eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
738 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
207 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
«خبری که بر زندگی نمی‌چرخد» ✍️فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین مدتی است که هرگاه در فضای مجازی به خبرخوانی مشغول می‌شوم جز اخبار ناامید کننده، چیزی نمی‌بینم؛ به‌راستی چرا در فجازی خبررسانی مبتنی بر انتقاد و تشنج می‌چرخد؟ جالب آنکه در این گوی ربوده، حتی مدعیان دلسوز وطنی نیز با لبه‌های تیز انتقاد خود پیشرو شده‌اند! مگر نشنیده‌اند که حضرت آقا مکرر بر امیدآفرینی در بین جوانان تاکید دارند! مگر نه اینکه افکار ما تمام زندگی ما را ساخته و رویاهای دیروز ما اهرم حرکت امروز ما در زندگی شده‌اند؟ پس چرا شما مدعی ولایت‌مدار هر روز با ترزیق انواع اخبار و‌ گفتمان منفی از گوشه و کنار این کشور، حال شنونده را به ناخوشی می‌کشانید؟! بگذارید کمی آرام باشیم، باور کنید که در این دنیا به یک گلدان که شکوفه داده هم می‌توان دلخوش بود! باور کنید که هوای سرد زمستان هم می‌تواند دلچسب باشد، اگر که حال‌مان خوش باشد. بگذارید یکدیگر را به زندگی امید دهیم، از خوبی‌ها و‌ روشنی‌های دنیای‌مان بگوییم؛ هرچند که گفتارمان را به خیال‌پردازی متهم کنند! @AFKAREHOWZAVI
سرد است هوا بیا وضویی بکنیم در عشق دوباره جست و جویی بکنیم گرمای دل هموطن خود باشیم در مصرف گاز صرفه جویی بکنیم ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین @AFKAREHOWZAVI
❗️سقوط ✍ سیده‌الهام‌موسوی، عضو تحریریه مجتهده امین روز گذشته سریالی خانگی با عنوان سقوط را تماشا کردم، که درحال حاضر دو قسمت از آن پخش شده است. ازجمله موضوعات پرداخته شده در فیلم عبارتند از: ۱)جوانان ۲)بیکاری ۳)فعالیت‌های قوی دشمن فیلم به زندگی زنی که منتظر همسر خود است پرداخته که همیشه دیر به خانه برمی گردد و این دیر آمدن گاهی یک ماه هم طول می‌کشد. اما زن به‌خاطر علاقه و برای حفظ زندگی مشترک حساسیت چندانی از خود نشان نمی‌دهد. موضوعی که باعث ناراحتی و نگرانی‌اش شده بود تغییر وضع مالی همسرش،که از یک زندگی معمولی و سطح پایین به زندگی اشرافی رسیده بودند و... غرض از معرفی این فیلم پرداختن به نکات بسیار مهم است، که دغدغه اصلی جامعه محسوب می‌شود. در حال حاضر کمتر انسانی پیدا می‌شود که با وجود مشکل مالی پایبند اعتقادات خود بماند. در این وضعیت، وظیفه حکم می‌کند، تا با مطالعه بیشتر، بینش و بصیرت خود را افزایش داده و بتوانیم با معرفی صحیح مکتب اسلام و تشیع و همچنین اهل بیت علیهم السلام قدمی بلند درعرصه جهاد تبین برداریم. گرچه در این فیلم نقش اصلی را جوانی از اهل تسنن برعهده دارد اما به این معنا نیست که جوانان شیعه هم خطا نمی‌کنند. @AFKAREHOWZAVI
🔖۲۶دی ماه، طلیعه‌ی پیروزی با روشن شدن جرقه‌های اولیه انقلاب و فشار نیروهای مخالف رژیم و هماهنگی قیام های مردمی به رهبری امام خمینی (س) و کشتار 17 شهریور و برگزاری مراسم چهلم های مختلف شهدا در تهران، تبریز، اصفهان، مشهد و ...، و اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت و چاپ مقاله توهین آمیز احمد رشیدی مطلق علیه امام، کنترل امنیت کشور از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج شد و پایه های اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شاه گردید. امام فرار شاه را اولین مرحله پیروزی خواندند و این واقعه را در حرکت تکاملی ملت مهم دانستند. امام از فرار شاه با عنوان طلیعه پیروزی یادکردند و فرمودند:«رفتن شاه، پیروزی نیست بلکه طلیعه‌ی پیروزی است. و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض می‏کنم و باید توجه داشته باشند که همان طوری که طلیعه پیروزی است، طلیعه خلع سلطه اجانب است‏.» (صحیفه امام، ج ‏5، ص 484) بعداز فرار شاه حضرت امام می‌فرماید: «شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملت های مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت می‏ توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد، و به مقصد- هر چه دشوار باشد-رسید.» (همان؛ ص: 486) @AFKAREHOWZAVI
🔖درس بزرگ ✍️ ریحانه حاجی زاده، عضو تحریریه مجتهده امین از کرونا آموختیم جواب امر به‌ معروف و نهی از منکر "به تو چه"، نیست! آلودگی یک نفر می‌تواند به همه سرایت کند. شهدا هم همین را از ما می‌خواستند تا حقی پایمال نشود. جان آدم‌ها به یکدیگر وابسته است. پس مواظب حمله‌ی همه‌ جانبه‌ی دشمن باشیم! @AFKAREHOWZAVI
✍️طیبه فرید گفتم: «فلانی از چشمم افتاده! » بالبخند نجیبی گفت: «خب برش دار فوتش کن بذارش سر جاش! خدا یه عمره با ما همین‌کارو می‌کنه…» @AFKAREHOWZAVI
🔖آخر داستان تو ✍️طیبه فرید تیر آخری که نشست در تنت، پژواک افتادن آخرین پوکه در حافظه‌ی حساس زمان پیچید! فرشته‌ها جلوی جوخه اعدام! نه !نه!جلوی معراج شهدا سجده کرده بودند. واذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم الا ابلیس ابی واستکبر و کان من الکافرین. مگر ابلیس! تو‌ که بالا رفتی پیچ امین الدوله تو را در آغوش گرفته بود و پر از گل شده بود! گل‌هایش ریخت روی سر و صورت فرشته‌ها. بوی گلاب قمصر کاشان همه جا را پر کرده بود. بوی پیچ امین الدوله. مردم همگی در خواب بودند الا اندکی. بگویم تراژدی سحر بیست و هفت دی یا بگویم به خدای کعبه رستگار شدی؟ من می‌نویسم غم تو می‌خوانی فوز. هنوز گل‌واژه‌های آیات روی لبت خشک نشده! در عکس هم پیداست! از چشمهایت داشت الاسلام یعلوا ولایعلی علیه می‌بارید! کارشناس خارجی در هیبت ابلیسی که استکبار ورزیده بود پیش آمد! آمد که مطمئن شود تو کشته شدی، عکس را گرفت کنار صورتت! لبخندی وقیح صورتش را پر کرد... 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿فرصت شکفتن ✍️مرضیه رمضان قاسم مادر بزرگ خدابیامرزم از بس مهربان بودند، بین ما نوه‌ها دعوا و مشاجره بود؛ چون همه‌ می‌خواستیم مادر بزرگ را برای همیشه منزل خودمان نگه داریم. وقتی مادر بزرگ می‌آمدند منزل ما خدا دنیا را به من می‌داد، می‌دویدم کفش و چادرش را قایم می‌کردم و می‌گفتم: «اومدن‌تون با خودتون بود اما دیگه رفتن‌تون با خودتون نیست.» مادر بزرگ خنده‌ی کش‌داری می‌‌کردند و می‌گفتند:«نه اومدنم با خودم بوده، نه رفتنم.» مادر بزرگ درست می‌گفتند، ما آدم‌ها بدون هیچ اختیاری به دنیا آمدیم، نه آمدن ما در این دنیا با خودمان بوده و نه رفتن‌مان دست خودمان است. اما اگر این مدت زمانی که در دنیا مهمان هستیم، را قدر بدانیم و با ابزار عقل، تفکر و قدرتی که داریم از اختیار تکوینی و تشریعی که به ما اعطا شده خوب خوب بهره ببریم، آن وقت است که قیمتی می‌شویم مثل مادربزرگ، آخر مادربزرگ تاسی کرده بودند به رسول گل‌ها "خاتم‌الانبیا"، گل سرسبد عالم خلقت‌‌. آری ما هم‌ می‌توانیم سوگلی بشویم، آن هم نه فقط سوگلی فامیل‌ها، بلکه بالاتر، سوگلی در دنیا و آخرت، آن وقت است که غنچه‌ی وجودی‌مان تبدیل شده به گُل، آن هم گُل همیشه بهار... @AFKAREHOWZAVI
👆 سلفی مرزبانان کشور در سرمای ۲۵ درجه زیر صفر ⛔بعضی کارها تعطیلی نداره حتی اگه خیلی سرد باشه خدا حافظ و نگهدارتون باشه سربازان وطن🌷 انجمن_تاریخ_جامعه_الزهرا @AFKAREHOWZAVI
. ✉️برای آنی ✍️زهرا سبحانی ،عضو تحریریه مجتهده امین این روزها من هم باید مثل مردم سرزمینم از زن می‌گفتم، از بانویی که نمی‌شناسی، می‌گفتم، از حس مادری که تجربه نکردی و از مادرم که دیگر... دوست ندارم بگویم"نیست" چون با تو در این مورد هم عقیده‌ام که مادرها ابدی هستند و حتی اگر جسم‌شان نیست خاطره‌هایشان آن‌قدری زنده‌اند که تنهایی‌مان را پر کنند. با این حال ترجیح دادم برای تو بنویسم، برای تویی که "مادر‌" نقطه‌ی عطف نوشتن‌ت بود... در این یک هفته‌ای که تو را شناختم، بارها برایت دست به قلم شدم، آن‌قدر نوشتم و دور ریختم و با اگرهایم کلنجار رفتم که خروجی‌اش، فقط روانه شدن کاغذپاره‌ها به سطل بازیافت بود. آخرسر هم به خودم گفتم:«حالا یک نفر حرفی زده چرا باید برایم مهم باشد که چه می‌گوید؟!» ولی راست‌ش را بخواهی دلم نیامد که ندانسته بروی، بروی به جایی که من آنرا آغاز حیات می‌دانم و تو آخر حیات؛به‌ویژه اینکه معتقد باشی نویسنده کارش "حقیقت گفتن" باشد. شباهت من و تو کم نیست؛ هردو در سن 34سالگی اولین داستان‌هایمان دیده شد، هر دو طعم تلخ بی‌مادری را، بعد از تحمل درد و رنج یک دوره‌ی طولانی در بیمارستان‌ها، چشیده‌ایم؛ هر دو دغدغه‌ی زن‌ها را حداقل بارها در بیان تکرار کرده‌ایم و هر دو هم از اسرائیل بدمان می‌آید، اگرچه تو آن را استعمارگر می‌دانی و من آن را غاصب. با همه‌ی این‌ها، اصلا مثل هم فکر نمی‌کنیم چرا که من پایبند اصول‌ام و تو اصلا از اصول نمی‌دانی؛ همان اصولی که من آن‌ها را "حصار امن" دوران زندگی‌ام می‌دانم و تو ندانسته آن را "محدودیت مطلق" می‌خوانی؛ همانی که چهارده سالگی‌ام را در اوج حساسِ احساسات، امنیت بخشید و تو بدون آن، به فکر سقط جنینی بودی که خواسته و ناخواسته، سر راهت سبز شده بود! خاصیت حصار امن‌ام فقط این نیست؛ مثلا در زمانی که خسته از مدرسه به خانه باز می‌گشتی، پدرت را دیدی که داشت مادرت را می‌کشت! حال آنکه بازگشت من از مدرسه مواجه بود با مادری که عشق‌ش را در پختن غذای محبوب بابا، به نمایش می‌گذاشت. شاید بگویی قیاس من و تو از اساس درست نیست! به هر حال پنج دهه اختلاف سنی چیز کمی نیست، قبول! اما با همه‌ی این‌ها، اگر بخواهم تو را حتی با بی‌بی‌جانم که دقیق همسن و سال توست مقایسه کنم بازهم به تجربه‌های تلخ تو نمی‌رسد. آن زمان اگر چه ایران دستخوش بی منطقی و غرب‌زدگی پهلوی‌ها بود؛ اما با این حال مادربزرگم عروس چهارده ساله‌ی خانه‌ی مردی شده بود که برایش جان‌ فدا می‌کرد. بی‌بی جان تا خود مرگ از خوبی‌های مردش می‌گفت، مردی که در آستانه‌ی چلچلی‌اش او را به خاک، سپرده بود. نمی‌خواهم به دروغ ادعا کنم که اصلا لحظه‌ی تلخی بینشان نبوده، نه! ولی برای کسی مثل تو که معتقد است باید عاقلانه نوشت نه احساسی، منطقی‌ست که انبوه شیرینی را به پای کم تلخی، قربانی کنیم؟ این نمونه‌ها را گفتم که یادآوری کنم این همه حس خوب، اتفاقی نیست بلکه مدیون همان "محدودیت مطلق" بیان توست، یعنی همان حجاب و عفافِ اصول من! بیا صادق باشیم اگر حریم‌ها در دنیایت حفظ می‌شد، نوجوانی‌ات حرام می‌شد؟ ذهنت بستر تلخی‌های وحشتناک گذشته می شد؟ با این همه، هنوز نتوانستم بفهمم چرا هنگام دریافت جایزه‌ی نوبل ادبی 2022، از من، یعنی زن مسلمان ایرانی گفتی؟! انتظار داشتم به‌جای من از تلخی دختران هم‌وطنت بگویی که حسرت شناخت پدر و مادر در چشم‌هایشان موج می‌زند، به‌جای من، از کور شدن چشمان آن زن در شنبه‌های فرانسوی، بگویی! از خون‌های فرانسه‌ای که دامن دختران و زنان ما را با ویروسی به نام ایدز آلوده کرد، خودت را مبرا کنی! از منش حکومتت که با شعار آزادی، خانواده را پوچ کرد؛ گِله کنی! ولی فقط از من گفتی و به بهانه‌ی حمایت از من، دنیای‌ام را زیر سوال بردی! دنیایی که براساس فطرت زن، زن را ریحانه‌ی زندگی می‌داند نه خدمتکار! اگرچه باورش برایت سخت باشد ولی از حقیقت احترامی که به اندازه‌ی انسان به من می‌گذارد، کم نمی‌کند. مرا تمدن‌ساز می‌نامد و از دنیای غربی، که زن را در انحصار میله‌های جنسیت به بردگی کشانده است، شکایت دارد. این‌ها را برایت نوشتم تا بدانی آزادی دنیایت را مردابی بیش نمی‌دانم که حقیقت انسان را می‌بلعد و فقط تباهی را پس می‌دهد. فقط بیا و قبل از رفتن، با بانویی آشنا شو که با گذشت چهارده قرن، هنوز مادری می‌کند، حتی برای تو، فقط بیا... 🌱پی‌نوشت: آنی ارنو برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی2022 که در هنگام دریافت جایزه، حجاب زنان ایران را محدودیت مطلق خواند! https://eitaa.com/javal60/1317 @AFKAREHOWZAVI