eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
737 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
209 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «کودکانی که سازشان کوک‌ نیست» ✍سیده ناهید موسوی روز جهانی کودک در حالی سپری شد که طرح‌ لبخند و تبریک در میان اهالی غزه جایش را به اشک و خون داده بود. قربانیان اصلی جنایات صهیونیستی ها در جنگ، کودکان هستند. به راستی فلسفه نامگذاری این روز چیست؟! مگر غیر از این است که کودک یعنی جوانه‌های امید یک سرزمین، و چه دردناک است نابودی بی‌رحمانه کودکان مظلوم اما مقتدر فلسطین. تولد هر انسان، یک معجزه از طرف خداوند متعال است. و هر کودک با رزق و تقدیری معین پا به جهان می‌گذارد. تا اثری بی‌بدیل و غیرقابل تکرار از خود جای بگذارد. کودکان غزه اما، فرصت شکوفا شدن را یکی پس از دیگری از دست دادند و طعم ناب زندگانی را حس نکردند.‌ آمار شهدای کودک در غزه اکنون به پانصد هزار نفر رسیده است و این یعنی یک تراژدی بزرگ را در روزی که به «روز جهانی کودک» متعلق است شاهد هستیم. حمله پشت حمله و بمباران‌های متوالی که کور اصابت می‌کنند. و مدارسی که ملجاء خانوارهای آواره است تبدیل به مسلخ و گورهای جمعی شدند برای همان دانش آموزان کودکی که در مدرسه باید پرورش یابند اما تقدیر این است که این استعدادها در نطفه خاموش شوند. روپوش‌های مدرسه تبدیل به کفن شدند و توشه‌های آخرت پُربار از معصومیتی پاک و خالص که به آسمان‌ها سفر می‌کنند و نورانیت هرچه بیشتر این فرشتگان بر ظلمت و تاریکی دشمن می‌افزاید تا شایدجهانی علیه استکبار و ظلم به پاخیزد. غزه دگرگون شد و جهانی درحال تجربه جدید، تغییر و دگرگونی است. تحولاتی از نوع آزادگی و برای انسانیت فریاد زدن تا دل‌های خاموش و آکنده از ظلم و جور بیدار شود. و حال بهتری همچون همبستگی و وحدت، یکصدایی و شعار واحد برای آزادی فلسطین و حرکتی پویا برای فتح قدس به راه بیفتد و امیدی جان بگیرد تا بلکه دوباره ساز کودکان سرزمین فلسطین کوک‌ شود. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
«فرصت ها» ✍ یکسال می شود این دفتر را خریدم. دیشب اتفاقی نگاهم بهش افتاد، ناراحت شدم چرا این مدت حفظ راشروع نکردم؟! یاد حرف شهید حسین معز غلامی افتادم که می‌گفت:« اگر وقت نداری حداقل روزی یک آیه حفظ کن، ولی حفظ قرآن راقطع نکن» می‌دانم توفیق می‌خواهد، اما کاری کنیم بگذاریم توفیق از ما گرفته نشود. (الإمام عليٌّ عليه السلام : الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ،فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ .  فرصت، چون ابر مى گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد.) از فرصت ها ساده نگذریم. چون روزی، ساعتی در حفره‌ی سرد و ترسناک؛ حسرت فرصت های که داده شده و ما ساده ازش گذشتیم خواهیم می‌خورد. باید بعضی از کارهایم را بهم ربط بدهم، شاید این برکت و رحمت بزرگ نصیبم شد. @AFKAREHOWZAVI
. زنانی سخت‌تر از گنبد آهین ✍فائزه سادات حسینی امروزه رسانه‎های غربی اخبار بسیاری از فلسطین و غزه در کنار مقصر جلوه دادن حماس منتشر می‌کنند. هدف آن‎ها نیز کاهش امید مردم به جریان مقاومت است. این امر بیشتر بر بیان آمار شهدای زن یا سیاست‌های خشن دولت حماس علیه زنان تمرکز دارد. برآیند این خط و ربط رسانه‎ای چنین می‎شود که زنان فلسطینی فارغ از نقش مادرانه خود، در مبارزه با اشغالگران جایگاهی نداشته و ندارند و همواره مقهور و مغلوب اراده‎ای مردانه‎ بوده‎اند. آیا این القائات واقعیت دارد یا برساخته سیاست‎های رسانه‎های حامی صهیونیزم است؟ کمی بررسی و سیر در تحولات اشغال فلسطین در دوران معاصر، نشان می‎دهد واکنش زنان فلسطینی هم‎زمان با صدور «اعلامیه بالفور» برای تشکیل دولت یهود، در برابر اشغال‎گری بریتانیا آغاز شد. زهرا الأکوان Zahrat al-Uqhawan (گل‌های داوودی1933ـ1948 the Chrysanthemum Flowers) در از نخستین مشارکت‎های سازمانی زنان علیه تجاوزگران بود؛ گروهی که دو خواهر به نام محبا Mohebaو خورشید عرب Arabiya Khursheed آن را در شهر یافا تأسیس کردند. این سازمان ابتدا بر امور اجتماعی تمرکز داشت؛ اما وقتی که محبا، تیر خوردن پسر بچه‌ای در آغوش مادرش را به دست سرباز انگلیسی دید رویکرد مسلحانه به فعالیت خود داد. زهرات العقوان تا زمان سقوط یافا در سال 1948 در مبارزه با گروه‎های مسلح یهودی شرکت داشت. کتاب جمهوری اسلامی و فلسطین به بانوان فلسطینی اشاره می‎کند که در قیام عزالدین قسام (1934 و 1935م) مردان‌ خود را به نبرد تشویق می‎کردند؛ تجهیزات می‎فرستادند و به پرستاری مجروحین می‎پرداختند. تلاش‌های مختلف زنان فلسطینی در طی این سال‎ها سازماندهی قوی و منظمی نداشت. بیشتر هم بر امور اجتماعی همانند خیریه‌ها، برپایی تظاهرات یا ارسال نامه به سران عرب تأکید و تمرکز داشت. پس از جنگ شش روزه در ژوئن 1967 رژیم صهیونیستی کرانه باختری، نوار غزه، بلندی‎های جولان و صحرای سینا را غصب کرد. از آن زمان زنان سرزمین زیتون آشکارا به جناح‎های مقاومت فلسطین پیوستند. شادیا ابوغزاله (Shadia Abu Ghazalah )عضو فعال جبهه مردمی برای آزادی فلسطین (PFLP) یکی از سرآمدان این راه بود. دختر نوزده ساله نابلسی هنگام آماده‌سازی بمب به ‌شهادت رسید؛ اما هم‌حزبی او (لیلا خالد) توانست ضربه قوی و اقتدارشکنی به هیمنه رژیم صهیونیستی وارد کند. او در سال 1969 با گرفتن کنترل هواپیمای 707 خط اروپا و گذراندن آن از حیفای اِشغالی، خود را در کانون توجه رسانه‌ها قرار داد. شیخ احمد یاسین گروه نظامی حماس را در اواخر دهه هشتاد میلادی تأسیس کرد. او به نیروی زنان باور داشت و گفته‎اند که او خود بر بودجه سازمان زنان در حماس نظارت داشت؛ اگرچه این بخش برای عده‌ای دیگر اولویت نداشت. انتفاضه اول در دسامبر 1987 اتفاق افتاد و مشارکت زنان در آن باعث اقدامات سخت رژیم صهیونیستی مثل بستن کلاس‌های آموزشی، قطع تلفن و افزایش بازداشت خانگی شد. از آن پس و به‎تدریج توجه‌ها به سمت فعالیت‌های مهم زنان رفت؛ به‎ویژه که برخی از آنان در عملیات‌ استشهادی هم شرکت می‎کردند. آیات الاخراس، (دختر هجده ساله‌‌ اردوگاه دهیشه بیت لحم) در سال 2002 با کمربند انفجاری در اورشلیم به شهادت رسید. دو سال بعد هم دختری به نام ریم ریاشی وابسته به حماس در گذرگاه اریز شمال غزه، میان سربازان صهیونیستی عملیات استشهادی انجام داد. حماس متوجه این قدرت و ظرفیت شد و تصمیم گرفت دیگر نقش زنان را در تربیت فرزندان نیکو برای مقاومت منحصر نکند و از آنان برای مسائل سیاسی مثل انتخابات پارلمانی سال 2006 استفاده کرد. پس در آن سال شش زن از گروه خود را بر کرسی نشاند که یکی از آنان شهید جمیله الشانتی بود. زنی که در مارس 2021 در جایگاه اولین بانو، عضو دفتر سیاسی حماس شد. او بعد از طوفان‎الأقصی نوزدهم اکتبر ۲۰۲۳ در شصت‎وشش سالگی در بمباران‌های پیاپی غاصبان سرزمین زیتون به‌ شهادت رسید. حاصل اینکه زنان در جریان مقاومت علیه استعمار بریتانیا و اشغالگری صهیونیست‎ها در عرصه نظامی و سیاسی حضوری فعال و قوی داشته‎اند؛ چراکه مقاومت تنها گزینه برابر آنان است؛ همان چیزی مجله مطالعات فمینیستی در مذهب، دانشگاه ایندیانا آمریکا (سال‌های 2014 و 2021) در وب سایت فمینیستی WILPF به آن اشاره است. از نظر آنان اقدامات اسرائیل برابر زنان مقاومت هم‌چون آب در هاون کوبیدن است و زن فلسطینی تنها با آن پیروز است. موضوعی که در پی مصاحبه با زنان و دختران فلسطینی در سال 2015 در پایگاه خبری الجزیره باعنوان «زنان در انتفاضه» منتشر شد و از زبان یک مادربزرگ فلسطینی و دختری پانزده‌ساله گفت: «ما برای سرزمین‌مان می‎جنگیم». @AFKAREHOWZAVI
‌. تأثیر نام ✍🏻زهرا کبیری پور دخترم بر روی تمام عروسک‌هایش اسم می‌گذارد. چند وقت پیش عروسک دستبافتی را آورد و گفت: این عروسکم اسم ندارد و از من برای نامگذاری عروسکش کمک خواست، من اسم خدیجه را برای عروسکش پیشنهاد کردم، با چشمانی پر از تعجب، گفت: خدیجه؟! گفتم: بله خدیجه خانم و از آن سؤال کردم که آیا این بانو را می‌شناسد یا نه؟! برای او توضیح دادم که حضرت خدیجه(س)، همسر پیامبر(ص)، مادر حضرت فاطمه(س) و مادربزرگ امام حسین(ع) است و چون می‌دانم به حضرت رقیه(س) خیلی ارادت دارد، گفتم حضرت رقیه(س) هم نتیجه‌ی حضرت خدیجه(س) است. کاش برق نگاهش را ثبت می‌کردم... از آن روز خدیجه خانم شد عضوی از خانواده‌ی ما و جایگاه ویژه‌ای در کنار دیگر عروسکانش به دست آورد و در پاسخ هر کسی که می‌پرسد چرا اسم عروسکت را خدیجه گذاشتی؟! با ذوق و شوق فراوانی بانو را معرفی می‌کند. به گمانم اثر تربیتی خوبی داشت... از اینجا می‌توان به جایگاه و تأثیر نام‌گذاری کودکان و سفارش اهل‌بیت(ع) بر این مهم پی برد. وقتی یک اسم می‌تواند برای یک عروسک بی‌جان تا این حد ارزش و اعتبار بدهد، با یک شخص حقیقی چه می‌کند؟! کاش جوانان، در نام‌گذاری کودکانشان کمی بیشتر فکر کنند و از اسامی غریب و عجیب و به قول خودشان امروزی کمتر استفاده کنند. ‌ @AFKAREHOWZAVI
گلدوزیِ رشته عشق ✍نرگس سلیمانی دوباره یکشنبه رسیده بود، روزی که کلاس‌های خواهر وحجم کتاب‌های کیفش کم بود و او می‌توانست برایم کتاب به امانت بیاورد. وقتی از کتابخانه مدرسه ناامید شوی همه امیدت می‌شود یکشنبه‌ها و کیف پربرکت خواهرت، خواهری که نامردی نمی‌کرد و همیشه در انتخاب داستان کتاب‌ها، هوای دل خواهرکوچکش راداشت! این بار اما انگار اوضاع فرق کرده بود چراکه نه در ابتدای کتاب و نه انتهایش خبری از شهید و سلیقه آن روزهای من نبود! هرچند بی‌میل اما کتاب راشروع کردم. گلدوزی رادوست داشتم معتقدبودم کشیدن طرح زیبا مهم‌ترین مرحله یک کار گلدوزی زیباست، وقتی فهمیدم محمدحسین قصه،طرح گلدوزی دخترش را می‌کشد عجیب عاشق شخصیت داستان شدم. قمرسادات همسراو برخلاف بعضی خانم‌های فامیل‌مان که جلوی بچه ها بدِهمسرشان رامی‌گفتند، وقتی پسرنوجوانش گله کرد که: "مادرمگرمابیکاریم به دنبال پدر به این شهروان شهر برویم؟!" اوبه زیبایی جواب دادکه : "رشته ای برگردنم افکنده دوست می کشد هرجاکه خاطرخواه اوست رشته بر گردن نه ازبی میلی است رشته عشق است وبرگردن نکوست" همان وقت بودکه شعر را در دفترخاطرات دهنم نوشتم !یعنی محمدحسین چه کرده بودکه قمرسادات این گونه عاشقش شده بود؟! همسایه‌مان فوت کرده بود،شنیده بودم پیرمرد همسری رااختیارکرده بود، برای من درآن سال‌ها این اوج نامهربانی بود، چگونه انس چندین ساله را باتحمل مدتی کم می‌توان کنارگذاشت؟! اما محمدحسین بعداز رفتن قمرسادات این گونه نبود گریه‌ها کرد کلاس درسی را که هیچ وقت تعطیل نمی‌کرد، تعطیل کرد و کارش شده بودگریه در فراق قمرساداتش . محمدحسین باهمه مردهایی که تا آن روز دیده بودم فرق داشت چشم‌هایش راکه عجیب مثل چشمان همت خاص بود، در ذهنم نشانه گذاشتم. بعدها وقتی طلبه شدم درکلاس درس تفسیرالمیزان با شوردیگری حاضر می‌شدم، آن کتاب داستان زندگی علامه انگارمقدمه المیزان زندگی من شده بود، مقدمه ای که باعث شده بود تمام تلاشم رابرای فهم بهترش بکنم. تخیلات نوجوانی به سراغم آمده بود واین بار انگار روی جلدکتاب کناراسم علامه طباطبایی،اسم قمرسادات راهم به عنوان مولف المیزان می‌دیدم. دیدن یادداشت استادم در مورد کنگره علامه طباطبایی،همه این خاطرات رابه یادم آورد! کاش یادمان باشد علمای شیعه را چه زمانی وچگونه به نوجوانانمان بشناسانیم؛کتاب بهترین وسیله شناختن و شناساندن انسان‌هاست و چه بسا نوشتن در مورد آن‌ها به زبانی ساده! @AFKAREHOWZAVI
. ماموریت جدید ✍فاطمه ابن‌علی زندگی آمیخته با رنج است. این را همه می‌دانیم و نیازی به یادآوری ندارد. مهم آن چیزی است که نوع زندگی ما را مدیریت می‌کند. فرقی ندارد اسمش را عزم، باطن، نیت و ... بگذاریم. آن شاکله‌ای که نوع مواجهه ما را با رنج‌ها تدبیر می‌کند مهم است. گاهی محنت‌ها و مشقت‌ها چنان شعله‌های سهمگین را به جان‌مان می‌افکند و چنان آتش می‌گیریم که گویی قرار نیست چیزی از ما باقی بماند. می‌سوزیم و رنج می‌بریم. رنج می‌بریم و خاکستر می‌شویم. گاهی هم دود می‌شویم و چون «هباءً منثوراً» چیزی از ما باقی نمی‌ماند. اما گاهی در میان شراشره‌های سهمگینِ رنج‌ها کسانی را می‌بینیم که می‌سوزند اما دود و خاکستر نمی‌شوند! جنسشان از پولاد است! آتش سوزان نرمشان می‌کند! این نرمش و انعطاف، خود آغازی است بر نو و تازه شدن. پولاد مذاب را دیده‌اید که چگونه بعد از رنجِ آتش، در قالب جدید ریخته می‌شود و کارایی تازه‌تر و بهتری می‌یابد؟ گویی مرارت و سختی را به جان خریده تا تولد دوباره یابد! باری! این شاکله و ساختار ماست که تعیین می‌کند عاقبت دود شویم و معدوم یا کربن سیاهی که زباله‌ای بیش نیست یا پولادِ همیشه پاینده. جنس آدم‌ها بستگی دارد به اینکه چقدر به منبع ازلی و بی‌نهایت وصل باشند؛ منوط است به نوع رابطه با خدا و حد تمرکز در قرابت با او. اگر ذهن و وجودمان متمرکز حول «الله» شود نه ترسی از رنج‌ها و مشقت‌ها به جانمان می‌افتد، نه محزون و نگران می‌شویم. بلکه می‌شویم همان پولاد آبدیده‌ای که آماده نقش‌پذیری جدید و موثرتر است! همه این‌ها را گفتم که بگویم ملتی که در کوران بمباران‌های شدید، تشنه، گرسنه، داغدیده و بی‌خانمان است اما فرو نمی‌ریزد و از اعماق وجودش می‌گوید:«حسبنا الله و نعم الوکیل» مانا و جاودان است و دارد آماده می‌شود برای نقش و ماموریت جدید. @AFKAREHOWZAVI
. «درباره تعلّق» ✍طیبه فرید بالشم را پشت و رو می کنم. گل‌هایش خیسند. حکما او هم هنوز دارد با مرور خاطراتش گریه می کند. تعلق چه امتحان سختیست و آدم چقدر باید سرسخت باشد که کم نیاورد.فکرش را بکن!ذره ذره باید از دوست داشتنی هایت دل بکنی.چند وقت دیگر هم نوبت من است.این دل بریدن ها معنا دارد. خاطر آدم برای خدا خیلی عزیز است. می خواهد یواش یواش آماده اش کند برای اتفاق های بزرگتر!دل کندن‌های سخت تر.انتقال از نشئه‌ای به نشئه‌ای.... امشب آخرین آدم هایی که از در تالار بیرون آمدند من و او بودیم. چشم های هردویمان خیس اشک بود. موقع خداحافظی کلی توی بغل هم گریه کردیم. او گریه می کرد چون دخترش داشت راهی خانه بخت می شد و من چون عین بچه ها هستم و هر کسی جلوام گریه کند بغضم می شکند .بگذریم که دیدن اشک وصله هایِ تنِ آدم حکمش به طریق اولی شدیدتر و سخت ترست.... (حاج آقای درونم بدون هماهنگی و بدون نعلین می آید وسط نوشتنم ویکجورِ عاقل اندر سفیه نگاه می کند و می گوید چرا عین آدم حرف نمی زنی چرا به جای طریق اولی نمی گویی بالاتر از آن! کاش می شد به او بگویم چرا نخوابیدی؟چرا این وقتِ شب بدون نعلین پریدی وسط روایت...) آدم تعلق دارد. وقتی خواهرم عروس شد این حال را تجربه کردم.یک مادر و شاید پدر، شب عروسی دخترشان گریه می کنند و هیچ توضیحی برای حالشان ندارند،حتی نمی دانند اسم این گریه ها را چه بگذارند. چقدر خدا خوش سلیقه بوده که دخترها را آفریده وما دختردارها چه قدر خوشبختیم.مادر عروس دختر خاله ام بود. دخترش عروس سادات شد. کاااش دخترهای من هم بشوند.می دانم الان که دارم این کلمات را می نویسم او هنوز دارد گریه می کند...... دخترش خوشبخت شده، شوهرش آدم مومنیست،راه دور نرفته، جهیزیه اش را به شادی چیدند. با سلام و صلوات از زیر قرآن راهی شان کرده. اما چه کند مادرِ دختر است!!! امشب وقتی همه صندلی های تالار خلوت شد دلتنگی امانش نداد و بغضش ترکید.... تعلق امتحان سخت آدم هاست که خدا پیامبر بزرگی مثل ابراهیم علیه السلام را به آن امتحان کرد.اینروزها دست خودم نیست. دلم یک جای دیگرست،حتی خانه بخت رفتن آدم ها مرا یاد مادرهای غزه می اندازد.....جایی که باید یکشبه از بچه هایت دل بکنی.امروز دست های گرمش را می گیری توی دستهایت و فردا بدن سردش را باید به خاک بسپاری. انگار تمام تعلقات در آن نقطه از زمین موقتی و اعتباری است.در غزه هر مادری می داند که نباید دل ببندد..... نه به بچه هایش، نه به خانه اش و نه حتی به آینده! @AFKAREHOWZAVI
‌. در ستایش نامه‌نگاری ✍🏻زهرا کبیری‌پور باید دل به بند بند نامه‌ها داده باشید تا از سطر سطر هر نامه‌ای حس هیجان در درون شما خروشیده باشد. از کلمه کلمه‌ی برخی از نامه‌ها دشت وسیعی از عشق، اندوه، شور، هیجان، دلتنگی و رنج را می‌توان احساس کرد؛ نامه‌ها گاهی زوایای کشف نشده‌ی فراوانی را برای شما روشن می‌کنند. گاهی حس درونیِ نویسنده‌ی نامه‌ آنقدر با شما عجین می‌شود که به راحتی می‌توانید، حس لذت‌ها، شادی‌ها، احساسات، آرزوها و حتی هجران و مراثی او را با بند بند وجودتان حس کنید. نامه‌ها حتی گاهی نکات علمی، ادبی و پند و اندرزهای مفیدی را به شما می‌چشانند. و تمام این‌ها درصورتی امکان‌پذیر است که شما اهلیِ نامه و نامه‌خوانی باشید. من نامه‌های زیادی خوانده‌ام؛ نامه‌ی حضرت علی(ع) به امام حسن(ع)، نامه‌ی حضرت علی(ع) به مالک اشتر و... یا نامه‌های ابراهیم گلستان و سیمین دانشور، سیمین و جلال، نامه‌ی عین صاد به فرزندش و نامه‌های شهداء در حساس‌ترین نقطه‌ی زندگی‌شان و ... و اگر بخواهم از بُعد ادبی و تاریخی اهمیت‌ آن‌ها را بیان کنم باید بگویم به عقیده‌ی من بخش قابل توجهی از ادبیات زبانی و تاریخِ دینی _ ملی ما در دل همین نامه‌ها نهفته است. در ادامه بخشی از نامه‌ی امیرالمؤمنین به امام حسن(ع) را می‌خوانید، تمام کلمات این نامه‌ی طولانیِ پدر پسری پُر است از رمز و رازهایی که می‌تواند مخاطب خود را تا جغرافیای وسیعی پوشش دهد. جدای از غنای ادبیِ این نامه، نمایان بودن روح بلند امیرالمؤمنین در بند بند کلمات آن است. بخوانید: «این نامه از سوی پدری (دلسوز و مهربان) است که عمرش رو به پایان است، او به سخت‌گیری زمان معترف و آفتاب زندگیش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیا (و مشکلات آن) است، همان کسی که در منزلگاه پیشینیان که از دنیا چشم پوشیده‌اند سکنی گزیده و فردا از آن کوچ خواهد کرد. این نامه به فرزندی است آرزومند، آرزومند چیزهایی که هرگز دست یافتنی نیست و در راهی گام نهاده است که دیگران در آن گام نهادند و هلاک شدند (و چشم از جهان فرو بستند) کسی که هدف بیماری‌ها و گروگان روزگار، در تیررس مصائب، بنده دنیا، بازرگان غرور، بدهکار و اسیر مرگ، هم پیمان اندوه‌ها، قرین غم‌ها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشین مردگان است...(پسرم) قلب خویش را با موعظه زنده کن و هوای نفس را با زهد (و بی‌اعتنایی به زرق و برق دنیا) بمیران. دل را با یقین نیرومند ساز و با حکمت و دانش نورانی و با یاد مرگ رام نما و آن را به اقرار به فنای دنیا وادار، با نشان دادن فجایع دنیا، قلب را بینا کن و از هجوم حوادث روزگار و زشتی‌های گردش شب و روز آن را برحذر دار...» اگرچه با آمدن تکنولوژی و پیشرفت کردن اطلاع‌رسانی نوشتن نامه کم‌رنگ شده است، اما چه خوب است که ما اجازه ندهیم این فرهنگ غنی به دست فراموشی سپرده شود. در مناسبت‌های مختلف به عزیزانمان نامه بنویسم و آنچه را که رو در رو و تلفنی از ابراز علاقه‌مان نتوانستیم بیان کنیم را در قالب نامه به گوششان برسانیم. به فرزندانمان نامه بنویسیم و جملاتمان را برای او به یادگار بگذاریم. به گمانم تأثیر بسزایی در روح آن‌ها خواهد گذاشت. @AFKAREHOWZAVI
. ضربه فنی ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد لحظات پرشکوه مبارزه یک جوان ایرانی، وقتی که پشت حریف را به زمین می‌زند، فراموش نشدنی‌ست. در کتیبه‌ی ذهن‌مان، پر است از خاطراتی که طعم پیروزیِ بدون اما و اگر را به یادمان‌ می‌اندازد. پیروزی بر روی تشک، پیروزی بر ناداوری‌ها، پیروزی بر لابی پشت پرده و در نهایت، یک پیروزی همه جانبه. چقدر این مدل پیروزی دلچسب است! چقدر لحظه بالا رفتن پرچم کشورت، ستودنی‌است؟! بالای بالا، بالاتر از هر کشور دیگری. امروز هم پرچم فلسطین بالاست. بالاتر از همه ظلم‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی، خیلی بالاتر از بی‌تدبیری کشورهای عربی. امروز فلسطین معنی تازه‌ای به مبارزه داد، مبارزه‌ای همه جانبه و خستگی‌ناپذیر. مبارزه‌ای که هر آزاده‌ای را به کرنش وا‌می‌دارد. امروز فلسطین، پرچم اسلام را بر قلل رفیع عزت و آبرو بالا آورد و شکوه تمدنی برگرفته از تعالیم آخرین پیامبر الهی را در چشمان نظاره‌گر دنیا به اهتزاز در‌آورد. امروز به قول پیرِ مرادمان، نه فلسطین به عنوان یک کشور، بلکه حماس به عنوان یک گروه مردمی مبارز، توانست پشت اسرائیلِ تا بن دندان مسلح را به خاک بمالد و در مقابل همه نابرابری‌ها بایستد و اسرائیل را ضربه فنی کند. این پیروزی به پاس تمام مجاهدت‌های زنان و مردان و حتی کودکان غزه است که زیر سنگین‌ترین آتش خشم و نفرت اسرائیل تمام قد ایستادند. زنانی که لالایی آنان در گوش کودکان شهیدشان عرش الهی را می‌لرزاند. مردانی که شانه‌هایشان از فقدان زن و فرزند می‌لرزد اما دستان‌شان برای مبارزه با دشمنِ آدمیت مشت می‌شود. خدا بهترین گواه این لحظات است و خودش برای آنان کافی‌ست. این ضربه فنی، آبروی تمام همراهان این غده سرطانی را برد و ادعاهای پوشالی آنان در حل مخاصمه رو کرد. دستان چدنی آنان دیگر روکشی از مخمل ندارد و حتی شهروندان‌شان دیگر شهروندانِ مطیعی نیستند. گواه این سخن، تظاهرات گسترده مردان و زنان آزاده منهای هر دین و مسلکی در تمام نقاط دنیاست. مردان و زنانی که هویت گمشده‌شان را در چشمان فلسطین قهرمان یافته‌اند و چون ققنوس از آتش زیر خاکستر دوباره پر پرواز یافتند. این ضربه‌فنی بر تمام آزادگان مبارک. @AFKAREHOWZAVI
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🇵🇸وداعِ پیروزمندانه ✍آمنه عسکری منفرد نگاه کنید! این همه قدرت، استقامت و اقتدار را درکجای تاریخ می‌توان یافت؟ آیا جز در لحظه‌لحظه‌ی واقعه‌ی عظیم عاشورا که جدال عقل و عشق را به تصویر کشیده بود، هیچ کجا جمعِ ایمان، اراده، مظلومیت، حقانیت و صبر را در نبرد حق و باطل، به چشم خود دیده بودید؟ مادران و پدران مقتدری که ۷۵ سال‌، درخت مقاومت را با خون آبیاری کردند تا نسل مقاوم امروز را اینچنین بالنده تربیت کنند که از مرگ در راه حق نهراسند و برای غاصب مستکبر رجز پیروزی بخوانند. همانها که دیروز نام دلبندانشان را بر سینه‌شان می‌نوشتند تا بعد از شهادت مجهول‌الهویه دفن نشوند، امروز با پیکر فرزندان شهیدشان این‌گونه عشق‌بازی می‌کنند. مظلومان مقتدری که در نهایت طمأنینه و ایمان، پیکر پاک فرزندان شهیدشان را در آغوش می‌کشند، آنها را می‌بویند و بر سر و چشم و روی ماهشان بوسه می‌زنند، سپس با آرامشی وصف ‌ناشدنی لباس آخرت را برتنشان می‌کنند و در کمال رضایت، امانت را به صاحبش بر‌می‌گردانند؛ درست شبیه مادرانی که در صحرای کربلا، لباس رزم بر تن فرزندانشان کردند تا فدای ولایت و امامسان شوند. آری! اینان زنان و مردان دلیر مقاومت هستند که ایمان به راه و یقین به پیروزی قریب، اینچنین استوارشان ساخته که حتی مرگ دلبندشان بر ایمان راستین و آرامش عمیقشان می‌افزاید چراکه به یقین می‌دانند که در صبح سپید پیروزی، ارواح مطهر شهدا در کنارشان، قدس شریف را آزاد خواهند کرد. سلام و درود خدا بر نسل پیروز، مؤمن و باارده‌ی فلسطین عزیز که با صبر و ایمانشان، مایه‌ی فخر و نور چشم اسلام هستند. @AFKAREHOWZAVI
. مرضیه عاصی عضو تحریریه مجتهده امین در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: برگزاری هفته بسیج، گسترش فرهنگ بسیجی در جامعه، تجدید بیعت و آشنایی نسل جوان با آرمان‌های انقلاب و دفاع مقدس است. بسیج، فهم درست اتحاد، اراده و اخلاص مسلمانان است و هفته بسیج فرصتی است برای گرامیداشت فداکاری‌ها و جانفشانی هایی که برای سرافرازی سرزمینمان انجام شده است. در واقع بسیج با ظهور اسلام در میان ملت‌های مسلمان رشد کرده است و نمی‌توان گفت که بسیج فقط حاصل جنگ تحمیلی یا انقلاب اسلامی است، بلکه تلاش حضرت امام خمینی (رَحمَه الله عَلَیه) و عدالت خواهی میلیون‌ها انسان باایمان، باعث تبلور دوباره بسیج در عصر حاضر بود. متن کامل گفتگو در لینک👇 https://hawzahnews.com/xcxSJ @AFKAREHOWZAVI
. «پدر دختری» ✍سیده ناهید موسوی 🥀کاش این تصویر را نمی‌دیدم، شاید این فقط یک لحظه باشد اما نه، این یک عمر است. یک دردِ عمیق جانسوز، پدر یک‌ انسان نیست، پدر یک فرشته زمینی و کوه استواریست، پدر قهرمان همه داستان‌ها و زندگی‌هاست. پدر یعنی یک دنیا ایثار و گذشت، فقط برای دیدن لبخند دختر... افسوس از روزگاری که بی رحمانه پدری را از دنیا می‌برد گاهی روح و جسم‌‌اش را و گاهی اینگونه فقط روحش را و جسمی بی‌جان می‌ماند و یک جهان خلوت و سکوتی تاریک و سرد که سرشار از سردرگُمی و حیرانی‌ست. آری پدر اینگونه است! مقتدر، قهرمان، دلسوز و قلبی تپنده برای فرزند... 🥀اما دختر، که اولین عشق‌اش پدراست و تا ابد تنها پدر می‌ماند. قهرمان و فاتح تمام قِصه‌ها و افسانه‌ها پدر است. از گُل نازک‌تر از او نمی‌شنوی با همه کم و کاستی‌هایت دوستت دارد و بهترین‌ها را برایت آرزو می‌کند. به وقتش با تمام دنیا هم می‌جنگد تا دخترش خَم به ابرو نیاورد و خاطرش مکدر نشود. 🥀من از داغی بزرگ‌ سخن می‌گویم! وقتی پدری بمیرد، و دختر باقی بماند یقینا درونش هم همان روز می‌میرد. و برعکس اگر دختری از دنیا برود و آمال و آرزوهایش زیرخاک مدفون شوند، همان پدر نه تنها کمرش می‌شکند،بلکه روحش هم می‌میرد و زندگی خلاصه همین جمله است: «عشق فقط پدر دختریش خوب است.» پ.ن: تصویر از پدری در غزه که با دختر شهیدش سلفی می‌گیرد. @AFKAREHOWZAVI