از کنسرت چه خبر؟!
✍زهرا سبحانی
گوشیام خاموش میشود بی آنکه متن شعر «تلک القضیه» را پیدا کنم. یک ماهی میشود که هر وقت از دردسرهای دنیا، فارغ میشوم؛ دنبال متن این ترانه میگردم.
هنوز متعهدم به اینکه هر آهنگ و ترانهای را گوش ندهم، بخاطر همین، اولین بار که این ترانه به گوشم خورد و دنبال تصویرش رفتم، نه گیتار امیرالعید به مذاقم خوش آمد و نه آن خالکوبیهای دست و گردنش؛
انگشترهایش هم...
با این همه نمیتوانم به خودم دروغ بگویم، آن اجرا در آن محفلِ به ظاهر بیربط، آنقَدری زنده بود که با گذشت یک ماه هنوز گیر تک تک واژههایش هستم.
آنجایی که باشور به «کفاح» میرسد و آن را با تمام صورت ریش نداشتهش فریاد میزند؛ یک آن دلت میخواهد راه بیفتی برای مبارزه و فقط منتظری که راه را نشانت دهند...
دیگران را نمیدانم ولی شور گرفتن از کنسرتِ مصری، برایم همانقدر عجیب است که حکام عرب، بیانیهی محکومیت اسرائیل را بلند بلند میخوانند. از همهشان عجیبتر، گذرگاه رفح مصریهاست که فقط با اجازهی اسرائیل باز میشود.
از همان بدبختیهای مردم آخرالزمان که مالک باید از غاصب اجازه بگیرد...
داشتم میگفتم امیرِ خواننده و مصطفای شاعر، هر دو اهل مصرِ با این همه اقتدار بیقدَر؛ با اجرای یک کنسرت، شوری آفریدند به وسعت میلیونها دل، از جمله دل من!
منی که فرسنگها از آنها دورم، که معتقدم باید جلوی غاصب ایستاد، فریاد جامعهام این بوده که باید زد توی دهان غاصب و هیچ رقمه هم نباید از «فلسطین ارض مسلمین» کوتاه آمد.
ولی این همه دک و پُز، تا همین بزرگراه قم_تهران هم نمیرسانَدَم چه برسد به غزه!
توقعی هم نمیتوان داشت وقتی شورمان را با عادل تاخت میزنیم که به وقت دوربین، با عدالت غریبه میشود و به کلاس چُرتکهاش، حرف حسابِ «میدان غزه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است» نمیخورد.
ظریفمان هم به احترام ظرافت قوام یافتهاش در فرنگ، جنگ را زمُخت و بدقواره میداند و برای کتمانش از ایرانی جماعت و تاوانش مایه میگذارد.
بعضیها هم که زادشان در رسانهست، میشوند قوز بالا قوز و این اندک شور حماسی جنبیده از اعتقادمان را با تحلیلهایشان خفه میکنند.
همهشان ریش دارند و دکمهی پیراهنشان باب مذاق. انگشترهایشان هم عقیق...،
اما سازشان با اعتقادمان کوک نیست!
انگار همهشان را با استدلالهایشان ریخته باشند در گودی دامنمان که هم دهانمان را ببندند و هم دست و پایمان را. اسمش را هم گذاشتهاند صبر استراتژیک!
تفسیرش هم با خودشان.
برای کسی که
میخواهد کنار طفلان در گِل خوابیدهی غزه، بخوابد، با همان پتوی خیس؛
میخواهد کنار آن مادر، وسط گِلهای چادر، اجاقش را چاق کند و غذایی بپزد؛ میخواهد کنارشان مزه کند زندگی را، اعتقاد را، صبر و ایستادگی را؛
چه فرقی میکند معنی «صبر استراتژیکی» اینها چه میشود؟
صادقانهاش میشود حال و روز ما که از پانزده مهر به این طرف، بیغذا مانده؛
غذایی که با آن، مرگِ اعتقادت را قورت بدهی، دیگر اسمش غذا نیست، مادهایست که تهش به فاضلاب ختم میشود.
میگویند چه کسی گفته «مرگ اعتقاد»؟
بیایید و قضاوت کنید اگر اسمش مرگ نیست، پس چیست؟
اگر بیخیالی، تساهل و تسامح نیست، پس چیست؟
من و واژهها خیلی وقت است که عزاداریم، یکیمان، عزادار بیحرمتی معنایشان
و دیگری عزادار همهی انسانیت.
تنها دلخوشیمان هم شده
موشکهای یمنی و حزبالله!
کی به کی؟! همین را هم همکیشان حدادعادل و ظریف و امثال زادبر، به پای استراتژیکشان مینویسند؛ دلشان قرص است به کف و سوت عدهای که...
فقط این نیست؛
با اظهارات حزبالله عراق که میگوید:
«ایران نمیداند ما چگونه کار میکنیم و اغلب به تشدید تنشهای ما علیه نیروهای آمریکایی معترض است»؛
هم عروسی راه میاندازند که «آخیش! دیگر آمریکا باور میکند کار ما نیست و به ما حمله نمیکند»
ما ماندهایم و مرزهای اعتقادیمان که محدود به چهارچوب خانههایمان شده!
و هر صبح با ژست متفکرانه، به خودمان تلقین میکنیم که موشکها و بمبهای فسفری میهمان خانهی دیگریست، پس راحت باشید...
راستی از کنسرتهایمان چه خبر! خوانندهی لس آنجلسی بالاخره میآید؟
#طوفان_الاقصی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«دو جیغ درشت»
✍پهلوانی قمی
امروز عصر دو جیغ درشت، اتاق زایمان را لرزاند.
اولیش جوری رزیدنت زنان را برپا داد و کشاند سمت صدا که رنگی به صورتش نمانده بود.
هنهنکنان پرسید: "زایمانه؟ کِی اومد؟ مگه مریض زایمانی داشتیم؟"
بعد که لبخند پت و پَهن چند نفری را که بیخیال پشت استیشن نشسته بودند دید، اضطرابش را با نفسی صدادار بیرون داد و اینبار با صدایی بدون لرزش پرسید: "مریض زایمان کرد؟"
جواب دادیم: "نه دکتر، گاو ژاپن زایید! یک یک شدن"
دفعه دوم اگر جیغ زایمان هم بود نمیآمد. شده بود حکایت چوپان دروغگو و مردم روستا
اما اینبار هم خدا را شکر همان گاو ژاپن بود که قل دومش را زایمان کرد.
بعد از بازی هم، به مناسبت قدم نورسیده، همان گوسالههای ژاپن را میگویم مهمان یکی از همکاران فوتبالدوست شدیم به صرف آبمیوه و چیپس و پفک
تبریک ایرانی وطندوست
الهی همیشه شاد باشید و موفقیتهای ایران عزیز را جشن بگیرید.
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«به سبک قهرمانی»
✍سیده ناهید موسوی
زمان طلاست. این جمله را شاید خیلیها شنیدهاند، دقیقا هم همینطور است. کارهای جزئیام را تمام کردم و بعد از صرف ناهار به تماشای برنامه فوتبال برتر شبکه سه نشستم هنوز یک ساعت و نیمی مانده بود تا بازی ایران و ژاپن شروع شود. صبحت های کارشناسان و مجری که آنالیز و البته با چاشنی چند کنایه به منتقدین بازی قبل با سوریه بود را شنیدم، از حق نگذریم برخی نقدها درست و بجا بود. راستش بازی با سوریه خیلی نفسگیر و پرالتهاب تمام شد، شاید چون چنین انتظاری از آن نمیرفت. اما فوتبال و نتیجه بازی در مستطیل سبز غیر قابل پیشبینی است. هر چند دقیقه به ساعت نگاه میکردم اما پیش بینیای درمورد نتیجه نداشتم، چون همیشه دوست دارم بدون دغدغه چیزی را دنبال کنم و بعد به نتیجه برسم. از لول و سطح بازیکنان که با تجربه و آماده هستند شکی نداشتم. رأس ساعت سه بلاخره بازی با سوت داور آغاز شد. گزارشگر با صدایی صاف و پر قدرت اسامی یازده بازیکن زمین استادیوم اجوکیشن سیتی در قطر را برد. حالا ثانیهها با ارزشترند و هر خطایی ممکن است گران تمام شود. بازیکنها از هر فرصتی باید استفاده کنند و اتفاقا با مهارت کافی فرصت را تبدیل به تهدید در زمین حریف کنند. صدای تشویق هواداران بی تاثیر نیست و هرچه محکمتر و بلندتر تشویق و ایران ایران سر بدهند، یازده ستاره مصممتر در زمین میجنگند، حقیقتا در لحظاتی جنگندگی در بازی احساس میشد. گل اول ژاپن در نیمه اول شاید کمی تلخ بود اما در نیمه دوم به سرعت ورق برگشت و ستارهها خود را ثابت کردند. هر سری به سراغ گوشی میرفتم تا کمی اخبار بازی را در مجازی هم چک کنم یک اتفاق یا لحظه حساسی رخ میداد که با صدای بلند گزارشگر به خودم میآمدم. گل اول هم همینطور و فقط ثانیه ورود توپ به دروازه را دیدم و همزمان یک جیغ بلندی زدم و گوشی هم از دستم افتاد. دیگه به آخر بازی نزدیک میشدیم فقط دعا میکردم یک گل دیگه زده شود. وگرنه باید استرس وقت اضافه و پنالتی زدن... مثل بازی با سوریه و آن لحظات استرسزا را دوباره زندگی کنیم. به خودم گفتم دیگر به گوشی نگاه نکن هر سری میروی سراغش یک چیزی میشود! با حواس جمع نگاه میکردم موقعیت ها زیاد بود تا اینکه یکی از بازیکنها پنالتی گرفت و گل دوم هم به لطف خدا زده شد و جیغ دوم را بلندتر زدم که خانه رفت روی هوا و چند کلمهای را مادرجان حواله ما کردند. حالا چند دقیقه فقط تا پایان سوت و اعلام برنده این بازی هیجانی مانده بود و در نهایت عصر زمستانیِ سرد و لذتبخشی با خوشحالی و برد در مقابل غول آسیا که حریف قَدری بود را تجربه کردیم. باشد که در متن زندگی هم قدر لحظات و فرصتها را بدانیم. جنس این شادی ها چیز دیگریست، زیرا همگی در هرجای ایران باشیم باهم خندیدم و باهم ذوق کردیم و قطعا بیشتر بر دلمان میچسبد. به امید قهرمانی و آوردن جام آسیا به ایران قهرمان.
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
سلام ورزشکاران، دلاوران
🖊نویسنده:مرضیه رمضانقاسم
انسان در هر برههی زمانی علاقهی او به موضوعات متفاوت میگردد.
وقتی انسان به سرچشمه وصل شود دیگر نوشیدن آب، غیر از آن به مذاقش خوش نمیآید.
انسان زمانی که به فضل الهی باب علم و معرفت به رویش باز شود دیگر علم بهترین سرگرمی و تفریح او میگردد و تفریحهای قبلی چندان چنگی به دلش نمیزند و اگر به امور دیگر هم بپردازد باز عطش علمآموزی او را به سمت و سوی کتاب و معرفتآموزی سوق میدهد.
و نظیر آن نقاشی میشود که از او پرسیدند: وقتی از نقاشی کشیدن خسته میشوی چه میکنی؟؟
گفت: نقاشی میکنم.
انسان اگر شیرینی معارف الهی را چشید دیگر حاضر نیست این شیرینی را با هیچ لذت دیگری عوض کند.
حقیر زمانی که معارف دین را نچشیده بودم به آبنباتهای کودکانه دل خوش مینمودم.
شاید باورتان نشود روزگاری تماشای بازی فوتبال لذتبخشترین تفریحام و هم درسهای زندگی اعم از همکاری، تعاون، وحدت و... را از آن میگرفتم اما از زمان تشرف به حوزهی علمیه با سیر در کتابها که بساتین علماست علاقهام به تماشای چمن زمین فوتبال کمرنگ و کمرنگتر شد و اکنون به صفر رسیده است؛ اما نتایج بازیهای ملی کشورم را دنبال میکنم و از پیروزی تیم کشورم احساس شعف و غرور دارم.
شادی ما صرفا برای رد شدن توپ از دروازهی حریف و پیروزی ظاهری نیست بلکه هدف ما به غیظ درآوردن دشمنان دین اسلام است
یکی از مصادیقی که دشمن را به خشمگین میآورد پیروزی تیم ملی فوتبال ماست.
دشمنان بمیرند از خشمشان «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تکیه بر توان داخلی
✍🏻مریم زارعی
شاید اگر سر مربیِ قبلیِ تیم ملی ایران کارلوس کی روش بود.
این بار هم چون حریف(ژاپن) را قَدَر تر از ایران میدانست. یک تاکتیک دفاعی میچید و ما الان در بهترین حالت با یک دفاع جانانه در ضربات پنالتی باخته بودیم!
نمیخواهم بگویم آقای کی روش خوب نبود،کاری نکرد و... که قطعا ایشان هم تاثیرات مثبتی در تیم داشتند و این را باید کارشناس فوتبال بررسی و بیان کند.
من میخواهم بگویم، ما بارها و بارها در میدان های متعدد چه ورزشی چه علمی چه نظامی و... ثابت کردیم؛ اگر غیرت مندانه و با تکیه بر مقدسات و توان داخلی بجنگیم قطعا پیروزیم!
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار جمعی از جوانان نخبه و صاحب مدال در المپیاد های جهانی واعضای تیم ملی والیبال جوانان کشور که بر بام قهرمانی ایستادند،کسب این موفقیت بزرگ را با سرمربی ایرانی بسیار خرسندکننده و مهم دانستند و تأکید کردند: «من همواره معتقد بودهام که مجموعههای ورزشی کشور شایسته است، سرمربی ایرانی داشته باشند*».
حقیقت این است که فرهنگ ما می توانیم در همه ی عرصه های علمی، ورزشی، نظامی و... جواب گو بوده، هست و خواهد بود.
امروز جوانان غیور ما با تلاش و جنگندگی و سرمربی گری یک ایرانی، برای بار دیگر نشان دادند:
ما می توانیم اگر بخواهیم!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
*تاریخ انتشار:۱۶ مرداد ۱۳۹۸
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
فرزندآوری؛ تدبیر هوشمندانه امامکاظم (ع) در تبلیغ معارف
✍️نجمه صالحی
عباسیان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسههای مناظره، مکارانه قصد جمع کردن آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه(ع) را داشتند و امام کاظم (ع) در این شرایط با تدبیر شایسته، هم جامعه شیعه را هدایت کردند و هم در مقابل انحرافات واکنش مناسب داشتند که البته حاکمان وقت هم به تلافی تلاش ایشان دائما در فواصل گوناگون امام را به زندان میانداختند و سرانجام هم در زندان به شهادت رسیدند.
در عصر امام کاظم(ع) مذاهب فقهی و کلامی متعددی بود، لذا استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام را در بر داشت.
یکی از اقدامات در خور نگاه امام کاظم (ع) در برابر فشار زیاد بر شیعیان و نسلکشی عباسیان، توجه به فرزندآوری است، ایشان فرزندان زیادی داشتند که در گسترش تشیع نقش مهمی ایفا کردند.
با بررسی متون تاریخی، میتوان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهلبیت(ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، بیان و نقل روایات معصومین(ع) تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند.
🍃اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ إِمامِ الْأَخْيارِ وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ...🍃
#بازنشر
@AFKAREHOWZAVI
مشارکت فرصتی بیبدیل و زیبا
✍خالقی
۱. پس از قرنها حکمرانی پادشاهان مستبد در کشور ما بدون کمترین اعتنا به ملت، با پیروزی انقلاب اسلامی، طعم شیرین تجربهای نو برای بشریت، به وسیلهی الگویی به نام نظام جمهوری اسلامی با رهبری بینظیر و با به پای صندوق آمدن تودهی میلیونی مردم ایران و انتخاب حکومتی براساس مردمسالاری دینی پدید آمد و به معرض تماشای جهانیان گذاشته شد. این شور و نشاط و حضور مردم در انتخابات از همان روزهای اول انقلاب به خلاف تمام انقلابهای دنیا زمینهای شد برای استحکام پایههای مردمسالاری دینی، بنابراین، این حضور و نقش پررنگ مردم، نشانهی پیوند عمیق ملت با این معجزهی الهی _ انقلاب اسلامی _ و تحقق هرچه بیشتر و بهترِ مردمی بودن نظام اسلامی است، که مسئلهی بسیار گرانقدر، مهم و تمدنیست و باید آن را قدر دانسته و از این مشارکت به نحو احسن حمایت و حفاظت کرد.
۲. باید گفت که در انتخابات هرچه حضور مردمی بیشتر و بهتر باشد این پشتوانه و حمایت مردمی، خود سنگر مستحکمی برای حفظ کشور و ملت از هر گزند و آسیب دشمن داخلی و خارجی میشود. در غیر این صورت به محض مشارکت کم در انتخابات دشمن نتیجهگیری میکند که بین نظام و مردم جدایی افتاده است، بنابراین تلاش میکند تا دوباره برای تسلط و دخالت اقدام کنند. برای همین است که همواره امامین انقلاب تاکید بر حضور حداکثری مردم در انتخابات دارند تا دشمن از تعرض باز داشته شود. حضرت امام خامنهای در خطبههای نمازجمعه میفرماید: «اهمیت اوّلِ انتخابات بهخاطر این است که انتخابات سنگر کشور است؛ حضور مردم در پای صندوقهای رأی، مصونساز سرنوشت ملت و مردم است و دشمن را از تعرّض و تجاوز و پُرروییِ بیشتر باز میدارد.»( ۲۴بهمن۱۳۸۲)
۳. از جنبههای دیگر نیز انتخابات پرشکوه و با حضور پرشور مردم در مسائل سیاسی و بینالمللی تاثیرات و منافع زیادی دربرخواهد داشت. این حضور پرشکوه خود ابزار قدرتی است که کشور را قدرتمند میکند. لازم به ذکر است که اگر حتی در زمینههای نظامی و اقتصادی و سیاسی دارای قدرت و برتری باشیم؛ هیچکدام به اندازهی حضور و مشارکت پرشور و حماسی و حداکثری مردم در انتخابات، در به نمایش گذاشتن اقتدار ملی و ابهت بینالمللی نیست. این پرانگیزه بودن و هوشیاری و عزم ملت، هیبتی کمنظیر در چشم همهی دنیا پیدا میکند و هرچه گسترش مشارکت بالاتر رود، اعتبار کشور هم بالا خواهد رفت. امام خامنهای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش می فرماید: انتخابات پرشور، اقتدار ملی و اقتدار ملی، امنیت ملی را بوجود میآورد. خواص میتوانند در برگزاری هرچه پرشورتر انتخابات نقش ایفا کنند.( ۱۶ بهمن۱۴۰۲)
۴. صحنهی زیبای مشارکت مردم، اقتدار و ابهتی در پیکرهی نظام اسلامی ایجاد میکند و خون تازهای را در آن به جریان میاندازد و موجب نشاط و احساس مسئولیت بیشتر در بین آحاد مردم و حرکتهای تازه و مقدمات تحولات جدید و رفع مشکلات در کشور خواهد شد. در واقع با حضور پرشور و حداکثری در صحنه و انتخاب درست در مدیریتها، در عین ثبات در کشور، نظام اجتماعی از رکود خارج و زمینهساز تحول در جامعه خواهد شد. حضرت امام خامنهای در دیدار مردم کرمان و خوزستان میفرماید: «این است که با انتخابات ــ حالا چه انتخابات مجلس، چه انتخابات مجلس خبرگان، چه انتخابات ریاست جمهوری، چه انتخابات شوراها ــ کسانی را که با آن فکر سیاسی آنها و جهتگیری سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی آنها همراهند، سر کار بیاورند؛ این میشود تحوّل.» (۲ دی ۱۴۰۲) بنابراین انتخابات موثرترین وسیلهی تحول برای هر فردی است که بخواهد آرمانها و خواست خود را در جامعه، با توجه به چارچوبهای نظام اسلامی به تحقق نزدیک کند.
۵. حضور حداکثری و مشارکت در انتخابات خود فرصتی بیبدیلیست برای امنیت و بازدارندگی دشمنان این مرز و بوم، حضرت امام خامنهای در دیدار مردم کرمان و خوزستان میفرماید: «وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آنوقت علم در آن کشور پیشرفت میکند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی میرسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل میشود؛ مشارکت یک چنین معجزهای میکند.» (۲ دی۱۴۰۲) علاوه بر این، مشارکت عامل اتحاد و قدرت ملی و نیز عامل ثبات و پیشرفت جامعه در همهی میدانها است و سبب تحکیم، استحکام و اقتدار نظام میشود و تمام حماسهی پرشور انتخابات در این ۴۵ سال عمر با شرافت جمهوری اسلامی و قوی شدن ایران عزیز، خود عاملی است برای رسیدن به آرمانهای حضرت روحالله که همان آرمانهای انبیاء و اولیاء الهیست. پس بیاییم از این فرصت بیبدیل و زیبای مشارکت برای سرنوشت کشور عزیزمان ایران و ایجاد تمدن نوین اسلامی استفاده کنیم و در صحنهی انتخابات حاضر شویم و همهی خیر و خوبی را برای ملت خود و امت اسلام به ارمغان بیاوریم.
#انتخابات
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«مرا با خودت ببر»
✍فاطمه میری طایفهفرد
به قاعده رشته و علاقهام، رمانهای تاریخی بیشتر توجهم را جلب میکند. حالا اگر رمان را استاد #مظفر_سالاری نوشته باشد، انگیزه بیشتر هم میشود. آنقدر که شخصیتهای حقیقی را در اوراق تاریخ بیابی و درباره آن فکر کنی.
◽◽◽◽◽
ابن سکت، ابن زیات و چند تن دیگر شخصیت تاریخی که اتفاقا شناخت آنان گره ذهنی را باز میکند. داستان به بغداد میرود و شک به جان ابن خالد میاندازد حالا باید ابن خالد جواب شک درون را بدهد، حالا باید بداند که زیدیست یا رافضی؟ ابنالرضا چگونه با کوچکی سن، میتواند امامش باشد؟ در گردش همین سوالات در ذهن، خدا ابراهیم را جلوی پایش میگذارد و...
◽◽◽◽◽
داستان بهگونهایست که فکر میکنی، با یک شخصیت داستان به سرانجام میرسد، بعد کمی که میخوانی حواست جمع میشود که نه! داری با دو شخصیت داستان همسو میشوی؛ کمی بعد میفهمی شخصیت سومی هم هست که از همه مهمتر است، آنهم خودتی، خودت که شاید حتی یکبار هم که شده دچار ابهام میشوی و دنبال جواب میگردی برای تمام سوالاتت. بعد خودت میشوی شخص اول داستان که تا حلب رسیدهاست و تا جواب سؤالش.
◽◽◽◽◽
این داستان علاوه بر رسالت داستانی خود، گریزی هم عقاید شیعه میزند و بخواهی و یا نخواهی چیزهایی یاد میگیری.
بزرگترین مزیت این رمان این است که توانسته سوژه کوچکی را تا حد رمان جلو ببرد و مخاطب را همسوی خود براند بیآنکه بسیاری از سورههای ناب را زخمی کند، چیزی که متاسفانه امروزه در بحث رمان تاریخی، با آن درگیریم. دوستان اهل قلم سراغ سوژههای اصلی میروند، بیآنکه در مسیر تاریخ اسلام پای مکتب بزرگی نشستهباشند. بیآنکه درباره منابع دست اول و دوم تاریخ اسلام اطلاعات داشته باشند.
استاد سالاری از این قضیه مبراست. ایشان برای هنر قلم خود نیاز به یک شخصیت ویژه ندارد، بلکه میتواند با همین روایتهای آمده در کتب شیعه، به اهداف خود برسد و این، اوج هنر ایشان است. هنری که امروزه بسیاری از نویسندگان، نیاز به آموزش آن دارند.
استاد سالاری، در حین داستان، به تصویر سازی نیز میپردازد تا جایی که برای محکم شدن دلت، میروی سراغ سرچ و اطلاعات درباره همین رمانی که در دستت هست. ایشان موضوع را زخمی نمیکند و اگر بناست که محتوایی کار شود، به بهترین نحو ممکن به آن میپردازد.
توصیفات داستان زیباست و میتواند فضای سه بعدی ذهن مخاطب را پر کند اما اگر بخواهم نکتهای بگویم، فقط در وصف برخی از همین توصیفات است که گاهی رشته داستان را از کفات میربود.
داستانهای تاریخی هویت برگرفته از هویت ماست که حالا به زینت قلم آرایش شده. حیف است که از خواندن اینها بیبهره باشیم.
#معرفی_کتاب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«گذری بر تاریخ»
✍سیده ناهید موسوی
طی مطالعه کوتاهی که چند روز گذشته بر حوادث فرهنگی _اجتماعی دوران قبل از انقلاب داشتم، تقریبا از دورهی پهلوی اول سیاستها همگی سمت و سوی ذائقهسازی، تمدن مدرن و پرورش ذوق عامه پسندانه داشته است. فرهنگسازی و تشویق به کاربرد هنرهای گوناگون روز به روز گسترده میشود وزارتخانه تاسیس و زیرساخت های اساسی با تامین منابع از طرف دولت مشخص میگردد. اما در دورهی پهلوی دوم، وزارتخانه «فرهنگ و هنر»، «آموزش و پرورش» و دهها سازمان، اداره، موسسات و نهادهای خرد دیگر از جمله مدرسه صنایع هنری، اداره موسیقی، هنرستان موسیقی، اداره هنرهای زیبا و... درکشور فعال میشود.
🔖بعد از آن فعالیت پرورش یافتگان این موسسات و نهادهای به اصطلاح هنرهای زیبا روی کار میآید و قطعا با تِز و ژست کاملا روشنفکرانه و غربزده سعی به الگودهی و ترویج افکار خود بین عامه مردم میشوند. از قانون کشف حجاب در کشور و عمومی کردن آن،تا افزایشکابارهها و خوانندگان زن در سطح شهرها به حدی که حامیان و هوادران زیادی را به خودجذب میکنند. خوانندگی،موسیقی، سینما و هنرمندان الگوهای مرجع برای مردم به جای مساجد، علما و دانشگاهها در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ میشوند.
🔖اما حال دوران دائمی و یکسان نمیماند. خواص جامعه رفته رفته به دنیاطلبی و جاه طلبیگرفتارتر میشدند و از لحاظ فرهنگی_ اجتماعی تنها ابتذال و تقلیدکورکورانه دیده میشود و نمادی از پیشرفت و ترقی در جامعه نیست. برای مردمی که هرگز سنت را فدای مدرنیته نمیکردند اما گرفتار ظلم و ستم رژیم پهلوی شده بودند،جز انقلاب چارهی دیگری نبود. در اصطلاح انقلاب به معنای دگرگونی و تحول است. یعنی ذات و ماهیت یک شیء تغییری بنیادین میکند. طبق آیه قرآن: «إنَّ اللهَ لاَ یُغَیّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأنْفُسِهِمْ» رعد/۱۱. خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.
🔖بی شک خداوند اوضاع و احوال یک ملت را هرگز عوض نمیکند، مگر آنکه آن قوم آنچه را که مربوط به روح، فکر، اندیشه، اخلاق و اعمال باشد را تغییر دهند. به معنای واضح اگر خداوند قومهایی را به عزّت میرساند و یا از اوج عزّت به خاک ذلت فرود مینشاند، به دلیل آن خواست و اراده مردم است.زمانی که اراده مردم ساخته شد و جوشش انقلابی همراه با یک رهبر فرزانه آغاز میشود، وعده های الهی تحقق مییابد و همه معادلات با انقلاب در فرهنگ، دینداری، اجتماع و ... رنگ و بوی الهی میگیرد. غربالگری در تمام سطوح جامعه برقرار میشود برخی از هنرمندان و روشنفکران و ... میمانند و برخی دیگر راهی به جز ماندن و از نو ساختن را برمیگزینند. نیروی کار متعهد و انقلابی با هدایت امام خمینی (ره) توازن در جامعه را با وحدت میان دو قشر نخبه و روشنفکر، روحانیون و دانشگاهیان رقم میزند. یعنی پرهیز از تربیت خارجی و نجات از غربزدگی همراه با معلمهای متعهدی که عامل تربیت نسل آینده و تصفیه دانشگاهها از عوامل غرب زده شوند. از طرفی سیاسی بار آوردن نسل آینده و مطلع کردن آنان از مسائل روز توام با اعتماد به نفس و استقلال نفسانی است. همچنین ورود بانوان به عرصه تربیت وتعلیم،نفی مدرک گرایی و تربیت دانشجویانی که در عرصههای مختلف حضوری مفید و موثر داشته باشند.
#دهه_فجر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«به خودمان مربوط است»
✍طیبه فرید
تا وقتی درِ یک خانه بسته است هیچ کس نمی داند پشت دیوارها و پنجره هایش چه خبرست.هرچند هر عقل سلیمی می داند به حکم اقتضائات آدمیزادی و مبتنی بر آدابِ دنیا مشکلات با آن قیافه ی رِندانه کم و بیش سایه اش افتاده روی سر زندگی ها.خدا در قرار قبلی که هیچکدام الان یادمان نمی آید گفته« سین برنامه در دنیا این است که توی مشکلات غوطه بِوَری،تا خودت را جدی بگیری و ببینی من چی خلق کردم!قدرت موتور را ببینی که در یک دقیقه چند هزار دور می چرخد!مشکلاتت را بعدا خودم تلافی می کنم.تو فقط شکوه خودت را ببین».ما از مشکلات گریزی نداریم.پشت در خانه های کوچک و بزرگ این شهر کلی مصائبست که گاهی بعضی هایشان هیچ جوری حل نمی شود.مثل دور از جانتان دردِ بی درمان ،مثل زن و مردی که دستِ زور کنار هم نگهشان داشته،مثل بچه ی معلولی که زندگیِ آرام زوج جوانی را زیر و روکرده،مثل مریضی گرانِ پدری که رنگ خنده را ماه هاست از لب اهل و عیالش بُرده ،مثل برادرهایی که بعد رفتن مادر سر تقسیم ارث باهم کل انداخته وسرسنگینند.اما در همه این مشکلات یک وجه اشتراک وجود دارد.پشت این این درهای بسته ،پشت این پنجره ها آدم هایی زندگی می کنند که از اسب افتاده اند نه از اصل.یکی آستینش را به دهانش گرفته که صدایش به خانه ی همسایه و عابرهای توی کوچه نرسد،یکی گوش برادر قُلدر را بی آن که جار بزند پیچانده و حقّش را گذاشته کف دستش.آدم های این شهر برابر با حجم سختی ها آبروداری را بلدند.ملتفتند که فقر و بدبختی آدم را از اسب می اندازد ولی جار زدن مشکلات توی چشم در و همسایه و توی کوچه و خیابان از اصل.
امان از وقتی که بین یکی ازین خانه ها ،وسط تمام آن مشکلات ریز و درشت،بین آن همه آبروداری یکی بخواهد ساز مخالف بزند وبه جای حل مشکلات،صورت مسئله را پاک کند .
و صدای هوارش را به گوش همسایه های صد پشت غریبه برساند.برای خانه خراب شدن یک خانواده یکی ازین پسر نوح ها بس است.عجالتا پشت در این خانه ی بزرگ خبرهائیست که به خودمان مربوط است.صف ما از صف پسر نوح ها جداست.ماخیلی مشکل داریم اما به خودمان مربوط است.تو دهنی پسر نوح ها و همسایه های هفت پشت غریبه باشد برای یازدهم اسفند.
#انتخابات
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI