eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
711 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
190 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. همچو شهید رجایی و باهنر ✍زهرا گندمکار مرد میدان در عرصه ی سیاست و خدمت بی منت به محرومان و مستضعفین بود که بحق علم مستضعفین و محرومان جهان اسلام را بر دوش خود حمل میکرد و کژروی های زمانه ،او را از مسیر حق منحرف نکرد. دوستی عمیق رابطه صمیمانه میانه سید ابراهیم رئیسی و حسین امیر عبداللهیان همچون رجایی و باهنر بود که خستگی ناپذیر بودند و پا به پای هم برای آرامش ملت از هیچ تلاش صادقانه ای دست برنداشتند تا مزد واقعی خود را از صاحب حق دریافت نمودند. که به‌حق مزد جهادگران در راه الی الله مهمانی بر سفره ی ویژه‌ی الهی که همان شهادت است میباشد. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. @AFKAREHOWZAVI
. قاب سرخ شهادت ✍سبزه‌ای هر وقت از صفحه تلویزیون تو را می‌دیدم، یاد روزهای سخت انتخابات می‌افتادم. طلبه‌ها مثل ماه رمضان بی توقع، علم تبلیغ بر دوش می‌دویدند و با سنگ طعنه و کنایه و تهمت زخم بر می‌داشتند. و من ملتمسانه به تصویرت می‌گفتم: بیشتر تلاش کن. شما را به جدت رو سفیدمان کن. و تو امروز در قاب سرخ شهادت زیر پرچم سبز امامت، کنار شهید رجایی نشستی. جگرمان را سوختی و رو سفیدمان کردی‌. @AFKAREHOWZAVI
. «پدرها و پسرها» ✍زهرا سادات شمس «ایشان با اینکه پسر ما هست اما من ایشان را به خودم پدر میدانم» اینها را در حالی می‌گفت که پسرش کنارش بود و گریه میکرد. اصلا از اول قرار بوده پسران بر پدران نماز بخوانند. یعنی اینطور باشد که هر نسل بر پدرش نماز بخواند و رشد کند و دوباره فرزندش به او نماز بخواند تا آخر. فرزند داغ پدر را تحمل کند و دوباره شروع کند. فرزند بر داغ پدر گریه کند حتی با شنیدن اسم داغ هم گریه کند. آخر در مرام ما مرد همیشه گریه میکند. اصلا مرد هر چه بیشتر گریه کند، مردتر میشود. اما داغ فرزند. داغ فرزند، مردِ مرد میخواهد. عجیب است که خودت را به خاک بسپاری و هنوز زنده باشی! داغ فرزند همان ندای خداوند است که میگوید: «آدم فکر نکنی همه چیز باید روی حساب و کتاب تو بچرخد ! حساب و کتاب مال من و بندگی مال تو!» داغ فرزند کمرشکن است. آن هم فرزندی که مثل پدرت باشد. اشکهای پدر شهید آل هاشم در داغ فرزند، اشک مردِ مرد است. آنطور که دستانش را روی پا میکوبید و اشک میریخت، عین مردانگی بود. در مرام ما مردانگی یعنی فرزندی تربیت کنی و در راه خدا قربانی کنی و در فراقش اشک ها بریزی. انگار مرام شیعه از اول به این داغ ها خو گرفته باشد. مادران و پدران، فرزند تربیت کنند برای خدا و از آنِ خدا. شیعه عادت دارد فرزندانش را برای قربانی شدن تربیت کند و با افتخار بدن پاره پاره شان را در دست بگیرد و فریاد بزند: «اللهم تقبل منا هذا القربان» ۳۱ اردیبهشت @AFKAREHOWZAVI
. سید محبوب ما! ✍ فاطمه مهدوی محبوبیت بی‌جهت نیست، حتماً باید وجودت پر از عشق و محبت شده باشد که بتوانی قلوب مردم را به خود جذب کنی و قطعاً این عشق و محبت رنگ و بوی خاص الهی داشته که شیفتگان خدا و اهل بیتش (علیهم السلام) عاشقت شده‌اند. دل به دل مردم بسته بودی که با پروازت، دل‌ها را متألم نمودی. این مردم بوی عشق را خوب می‌فهمند، بوی خدمت را با عمق جان حس می‌کنند و نقشی که با محبت و ارادت در دل‌هایشان حک شود، هرگز پاک نخواهد شد. سیدِ محبوبِ دل‌های! مردم هیچگاه ناآرامی‌ها، بی‌خوابی‌ها و مجاهدت‌های بی‌وقفه شما را از یاد نخواهند برد و قطعاً به پاس زحمات و خدمات ارزنده‌ی شما و دیگر دلسوزان نظام، با هم متعهد و متحد می‌شوند تا بهترین گزینه را برای جانشینی شما انتخاب کنند تا تلاش‌های بی‌منت و دلسوزانه و با درایت شما بی‌ثمر نماند و سرعتِ طیِ مسیر شما در خدمت، کاهش نیابد. مردم غیور و شریف ایران، همچون همیشه با نگاهی به دهان مبارک رهبر فرزانه و راهنمایی‌های مهم ایشان، بزنگاهِ انتخاب را در می‌یابند و آرامش را به شما هدیه خواهند داد. اما گذشته از ادای وظیفه شما بگو با این دل چه کنیم؟ دلی که هنوز داغ سردار بر آن سنگینی می‌کند و از فرط زخم‌های متعدد دژخیمان مجروح گشته و با دیدن شما و درخشش شما در عرصه خدمت قدری آرام می‌گرفت، دلی که خوش بود به داشتن سربازی چون شما در یاری ولایت و هرچه خود آرزو داشت، در شما می‌دید در مسیر یاری ولایت. این دل در سینه می‌سوزد و اشک‌های دیده از جریان نمی‌افتند. سیدِ محبوبِ ما! قول بده این بار در عرصه‌ی خدمت به امام ثامن، ضامن دل‌های ما شوی و دلهای پرسوز ما را به دستان امام رئوف بسپاری تا مثل خودت، تا آخرین نفس، پای عهدمان با این خاندان طاهره بمانیم و داغ شما را با ادامه راهتان تسکین بخشیم. @AFKAREHOWZAVI
. ✍🏻 فاطمه شکیب رخ مهمان رضا به شهر ما می آید از دشت بلا، سوخته جان می آید با بدرقه خواهر آن مرد رئوف از طوس صدای مرحبا می آید @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✍زينب نجیب همیشه فقط یک انتقاد به دولت رئیسی داشتم آن هم ضعف در تیم رسانه‌ای او بود. از اینکه اقداماتش از تریبون‌های حقیقی و مجازی توی بوق نبود ناراحت می‌شدم. گاهی در بین اخبار می‌گشتم و لیستی می‌نوشتم تا برای گفتگو با مردم دستم پر باشد. او مرد رسانه نبود اما امروز رسانه‌ای‌ترین مرد جهان شد. اما یادمان باشد مسئله‌ی اول دنیا غزه بود و باید غزه بماند...مهم‌ترین خبر، جنایت‌های اسرائیل است و مقاومت مردم فلسطین. حواسمان باشد سید هم، در همین مسیر بود و در همین مسیر رفت...😭 آتش در دلمان افتاده اما نکند رکب بخوریم. @AFKAREHOWZAVI
. زن عصر رجایی، زن عصر رئیسی ✍مریم حمیدیان زن‌های دهه شصت هنگام ترور و شهادت مسئولان دور هم جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند. کنش زنان اوایل انقلاب آن‌گونه بود که با اشک و عزا یاد شهیدان را زنده و راهشان را پر رهرو می‌کردند. زن همیشه نقش پررنگی در روحیه مردان میدان دارد. زن انقلابی هیچ‌گاه پستونشین نبوده حتی اگر در پستوهای‌های گریه کرده باشد. در واقع زنان دهه شصت با سوگواری‌شان به شهادت عزت و آبرو می‌دادند. زن دهه چهارم انقلاب اما می‌نویسد. قلم دارد. مخاطب دارد هرچند کم، خودش صاحب تریبون است. کنش زن عصر رئیسی نوشتن است. بیداری دادن به مخاطب است. این‌گونه شهادت را ارج می‌نهد.این‌گونه به مردان میدان روحیه می‌دهد. خاصیت زن انقلابی این است. ساکت نیست. خانه‌دار است ولی خانه‌نشین و بی کنش نیست. اثر می‌گذارد روزی با گریه و روزی با قلم! @AFKAREHOWZAVI
. «عدد هشت» ✍ راضیه کاظمی زاده با سردرد عجیب و با عجله وارد آسانسور شدم، دست دراز کردم تا دکمه ی طبقه ی مورد نظر را فشار دهم، اما دستم در هوا خشک می‌شود و نگاهم خیره می ماند! نمیدانم چه مدت مات و مبهوت مانده بودم که صدای اعتراض دخترم مرا از فکر بیرون آورد، با بی میلی دکمه را فشار دادم! باز سردردم به اوج رسیده بود، کلافگی از سر و رویم می بارید، با بی حوصلگی زنگ خانه را فشار دادم، دیدن چهره ی غمبار شوهرم حالم را خراب تر کرد! از دیروز که خبر ناگوار سقوط بالگرد رئیس جمهور را شنیده بود، گویا او را برده بودند و دیگری را آورده بودند، بدون اینکه مرا ببیند باز به سراغ تلویزیون رفت.. به آشپزخانه رفتم و لیوان آب را پر کردم و کمی نوشیدم تا شاید کمی از بغض نشسته در گلویم کم شود! با بی رغبتی تمام خودم را مشغول درست کردن غذا کردم، صدایی مرا به وجد آورد! رو برگرداندم و دخترم را در حال دیدن کلیپی از حرم امام رضا علیه السلام دیدم، با کف دست به پیشانی ام کوبیدم، چرا فراموش کرده بودم امروز میلاد امام رضا علیه السلام، امام هشتم ما شیعیان است؟! لبخندی بر روی لبانم نشست، اما بلافاصله یاد عدد داخل آسانسور افتادم! عدد هشت! چند باری آن را در ذهنم تکرار کردم، عدد هشت! براستی که چه راضی پشت این عدد پنهان شده بود؟! اصلا رئیس جمهور چه سری با این عدد و با امام هشتم داشت، که داستان ریاست جمهوری اش با این امام رئوف گره خورده بود؟! در سال 1400، درست روز تولد امام هشتم منصب ریاست جمهوری را بدست می گیرد! سه سال بعد درست در روز تولد هشتمین امام، این منصب را در حالیکه هشتمین رئیس جمهور ایران است، پس می دهد و اینبار اوست که به صندلی ریاست وفا نمی کند! زبانم از بیان خدماتش در این دوره ی کم قاصر است، هر زمان که اخبار را پیگیری می کردم، بلا استثنا میدیدم که در یکی از استان ها مشغول پیگیری امورات مردم است، اگر در کشور پهناور ایران حادثه ی ناگواری رخ می داد، بدون منت و بی ریا وارد میدان عمل میشد تا شاید با حضور خود مرهمی بر دلهای زخمی مردم باشد، و حال می بینم در حال خدمت به خلق، در حالیکه مدال افتخار خادمی امام هشتم علیه السلام را در سینه داشت به استقبال شهادت می رود! چه زیباست که در کشوری نفس می کشم که رئیس جمهور آن با تمام دغدغه ها و مسئولیت های سنگین، غافل از اعتقاداتش و امام هشتم خود نیست! ۳۱ اردیبهشت‌ماه ۴۰۳ @AFKAREHOWZAVI
. ✍طاهره ابراهیم نژاد اکردی ای سید پر تلاش محروم نواز در اوج سیادت و ریاست سرباز دنیا سر تعظیم فرود آورده پرواز مبارک تو مسئول تراز @AFKAREHOWZAVI
. یادبود مجازی شهید آیت الله سیّد ابراهیم رئیس‌الساداتی 👇👇👇 https://fatehe-online.ir/6 روی لینک بزنیم و فاتحه ای نثار روحشون کنیم @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سیدابراهیم بهشتی ✍سیده لیلی اعتباری بهشتی را ندیده بودم ولی همیشه گوشۀ قلبم حضور داشت.. دوست می‌داشتم که در زمانش زندگی می‌کردم... با خودم می‌گفتم چه دورۀ خوبی بود، جمعِ همۀ شهدا جمع بود، باهنر، رجایی، بهشتی و... اما الان چه؟ دور افتادیم از همۀ مردانِ خوب خدا! سال۹۶ اما سیدابراهیم را دیدم. اصلا او را نمی‌شناختم. پرسیدم و پرسیدم و فهمیدم که این ابراهیمِ بت‌شکن در قوۀ قضاییه بت نفاق را درهم شکسته بود. نمی‌دانم چرا ولی مرا به یادِ شهید بهشتی انداخت. شباهت ظاهری نه، اما شباهت باطنی دارد با استادش... بهشتی... هردو بوی بهشت می‌دادند... تحقیق و شناختِ او همان و تبلیغ برایش همانا. هرچه پیش‌تر می‌رفتم مصمم‌تر برایشان آبرو می‌گذاشتم. چهار سال گذشت و در این مدت این سید در مغزِ همۀ ما سنجاق شده بود. دورۀ بعدی اما تمام قد وارد کارزارِ تبلیغات شدیم، جدی‌تر، دل‌خون‌تر... تبلیغ و توسل شده بود ذکر هر لحظۀ ما. کمتر می‌خوابیدیم کمتر می‌خوردیم و هرچه بیشتر نزدیک به انتخابات می‌شدیم اضطراب مان بیشتر می‌شد که مبادا سید را از میدانِ خدمت دور کنند. و اما شد آنچه که باید می‌شد. مادرم باچند کلاس سواد می‌گفت: این سید هم می‌رود.. گفتم به کجا مادر؟ گفت: کنار رجایی و بهشتی... بازهم بهشتی؟ چرا این مرد بوی بهشتی می‌داد؟ باز هم مادرم گفت خیلی دل‌خوش نکن... رفتنی‌ست. در دلم آشوبی به‌پا شد ولی نمی‌خواستم بپذیرم. ما تازه او را شناخته بودیم. دو سال است که او را سیدابراهیمِ بهشتی می‌خوانم. او آمد. با عنوان سید ابراهیم رئیسی ولی او ریاست می‌خواست چِکار؟ او خادم بود. خادم‌الرضایی که خادمِ ملت شد و صدای رسای محرومان جهان... همانی که سیدمرتضی آوینی در موردش فرمود: شهادت هنرِ مردان خداست و ای شهید سوال : مردِ خدا شدن مگر چیزی جز خدمت به محرومان و مستضعفان عالم است؟ و من... در این سال‌های اخیر فهمیدم که ما هم در دورۀ جمعِ شهدا زندگی کردیم... حاج قاسم و ابومهدی و سیدابراهیمِ بهشتی! می‌شناختیم و مدتی بعد شهید می‌شدند! ما ماندیم و انبوهی از حسرت. مادرم درست گفتی، سیدِمان رفت. خدایا خودت شاهد باش که ما برای یک شهید آبرو گرو گذاشتیم... تو را سپاس که روسفیدمان کردی. لک‌الحمد حتی ترضی. پ‌ن: چهلم سید ابراهیم رئیسی روز سالگرد شهادت شهید بهشتی‌ست. @AFKAREHOWZAVI
. ✍امامی فر و باز به فرموده رهبری( روحی فداه) : آذربایجان سر ایران ، آذربایجان جریان ساز، آذربایجان مهد تمدن .... باز این چه شوری ست که در این آذربایجان به پا شده است ، دیده ی همه ی ملت جهان به سمت آن شده است ، ای خطه ی نام آور سرزمینم خاک تو چه بسا گوهر یاب شده است ، منشأ جذب شهدا مغتنم خدمت شده است ، این چه توفیقی ست در خاک تو که باز میزبان شهدای خدمت شده است ، سخت است چه سخته سخت جیگرها باز چه کباب شده است ، لیکن با این حال خرابمان دلمان عهد دیگر با سید مظلومان بسته است ، که قسم به سپیده دم ظهور ره رفته تو تا جان بر نفس ادامه دار است . شهادت سید مظلومان آیت الله سید ابراهیم رئیسی و هیئت محترم و مغتنم همراه شان را به تمامی ملت‌های یک صدا علیه ظلم و استکبار ، تسلیت عرض می‌کنیم. @AFKAREHOWZAVI
. حاج آقا! حاج آقا! ✍مریم حمیدیان بچه‌ها خوابیدند. بغض دارد خفه‌ام می‌کند. باید بترکد. از صبح دو تا بچه جلویم بودند تا چشم‌هایم خیس می‌شد میگفتند:" مامان! چرا اشکت اینجوری شده؟" حتی دختر سه ساله‌ام گفت مامان! گفتی رئیس جمهور گم شده؟" " آره مامان، پیدا شد." گوشی را برداشتم. هر کانالی عکس یا فیلمی از او گذاشته باز می‌کنم. اصلا می‌روم خبرها را از همان جایی دنبال می‌کنم که خوابم برده. می‌خواهم همه اتفاقات به ترتیب در ذهنم پیش رود. تا کجا بیدار بودم؟ آهان تا ورود پهپاد آکینجی.. بعدش چه شده؟ شعاع نزدیک شدن به او هی محدودتر شده. وقتی هنوز به او نرسیده‌اند، توی مانیتور می‌گویند:" بدن‌ها گرم نیست! مهدی بالگرد سوخته!" بازهم امید هست. مثلا من انتهای این قصه را نمی‌دانم. فیلم بعدی را باز می‌کنم. صدای مرد سن و سال داری است. سراسیمه از تپه سختی پایین می‌رود. ترکی حرف می‌زند. نمی‌فهمم. اما می‌دانم که امید دارد. شاید تو و همراهانت از بالگرد پایین پریده باشید. شاید کنار بالگرد متلاشی شده نشسته‌اید. مرد مسن هم مثل من فکر می‌کند. معلوم است امید دارد. توی لحن ترکی‌اش پر از امید است. حالا فارسی داد می‌زند. حاج آقا! حاج آقا! این آخرین سکانس فیلم است. بغضم می‌ترکد. مرد به لاشه‌های بالگرد رسیده، سرعتش را کم می‌کند. حسین را صدا می‌زند. و جز حسین چه کسی می‌تواند مرهم درد باشد؟ و حسین ابتدا و انتهای همه داستان‌های ماست. صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین @AFKAREHOWZAVI
ضعف رسانه‌ای ✍مریم حمیدیان من آخرین تصاویری که از او به یاد می‌آورم برمی‌گردد به سه سال پیش. همان موقع مناظرات. محکم نشسته بود‌. جواب متلک و تمسخر لیبرال‌ها را نمی‌داد. حرص می‌خوردم. دوست داشتم جواب این ابلهان را بدهد. او اما آرام بود. از برنامه‌هایش می‌گفت. از کارنامه داشتن. خوب یادم هست که گفت:" برنامه در کشور زیاد است، جدیت نیست!" و او جدیت داشت. تا جایی که توانست برنامه‌ها را اجرا کرد. فقط یک ضعف داشت. همان ضعفی که باعث شده، آخرین تصاویری که خوب از او یادم هست مربوط به مناظرات باشد. بعد از آن، بعد از منتخب مردم شدن، هرچه عکس و فیلم از او دیدم با دوربین گوشی‌های مردم بود. خودش رسانه درست و حسابی نداشت. اخبار سفرها و برنامه‌هایش از صداوسیما به صورت عادی پخش می‌شد. مانور رسانه‌ای خاصی روی اقداماتش نبود. حتی آخرین فیلمی که می‌گویند لحظاتی قبل از سانحه از او گرفته‌‌اند با تلفن همراهی است که دست فیلم‌بردار دائم تکان می‌خورد. او مرد رسانه نبود. مرد عمل بود. جدیت داشت. او یک انقلابی اصیل بود. @AFKAREHOWZAVI
. ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم ✍فاطمه میری طایفه فرد دل که از گوشت باشد تاب نمی‌آورد، هی به سینه می‌کوبد، هی به خود می‌پیچد، هی پرانول لازم می‌شود، دریچه میترالش، شل می‌شود، باتری قلمی هم کارگر نمی‌شود، آن‌وقت این مشت را هی می‌زند به قفسه سینه تا شاید نفسی تازه کند... آدمیم دیگر و محکوم به آدمیت در چهارچوب جسم گوشتی که روح را گنجایش نیست در این حجم کوچک و مادی. چه بسیار بزرگانی که این جسم را خسته کردند و خودشان را پرواز دادند از کنج قفس جان. درد اما این واژه مقدس، معبری است در رهایی جسم به روح. آن‌وقت که ابراهیم ایران نه از اور تاریخی، که از غرب ایرانم متولد می‌شود به ابدیت. ابراهیم را چه نیاز به گلستان، او اگر بناست از جسم مادی بکَند در گلستان‌های غرب ایران هم می‌تواند، او می‌بُرد از هرچه جسم است و ماده، تا به معنا برسد. ابراهیم را چه ترس از آتش؟ او "بردا و سلاما" در آستین دارد و وسط آتش می‌رسد به حوض کوثر، کنار پدر. ابراهیم را با بت‌ها چه‌کار؟ ابراهیم اول بت نفس را سر می‌برد و بعد سراغ بت بزرگ می‌رود. ابراهیم اما خنجر دارد، خنجری که نمی‌بُرد. ابراهیم سنگ راست می‌گذارد در ترازوی خدا و سنگ‌های ناصاف را به شیطان حواله می‌کند، حال این شیطان درونش باشد یا شیطان آن‌طرف دنیا، شیطان بزرگ آمریکایی. ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم... مگر عهدین ندیدی؟ مگر قرآن نخواندی؟ "سلام علی ابراهیم..." سلام بر ابراهیم ایران، سلام به خادم سلطان، سلام به لحظه پر لذت "و من یمت یرنی"، سلام بر دل پاک و دست خدمتگذار، سلام به همه اشک‌های گونه‌های مردم ایران. سلام به صحن قدس حرم، سلام به خانه مقدس دور، سلام به مزار ابراهیم در الخلیل در جوار قدس. سلام به حرم به قدس به صحن قدس، سلام به زیارت، سلام به نیابت، سلام به اجابت، سلام به لیاقت. خداحافظ جسم لجوج و دست‌‌و‌پاگیر و هزار سلام به لحظه لحظه شهادت. شهادتت مبارک شهید جمهور @AFKAREHOWZAVI
. آزردگی‌هایش ✍ آمنه حسین آوا 🔴 این نکته رهبری در پیام تسلیت شهادت سید محرومان، درس بزرگی برای همگان است: "آزردگی هایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمی شد." این باید درسی باشه برای من و امثال من، که هدف روشن و معین و الهی باشد و با تمسخر و طعنه و نیش و کنایه ها تغییر نکند... @AFKAREHOWZAVI
. چند سوال درباره‌ی حادثه ✍🏻 فاطمه شکیب رخ اکنون که قلوب ما به غم فقدان رئیس جمهوری مغتنم و تکرار ناشدنی، آکنده است؛ نباید از مطالبه تبیین علت این حادثه تلخ، غافل شویم! به رغم ادعاهای موجود که احتمال خرابکاری و ترور این شخصیت بزرگ را رد می کنند، سوالاتی باقی مانده که شایسته است، پاسخ آن توسط مسئولان مربوطه به وضوح مشخص شود؛ اینکه چرا از سه بالگرد حامل مسئولین تنها برای، بالگرد حامل رئیس جمهور عزیزمان این اتفاق افتاده است؟! اینکه چرا این پرواز در چنین شرایط آب و هوایی اجازه پرواز یافته بود؟! اینکه چرا این حادثه درست پس از ملاقات شهید رئیسی با الهام علی اف، به وقوع پیوست؟! اینکه چرا به محض وقوع حادثه، با آنکه هنوز سرنوشت دقیقی از شرح حال بالگرد حامل رئیس جمهور، در دسترس نبود؛ رسانه های وابسته به موساد، خبر شهادت سرنشین های بالگرد را اعلام کردند؟! آیا در این باره، احتمال دستکاری و یا خرابکاری سیگنالی و یا رهگیری اطلاعاتی از جانب آذربایجان، رفیق شفیق اسرائیل وجود دارد؟ آیا احتمال کوتاهی و یا نفوذ از جانب نیروهای داخلی در اجازه این پرواز وجود دارد؟ آیا باید بپذیریم که همه چیز بر طبق روال عادی بود و‌ فقط قرار بود؛ دو مهره ی اساسی مقاومت، حذف جسمانی شوند؟! امیدواریم، تمام ابعاد این حادثه، زودتر از آنچه تصور می رود، نزد ملت مقتدر مظلوم ‌ایران، شرح داد شود! @AFKAREHOWZAVI
. خدا نعمتی داد و قدرش ندانستیم ✍ مریم گنجی _او کارخانه های خاک خورده را رونق داد ما گفتیم گرانی _او شرکت های دانش بنیان را قوت داد ما گفتیم گرانی _او زمین های خاکی را مسکن کرد ما گفتیم گرانی _او روابط بین الملل را از چند کشور غربی به کل جهان گسترش داد ما گفتیم گرانی _او پروژه های بیست سال بر زمین مانده را بر دست گرفت و احیا کرد ما گفتیم گرانی _او حقوق ها و دستمزد ها را یکسان سازی کرد ما گفتیم گرانی _او نرخ بیکاری را به کمتر از هشت درصد رساند ما گفتیم گرانی _او صف های طولانی مرغ را با گران کردن قیمت مرغ به نفع تولید کننده بالا برد و ضررهای تولیدی را جبران کرد ما گفتیم گرانی _اوخاموشی های پی در پی دولت قبل را که سبب نارضایتی همه شده بود برطرف کرد گفتیم گرانی _او توافق نامه با چین امضا کرد که به نفع اقتصاد ، کشاورزی ، صنعت ، معدن و ... بود باز گفتیم گرانی _او علیرغم تبلیغات جهانی کرونا هراسی ، تابوی ترس از کرونا را شکست و مردم را از بند شستشوی مغزی ترس از کرونا به زندگی عادی برگرداند باز گفتیم گرانی _او اصلا هرچه کرد همراهش نشدیم و فقط کوبیدیم و به تمسخر گرفتیم علم و قدرت و عملش را !!!! واقعا چرا به باطل خود اصرار داشتیم؟؟؟!!! حق داشتیم بگوییم سخت است اما حق نداشتیم نبینیم خدمتش را ! حق داشتیم انتقاد کنیم اما حق نداشتیم تهمت و ناروا نثارش کنیم ! اصلا بعید بود مردی که بر زمین نمی نشست تا وضعیت بر زمین مانده دولت قبل را بهبود بخشد برای گرانی کاری نکند ، گاهی باید کلیشه ها را تکرار می‌کردیم که آری او هم از همین بازار گوشت و برنج تهیه می‌کند حتما از قیمت ها خبر دارد . دست های پشت پرده بیشتر روی گرانی کار کرد تا نارضایتی ها را دامن بزند ! اصلا ندیدیدیم کمک های معیشتی که با حفظ عزت دهک های پایین به حسابشان واریز می.شد و چند برابر شدن یارانه ها را که صف های تاسف برانگیز سبد کالای روحانی را که آن‌هم چند صباحی برای جو رسانه ای و تخریب عزت مردم آمد را جمع کرد ! حالا که رفته است دلهره های بازگشت به دولت روحانی به دلهای همه حتی موافقان دولت قبل برگشته است که نکند کسی روی کار بیاید که مانند رئیسی نباشد . باید جوال دوز بخوریم خب . تقصیر نا شکری ها و بی تفاوتی های خودمان بود که دیگر نداریمش . چرا دورتر برویم اما کسی که مصداق این آیه شد اینبار خودمان بودیم «...إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» آیه ۱۱ سوره رعد ...(امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! رئیسی بزرگترین درسی که برایمان داشت این بود او انتظار ما را از کاندیداهای ریاست جمهوری بالا برد . ما دیگر جناح نمی‌شناسیم هرکه مانند رئیسی بهشتی بود رجایی ما خواهد شد ، بسم الله . @AFKAREHOWZAVI
. . ✍صدیقه عالی‌پور نوای بانگ جرس در صحن سرای خورشید هشتم نواخته شده است،خبری درراه است ،آسمان خانه پدری بی تاب با دست بر سر خود می کوبد ،اشک می ریزد ،خون گریه می‌کند ،زمین از این کارشگفت زده شده است. می دانی چرا؟ زمین درانتظار هله وشادی آسمان خانه خورشید هشتم بودنه گریه وغم باید برای مولود هشتم ستارگان آسمان را چراغانی می کردند،اما انگار نظم شادی به هم ریخته شده است ،و انگار باز آهویی در دل جنگل اسیر صیادی شده است ،وانگار باز پدری پسرش را به میدان رزم خدمت فرستاده است ،همه به گوش،منتظر بانگ جرس ایستاده اند،خانه زادی که زندگیش را مرهون لطف امام رئوف می دانست،از دل زمین به آسمان پرواز کرده است ،وچون فرزندی به آغوش پدر رئوفش در میعادگاه الهی رسیده است. نمی دانم از لطف امام رئوف بگویم یا مهر فرزندش که دل در گرو محبت او داشت ،زمانی به جلوه وجبروت ریاست رسید،اول به خانه ی پدری آمد ،تا اذن خدمت بگیرد ،وروزها در پی هم گذشتند،پسر به هوای پدرمی آمد واین آمدن همه درگرو براتی بود ،چون برادرانش حاج قاسم ،شهیدرجایی وبهشتی وامثال ذلک خواسته ای در دل داشت،آن هم از پدری که کریم بود،رئوف بود ،وبدون چشم داشت هدیه می کرد . شاید با خود بگوییم مگر این خواسته چه بود ،که پسر عاشقانه گرد خانه پدرمی گشت واین سری است که از سیره علوی وحسینی به این پسر رسیده بود ،چرا که از سلاله پاک سادات بود ،ودلش در گرو مهر رضوی وجودش مرهون لطف وکرم کریم بود. آری او فرزند ومقلد امام روح الله بود ،وجودش به ذکر الله اکبر تجلی پیداکرده بود،لحظه ای آرام وقرار نداشت ،انگار خود را برای مهمانی ودیدار یارانی که هم چشم انتظارش بودند ،آماده می کرد، واین چه سری عاشقانه ای است از خانه پدری که همه به آنجا می آیند . بگذار تا بگویم اشک معجزه می کند ،می گویی چه طور ؟ شهید محسن حججی را یادتان هست که درحرم رضوی آسمانی شد ،واین سیره مقلدان امام روح الله ست که سرنوشتشان چیزی جز شهادت نیست ،واما چه جایی وچه کسی برات شهادتشان را امضاء می کند؟؟ لحظه ای دل را به گوشه و کنار پنجره فولادی رضوی می برم نواهای عاشقانه میاد ،صدایی آشنا شهید زاهدی فراست که زمزمه کربلایی شدن وإربا إربا شدن می کند ،اما مگر این زمزمه قطع می شود یا کم دوباره جلو می روم سیدی عزیز ،می گوید پدرا مارا دریاب که به طلب آمدم ، که پاسخم دهی ،راهیم کنی ،مهمان صحن سرای حاج. قاسم ومحسنم کنی . چه زیبا پدر پاسخ داد،ودر ایام شادی خانه اش ،بهترین تحفه را به پسر داد،که اونیز از جام عشق الهی سرمست شود،وباید گفت چه زیبا تحفه ای است که رضا دهد ،امضای شهادت به خادم الرضا دهد. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🥀شهید جمهور مردمی ✍زينب نجیب 🌱تو مردمی بودی. اما مردمی بودنت به این معنا نبود که فقط در کنار مردم باشی. که اگر چنین بود با چند فیلم و عکس خیلی از دولت‌ها مردمی نام می‌گرفتند. 🌱 اما تو به حق مردمی بودی. شاخص مردمی بودن در وهله نخست این است؛ که خود را دارای شأن و روحیه خدمتگزاری به مردم بدانی. تو نگاهت از بالا به پایین نبود. 🌱 دومین شاخص مردمی بودن اعتقاد به اراده و نیروی مردم و مخالفت با تمرکز‌های دولتی بود. تو به مردم تکیه کردی. 🌱 سومین شاخص مردمی بودن انس‌گرفتن با مردم است. تو پای صحبت مردم می‌نشستی، گره از ذهن آنها می‌گشودی و سعی می‌کردی آنها را مأیوس نکنی. 🌱 چهارمین شاخص مردمی بودن، عمل کردن به سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) است. ایشان با فقرا کنار می‌آمدند. آنچه باعث جلال و شوکت برای آنها بود؛ نه شئونات ظاهری بلکه کنار ضعفا نشستن بود. و تو به یتیمی و فقر قد کشیدی. تو چه زیبنده مظهر مالک اشتر علی(ع) شدی؛ آن هنگام که به فرماندارش پیام داد به عامه مردم رو بیاور، آنها را بطلب و دنبال خواص و قشرهای ویژه نرو. (نهج البلاغه) آری، با مردم و در میان مردم بودن, خوی اشرافی‌گری نداشتن و مبارزه با فساد تو نگین انگشتری بود که پای سند شهادتت را امضا کرد. تو مردمی بودی، مردمی ماندی و مردمی رفتی... @AFKAREHOWZAVI
. «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» ✍خالقی ۱. با این سر و چشم درد شدید و گریه و بی‌تابی، که مرا از کار انداخته است؛ ناگهان در زیرنویس شبکه خبر می‌خوانم که قرار است، روز ۸ تیر، انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شود.‌ چرا این‌قدر زود اعلام شد؟ هنوز ده دوازده، ساعت بیشتر از شهادت «رییس‌جمهور عزیز و محترم و مغتنم» ما نگذشته که تاریخ انتخابات مشخص شده است. لااقل بگذارید شهدا تشییع و تدفین شوند، بعد... نه! همین درست است، تمام خطاهای محاسباتی دشمنان ما در این نقطه است. مسئولان تراز نظام اسلامی_ این معجزه عالم‌گیر_ هم، اعجاب‌برانگیزند. اصلا برای همین، مبنای حکمرانی الهی ما با تفکرات لیبرالی و اومانیستی که دچار تباهی و یأس و ناامیدی است؛ از اساس فرق می‌کند. ما به آینده امیدواریم و منتظران ظهوریم. به همین علت هر مسئولی که در تراز انقلاب اسلامی کار کند و عطش خدمت داشته باشد؛ سرنوشتی جزء شهادت ندارد. مسئولان ما تمدن‌سازند. مانند، شهید بهشتی، رحایی، باهنر،... و حاج قاسم... ۲. اصلا راه دور نرویم، همین «رئیسی عزیز که خستگی نمی‌شناخت» را ببینید؛ که در حکم تنفیذش، در تاریخ ۱۲ مرداد۱۴۰۰, امام خامنه‌ای در اوصافش می‌فرماید: «... شخصیّتی مردمی و عالیقدر، از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت،...» و نیز در پیامی به مناسبت شهادت او در ۳۱ اردیبهشت روایتی از روحیه این «شهیدِ جمهور» می‌فرماید: «برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمی‌شد». ۳. این صفات به تناسب ظرفیت‌ روحی در تمام مسئولانی که منتظران واقعی ظهور و «شفیته خدمت» هستند؛ نه تشنه‌ی قدرت و در خط مقاومت زیست می‌کنند نه در خط سازش، موج می‌زند. از این رو، او هم مانند دیگر شهدا، مقامات دنیوی را در جهت رسیدن به اهداف متعالی و آرمان‌های انقلاب به کار انداخت تا هم خود و هم مردمش را به تمدن نوین اسلامی و در نهایت به ظهور برساند. ما در ۸ تیر برای انتخاب رییس جمهوری به پای صندوق رای می‌رویم که یا در سطح «شهید جمهور» باشد یا بالاتر. ما دیگر به کمتر از این قانع نیستیم. هرچه شکست و ناامیدی در این ۴۵ سال برای انقلاب و نظام بوده و هست ناشی از روحیه‌ی سازش و نگاه مادیِ تشنگان قدرت بوده است. وگرنه سرباز انقلاب هیچگاه از فرامین امامین انقلاب یک قدم عقب نمی‌نشیند، بلکه با اشتیاق هرچه بیشتر مانند پروانه گرد امام و اسلام و مردمش می‌گردد تا آنجا که در این راه بسوزد. و صد البته در این سوختن، مظلومیت‌شان، برای ما جگرسوز است. پروانه پَرش سوخت / ولی من جگرم سوخت. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. رقیبان ✍طیبه فرید توی تب کرونا داشتم می سوختم اما مگر می شد از مناظره چشم پوشید،یکی از این چند نفر قرار بود بشود رئیس جمهور آینده مملکت. شاعر راست گفته که «تا مرد سخن نگفته باشد ،عیب و هنرش نهفته باشد».پهن شدم جلوی تلویزیون.به جز دونفر که یکیشان دکتر رئیسی بود و سواد حوزوی داشت انگار بقیه تا حالا اصلا اسم فن مناظره به گوششان نخورده بود.فضا بیشتر از اینکه جو مناظره باشد،فضای چنگ و دندان نشان دادن رقبا به هم بود.گور پدر صندلی ریاست.البته اینکه می گویم رقبا خالی از مسامحه نیست.آدم‌کم همت را روی صندلی پادشاهی هم بنشانی نمی توانی از او رقیب بسازی.اصلا مگر موضع مسئولیت جای نشستن است.دم شاعر گرم که گفت«تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به‌گزاف،مگر اسباب بزرگی همه آماده شود» هر بار نوبت به سید ابراهیم رئیسی می رسید سادگی حرف هایش میان چنگ انداختن بقیه به سر و صورت هم، حرصم را در می آورد.به خودم می گفتم آقا ناسلامتی شما مجتهدی،خب بزن توی دهانشان.اما او آرام بود و توی دهن هیچ کسی نزد.حق با او بود،باید چکار می‌کرد.چطور می توانست مثل بعضی‌های دیگر که اخلاق را بوسیده بودند و گذاشته بودند درِ کوزه آبش را بخورند چنگ بیندازد توی صورت رقیب؟خدائی گروه‌خونی‌اش با این رفتارها جور در نمی آمد.می آمد؟رقیبی که آن قدر گزک دست رئیسی داشت که یکی دو قلمش کفایت می کرد که زیر دو خمش را بگیرد و پاهایش را درو‌کند.اما نکرد! بر پدر مرام و معرفت صلوات. رئیس جمهور که شد انتظار می رفت همه آن‌جنس رقیب‌های کوتوله را درو‌کند، خصوصا که بعضی حرف‌های مفت طول می کشد تا از حافظه جمعی پاک شود!اما نکرد.حتی نگهشان داشت.فحش خورد اما باز آرام بود و توی دهان کسی نزد!حرف مفت را ما می گوییم مفت اما برای کسی که به او نسبت داده اند خیلی گران تمام می شود! راوی می گفت آخر جلسه مناظره رفته بود به صاحب آن حرف مفت گفته بود برایت طلب استغفار می‌کنم. خدا کند آدم توی بچگی‌اش یتیم بشود، طعم فقر را بچشد،دستفروشی کند اما چشم و دلش سیر باشد و اصالتش را یادش نرود! چشمش به پست و مقام که افتاد اخلاق را نگذارد در کوزه آبش را بخورد.آخر شریف بودن خیلی توفیق می‌خواهد. شش کلاسی طلایی که او خوانده بود جور تمام کوتاهی‌های تمام مدعیانی که یک عمرست رنگ مردم کوچه و گذر را ندیده اند کشید.خدا امثالش را حفظ و زیاد کند. شهادت اندازه تنش شده بود. @AFKAREHOWZAVI
1716272017055.mp3
8.96M
. پادکست آخرین روز اردی بهشت به قلم سرکار خانم طیبه فرید با صدای فاطمه سعادت خواه(کاری از دانشگاه یاسوج) لینک یادداشت https://eitaa.com/afkarehowzavi/3301 @AFKAREHOWZAVI