فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨گفتگوی ستارهها با ماه
✍️آمنه عسکری منفرد
گفتگو با این جملات شروع شد:
«سلام آقا، سلام ای رهبرم، بابای خستگیناپذیرم، روزت مبارک ای عزیز جانم!
امروز با سجادههایمان آمدهایم تا اولین نماز را...»
تاریخ بنویسد ولی امر مسلمین جهان، در سالروز ولادت امیرالمومنین علیهالسلام، میزبان فرشتهها بود تا دنیا ببیند، اسلام برای نسل بشر از عنفوان نونهالی برنامهیسعادت چیدهاست.
آری! صدها فرشتهی ایران زمین، با حضرت ماه بیعت کرده، عهد بستند تا در سایهی ولایت، در آینده زنان بزرگ و افتخارآفرین انقلاب و ایران باشند.
گوارایتان باد این بیعت، گوارایتان باد این عهد. اشکهایی که در اولین روز تکلیف بر گونههایتان جاری شد، روزی در پیشگاه حق شهادت میدهند که شما امروز به نیابت از تمام دختران پاک ایرانزمین در شب میلاد امام علی (علیهالسلام) در محضر نائب امام مهدی عهد بستید، تا وارثِ امینِ چادر حضرت زهرا و حامی ولایت علی باشید.
📌درحاشیه دیدار دختران در جشن فرشتهها با رهبر انقلاب ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
#جشن_فرشتهها
#روز_پدر
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#جشن_فرشتهها
2⃣«جشنی که پدرانه برگزار شد»
✍️زهرا نجاتی
دخترک با آن چادر زرد قشنگش به محض ورود پدر، به سمت دوستش میچرخد و ذوق زده ورود آقا را جشن میگیرد. همان پدر.
نیمی از دختران بالا و پایین میپرند و نیمشان اشک را از گوشهی چشمهایشان میگیرند.
من اینجا پشت این قاب شیشهای که فاصلهی کیلومترها را تبدیل به چند سانتیمتر میکند، میان حسرت دنیای پاکیهای نه سالگی و حسرت جشن تکلیف پشت سر حضرت دلبر که به قدر سنم، حسرت دیدارش را کشیدهام، غرق میشوم.
هم درمیان حسرتها، هم در میان مستی دخترکان، هم نگاه بلند پدری حکیم که باهرقشر متناسب با او صحبت میکنند، هم قد، هم عقل، هم طراز با آنها. مثل همین فرشتهها که رهبر به آنها توصیه میکند، خوشحال باشند به خاطر جشن تکلیف که آنها را مخاطب خدا کرده و به خاطر دوست داشتن خداوند، از نهیش دوری کنند. دارم به این فکر میکنم که شب روز پدر چقدر برای اینها، مبارک شده و به اینکه اگر این رهبر فرزانه،این چنین پدری است مهربان،پس امام زمانمان، چقدر رنگ مهربانی دارد؟
نه اصلا مگر نفرمود:_انا و علی ابوا عده الامه.تصور کن دومین و اولین آدم کل دنیا، پدرت باشد.با همهی شؤونش!
دارم فکر میکنم اگر مثل علامه جعفری، آرزوی دیدارش را در دل می پروراندیم و به وصال میرسیدیم، چه قدر حرف و درخواست داشتیم!
تصور کن میتوانستیم از راه های زمین و آسمان و ملکوت از او بپرسیم!
یا مثلاً بگوییم:_میشود حضرت پدر چشم ببندی روی تمام گناهانمان! میشود تو که قسیم النار والجنه هستی، این طفل چموش را، بهشتی کنی؟
ما که زورمان به این خود چموشمان نمیرسد، حضرت پدر برایمان و برای فرزندانمان، در همهی شؤون پدری میکنی؟
ما در این زمانه، برایت محب میآوریم، هرقدر که بتوانیم، هرقدر که جانمان و عمرمان گفت دهد،
اما به عشق پدری تو برایشان!
پدری میکنی!
#امیرالمومنین
#جشن_فرشتهها
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#جشن_فرشتهها
3⃣پویش شعر
✍️مرضیهساداتهاشمی
برای اوج گرفتن، برای عشق ... صعود...
به روی چادرِ گلدار من دو بال بدوز
✍️مهتاصانعی
سرِ سجادهی ایمان خویش است
زلال از بارش باران خویش است
چه عکس ناب و دلچسبیست این عکس
پدر در جمع فرزندان خویش است
✍️زهره قاسمی
دور تو زده حلقه گل و ریحانه
از عطر خوشت مست شده پروانه
دلگرم شده از نَفَسَت یک امت
پ مثل پدر، پشت و پناه خانه ...
#پدر_امت
#رهبر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#جشن_فرشتهها
4⃣مراسم تاجگذاری بندگی
✍️بانو آلاله
دیدن تصویر رهبر همراه با دخترکانی زیبا در مراسم جشن تکلیفشان که چون فرشته ای در اطراف پدر معنویشان پروانه وار می چرخیدند، مرا یاد خاطره دوران جشن تکلیفم انداخت که از مسجد محل شروع پروازمان بود، همراه با حال و هوای روحانی و معنوی حس ناب و چادرهای سفید گل گلی که همه چون فرشته هایی در حال پرواز بودیم و راهنمای مسییرمان حاج آقای روحانی مهربانی بود که با صدا زدن اسممان وسیله سفرمان را به دستمان می داد که در طول این مسیر پر فراز و نشیب که تا بلندای ابدیت ادامه دارد، مراقب باشید، شیطان نفس سد راهتان نشود، مراقب باشید پرواز سالمی داشته باشید، مراقب باشید تاج بندگیتان را از سرتان برندارند، محیط ملکوتی و معنوی آن روز در هر زمان با دیدن این مراسم برایم تکرار می شود و زیبا در مقابل چشمانم حک می شود.
در آن روز من و خواهرم با هم ملکف شدیم؛ اما حس با هم بودن حس پروازی زیبا و آرام اگر چه یک نفرمان چادر نماز دخترعمویمان را به امانت گرفته بود، بدون هیچ ناراحتی و دلخوری از نبود چادر نماز نو زیبا و لذت بخش بود.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#جشن_فرشتهها
5⃣چادرهای خیالی
✍🏻 زهرا کبیری پور
نُه ساله شده بودم و قرار بود مدرسه برای ما جشن تکلیف بگیرد. در دورهی ما دهه شصتیها اینطور نبود که خانوادهها جشن جداگانهای برای دخترانشان بگیرند و تمام جشن بندگیِ ما خلاصه میشد در مراسمی که مدرسه تدارک میدید.
تاجهایی که با مقوا درست میشد و چادر نمازهای رنگارنگی که هر کدام از خانوادهها موظف بودند برای دخترانشان آماده کنند.
من یک دختر عمویِ هم سن و سال داشتم که با هم به مدرسه میرفتیم و رقابتِ خیلی ریزی بینمان برقرار بود.
یک روز قبل از جشن تکلیف از من پرسید، زنعمو برای جشن تکلیفت چادر خریده؟ گفتم بله که خریده خیلی هم قشنگه. گفت از چادر من که قشنگتر نیست؟! چادر من پر از پروانههای صورتی ریز ریزه. گفتم اینکه چیزی نیست چادر من هم پُر از گلهای ریز سبز و نارنجیِ.
خلاصه یک ساعتی چادرهایمان را برای هم توصیف کردیم و مدام سعی میکردیم در به تصویر کشیدن زیبایی چادرهایمان نهایت اغراق را به کار ببندیم.
روز جشن تکلیف فرا رسید، مادرم چادر نماز و جانمازم را کادو شده دستم داد تا به مدرسه ببرم. از شادی در پوست خودم نمیگنجیدم. من مدرسه را خیلی دوست داشتم اما آن روز بیشتر.
روزِ جشن، کلاس سومیها به یُمن مکلف شدنشان درس و تکلیف نداشتند و قرار بود فقط خوش بگذرانند.
به نمازخانه رفتیم. جشنِ باشکوهی برگزار شد و در انتهای مراسم امام جماعت مدرسه اسم تک تکمان را صدا کرده و کادوهایی که با خودمان از منزل آورده بودیم را تقدیممان کرد!...
با دخترعمویم به گوشهی نمازخانه رفته و کادوهایمان را باز کردیم، چادر هر دوی ما مثل هم بود، نه پروانه داشت و نه گلهای ریز، بلکه پر از شکوفههای کوچک یاسی رنگ بود.
چند لحظهایی به هم نگاه کردیم و بعد به اندازهی چند دقیقهی طولانی به اولین دروغ بندگیمان خندیدیم.
حالا چه شد که یاد این خاطره افتادم؟! تصاویر پر از رنگی که از روز جمعه روح و روان ما را تحتتأثیر خود قرار داده و حس غبطه و خوشحالی و حسرت را برای تک تک ما دختران دیروز به بار آورده است...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#جشن_فرشتهها
6⃣نماد روشنی و طراوت
✍ چمنخواه
دیدار رهبر معظم انقلاب در شب میلاد باسعادت حضرت مولیالموحدین علی ابنابیطالب (علیه السلام) با کودکانی که با جشن تکلیف وارد دوره نوجوانی شدن، اتفاق شیرین و زیبایی بود. رهبر معظم انقلاب بیش از این نیز در سالهای ۷۰، ۷۳، ۷۵، ۸۱ و ۹۵ نیز با کودکان و نوجوانان دیدارهایی داشتند. در این روز خاص، یک عدّه دختربچه که تازه به سن تکلیف رسیده بودند، در حسینیه امام خمینی(علیه) جمع شدند تا پشت ولی امر مسلمین نماز بخوانند. کودکانی که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدند. حالا آنها به سن تکلیف رسیده بودند و لایق صحبت با خدا و انجام فرائض الهی.
همه چیز حساب شده انتخاب شده بود. حتی پرده زرد رنگ حسینیه امام خمینی. انتخاب رنگ زرد آن هم برای اولین بار در حسینه امام خمینی چه معنایی داشت؟
رنگ زرد طبق آیه ۶۹ سوره بقره (دیدگان را مسرور می کند).
رنگ زرد برای توصیف روشنایی و دوست داشتن به کار میرود.
نماد روشنی، طراوت و شادی است.
رنگ زرد تواناییهای ذهنی را تحریک میکند و به عنوان نماد عقل و خرد شناخته میشود.
رنگ زرد نماد راحتتر ارتباط برقرارکردن با دیگران است. زرد بهترین رنگ برای ایجاد شور و شوق و امید به زندگی است و میتواند اعتماد به نفس و خوش بینی را بیشتر کند. زرد روشنترین رنگ است که چشم انسان می تواند ببیند رنگ زرد نماد خیرخواهی، اصالت و خلاقیت است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و ائمه) و ائمه (علیه السلام) در پوشش از رنگ زرد استفاده می کردند.
حالا متوجه شدید چرا پرده حسینیه امام خمینی(رحمة الله علیه) به رنگ زرد بود؟
@AFKAREHOWZAVI