم اهمیت و خارج از هدف و ضمن رعایت ادب، برخوردی که نشان‌دهنده علاقه شما به مهمان و ضمنا داشتن برنامه‌ریزی خاص. ❇️برنامه‌ریزی منعطف یعنی تعیین ساعت نهایی برای انجام کارها و تهیه لیستی از کارهایی که بایددر بازه زمانی خاصی، انجام شود و در عین حال قابلیت جبران برای برنامه‌ها. یعنی به جای برنامه‌ریزی برای ساعت 2_4،تعیین ساعت پایان مطالعه درسی دو فصل تا ساعت چهار یا تا ساعت هشت شب. ❇️و اما دزدقهار زمان،گوشی و فضای مجازی که درکنار ایجاد شرایط جدید کسب و کار و آموزش، آسیب‌های منحصر به فردی از دزدی زمان گرفته تا دزدی عقیده و آسیب جدی به خانواده‌ها. اما درموردگوشی، مهم‌ترین نکته، این است که فراموش نکنیم این ما هستیم که تعیین‌کننده هستیم نه گوشی. ما مدیریت گوشی را برعهده داریم و گوشی با همه جذابیتش، چیزی جز وسیله‌ای برای راحت‌تربودن ما و به هدف رسیدن ما نبست. بنابراین باید قبل از رفتن به سراغ گوشی، چند اصل را برای خودمان روشن و قطعی کنیم؛ ۱.زمانی که برای با گوشی بودن، مدنظرداریم. 2،محتوایی که در نظرداریم که درگوشی جستجو و دنبال کنیم. 3.محدودیت بسته‌های اینترنتی و ترافیکی متناسب با برنامه‌ریزی کلان ماـ 4.انتخاب فضای مجازی و بستر مورد استفاده و تعیین زمان استفاده از آن، مثلا پخش فیلم، یک ساعت، محتوای اینستاگرام، نیم‌ساعت، سخنراتی، یک ربع. و.. 💠برای مدیریت بهترزمان دو نکته را مدنظر داشته باشیم: بعضی عوامل مثل خدمت به مردم و بیداری صبحگاهی، وقت تلف نکردن و تلاوت سوره قریش، عوامل مهمی برای برکت در وقت هستند. 💠 تعداد زیادی ازکارها قابل ادغام درزمان واحد هستند: ورزش و تماشای تلویزیون در منزل، ذکر گفتن و بستن خوراکی بچه ها یا آشپزی و ظرف شستن و گوش کردن فایل‌های درسی صوتی یا سخنرانی و.. 👈مراقب جواهرگرانبهای عمرمان باشیم.👉 @AFKAREHOWZAVI
. چندفرزندی و اسنپ ✍زهرا نجاتی سفر به قم به پایانش نزدیک می‌شود و ما در سفر بی ماشین ناچار به گرفتن اسنپ شدیم و این یکی دیگر ازجلوه‌های تعارض تشویق به فرزندآوری و عدم وجود زیرساخت و فرهنگ عمومی را به رخمان کشید. یکی از رانندگان محترم که با کلماتی نسبتا گویا روحمان را نوازش کرد، پله قبل از کلمه ماشین جوجه کشی را به کار برد و تعدادی از آنها، ترس از سوارکردن بیش از چهار نفر داشتند.البته در بیشتر سفرهای من، پنج فرزند همراهم بودند و واکنش‌های راننده‌ها در رنجی از «ماشالله تا چندتا هستید و جا نمی‌شید و دوتا ماشین بگیرید و یک ماشین بزرگتر می‌گرفتید و سفارش مینی‌بوس چرا ندادید.» شامل می‌شود. با اینکه به لطف تاکید رهبری و خانواده‌های ولایتمدار، نگاه عمومی در سطح جامعه نسبت به این موضوع، کمی بهبود پیدا کرده اما موضوعات زیر ساختی مثل ماشین‌های کوچک ایرانی، هزینه‌های بالای حمل و نقل و سفر، ترس از آینده شغلی و تحصیلی و موضوعاتی از این دست، هنوز جای زیادی برای تغییر و بهبود دارد. البته ما از همین فرصت‌های اندک هم برای نشان دادن ابعاد رضایتمندی و تبلیغ بیشترچندفرزندی، استفاده کردیم، اما واقعیت این است که تا زمانی که پازل زندگی‌های آپارتمانی، حذف حیاط از ساختمان، تجملات و هزینه‌های غیر ضرور در کشور وجود دارد،تنها با تکیه برموضوعات فرهنگی، نمی‌توان این معضل بزرگ را حل کرد. بلکه باید با تکیه بر تقویت توحید، تقویت و بالا بردن درک ولایتمداری و وطن دوستی و البته اصلاح این امور و اموری از این دست مثل خانه و ماشین و اصلاح فرهنگ عمومی جامعه و اقتصاد جامعه، گام‌هایی موثرتر و بیشتر در راستای معضل کم جمعیتی برداشت. @AFKAREHOWZAVI
. "بسوزد پدرجهل" ✍زهرا نجاتی به مناسبت هفته تکریم زن و روز مادر برآن شدیم تا با چند یادداشت این موضوع همیشه غریب و تحریف یافته را بررسی کنیم. مشکلات زن جامعه ایرانی از کجا آب می‌خورد؟ ۱.جهل درد بزرگی است که روی ابعاد گسترده زندگی تاثیر می‌گذارد. از پیچیدگی‌های دنیای امروز این است که علی‌رغم اینکه افراد در تمام سنین و قشرها زیر بمباران اطلاعاتی قرار دارند اما پراکندگی، سطحی بودن اطلاعات،شایعه پردازی و عدم صحت‌سنجی اطلاعات! باعث می‌شود افراد علاوه بر اینکه اطلاعات کاملی نداشته باشند؛ دربعضی موارد به جهل مرکب نیز مبتلا باشند. که فرمود:"آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند" زن امروز جامعه ایرانی؛محاسن معدود و محدود زندگی زن غربی را چنان پرطمطراق دریافت می‌کند و ازسویی نسبت به حقوق زن در اسلام و ظلم اکثر جوامع غربی و شرقی نسبت به زن_علی‌رغم دسترسی به اطلاعات- چنان بی‌خبر است که تنها حقوق پایمال شده خود را می‌بیند و از حقوقی که به یمن و برکت اسلام و جمهوری اسلامی؛ در جهان منحصر به اوست؛ بی‌خبر است(برای درک بهتر این موضوع شما را به کلیپ زن هیجان‌زده از خوانش عبارات قرآنی نفقه؛ که پیش از این منتشر شد؛دعوت می‌کنم) از سوی دیگر دامنه این بی‌اطلاعی؛ تا بی اطلاعی از مهارت‌های زیست زندگی سالم در درجه اول به عنوان انسان سالم و در درجه دوم؛ به عنوان زن، گسترده می‌شود. بی‌اطلاعی که در میان عموم، گریبان‌گیر مرد و زن و پیر و جوان است و باعث و بانی خیلی از مشکلات، افسردگی‌ها، ناکامی‌های فردی و خانوادگی و آسیبهای اجتماعی است‌. موضوعی که علی‌رغم اذعان به اهمیت وافرآن؛ هنوز هم درنظام آموزشی ما جایگاه خودش را پیدا نکرده و تنها در سطح جامعه به برقراری کارگاه‌های خصوصی و گاه حتی فاقداصول کارشناسی بسنده شده است. چیزی که از حوالی سال ۱۹۷۵؛ در جهان به عنوان آموزشهای چندگانه مهارتی برای همه؛ ضروری دانسته شد‌. اهمیت این موضوع تا جایی است که کارشناسان اهمیت این آموزشها پیش از ازدواج را حیاتی می‌دانند ولی هنوز سطح این آموزش‌ها درحد چندگزاره ساده و فاقد جامعیت و تک بعدی، باقی مانده است.. 🍃ادامه دارد.. @AFKAREHOWZAVI
«مثل آنها» ✍زهرا نجاتی ❇️هر قدر فکر می‌کنم، دلیلی غیر از عشق به قد کشیدن جان و روح آدمها، نداشته که امثال شهید زین الدین خبر بدهند از اینکه اگر شب جمعه یادش و یاد شهدا کنیم، مارا پیش اباعبدلله(علیه السلام) یاد می‌کند. 🔹اول که عجب اعتقاد راسخی به اینکه شهید همنشین اباعبدلله است در شب جمعه. 🔹و دوم اینکه شهدا تک خوری بلد نبودند. جامع اندیش بودند برای آدم‌هایی با افق نگاه آنها، بد و خوب بودن فعلی ما چندان مهم نیست، رشد کردنمان مهم است. مهم نیست که چقدر عقب افتاده‌ایم؛ می‌خواهند دست بگیرند، می‌روند که کار راه بیندازند. 🔹برای همین است که شهید صفری و خیلی‌های دیگر قول شفاعت می‌دادند و قول کار راه انداختن. 👈این یعنی نه تنها خودشان یقین داشتند به اینکه شهادت چه جایگاهی دارد، بلکه تلاش می‌کردند هم برای بقیه جا بیندازند، هم قصد داشتند دستگیری کنند. 🔹حال آنها با حال آدم‌ی از جنس من، که اگر هم برای شهادتش دعا کند، از جنس احتیاج به بخشش گناهانش است، فرق می‌کند. 🔹هرچه که بوده آنها همین قدر جانفدای اجتماع بودند. نگاهی شبیه انبیا و اهل بیت داشتند که برای نجات آدمها نه تنها بروند که از آن سوی عالم هم دستگیری کنند. و کسی چه می‌داند شاید یک درس از آنها این باشد که جامعه نگر باشیم و جامع نگر. دلسوز جامعه باشیم و رشد اجتماعی. 🔹حالاتصور کن آنها اگر در فضای کنونی کشور بودند، در بوق ناامیدی می‌دمیدند و مثل بعضی کوتاه نظران، دم از طلبکاری و ضایع شدن خونشان می‌زدند یا تلاش می‌کردند اوضاع را بهبود ببخشند و برای آن از انتخاب خوب و مطالبه پس از انتخابشان دم می‌زنند؟! 🔹 فکر می‌کنم حس عشقشان به مردم، باعث می‌شد دومی را انتخاب کنند. طبیعتا اگر کسی علاقه‌مند آنهاست باید به عشق ملت و میهن، همین انتخاب را بکند. یادمان باشد 👈انتخاب آخرین کار ما نیست؛ بلکه مطالبه پس از انتخاب، از فرد فرد نمایندگان، به همان اندازه مهم است. اگر کسی به دنبال اصلاح رویه است. 👉 و همین. شادی روح امام و شهدا و مادرها و پدرهای زیرخاک، صلوات @AFKAREHOWZAVI
«ظلمی که بیشتر شد..» ✍زهرا نجاتی 🔹داشتند زندگیشان را می‌کردند.سرگرم خانه‌داری و بچه‌داری بودند. با بد و خوب زندگیشان می‌ساختند. نه که بهشان ظلم نشود. کی بوده که دنیا خالی از ظلم باشد؟ اصلا مگر حالا بعد این همه سال و بلا و جنبش و راهپیمایی و نهضت و چه و چه، ظلم کم شده؟ 🔹 مگر جز این است که مثل قانون پایستگی انرژی، پابرجا مانده و فقط شکلش تغییر کرده؟ 🔹اما موضوع این است که حیله ناجوانمردانه، همیشه بد است. اینکه سر عده‌ای رابا شعار کار و آزادی، شیره بمالند، بعد درکشوری مثل فیلیپین با برعکس همان حرف‌ها، همان بلا را سرزن‌ها بیاورند، پلیدانه است. این که به اسم کار و اشتغال و درآمد و این حرف‌ها، زن‌ها را از کنج خانه و آغوش شوهر و بچه بیرون بکشند؛ بعد به اسم آزادی و اشتغال، نصف مردها، حقوق بدهند و عاقبت همه چرخ‌های صنعت به جای زن‌ها، به نفع یک تعداد سرمایه‌دار وکارخانه‌دار مد و لباس و رستوران‌دار، بچرخد و از بالای جنبش سال1960، شرکت‌های داروسازی و پورن به بیشترین درآمدها برسند، درد دارد. 🔹حقیقت ظلمی است که جز اینکه خود شیطان به آن عده الهام شیطانی کرده باشد، راه ندارد. حالا که حدود هشتادسال از آن سالها می‌گذرد و نواده‌های زن‌هایی که کاغذ دستشان می‌گرفتند و شعار «، my body my choic» می‌دادند، به تظاهرات می‌آیند و برای برگرداندن آزادی‌شان که قبلا داشتند، شعار می‌دهند تا این حجم از تجاوز و سقط اتفاق نیفتد. تازه تشت رسوایی شان دارد ازبام جهان می افتد.جوری که انقلاب 1401شان زمین بخورد. واقعیت این است که زن هماره تاریخ، مورد اجحاف بوده و این جنگولک‌بازی‌ها به جز اینکه شکل ظلم را تغبیر داده و از مثلا مالک نبودن و شغل نداشتن در دهه های چهل و پنجاه میلادی فقط در غرب، به این رسانده که بتواند شغل داشته باشد و خودش مالک چیزی شود، لطف خاصی درحقش نکرده. در اسلام ما 1400 سال پیش، زنی پشت تریبون می‌رود و سخنانی می‌گوید که لرزه بر اندام خلیفه اسلامی، می‌اندازد اما حوالی سال 1980،در امریکا زنی که مدرک دکترا دارد، به جرم تعریف آزادی زن و طلب آن، به اعدام محکوم می‌شود. 🔹قصه ظلم به زن، شاید از دفن شدن همراه همسر در برخی مناطق آسیا، تبدیل به این شده که بدنش و صدایش را برای لذت هر هرزه و نامردی، به رایگان به تاراج بگذارد، اما نتوانسته اصل انسان دانستن و جایگاه زن به عنوان مادر و همسر و جامعه ساز و پایه فرهنگ جامعه، جا بیندازد چیزی که در ایران ما به برکت انقلاب و نگاه امامین انقلاب، سالهاست جاافتاده و حالا همان حرف‌ها که در جامعه خودشان صدق می‌کند، را با دروغ، در جامعه ما طلب می‌کنند. 🔹حالایی که در عصر ارتباطات، دروغ‌هایشان لو رفته و دنیا فهمیده اسلام چه حرف‌هایی برای زن دارد و چه حقوقی برای او دارد، از ارث از همسر بگیر تا حق طلاق و نفقه زن صاحب فرزند از شوهر تا حق زن بر شوهرش تا حق مادری تا حق خاله و دختر. 💠امروز روز جهانی زن است و زنان دنیا قرآن را که باز می‌کنند، تنشان از دروغ‌هایی که تا به حال دنیا، از حق زن در اسلام، برایشان بافته شده، می‌لرزد. 🔹روز جهانی زن (هشتم مارس) به هرآن‌کس که چشم روی حقایق نبسته، به هرکس که زنانگی‌اش را قدر می‌داند، به هرکس که قائل به این است که اسلام خیلی بیشتر از سایر تمدنها، حق زن را رعایت و اصلا زنده کرده، به همه مادرها و زنها، مبارک. @AFKAREHOWZAVI
« این روزها که می‌گذرد هرروز در انتطار آمدنت هستم...» ✍زهرا نجاتی 🔹تویی که خیلی‌ها تلاش می‌کنند نباشی. در عوض بودنت لبخند می‌اندازد روی صورت مهم‌ترین کسان زندگی‌مان. سه گانه ضلع سوم عاشقی‌هایمان. 🔹بودنت چنگی است در صورت خیلیها: همه آنها که دارند تلاش می‌کنند شیعه را منکوب کنند. مسلمان را نیزـ 🔹همه آنها که چند وقت است در میانمار و حالا نزدیک چهارماه است در فلسطین دارند نسل کشی می‌کنند تا امثال تو نباشید. 🔹تا او که آمدنی است، بی‌یار بماند. و برای این همه، خیلی نقشه کشیده از سبک زندگی و جنگ اقتصادی بین شیعه‌ها بگیر تا همین بمیاران دائمی فلسطین و غزه. تا یمن و کودکانی که هرروز به جرم زنده بودن حذف می‌شوند تا لشکر شیطان بیشتر قدرت بگیرد و خون آشامان پلید، بیشتر عمر کنند. 🔹برای تو می‌نویسم. تویی که حتی اگر کاری نکنی، نفس بودنت، همان لبخند زیبا و رضایت روی لب افضل خلایق خداست. برای تویی که بعضی می‌گویند:« آوردنت به جهان ظلم است» اما من می‌آورمت. چون عقیده دارم با یک گل خیلی خوب هم بهار می‌شود؛ 🌸تو باید بیایی و حق را فریاد کنی. جایی میان خلایق، از خالق بگویی. باید ییایی و کسی را دستگیری کنیـ. باید مایه خشم دشمن خدا و شادی حبیب خدا باشی. تو باید کاری کنی در این جا، حتی اگر کارستان نبود. 🌸 اعتقاد دارم با یک گل بهار می‌شود و تو باید همان گل باشی و در کنار گلستان نسل جدید، کارها کنید و سنگها بردارید و خدمت، ها کنید. آری! برای تو می‌نویسم: این روزها که می‌گذرد هرروز، در انتظارآمدنت هستم... @AFKAREHOWZAVI
«نوروز باستانی» ✍ راضیه کاظمی زاده مشغول آماده کردن آخرین سفره ی افطار ۱۴۰۲ می شوم، سفره را می چینم و به رسم هر روز اهل خانه را دعوت میکنم، همه دور سفره می نشینیم، صدای اذان پخش میشود، طبق عهدی که بسته ایم، همه با هم در این لحظه ناب برای ظهور یگانه منجی عالم بشریت دعا می کنیم و با خواندن «اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا» روزه ی خود را افطار می کنیم! دخترم که امسال روزه اولی است، با صدایی که خوشحالی در آن موج می زند، میگوید:« آخ جون! چند ساعتی بیشتر به تحویل سال نمانده است»! ناخودآگاه نگاهم به عقربه های ساعت گره می خورد، تنها یک چیز در ذهنم مرور می شود، «امسال هم گذشت اما خبری از مهدی فاطمه عجل الله نشد»! خیال می کردم با دعاهایی که در سحر و افطار می کنیم او حتما خواهد آمد، اما ..! با خود می‌گویم هنوز چند ساعتی مانده است، شاید این سال جدید، سال ظهور مولایم باشد! پوزخندی میزنم و این خیال را از صفحه ی ذهنم پاک می کنم! اینبار احساساتم کنار می روند و پای عقل به میدان باز می شود، و شروع به چیدن صغری و کبری منطقی می کند برای نیامدنش! عقل راست می گوید مگر جز دعا برای آمدنت چه کرده بودیم؟! شاید این دعا کردن هم لقلقه ی زبانمان شده است که ناخواسته بر زبان جاری می کنیم، مگر غیر از این است که ما برای آمدن همین «نوروز باستانی» از ماه ها قبل در تکاپوی خانه تکانی و خرید انواع وسایل و لباس نو می شویم؟! مگر غیر از این است که نه تنها ما، بلکه کشورمان برای این عید آماده می شوند و همه با آمادگی کامل به استقبال او می رویم؟! اما بمیرم برای مهدی فاطمه که قرن ها در انتظار است و کسی هنوز آمدنش را نمی خواهد و حتی به اندازه ی یک «نوروز» که تنها رسمی باستانی است، برای آمدنش هیچ سعی و تلاشی نمی کند! نه خانه هایمان را تمیز می کنیم، نه فرزندانمان را برای استقبال از او آماده می کنیم، نه حاضریم به خاطرش دست از گناهانمان بکشیم ... و فقط تنها نشسته ایم و دلخوش کرده ایم به دعاهایی که شاید از ته دل باشد، اما... نمی دانیم که تنها دعا کردن کافی نیست، دیگر باید وارد میدان عمل شویم، باید دست از گناهان و خطاهایمان برداریم، باید دلمان را پاک کنیم از گرد گناهانی که مانع آمدنت می شوند، باید به جایی برسیم که تنها فکرمان این باشد که چه کنیم تا مهدی فاطمه عجل الله بیاید؟! باید خط کش برداریم و هر روز خودمان را محک بزنیم! تا شاید لیاقت پیدا کنیم تا پذیرای حضور مولایمان شویم! آقای من! بهار بی شما، مانند یک روز آفتابی در وسط زمستان است که کسی با دیدن آفتاب، گمان نمیکند که بهار آمده است! خواستم، آمدن بهار را تبریک بگویم اما هر چه فکر میکنم، ما بدون مولایمان بهاری نداریم! به امید آن روزی که همگی به استقبال مولایمان رویم، همانگونه که به استقبال بهار می رویم🤲   @AFKAREHOWZAVI
. آیا یادمرگ باعث ناامیدی می‌شود؟ ✍زهرا نجاتی بعضی پدرها و مادرها، فکر می‌کنند اگر چندقسمت زندگی پس از زندگی ببینند، اگرهرهفته یا هرچند هفته به امواتشان سر بزنند، یا اگر روضه گوش کنند، یا به هرطریقی یاد اموات کنند، ممکن است افسرده شوند! اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که بخشی از افسردگی ما ناشی از ترس است و بخش اعظم ترس ما ناشی از جهل. عده‌ای از ما، معلومات کمی نسبت به مرگ داریم. از زیاد کردن آنها هم به خاطر حرف زدن از مرگ، می‌ترسیم. در واقع بیشتر ترس‌های ما، به همین دلیل هستند. ما از موهومات، می‌ترسیم. از چیزهایی که هم می‌دانیم_ در واقع نامی از آنها شنیده‌ایم_ و هم نمی‌دانیم چون داده‌های درهم و اندک داریم. بنابراین، راه مبارزه با بخشی از افسردگی و بخشی از ترس‌هایمان، آگاهی است. آگاهی عالمانه، نه خرافی. به همین دلیل است که یاد مرگ و آگاهی از عالم آخرت، انسان را دچار افسردگی نمی‌کند. بلکه اگاهی از حقیقت روح و واقعیت مرگ و آنچه در عالم دیگر برای روح ابدی و جاودانه انسان رخ می‌دهد و توجه به این نکته که نابودی برای انسان وجود ندارد بلکه وقتی انسان پا به این جهان گذاشت، ابدی خواهد بود، به ازبیت رقتن ترس از مرگ،کمک می‌کند. در مورد نوجوانان و کودکان نیز همین‌طور است. 🔹نکته دیگر این است که ما به بعضی موضوعات افسردگی آور دیگر توجه نمی‌کنیم، مثلا موسیقی‌هایی که باب شده و همه در وصف عاشقانه‌های به کام رسیده و ناکام هست، بی برو برگرد موجب افسردگی است. چه از باب تجدید خاطرات برای کسانی که عزیزی از دست داده‌اند، چه از باب احساس ناکامی برای کسانی که تجربه عشق موفقی نداشته‌اند. و واقعیت جامعه ما به خصوص در مورد نوجوانان، حاکی از اعتیاد این نسل، به این جنس موسیقی است. آن هم در شرایطی که موسیقی حتی اگر عاشقانه باشد، می‌تواند با تحریک و تشدید احساسات، منجر به بازخوردهای منفی حتی به شکل‌های دیگر هیجان، از جمله هیجان جنسی باشد. بنابراین شناخت و آگاهی درست از منابع ترس و استرس، می‌تواند راهی به کاهش ترس و اضطراب داشته باشد..یاداوری توام با آگاهی صحیح و به اندازه، نقش بسزایی در خودکنترلی و نیز تنظیم روابط انسان با خدا و انسان با اجتماع دارد. برای همین است که اتفاقا در دین به یاد مرگ،خیرات اموات،فراموش نکردن آنها، رفتن به زیارت اهل قبور تاکید شده است. @AFKAREHOWZAVI
. ❇️رنگ امید❇️ ✍زهرا نجاتی می‌گوید: قلبم درد می‌کند. توان مبارزه ندارم. اصلا جای خالی سید ابراهیم را مگر می‌شود پر کرد؟ بعید است کسی بتواند جای خالی‌اش را پر کند. واداده بود. خودش می‌دانست. پیچ و مهره جهاد تبیینش شل شده بود. داغ سختی دیده بود. داغ سختی دیده بودیم.اما مگر می‌شد چشم بست روی آرمان های سیدابراهیم؟ مگر می‌شود چشم بست روی دَوِش‌های سیدابراهیم که به شوق تعالی ایران، بی وقفه ادامه داشت؟ مگر غیر از این است که سید، حسرت استراحت و خستگی و ناامیدی را برای همیشه روی دل بدخواهانش گذاشت؟! اصلا خصوصیت عجیبش این بود که نه نا امید می‌شد نه هیچ عاملی باعث می‌شد انگیزه‌اش،حتی اندکی کاهش پیدا کند. 🔹کسی مثل او نیست؟ باشد قبول! شبیهش چه؟!! در مسیرش چه؟ در مکتبش چه؟ کسی که بیشترین شباهت به او داشته باشد، چه؟ 🔹میدانی که ناامیدی، بدترین است همان است که دشمنانمان تمام تلاششان را کرده‌اند بر سرمان بیاید! و دقیقا همان است که سیدابراهیم برای از بین بردنش، جانش را هم داد. 🔹پس برای پاسداشت سیدابراهیم باید یاعلی گفت. باید برخاست. هر قدر هم سخت باشد. باید برخاست و با ترازهایی که سیدابراهیم برای ریاست جمهور، تعیین کرد، شادی روح او را فراهم کرد. همان ترازهای تقوا، اخلاق انتخاباتی و مناظراتی، کارنامه درخشان، ساده زیستی، پرکاری، دامن نزدن به حرف و حدیثها، کار کارشناسی و اصولی، رعایت اولویتهای رهبر و نظام برای خدمت و.. 🔹سیدابراهیم مردی از مردان این سرزمین است، سرزمینی که بدون شک صاحب اصلی آن، حضرت صاحب الزمان است و بدون شک، به پاس خون هزاران سید ابراهیمش، سبز رقم خواهد خورد. سبز سبز به رنگ امید. @AFKAREHOWZAVI