eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
708 دنبال‌کننده
883 عکس
154 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. او پیام آور است ✍خ. محمدجانی دوباره بوی خون دوباره بوی سوختن دوباره شعله‌های دودی به آسمان دوباره خیمه‌ای در میان شعله‌های آتش دوباره طفل سر بریده چه صحنه‌ای است که این روزها در حال تکرار است! گویی تاریخ دوباره تکرار و زنده شد. دوباره بی‌رحمی جان مضاعف گرفت و بی‌گناه و مظلومیت در زیر چکمه های پلید صهیونیست زمانه کوبیده می‌شود؛ اما مقاومت و آزادگی همچنان بر تارک تاریخ می‌درخشد. فلسطین، رفح پیام آور آزادگی، کرامت، انسانیت و بی گناهی است. https://eitaa.com/afkarehowzavi
‌ برای خیمه‌های سوخته‌ی رفح ✍🏻 زهرا کبیری پور سراسر پایان نامه‌ی ارشد من روضه بود و همین کار را برای من کُند کرده بود. اینکه مجبور بودم کتاب‌های تاریخی را به دنبال پاسخ اینکه چرا امام حسین (علیه‌السلام) زن و بچه را با خود به معرکه برد زیر و رو کنم و مدام روضه‌ها را ورق بزنم تمام توانم را می‌گرفت. از قبل‌ترها و حدوداً از همان نوجوانی‌ام، روضه‌های شب هفتم و شام غریبان بیشتر از تمام روضه‌های ماه محرم منقلبم می‌کرد. حس و درک این روضه‌ها وقتی دختر اولم دقیقا در ماه محرم شش ماهه شده بود به اوج خودش رسید و روحم را بیش از گذشته درگیر کرد. اکثر ما این جمله که تاریخ در حال تکرار است را شنیده‌ایم ولی اینکه بعضی از وقایع سنگین تاریخ در روزگار ما تکرار شود و ما شاهد آن باشیم سخت و دور از باور است. آتش زدن خیمه‌ها یکی از روضه‌های شام غریبان بود که هُرم آن از هزار و چهارصد سال قبل می‌آمد و وجودمان را آتش می‌زد، حالا و بعد از هزار و چهارصد سال در گوشه‌ای از دنیا خیمه‌ها سوختن درحالی که زن‌ها و کودکان به سایه‌ی آن پناه برده بودند. هزار و چهارصد سال بعد روضه‌هایی دارد تکرار می‌شود که نه توان شنیدنش را داریم و نه تحمل دیدنش را. و تنها کاری که از دستمان برمی‌آید این است که دست‌هایمان را بلند کرده و برای تعجیل در فرج آن بهار حقیقی دعا کنیم. باید این روزها فریاد استغاثه‌هایمان دل آسمان را بشکافد و اشک فرشتگان را در آورد. باید با تمام وجودمان فریاد بزنیم أین بقیه الله التی لاتخلوا من العتره الهادیه... أین المعد لقطع دابر الظلمه... أین المنتظر لإقامه الأمت و العوج... أین المرتجی لإزاله الجور و العدوان... به امید آمدنش... https://eitaa.com/afkarehowzavi
یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَه 🔖 اِلَی‌الحَبیب ✍ فاطمه مهدوی می‌نویسم برای حبیبی غریب... این جملات دردل‌هایی‌ است برای غریبی که حاضر اسـت و غایب از دیدگان زنگار‌گرفته. ای حبیبم! می‌نویسم درحالی‌که همچو ماهیِ از دریا دور‌افتاده، در ساحل دنیا به تقلا افتاده‌ام. نمی‌دانم کدام باد خصمی ما، ماهیان را به دور از آب، در این ساحل سوزان رها ساخت تا در حسرت رسیدن به آب اینگونه تن به این شن‌های داغ بکوبیم؟ اما یقین بدار لحظه‌ای دست از تکاپو برنخواهیم داشت و تن به آسایش نخواهیم داد و تسلیم این باد ویران‌گر و کوره‌ی بلا نخواهیم شد و این شب گرفتار تب هجران را به سر خواهیم کرد. ای حبیبم! آیا هنگام آن نشده که موج ظهورت به این ماهیان خسته برسد و به دل دریا بازگرداندشان تا این تقلا، تلظّی نگشته است؟! ای حبیبم! این شن‌های سوزان قصد هلاکت ما را کرده‌اند. اینان خود را تفته‌اند تا ما را بسوزانند و از جوشش برای رسیدن به دریا بازدارند. این شن‌های تف‌دیده خواب جدایی ما از دریا را دیده‌اند اما غافلند ازاینکه خصلت دریا، آغوش باز است ولو برای شن‌های خسته از حرارت شقاوت. حبیب غریبم! ما زنده‌خواهیم ماند تا آمدنت، ما بالا و پایین پریده و صدایت می‌زنیم، اشک و ندبه سر‌می‌دهیم تا تو بیایی و ما را دریابی که به شدت محتاج آغوش دریاییم. https://eitaa.com/afkarehowzavi
. «خرده روایت های قهرمان‌سوز» ✍طیبه فرید آبان سال چهل، خبرنگارِ روزنامه اطلاعات روایت او را ناقص نوشت. چند دهه بعد وقتی حقیقت ماجرا رو شد،او باز هم توی ذهن مردم قهرمان باقی ماند. آدم ها آن قدر روی ایثار او خورده شده بودند و آن قدر با او همذات پنداری کرده بودند که اصلا حواسشان نبود که چرا یک جوان سی و دوساله باید وسط سرمای استخوان سوزِ میانه لباس نازکی تنش کرده باشد یا اینکه او که فانوس همراهش بود چرا لباسش را آتش زد! همه مخاطب‌های ریز علی حداقل یک بار خودشان را توی ایستگاه قرانقو _شیخ صفی تصور کرده بودند، صدای قطار را شنیدند و لباس‌شان را آتش زدند و هزار نفر آدم را زنده نگه داشتند. حقیقت این بود که روایت‌های بعدی که مستند نگاری روایت‌های اول را زیر سوال می برد، چیزی از ارزش کار" ازبر علی حاجوی" که اشتباها به او گفته بودند "ریز علی خاجوی" کم نمی کرد. او بدون اینکه انگیزه‌های بیرونی داشته باشد به عنوان یک قهرمان هویت ساز نشسته بود توی دل مردم، قهرمانی که روایت های متعارض هم نتوانستند قصّه هویت ساز او را پاک کنند.اما یک‌ جا نیمچه روایتی که مثل تار عنکبوت توی حاشیه‌ درست شده بود خیلی بی صدا و کمرنگ‌ آمد و به تمام روایت های قبل دهن کجی کرد.خرده روایتی که بعد از چند دهه ذهن مخاطب محاسبه‌گر را به هم ریخت. ناروایتی که بی سر و صدا و بدون اینکه اعلان جنگ کند آمده بود بگوید: قهرمان بودن چه فایده ای دارد، وقتی ریز علی خواجوی، دهقانِ نامدار اهل میانه باشی و در گمنامی زندگی کنی داستان قهرمانی ات یکدفعه از کتاب ها حذف شود و توی گمنامی بمیری؟! انگار آدم ها یادشان رفته بود که ریز علی اصلا برای نام و نشان و قهرمانی آتش را سر چوب دستی اش نکرده‌ و بعد از ایستادن قطار به اشتباه یک کتک مفصل از آدم های توی قطار خورده...انگار آدم‌ها قهرمانی را بد فهمیده بودند و ریخته بودنش توی ماشین حساب و داشتند حساب و کتاب می کردند که ایثار به سبک ریزعلی خواجوی خیلی هم با منافعشان جور در نمی آید. انگار نیمچه روایت سوم‌ را درست کرده بودند تا کار ناتمام دو روایت اول را که با تعارض نتوانسته بود تفسیر آدم‌ها را از قهرمانی، خراب کند، تمام کند! عالم روایت پر است از روایت های سومِ خانه خراب کنی که می آید تمام یافته های هویت سازی که آدم‌ها به آن وفادارند، می شوید و با خودش می برد. حالا روایت مهم این روزهای ما روایت انسان قهرمانیست که خدا خواسته از میان آتش روایت های متعارض خلیل وار بیرون بیاید. قهرمانی که خرده روایت‌های خانمان برانداز برای حذفش کمین کرده اند. روایت هایی که می آیند با سمباده زبر توی دستشان می کشند روی هویت جمعی شکل گرفته‌‌و همه را پاک می کنند! کافی است تصور کنید در این خرده روایت های نانوشته سرگذشت قهرمان نماهایی نوشته شود که بی هیچ تناسبی سر جای قهرمان هویت ساز داستان تکیه می زنند. قهرمان نمای پاچه گِل مالیده ای که وسط سیل قدم‌می زند و به ناموس بی پناه مردم که با او درد و دل می کند می گوید «همین‌که سالمی خوبه»! ناقهرمانی که بوی گند حرف هایش شامه‌ی مردم را در برهه ای از تاریخ این مملکت آزرده. بیایید عهد ببندید که نگذارید روایت های نچسب سومی شکل بگیرد که هویت جمعی بدست آمده از خون دل قهرمان روایت های قبل را به باد بدهد... @AFKAREHOWZAVI
. پای ایوان فیضیه ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد از روزگاری دور، شاید دورتر، شاید زمانی پای درس امام صادق(علیه‌السلام)، شاید، کنار سفیر امام کاظم(علیه‌السلام)، شاید همراه قافله امام رضا(علیه‌السلام) در نيشابور و حدیث سلسلةالذهب، شاید بسان فضل‌بن‌شاذان، شاید شبیه زراره، شاید به همتِ مفضّل... شاید همین‌قدر نزدیک، شبیه به طلبه پای درس و پای کار... شاید سخت‌تر از آن زمان، شاید آسان‌تر از قبل ظهور... طالب علم دین، همیشه بوده‌است و اثرگذار، گاهی پای ایوان مدرسه فیضیه، گاهی از پس تبعیت و نفی بلد شدن، گاهی پای تیربار مثل نواب صفوی، گاهی بی‌سر و دست مثل بهشتی، گاهی شبیه به همین حالا، در عصر منتهی به ظهور. در عصر ظهور تمام خباثت و پلیدی کفر، در عصر انحطاط مردانگی‌ها و زنانگی‌ها، در عصر خلط تمام افکار پریشان آدم‌ِ ابوالبشر با ذائقه شیطان، از پس فتنه‌های در لفافه، لفافه‌ای به زیبایی پوست شکلات. طلبه باید بایستد در همین عصر همین زمان، مرد و زن هم ندارد، کوچک و بزرگ هم ندارد، فقط دل می‌خواهد و کمی جرأت دینی، برای حفظ دین خدا. امروز کمی سخت، کمی سخت‌تر از هر زمان، مثل افتادن از پشت بام فیضیه، مثل تبعید ابر مرد تاریخ، به دورتر از اثرگذاری.... اما وقتی ۱۵ خرداد ماند و امام تاریخی شد و اثرگذار، پس می‌شود بر عین سیاهی تاخت و به نور رسید. امروز صدای مظلومان عالم، به تأسی از منش پیروزی خون بر شمشیر، فریاد عدالت می‌زنند در قلب آمریکا. خون‌های جاری فیضیه کار خودش را می‌کند و جریان می‌یابد در دل اروپا. روزی همین صدا، از حلقوم مظلوم حجاز هم شنیده می‌شود خیلی دور نیست که خانه خدا از دست بندگان شیطان رها شود و به دست بندگان خدا فتح شود. امروز برگی از تاریخ ورق می‌خورد که تفکر نیمه خرداد، در خرداد ۱۴۰۳ به گوش احرار عالم می‌رسد. ما جای درست تاریخ ایستاده‌ایم. از همان اول، از پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ و تا همین حالا در سی مه ۲۰۲۴. طلبه امروز می‌تواند، هرچه قدر سخت، هرچه قدر دور... فقط باید بداند کجای تاریخ ایستاده‌است. تاریخ شمسی ما هم معتبر می‌شود برای حساب و کتاب دین، وقتی امام می‌فرماید: سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم راستی نیمه خرداد نزدیک است @AFKAREHOWZAVI
. گمشده ما ✍مریم حمیدیان بازار دوره فروش‌ها داغ است. هرکسی یک ضعفی در آدمی‌زاد پیدا کرده تابلو دستش گرفته:"آهای ایهاالناس دوای دردتان پیش من است، بخرید تا درمان شوید." تنبلی، کسالت، عدم اعتماد به نفس، فقر از هر نقطه ضعفی تولید محتوا می‌کنند. آدمی نومید از خودش، پول زحمت‌هایش را به کسی مثل خودش می‌دهد تا نجات یابد. حق دارد بنی بشر! بزرگترین خواسته‌اش رشد است. انسان ذاتا عاشق کمال است. قبول نمی‌‌کند ضعفی در او باشد. می‌خواهد بالا برود تا هر کجا بشود. و هرکس و هرجا بوی رشد و تربیت بدهد به سویش می‌رود. تا دنیا هست، آدمی‌زاد دنبال پیشرفت است. همه سرگرمی‌های دنیا نمی‌تواند روح تعالی را در انسان بمیراند. همه دوره‌ دیدن‌ها، باشگاه رفتن‌ها، درس خواندن‌ها، مدرک گرفتن‌ها برای ارتقا روح تعالی است. پس چرا حال انسان عصر ما خوب نیست؟ چرا حس نمی‌کند در مسیر رشد است؟ کدام این فعالیت‌ها بد است؟ واقعیت این است همه تلاش‌های آدمی خوب است اما جهت ندارد. منسجم و در یک مسیر واحد نیست. حتی انسان خوراک مناسبی برای روح تعالی‌خواه‌اش تهییه نمی‌کند. هرچیزی جنس خودش را می‌خواهد. بخش والای انسانی، جنس والایی مثل خودش را می‌طلبد. آنگاه آرامش می‌یابد.. اغلب ما روحمان را درست تغذیه نمی‌کنیم زیرا نمی‌شناسیمش! در موردش نمی‌دانیم. متوجه نیستیم با چه چیزهایی سنخیت دارد و از چه چیزهایی بیزار است. نشناختن روح باعث شده با او غریبه باشیم. محلش نگذاریم. برویم سراغ قسمت‌های دم دستی دیگری که خوب می‌شناسیم. هرچقدر هم برایشان وقت و انرژی بگذاریم، بازهم انگار گمشده‌ای درون ما بی‌تابی می‌کند. او کودک عزیز روان است. طفل است. باید بالغ شود. حاکم شود بر همه ما. بر همه قسمت‌های وجودمان. لازمه‌اش شناخت است. شناخت کودک عزیز روان و خالقش. شناخت کودک عزیز روان و واسطه‌هایش با خالق. شناخت همه چیزهایی که با روان سنخیت دارد. انسان شناسی، فلسفه اسلامی، کلام و..همه این عناوین می‌تواند ما را با روحمان آشنا کند. شناخت همه پیشوایان و آدم‌هایی که از ابتدای آفرینش برای رساندن گوهر درون به مبدا اش خون دادند. حتی شناخت تاریخ برای ما لازم است. باید بدانیم همه جنگ‌ها برای همین کودک درون ماست. می‌خواستند او را بکشند، فاسد کنند، به زیر بکشند تا امامان تنها شوند. تا حکومت خدا برپا نشود. باید دشمن‌های روحمان را بشناسیم تا در مقابل حمله‌ها مراقبش باشیم.‌ راه سخت ولی شیرینی است. باید اراده کنی. عاشق شوی. زمین بخوری. بازهم به شوق شناخت، به شوق رسیدن برخیزی. شادی و نشاط برای کسی است که در مسیر اصلی می‌رود. بیراهه رفتن ترس دارد. وقتی مسیر اصلی را بلد باشی نمی‌ترسی گاهی مناظر جاده بی‌راهه را ببینی‌. می‌دانی گم نمی‌شوی. آرامش داری که دوباره به اصل برمی‌گردی. فقط اراده یادت نرود. مسیری است که در بهترین مکان دنیا حوزه علمیه، در خانه پدری، با کسانی که دنبال گمشده انسان هستند، بهتر می‌توان پیمود. @AFKAREHOWZAVI
. 🕹 ارتفاع پست‌ها آقای لاریجانی! "مردمی‌داری" روشی منسوخ نیست فکر شما منسوخ شده است به زودی پاسخ مردم را دریافت می‌کنید از این ارتفاع‌زدگی بیدارتان می‌کنند. 📌 اهانت به را برنمی‌تابیم. @HOWZAVIAN
. ✍موسوی باردئی گاهی در هیاهو و شلوغی زندگی،ناخواسته حواسمان پرتِ بازی روزگار می شود و عزیزانمان را فراموش می کنیم. آنقدر سرگرم بازی دنیا می شویم که یادمان می رود به اطرافیانمان هزار باره یاداوری کنیم که چقدر دوستشان داریم. فکر می کنیم همین که برای گرداندن چرخ زندگی تلاش کنیم دیگر نیازی نیست که به آنها بگوییم دنیا بدون وجودشان ارزشی ندارد و حتی نفس کشیدن در هوایی که عزیزانمان نباشند برایمان سخت است. گاهی شنیدن جمله ی دوستتدارم از زبان همسفر زندگی، حکم معجزه را برای آدم دارد‌.انگار امید تازه ای به زندگی می دهد. رسول خدا(ص) فرمودند:‏ مردی که به همسرش بگوید دوستت دارم، چنان در قلبش می‌نشیند که هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. هر از گاهی مشکلات را پشت در خانه بگذاریم و وارد خانه شویم،به یاد دوران خوشِ زندگی سینی چای دو نفره ای را آماده کنیم و کنار هم بنشینیم و روزهای رفته را برای خودمان مرور کنیم،محبت های همدیگر را یادآوری کنیم و به پاس تمام زحمات و فداکاری ها از همدیگر تشکر کنیم. به یاد بسپاریم که چه اتفاقات خوب و بدی را با هم پشت سر گذاشتیم و چه گره های بزرگ و کوچکی را با هم باز کردیم. چه شب ها که تا صبح بالای سر بچه ها با هم بیداری کشیدیم و چه روزها که از بازی کردن بچه ها لذت بردیم و متوجه گذر زمان نشدیم. در گوشش زمزمه کنیم که عشق آنقدر ماندگار است که می تواند یک عمر دوام داشته باشد و از بودنش در زندگی احساس خوشبختی کرد. قدر بداریم بودن ها را که نبودن ها بسیار نزدیک هستند. @AFKAREHOWZAVI
. به رسم در پی حمله اخیر اسرائيل به ، عضو حزب کارگر که بارها نسبت به رژیم کودک‌کش معترض بود، بار دیگر بر موضع خود تأکید کرد. او در صفحه کاربری اکس خود نوشت که دولت استرالیا باید خواستار پایان دادن به «نسل‌کشی» در غزه شود، روابط بازرگانی‌اش با اسرائیل را قطع کند و کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد...هرچند در نهایت مجبور به استعفا شد، اما نام او و رسم انسانیت او در صفحات ثبت خواهد شد. https://virasty.com/najmehsalehi/1717180889600323766 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ارتفاع ✍مریم حمیدیان دخترک سه ساله عکس شهید جمهور را سر چهارراه می‌بیند:" مامان این کیه؟" و بعد از پرسش معصومانه‌اش به چهره من زل می‌زند. بغضی، لرزشی، اشکی، آهی را انتظار می‌کشد. به عکس نگاه می‌کنم. تار می‌بینم. با لحن کودکانه می‌پرسم:" اگه گفتی کیه؟" "رئیس جمهوره!" می‌خندد. خودش را روی صندلی ماشین پرت می‌کند" گفتی گم شده بود دعاکنم پیدا بشه، پیدا شد؟" سوال تکراری! دیالوگ تکراری این مدت. اما این دفعه پاسخ متفاوتی می‌دهم. نمی‌گویم رفت پیش خدا. کمی قشنگ‌تر می‌گویم:" آره پیدا شد. گرفت. رفت بالای بالا! پیش خود خدا. آدم خوبها همیشه میرن پیش خدا. آدم بدها اما نمی‌تونند ارتفاع بگیرن، خب بدن دیگه، می‌خورن زمین!" بازهم می‌خندد. به بیرون خیره می‌شود. چقدر از حرفم را فهمیده‌است نمی‌دانم. من اما سبک‌ترم. من بیزاری‌ام از آدم‌ بدها را به زبان آورده‌ام. چند روز دیگر من و خیلی‌های دیگر، بیزاری‌مان از این "فی قلوبهم مرض‌ها" را توی صندوق می‌ریزیم. ما باهم اعلام می‌کنیم هرکه نمک به زخم عزادار می‌پاشد محکوم است. @AFKAREHOWZAVI
. طرف درست تاریخ ✍ مهدوی طرف درست تاریخ کجاست که دانشجویان آمریکاییِ حامی مظلومان فلسطینی آنجا ایستاده‌اند؟ طرف درست تاریخ آنجایی است که حق مظلوم، حمایت می‌شود و ظلمِ بیشترِ حاکم، نمایان می‌گردد یعنی وقتی جمعی دانشجو و استاد بدون هیچ سلاح و هیچگونه بی‌نظمی و تخلف، شعار حمایت از مظلومان اسیر در چنگال صهیونیست را سرمی‌دهند، با رفتاری تند و خشن از سوی دولتِ حاکم بر کشورشان روبرو می‌شوند. آنجایی که حتی نمازشان را هم زیر بار کتک و اهانت اقامه می‌کنند و آنانی که مسلمان نبوده، با زنجیرکردن دستانشان، از نمازگزاران دفاع می‌کنند. شاید بتوان گفت جایی شبیه محراب کوفه که ابن ملجم قصد قتل انسانیت را داشته، یا جایی شبیه به دشت نینوا که یزیدیان صف بسته‌اند در مقابل حجت خدا، یا شاید جایی شبیه به زندان هارون‌الرشید ملعون که اراده کرده تا صدای حق در گوش‌ها نپیچد، اما چه خطاکار و زیانکار بودند و هستند، همه ستمگران و دشمنان حق. اراده الهی بوده که نه در محراب مسجد کوفه حق خاموش شد، نه در دشت نینوا و نه در زندان هارون الرشید. پس حق‌طلبیِ دانشجویان آمریکا و دیگر ممالک هم خاموش نمی‌شود و ساکنان طرف درست تاریخ پیروز خواهند شد. @AFKAREHOWZAVI
. سفر جانانه در مسیر هدایت ✍خ. محمدجانی این روز ها دل در هوای تو بی‌قرار است. این روزها سفری جانانه می‌خواهد تا روح خسته و در قفس تن زندانیه هیاهوی بازار دنیا، آزاد شود و پروازی به سوی نور و بی نهایت را آغاز نماید، اما خواستنی‌ها زیاد است و شکارچی زمانه در بزنگاه غفلت در کمین نشسته است تا روح خسته و درمانده را به دام خویش بکشاند و آنگاه برای همیشه او را زندانی کند و پای پروازش را بسته نگه دارد. پس برای ایمن ماندن از این شکارچی که مدام در پی طعمه است، باید از مسیر های مطمئن و ایمن رفت. همان مسیر هایی که انسان را در هدایت به سوی حق راهنمایی کند. @AFKAREHOWZAVI
. انتشار یادداشت سرکار خانم مرضیه عاصی نویسنده و پژوهشگر حوزوی با عنوان" انتخابات میدان بزرگی پیش روی ملت"در خبرگزاری حوزه: لینک یادداشت‌ در سایت خبرگزاری حوزه: https://hawzahnews.com/xcSKC @AFKAREHOWZAVI
چراهای ریزه‌میزه (2).pdf
540.8K
گنبد فیروزه‌ایِ مسجد در آسمان قاب ‌گرفته ‌شده بود و صدای اذان در تمام کوچه پیچیده بود. آقا مصطفی ریحانه را در بغل مادرش گذاشت و سمت حیاط مسجد رفت. محمدهادی پا تند کرد تا به قدم‌های پدر و محمدرضا برسد. آقا مصطفی عمامه‌اش را روی دستان محمدهادی گذاشت و آستین‌ها را بالا زد و ... ✍️ نرگس ایرانپور- دانش پژوه سطح 3 حوزه علمیه برگرفته از @AFKAREHOWZAVI
. هم‌دلی و انسجام ملی و حمله به انگاره "جدایی ملت و دولت" ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد حضور شهید رئیسی و همراهان‌شان در ساختمان پاستور، شروع یک تحول بزرگ بود. تحولی که در سالیان گذشته توسط منتخبان مردم، نوید داده‌می‌شد ولی در حد حرف و شعار باقی مانده‌بود. ایشان در اوج ناامیدی مدنی و ناکارآمدی مسئولین گذشته پا به عرصه انتخابات گذاشت. انتخابات رخ داد و نام ایشان از صندوق بیرون آمد. چه بسیار کسانی که حسب وظیفه و حس میهن دوستی رأی دادند ولی ناامید بودند از دیدن روزنی و راهی برای برون رفت از انواع بحران. چه بسیار کسانی که امید داشتند به بهتر شدن وضع موجود اما ته دل‌شان شکی قابل تحسین بود. ◽◽◽◽◽ کمتر از سه سال نشستن بر روی صندلی ریاست جمهور، تمام معادلات را برهم زد، معادلات دوستان و دشمنان را. مشکل دقیقا همین نشستن بود بر روی صندلی. شهید رئیسی بنا نداشت بر این صندلی تکیه دهد. عرصه خدمت را جایی دیگر می‌دید؛ در دل کویر، در سیل سیستان، در جنگل‌های آذربایجان. بنا داشت خیلی مشکلات حل شود. قرار گذاشته‌بود نامی نیاید و فقط صلاح کشور اولویت قرار بگیرد. شروع کرد به تمام کردن نیمه‌کاره‌ها، شروع کرد به باز کردن بسته‌ها، شروع کرد اصلاح کردن خراب‌شده‌ها... قرار نداشت بیل بردارد و افتتاح بکند، قرار گذاشته بود بیل‌های افتتاح قبلی را به سرانجام برساند. او با یکی قرار گذاشته‌بود که عزیز بود و بزرگ. قرار گذاشته بود کشور امام رضا(علیه‌السلام) را آن ‌گونه که شایسته است بیاراید. این آرایش و پیرایش را در همه جنبه‌ها به کار گرفت، در دیپلماسی، در صنعت، در فرهنگ، در نظامی و در هرجنبه‌ای که ایران به آن نیاز داشت. ◽◽◽◽◽ کمتر از سه سال خدمت کرد و بیشتر از مدیران دیگر دوید. آن‌قدر دوید تا به معبود رسید. شهادت ایشان صحنه‌ی بی‌نظیری را رقم زد، صحنه‌ای که دنیا را، دوست را و دشمن را وادار به اعتراف کرد؛ اعتراف هم‌بستگی و انسجام دلی مردم ایران با خادم جمهور. باز حضور مردم با هر طیفی، با هر منشی کنار هم خبر هم‌دلی ملت و دولت را به کل دنیا مخابره کرد. نه این‌که مردم قاعده بازی را بلد نباشند، نه این‌که تحریم اذیت نکرده، نه این‌که اقتصاد فشار نیاورده. نه! مردم ایران ترکیبی از وفاداری و علم‌اند. اتفاقا اهل معامله‌اند. سره از ناسره می‌شناسند. آنان با حضور در تشییع شهدای خدمت انگاره جدایی دولت و ملت را به سخره گرفتند. دولت خادم را از مدعی می‌شناسند. تحریم را لمس کرده‌اند ولی عزت را تحت‌الشعاع هیچ سختی، نفروختند. این مردم رئیس جمهور محبوب خویش را از دست دادند ولی آینده هست و انتخابی مهم. انتخاب در حساس‌ترین برهه، در پیچ مهم تاریخی، در ورق خوردن اوراق تاریخ و بیداری همه ملت‌ها. مردم با همان هم‌دلی قرار است، دوباره شهید زنده‌ای برای ریاست جمهوری انتخاب کنند. این صندلی دیگر جای هرکسی نیست. جای رفاه و آسایش نیست. این صندلی خون داده‌است. خون عزیزترین فرزندان این کشور را. مشارکت حداکثری مردم ایران، تکلیف این صندلی را مشخص می‌کند و چشم‌های نگران تمام مظلومان عالم را به امید روشن. @AFKAREHOWZAVI
. سرکار خانم اشرف پهلوانی قمی طلبه‌ی ماما، نویسنده و عضو تحریریه مجتهده امین در جشنواره قرآن و عترت دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور( رشته داستان‌نویسی) رتبه اول کشوری را کسب کرد. تحریریه مجتهده‌امین این موفقیت را به سرکار خانم پهلوانی قمی تبریک عرض می‌کند. @AFKAREHOWZAVI
. «باید نوشت» ✍ سیده ناهید موسوی باید از این طرف تاریخ و روزگار حاضر برای آیندگان و نسل‌های آینده نوشت. تا در حافظه‌ها ثبت شود که مردمانی در این برهه از زمان و در قرن بیست و یکم شاهد صعود و پیشرفت تکنولوژی و تطور زندگی ماشینی، ربات‌ها و... هستند. و هم‌زمان شاهد سقوط انسانیت، عدالت و حقوق بشر در جوامع به ظاهر مدعی حقوق بشری اند. باید نوشت که فصل زمستان، بهار و تابستان برای مسلمانان غزه که تنها برای سرزمین خود با تمام وجودشان می‌جنگند، سراسر خونین و تلخ،و با طعم بمباران و موشک گذشت. از غزه تا جبالیا، از غزه تا رفح و امان از سوختن زنده زنده در خیمه‌های آوارگان بی پناهِ . در اول انسانیت سوخت و خاکستر شد و بعد از آن اما، امید و آرزوی مردم غزه اَبر سیاهی خواهد شد که تنها عذاب و نابودی بر صهیونیست‌های غاصب می‌بارد، و دودمان آن‌ها را آهِ تک تک مادران داغ‌دار به باد خواهد داد. در آماری بی سابقه جهانی کشتار و نسل کُشی در غزه توسط اسرائیل بالا می‌رود. و خبرنگاران شهید به ۱۵۰ تن می‌رسند،هشدارها از قحطی کامل و رسیدن مردم به زیر خط فقرحکایت دارد. و سیاستمداران همچنان در میزگردهای خالی از نتیجه دورهم نشسته،پیام و بیانیه صادر می‌کنند. و آن طرف تاریخ، به تعبیر رهبر حکیم انقلاب دانشجویان آمریکایی هستند که در طرفِ درست تاریخ _ که درحال ورق خوردن است ایستاده‌اند. و این یعنی مرز حق و باطل اکنون واضح و شفاف است. غزه دیگر محدود به زمان و مکان نیست آن سوی مرزها و دوردست‌ها جوانانی با وجدانی بیدار فارغ از رنگ، پوست و زبان، ملیت و مذهب نابودی و قطع روابط با اسرائیل و پیروزی مردم غزه را خواستار هستند.جبهه کفر، اسرائیل جنایتکار و هم پیمانان آن یعنی انگلیس و آمریکا همیشه ثابت کرده‌اند که درهر جنگ و استعماری هم‌چون خانه عنکبوت سُست و ناپایدار بوده‌اند. و در مقابل نصرت، پیروزی و استقامت طبق وعده صادق خداوند برای مسلمانان و جبهه مقاومت خواهد بود. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
. گذر از ۱۵ خرداد به ۳۰ مه ✍فاطمه میری طایفه فرد یادگرفته‌ایم، امام حسین(علیه‌السلام) یادمان داده‌است، درست وسط صحرای کربلا در لحظه لحظه ریختن خون شهدا. یاد‌گرفته‌ایم که پیروزی ظاهری دارد و باطنی. یادگرفته‌ایم، پیروزی گاه خون می‌خواهد گاه آبرو می‌طلبد و گاه عین شکست و سرکوب جلوه می‌کند، اما! پیروزی کار خودش را می‌کند، در هر رختی که به تن کند و با هر وجدانی که بیدار می‌کند. پیروزی گاه از پشت بام فیضیه بر زمین می‌افتد، گاه تبعید می‌شود و گاهی شهید. پیروزی کار خودش را می‌کند؛ اگر حق باشد، حتی اگر طفل شش ماهه سیراب نشود، اگر آغوش مادر خالی بماند اما صدا برمی‌آید از حنجره بریده، از کاخ یزید بی‌پرده و حفاظ، از زبان اهلش، از زبان زینت پدر، زینب. خدا وعده حق داده که خون بر شمشیر پیروز است. چه خون امیر در حمام فین باشد، چه خون طلبه، ریخته‌شده در کف دارالشفا. این خاصیت پیروزی است و این وعده خداست، که مبارزه معبر می‌گشاید به سوی آینده، آینده‌ای که همیشه ما را می‌ترساندند، از شرقش، از غربش. اما امام قدمی پس نکشید و ایستاد. نایبش هم ایستاده، محکم و مقتدر: (امام هم نگفت «حال که همه علیه ما هم‌دست‌اند، پس عقب بنشینیم.» نگفت «به تنهایی با آمریکا می‌شود مبارزه کرد؛ اما آمریکا و شوروی را چه‌طور از عهده برآییم؟» چون آن زمان که دنیا دو قطبی بود، هر دو قطب، علیه ما اتّحاد و اتّفاق و هم‌دستی داشتند. امام استقامت ورزید؛ عقب‌نشینی نکرد و از حرف و شعار و راهش برنگشت. این استقامتِ حسینی است. شبیه ایستادگی‌های امام حسین(علیه‌السّلام) در مقیاس و در قالب‌های امروز است. مقام معظم رهبری ۱۳۷۵/۳/۱۴) امام حسرت یک جمله مأیوس کننده را به دل شرق و غرب عالم گذاشت. چه در ۱۵ خرداد و چه بعد از انقلاب ایران. امروز اما به حرمت همان خون‌ها که بر شمشیر پیروز بوده و هست. دنیا به خود می‌پیچد و به سمت حق متمایل می‌شود، جوانان آمریکا حرکت خودجوش به سمت حقیقت شیرین اسلام راه می‌جویند. نامه رهبری اما سخن از همین حقیقت دارد. امروز روز آگاهی است روز امتداد فریاد‌های بام فیضیه است. امروز دنیا از همین تفکر مشق مبارزه می‌کند، امروز دنیا به احترام همین خون‌ها خون می‌دهد برای انسانیت به زنجیر شده حاکمان، حاکمان غرب و شرق، همان که روزی ما را از آن می‌ترساندند. روزی همین صدا، از حلقوم مظلومان حجاز هم شنیده می‌شود خیلی دور نیست که خانه خدا از دست بندگان شیطان رها شود و به دست بندگان خدا فتح شود. امروز برگی از تاریخ ورق می‌خورد که تفکر نیمه خرداد، در خرداد ۱۴۰۳ به گوش احرار عالم می‌رسد. ما جای درست تاریخ ایستاده‌ایم. از همان اول، از پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ و تا همین حالا در سی مه ۲۰۲۴. @AFKAREHOWZAVI
. ✍خ. محمدجانی سلام بر روح بلندت ای امام(ره) ای امامی که در برهه‌ای از زمان که اضطراب روح و جسم انسان را در نوردیده بود، ظلم بیداد می‌کرد، عزت و شخصیت انسانی نادیده گرفته شده بود، همچون خورشید طلوع نمودید تا زندگی و حیات به انسان ببخشید و روح نا آرامش را آرام نمایید. از همان زمان روح عدالت خواهی و آزادگی، عبد، عزت و کرامت و .. را که بر گرفته از مکتب امام حسین(ع) بود به کالبد جامعه دمیدید تا مردم فرداهای روشن و امید بخش را برای خویش رقم زنند و کرامت و عزت خویش را دریابند و به دست آورند. این گونه شد که عزت و استقلال امروز را مرهون زحمات شما و شهدایی می باشیم که آن روزها به فرموده شما سربازهایتان در گهواره بودند. اکنون پابه به پای انقلاب در راه پشبرد اهداف انقلاب و ادامه دهنده راه شما و شهدا باید تلاش نمود تا همچنان بر تارک جهان انقلاب اسلامی ایران، با عزت، کرامت بدرخشد و اسلام را به تمام جهانیان و انسان های آزاده صادر نماید. اماما! روحتان شاد و یادتان گرامی که این گونه عزت، استقلال و آزادگی را برای ما به ارمغان آوردید. (ره) @AFKAREHOWZAVI
. نرم‌افزار همه‌ی دوران‌ها ✍خالقی ۱. امام خامنه‌ای در سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی (رحمه‌الله علیه) فرمودند: «آن عاملی که توانست به امام کمک کند و امام را در این میدان پیش ببرد و او احساس خستگی نکند و بتواند این کارهای بزرگ را انجام بدهد و این کوه‌های بزرگِ موانع را از سر راه بردارد، چه بود؟ امام، عامل کمک‌کننده‌ی سخت‌افزاری نداشت؛ نه پول داشت، نه ابزار تبلیغی داشت، نه رادیو داشت، نه خبرگزاری داشت، نه هیچ‌کدام از سیاستهای دنیا از او حمایت می‌کردند و [به او] کمک می‌کردند. عامل سخت‌افزاری امام، یک صفحه‌ کاغذ بود که بیانیّه در آن بنویسد، یک تکّه نوار بود که صدای او را ضبط کند و به گوش این و آن برساند.» (۱۴ خرداد ۱۴۰۲) بله، خمینی عظیم با دست خالی، بدون حزب و رسانه و بی‌سلاح پیروز شد. در حالی که در این هنگامه‌ی عظیم و انقلاب کبیر، استکبار جهانی برای از بین بردن او و مکتبش متحد شده بودند، او با معنویت، که نرم‌افزاری برای همه‌ی دوران‌هاست، باشکوه و صلابت و با اقتدا به مولایش، و مردم باایمان و شجاع همراهش با پیروزی خون بر شمشیر، قدرت خدا را بر آنها به اثبات رساند. پیر جماران ما با ندای الهی که با فطرت بشریت هماهنگ بود، ابهت بت‌پرستی مدرن را شکست و با ایمان و امید به سنت‌های الهی و دادن جرأت روحی به مسلمانان جهان اسلام، ابراهیم‌وار صدای توحید را تا دوردست‌ها به گوش همه‌ی انسان‌ها رساند. ۲. بعد از غیبت کبرایِ جان جهان، وظیفه‌ی نیابت عامّه‌ بوده و هست که در کنار مظلومان و در مقابل دستگاه اهریمنی و شیطانی قدرت‌های مادی بایستد. نائب‌الامام ما، خمینی عظیم، در غیبت مولا، با قوت ایمان و اعتماد به سنت‌های الهی، اقتدار اسلام و چگونه زندگی کردن را به رُخ جهانیان کشید تا برترین قدرت را که قدرت الهی‌ست، به همه‌ی بشریت معرفی کند و کرد. خمینی عزیز درحالی چشمان تیزبین و سرشار از نورانیت قرآنی‌اش را بست و به مقام راضیه مرضیه رسید، که امام جامعه‌ی بعد از خود، تابع محض اسلام و امام بود. خامنه‌ای عزیز نیز در ادامه‌ی راه و مکتب امام، با بصیرت نسبت به تحولات جهانی، تمام تهدیدهای شیطان بزرگ و اذنابش را که به صورت ابزارها و تدابیر جدید و در لفافه‌ی جاهلیت مدرن، برای انحراف اذهان با رنگ و لعاب بیشتر به نمایش در آمده بودند را تبدیل به فرصت کرد. او با دستورکار «ایران قوی» تحولی بزرگ را در عرصه‌ی مدیریت انقلابی رقم زد. او با این دید که اگر ملت دست بر زانوان خود نگیرند، بار خدا بر زمین نخواهد ماند، بعد از امام، ملت را به سوی ایران قوی هدایت کرد، تا جایی که هم‌اکنون در گردنه‌های نزدیک به قله‌هایی در حرکت هستیم که هرکدام از این قله‌ها، سبب حیرت و پریشانی استکبار شده است. ۳. اکنون در اثر مقاومت امامین انقلاب در برابر رژیم کودک‌کش، نرم‌افزار سرشار از معنویت، امیدآفرین و مومنانه، یعنی مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم، علاوه بر منطقه به اروپا و آمریکا رسیده و گسترش پیدا کرده است. در پی آن نیز دشمنان هرچه خواستند، قضیه‌ی فلسطین و غزه و رفح جهانی نشود؛ شد. اینک پس از ۳۵ سال، یقین پولادین و اراده‌ی خستگی‌ناپذیر خامنه‌ای عزیز برای دفاع از حیثیت توحید و موحدین و معرفی هر لحظه‌ی مکتب و راه امام، هم‌چنان فعال است. او امروز، بیش از قبل، جهان بشریت را با ایده‌ی «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید» به جوش و خروش آورده است. به گونه‌ای که دیگر جوانان پاک نهاد و آزادی‌خواه جهان، عاشقانه نامه‌ و پیام «پیر حسینیه امام خمینی» را می‌خوانند تا مرحله به مرحله با «درس قرآن»، و فطرت پاک انسانی آشنا شوند. شاید امروز امام عصر بیش از هر زمان دیگر، منتظر است تا از غربت به در آید و حیات طیبه را برای تمام بشریت محقق کنند. این ایام نیز از «عاشقانِ شهیدِ» خمینی عزیز که در نیمه‌ی خرداد به فوز عظیم رسیدند؛ یاد کنیم. که امام‌شان فرمود: "سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‏." @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. روح منی خمینی ✍🏻 زهرا کبیری پور برای ما دهه شصتی‌ها امام خمینی قهرمان تمام لالایی‌ها و حکایت‌های قبل از خواب کودکی‌مان بود. همان امامی که از تلویزیون‌های چهارده اینچ سیاه و سفیدمان دیده بودیمش و با صدای مردمی که در جماران زیر آن بالکن نشسته بودند، از همان خانه زمزمه کرده بودیم: روح منی خمینی بت‌شکنی خمینی و با تمام کوچکی‌ِمان گاهی آنقدر درگیر این شعار شده بودیم که در بخشی از بازی‌هایمان نقش مردمی را بازی کردیم که در جماران نشسته‌اند و خطاب به امام امت آن شعار را تکرار کردند. امام ما کودکان دهه‌ی شصت بعد از رحلتش، برایمان آشناتر شد و بیشتر کنجکاو شناختن او شدیم. آشنا شدن با شخصیتی که با شنیدن خبر ارتحالش مادرهایمان بر سر زده و پدرانمان مثل طفلی که پدر از دست داده گریه کردند، برایمان جالب بود. با اینکه هنگام رفتنش سنی نداشتیم اما خوب در خاطرمان است که پدرهایمان چند شبانه روز به خانه نیامدند، چون برای وداع با امام به بهشت زهرا رفته بودند. امامی که تصاویر تابوت شیشه‌ای‌اش در ذهن‌هایمان حک شده است. شما خانه‌ای را تصور کنید که پدر از دست داده‌اند، آن روزها ایران شده بود مثل آن خانه‌ای که دیگر پدر نداشت. در دهه‌ی هفتاد، تصویر صفحه‌ی اول کتاب‌های درسی‌مان که مزین به عکسی از امام بود، تبدیل شد به قبله‌ای که هر صبح قبل از شروع درس روی‌ِمان را سویش کنیم و سلامی به محضرش برسانیم. نسل ما نسلی بود که هرچند کوتاه اما امام را درک کرد و جمله‌ی معروف او که سربازان من در گهواره‌ها هستند را به خاطرش سپرد و تلاش کرد که یکی از همان‌ سربازها باشد. همان‌هایی که بعدها مدافعان حرم شدند هم‌نسل‌های ما بودن که احتمالا در کودکی‌شان شعار روح منی خمینی بت‌شکنی خمینی را در بازی‌هایشان تکرار کرده بودند. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا