eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
732 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
266 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
امنیت ✍️فاطمه میری هفده ساله بود که عروس شد. کنارش می‌نشستم تا از خاطرات عروسی‌اش بگوید و شروع می‌کرد به گفتن تا می‌رسید به... بغض می‌کرد و می‌گفت قدر امنیت را بدانید. داستان‌ دلدادگی‌اش از آب آوردن آب انبار محل شروع شد و با تصادف پدربزرگ تمام. ...تازه عروس بودم که روس‌ها به شهر ریختند، کل شهر را مصادره کرده‌بودند. دین و ایمان نداشتند، خدا لعنتشان کند. وقتی مست می‌کردند دیگر هیچ چیز در امان نبود. یک روز بافت قرمز تنم کرده‌بودم که خیلی به من می‌آمد. بعد دستش را به تنش می‌کشید و مدلش را ترسیم می‌کرد. چادر سرم کردم تا به خانه‌ی مادرم چند کوچه آن‌طرف‌تر بروم. موقع برگشت حواسم شد کسی پشت سرم حرکت می‌کند. از ترسم به پشت نگاه نکردم، سرعتم را زیاد کردم تا شاید منصرف شود ولی او پشت سر من در حرکت بود. در پیچ کوچه شروع کردم به دویدن سمت خانه. من می‌دویدم و او هم می‌دوید. فهمیدم از همین روس‌های نمک به حرام است. قبل‌ از رسیدن به خانه‌ی خودمان، دیدم در یکی از همسایه ها باز است. خودم را به خانه همسایه پرت کردم و در رابستم. داشتم نفس راحتی می‌کشیدم که از صدای جیغ و فریاد زن همسایه فهمیدم بیچاره لای در را باز گذاشته تا سری به همسایه‌ها بزند. این‌جای داستان که می‌رسید بغض می‌کرد که نتوانسته کاری برای آن زن بیچاره بکند. بقیه داستان را همیشه سرهم می‌کرد و به‌ فکر فرو می‌رفت. سوالات من و عاقبت آن زن همیشه از این جای داستان به بعد ناگفته می‌ماند. انگار دیگر نباید می‌پرسیدم. مادربزرگ چایش را توی نعلبکی می‌ریخت و می‌گفت خدا روشکر دست اجنبی از این مملکت کوتاه شد. این چیزها که ما دیدم شما نمی‌توانید تصور کنید. قدر این امنیت را بدانید. @AFKAREHOWZAVI
«فراتر از مرزها» این روزها زمزمه‌ی هجوم دوباره‌ی تروریست‌ها به خاک سوریه، حال‌وهوای ما را به دهه نود می‌برد؛ سال‌هایی که هرچند روز، خبر شهادت جوانان رشید و غیور این مملکت شنیده می‌شد. مدافعین حرم، همان کسانی هستند که فراتر از مرزهای کشور، برای دفاع از ایمان، امنیت و انسانیت ایستادند و از جان خود گذشتند تا دیوارهای آرامش ما ترک برندارد. حرم برای آن‌ها تنها یک مکان نبود، بلکه باوری عمیق و آرمانی بزرگ بود. حالا ما مانده‌ایم و میراثی گران‌بها؛ میراثی که با خون آن‌ها آبیاری شده است. آیا توانسته‌ایم پاسدار این فداکاری‌ها باشیم؟ شاید وقت آن رسیده که به یاد بیاوریم امنیت، هدیه‌ای رایگان نیست و هر قدم کوچک ما در مسیر حق و ایمان، ادامه‌ی راه آن قهرمانان است. آن‌ها رفتند تا خاک وطن به دست دشمن نیفتد، تا باورهایمان خدشه‌دار نشود و تا چراغ حرم خاموش نگردد. امروز، هر بار که صدای اذان در گوشه‌ای از جهان طنین‌انداز می‌شود یا کودکی در آغوش مادرش به خواب می‌رود، باید به یاد بیاوریم که این لحظه‌ها، مدیون مردانی است که جان دادند تا زندگی ادامه یابد. اما اکنون، پرسش اینجاست: ما برای آن‌ها چه کرده‌ایم؟ آیا در مسیر آرمان‌هایی که برایش ایستادند، گامی برداشته‌ایم؟ هر کدام از ما می‌توانیم مدافعی باشیم؛ نه فقط در میدان نبرد، که در میدان زندگی، با ایمان، صداقت و دفاع از حقیقت. اگر امروز نگذاریم یاد آن‌ها کمرنگ شود، فردا فرزندانمان نیز در سایه همین امنیت خواهند زیست. این وظیفه ماست که راهشان را زنده نگه داریم؛ با قلم، با قدم و با هر آنچه در توان داریم. اینک، در سکوت این روزها، صدای آن قهرمانان هنوز در گوش زمان زمزمه می‌کند. آن‌ها با رفتنشان به ما آموختند که مرزهای دفاع از حق، تنها روی نقشه‌ها نیست، بلکه در دل‌های ماست. هر کجا که ظلم باشد، هر جا که ایمان در خطر افتد، آنجا میدان نبردی است که باید برایش ایستاد. اما نباید فراموش کنیم که این نبرد هنوز تمام نشده است. امروز، مدافعان حرم، حزب‌الله و نیروهای سپاه قدس همچنان در خط مقدم ایستاده‌اند؛ همان قهرمانانی که امنیت ما را در سایه مقاومت و شجاعتشان حفظ می‌کنند. این راهی است که ادامه دارد، و بر ماست که همواره حامی آن‌ها باشیم؛ با دعا، با حمایت و با یادآوری ارزش آرمان‌هایی که برایشان جان می‌دهند. این نبرد، نبرد همه ماست، در هر جا و به هر شکلی که می‌توانیم. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران، آیه 169) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @AFKAREHOWZAVI