eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
733 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
268 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان ✍ سیده‌الهام‌ موسوی –محمد جان قبل اذان برو ی سطل حلیم بخر بیار! محمد محو شبکه پویا بود. بدون اینکه سمتِ مادرش برگردد! گفت: –باشه الان این تموم بشه، میرم. مادر نزدیک افطار بود. می‌خواست کارهایش را قبل افطار زود تمام کند. گرمای آشپزخونه کلافه‌اش کرده بود. همانطور که خمیر لگمات (شیرینی عربی مخصوص ماه رمضان) را آماده می‌کرد صدایش را بالا برد. –محمد رفتی؟ اذیتم نکن زود باش برو دیگه مامان جااان! کاسه بزرگ پلاستیکی سبز رنگ در دست و هم می‌زد. دم در آشپز ‌خانه آمد، سرکی به هال انداخت محمد رفته بود. همینکه خواست وارد داخل آشپزخانه شود محمد هول هولکی در را باز کرد وسط پذیرایی با کفش آمد. –م‌م، ما، ااان بیا، ببین کوچه چه خبره!! با دیدن محمد اخمی کرد با بی‌حوصلگی... –محمد مامان تازه روفرشی را شستم با کفش.. خب عزیزم مگه چه خبره!؟ محمد تازه متوجه کارش شده بود. کفش‌هایش را در آورد و دم در گذاشت برگشت. –حواسم نبود یادم رفت خب!! مامان بچه‌ها محله همه لباس محلی پوشیدن عروسیه؟ برای سرخ کردن لگمات اماده می‌شد. صندلی کشید و به محمد گفت: –بیا اینجا بشین تا برات تعریف کنم. محمد با ذوق بچگانه نشست و دست زیر چانه‌اش گذاشت، با ذوق گفت: –خب بگو مامان خندید، با بی حالی گفت: –ی مراسم خیلی قدیمی هست. که از زمان حضرت‌محمد (ص) بوده! محمد تبسمی کرد با چشمان مشتاق و کنجکاو گفت: _چه جشنی آخه؟ پس چرا قم بودیم، خبری از این جشن نبود؟ خمیر با قاشق به اندازه‌های کوچک‌ و بزرگ در روغن داغ می‌گذاشت سمت محمد برگشت گفت: – کشورهای خلیجی مانند کویت،بحرین،امارات، و کشورهای دیگه برگزارش می‌کنند. ایران هم خوزستان و بوشهر و هرمزگان جشن می‌گیرند. محمد که هنوز متوجه نشد بود سری تکان داد. _یعنی جاهای دیگه ایران این جشن نمی‌گیرند؟ مادر شعله را کم کرد. همانطور که داشت کارش را انجام می‌داد گفت: _اتفاقا چند روز پیش بقول استاد علامه گوگل خوندم که اصفهان مثل شهر کاشان و بعضی شهرهای کرمان هم به اسم دیگری جشن می‌گیرند. محمد لبخندی زد گفت: _چه جالب! مادر در ادامه گفت: _البته شاید محله‌های قدیمی؛ برای منم جالب بود، فکر کردم فقط این رسم بین عرب‌ها هست ولی اینطور نبود. محمد از جاش بلند شد و از پنجره‌ی به بیرون سرکی کشید همانطور که بیرون را نگاه می‌کرد گفت: –حالا فقط لباس نو می‌پوشند؟ یکی یکی لگمات را در بشقاب می‌چید جواب محمد را داد. –بعد افطاری بچه‌ها با خوندن شعرهای و کوبیدن در خانه‌ها... محمد نزدیک آمد گفت: –چه شعرهای می‌خواند؟ یکی از لگمات در دستش داد گفت: –شعرهای «ماجینه یا ما جینه حل الکیس و انطینا» یعنی «آمدیم و آمدیم در کیسه را باز کن و به ما عیدی و شیرینی بده» سروده می شود. اگر اهالی خانه در پشت بام باشند کودکان خطاب به آنها می گویند: «یا اهل سطوح تنطونه لو نروح» یعنی «ای افرادی که بالای پشت بام ایستاده‌اید، به ما عیدی می دهید یا برویم؟ محمد با چشم بسته گفت: –وای چه خوشمزه است. چه جالب چه جشن قشنگی! خندید سر محمد را نوازش کرد گفت: –نوش جونت عزیزم، اما هر شهری ی شعری دارند ولی شعر معروفش این بود. «گرگیعان و گرگیعان، الله یعطیکم رضعان» به معنای گرگیعان و گرگیعان خداوند به شما بچه عطا کند است. محمد یکی دیگر لگمات را برداشت و به شربت زد، درحالی که لگمات را گاز می‌زد ‌گفت: –مامان نگفتی چرا از زمان پیامبر این جشن بود؟ مادر دست‌هایش را شستم دست محمد را گرفت به پذیرایی برد بر روی مبل نشستند. –چقد هوای آشپز خونه گرمه! نگاهی به محمد انداخت: کجا بودیم؟ محمد شروع به دست زدن کرد گفت: –گرگیعان گرگیعان الله یعطیکم رضعان... باهم خندیدند به شوخی پس‌گردنی زد گفت: –گفتی چرا از زمان پیامبر این جشن بود. حقیقتش این جشن در اصل بخاطر ولادت امام حسن(ع) هست. محمد مثل غنچه‌ای شکفت لبخندی زد گفت: –ای جانم من عاشق امام حسنم! از تشنگی لبهایش خشک شده بود، توان زیاد حرف زدن را نداشت، ولی از دیدن شوق محمد خوشحال بود و ادامه داد –با تولد امام حسن (ع) ۱۵ماه رمضان و خوشحالی حضرت محمد (ص) برای تولد اولین نوه‌اش، گفته شده که مردم برای عرض تبریک به امام علی (ع)  و همسرش حضرت فاطمه زهرا «قرة عین! قرة عین!» گویان به درب منزلشان می رفتند و کم‌کم به صورت آئینی هرساله در میان مسلمانان رواج پیدا کرد. محمد سکوتی کرد. دستش را گرفت گفت: –مامان اسم محمد خیلی قشنگه ولی چرا محمد‌حسن صدام نمی‌کنی؟ اسم شناسنامه که فقط محمد نیست. از در خواستش جا خورد و حق با او بود پیشانیش را بوسید گفت: –ببخشید محمد حسنم! حالا بدو برو سطل حلیم بخر بیا تا بابا نیومده!! محمد از جاش بلند شد چند قدمی سمت در برداشت سمت مادر برگشت گفت: –مامان دشداشه (لباس عربی) و جفیه سبزم اماده کن منم می‌خواهم امشب با بچه‌ها محله برم. @AFKAREHOWZAVI
✍ سیده الهام موسوی . نیمه ماه رمضان، ماه ضیافت خدا، فرا رسیده و به شب و روز مبارکی که میلاد امام حسن (علیه‌السلام) در آن است، رسیدیم. این روز، در تمام کشور با شادی و سرور جشن گرفته می‌شود، اما مردم جنوب ایران، از خوزستان تا بوشهر و هرمزگان، این شب را به شکلی متفاوت و ویژه جشن می‌گیرند. شبی که جشن کودکانه‌ای به نام گرگیعان برگزار می‌شود. این جشن و آیین از زمان پیامبر اسلام (صلى‌الله‌عليه‌وآله) ریشه گرفته است. در آن زمان، مردم مدینه به مناسبت تولد نخستین نوه پیامبر به خانه ایشان می‌رفتند و با تکرار کلمه قرة العین، شادی خود را از تولد امام حسن (ع) ابراز می‌کردند. این شادی مردم مدینه به تدریج به یک آیین در میان مردم عرب کشورهای مختلف تبدیل شد. کلمه قرة العین در زبان‌های محلی به قرقیعان و سپس به گرگیعان تغییر پیدا کرد. گرگیعان، یا همان قرقیعان، یک آیین سنتی و محبوب است که در میان شیعیان کشورهای عربی و مردم عرب استان‌های خوزستان، هرمزگان و بوشهر برگزار می‌شود. این جشن در شب نیمه رمضان، پس از افطار، توسط کودکان اجرا می‌شود. در شهریور ماه ۱۳۹۵، این مراسم به عنوان میراث معنوی مردم عرب ایران در فهرست ثبت ملی قرار گرفت. در برخی از شهرهای خوزستان مانند دزفول، این جشن با نام‌های ثوابه یا جوابه نیز شناخته می‌شود. در این شب، کودکان پس از افطار با پوشیدن لباس‌های محلی نو، مانند دشداشه برای پسران و عبا برای دختران، به خانه‌های مختلف می‌روند و عیدی و شیرینی می‌گیرند. این مراسم نه تنها یادآور میلاد امام حسن (ع) است، بلکه نمادی از شادی و محبت در دل ماه رمضان و در میان مردم این سرزمین‌های گرم و پرشور به شمار می‌آید. علیه السلام @AFKAREHOWZAVI