eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
712 دنبال‌کننده
879 عکس
152 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
زیادعلی ✍🏻 زهرا کبیری پور اسم پدربزرگ من حسین‌علی بود، با توجه به شواهد مشخص است که ایشان به حضرت علی(علیه‌السلام) بسیار ارادت داشتند می‌پرسید: چطور؟! عرض می‌کنم خدمت‌تان: خداوند متعال به پدربزرگم دوازده تا پسر عطا می‌کند، ایشان اسم پسر اول را برات‌علی انتخاب می‌کنند چون از شدت ارادت به حضرت این پسر را براتی از طرف ایشان می‌دانستند. وقتی فرزند بعدی هم پسر می‌شود اسم ایشان را نجف‌علی انتخاب می‌کنند، نجف و علی هم که نیاز به توضیح ندارد... این نجف‌علی به رحمت خدا می‌رود، لذا اسم پسر بعدی هم می‌شود نجف‌علی، پسر سوم ماه صفر به دنیا می‌آید و می‌شود صفرعلی، پسر بعدی برای اینکه با پسر قبلی سِت شود، می‌شود محرم‌علی، اسم یکی از پسرها را دقیق نمی‌دانم ولی حتما آن هم ...علی بوده است!... البته این عموهای بنده به رحمت خدا رفته‌اند. پسر بعدی می‌شود قربان‌علی عموی ارشد بنده، بعدی حسن‌علی و عباس‌علی بابای من، رحمان‌علی عموی دیگر و امیرعلی که یازدهمی بوده و خوب مشخص است که بعد از ایشان پدربزرگم دیگر خسته شده بودند؛ چون پسر آخر و دوازدهمی را زیاد‌علی خطاب می‌کنند. در واقع خوب که دقت کنید یک بسه دیگه‌ی ریزی در اسم این عموی گرام بنده نهفته است. شما ارادت را ببنید... : البته مابین این پسرها سه تا دختر هم عنایت شده به ایشان، یعنی ما فقط عمو نداریم ایضا عمه هم داریم که البته اسامی آن‌ها حول محور رضایت خداوند می‌چرخد خدیجه، مرضیه و راضیه @AFKAREHOWZAVI
مهمانی خاص ✍️فاطمه شکیب رخ در شبی که ملائک در شعف پیشتازند و عرشیان نظاره‌گر شادمانی دل آسمان و زمین، تو فاطمه‌ای را بنگر که پناهنده به خانهٕ معبود است و چنگ به دامان خدا، محل استجار مومنان عالم را می‌فشارد. او که مادر مولود مبارک کعبه بود و مهمانی خاص خدا براندازهٕ او و فرزند او گشت؛ نوازد خویش را به آغوش طاهایی رسولی سپرد که نور جمالش، چشمان ناگشودهٕ جان هستی را گشود. همان آغوش پدرانه‌ای که هم نفسی محبوب و دامادی رسول خدا صلی الله علیه و آله را به تقدیرش مبارک نمود. نامش سزاوار وجودش بود و منزلتش چشم نواز ایمانش گشت و مردانگی اش مُعرف قامتش شد. او که علی علیه‌السلام علا بود و ولی مومنان و شاه خداجویان و راه روشن ره یافتگان، او را چگونه بخوانمش که مردانگی را صورت داد و پدر بودن را قوام بخشید. @AFKAREHOWZAVI
فراخوان شب های شعر حجره مختص بانوان طلبه «شب‌های شعر حجره» قرار است دست هر طلبه ای که توانایی سرایش دارد را بگیرد و قدم به قدم به شما کمک کند تا آن را پرورش دهید. شما هم اگر سرسوزن ذوق شاعری در خودتان سراغ دارید، بسم الله. 🌐آثار خودتان را برای ما بفرستید، ولو چند خط از طریق پایگاه اینترنتی جشنواره هنر آسمانی به آدرس زیر : https://honareasemani.ismc.ir/ ✅ فراموش نکنید که آثار را باید از قسمت شب های شعر حجره ارسال کنید، نه فراخوان های دیگر شعری. ✅ راستی تا ۱۸ بهمن بیشتر مهلت نداریم ها 🔰 شب شعر اول زمان : ۲۰ بهمن، ساعت ۱۰ تا ۱۲ مکان: میدان ارتش، بلوار الغدیر، کوچه ۱ (کوچه آتش‌نشانی)، مرکز مدیریت حوزه خواهران استان قم کانال جشنواره در ایتا: https://eitaa.com/honareasemani @AFKAREHOWZAVI
بابا حیدر ✍️نجمه صالحی پدربزرگ مادری ما هم اسمش حیدر بود و هم در نام پسرانش به نشانه ارادت به امیر المومنین علیه السلام نام علی بوده: سلطانعلی، محمدعلی، نور علی، غضنفرعلی، علی محمد، علی اصغر و... البته به غیر از عمو ته‌تغاری. ما یعنی خاندان بابا حیدر، به مناسبت ولادت امیرالمومنین علیه‌السلام دور هم جمع شدیم، زن و مرد، پیر و جوان، نوزاد و کودک‌. به دختربچه‌ها و آقا پسرها که تازه به تکلیف رسیده بودند، هدیه دادند. مولودی خوانی، مسابقه، جایزه و...هم به راه بود. از قضا عمو ته‌تغاری که نامش ابوالقاسم بود، بانی این مهمانی بزرگ یا بهتر بگویم گردهمایی شده بود. تعداد مهمانان تقریبا نزدیک ۳۵۰ نفر شاید هم بیشتر بود، نیمی از آن‌ها را نمی‌شناختم و یا سال‌ها بود که ندیده‌بودمشان. البته این دورهمی چندبار دیگر هم تکرار شده بود و ما توفیق شرکت نداشتیم، تازه امروز متوجه شدم چه نعمتی از دست داده‌ام! حس می‌کنم از زیارت برگشته‌ام، صله رحم چه معجزه‌ای می‌کند!؟ الحمدلله که خاطره این روز به یاد ماندنی با میلاد امیر المومنین علیه‌السلام گره خورد. الهی که این محبت و عشق به نسل ما هم منتقل شود. چه ثوابی کرد عمو ته‌تغاری با این گردهمایی خاندان بابا حیدر، الهی که خدا به مال و جان و عمرش برکت دهد. امیر‌المومنین‌علیه‌السلام‌ فرموده‌اند:صله رحم نعمت‌ها را بر شما سرازیر می‌کند و گرفتاری‌ها را دور می‌سازد. *غررالحکم، ص ۴۰۶، ح ۹۳۰۵ پ.ن: حتما از این دورهمی‌ها بین خانواده‌ها وجود دارد اما نوشتم تا اگر کسی دنبال کسب انرژی مثبت به توان هزار بود، حتما این پروژه را اجرایی کند! @AFKAREHOWZAVI
🔰انتشار یادداشت‌ خانم زهرا نجاتی با عنوان «جشنی که پدرانه برگزار شد» در روزنامه سراسری سراج 🔰انتشار یادداشت خانم مریم زارعی با عنوان «حسرت و‌امید» در روزنامه سراسری سراج 🔰انتشار یادداشت‌ خانم طیبه فرید با عنوان «داستان خدا» در روزنامه سراسری سراج 🔰انتشار یادداشت خانم فاطمه پورسعید با عنوان «به بهانه روز پدر ...برای پدرم» در روزنامه سراسری سراج @AFKAREHOWZAVI
3⃣پویش شعر ✍️مرضیه‌سادات‌هاشمی برای اوج گرفتن، برای عشق ... صعود... به روی چادرِ گلدار من دو بال بدوز ✍️مهتاصانعی سرِ سجاده‌ی ایمان خویش است زلال از بارش باران خویش است چه عکس ناب و دلچسبی‌ست این عکس پدر در جمع فرزندان خویش است ✍️زهره قاسمی دور تو زده حلقه گل و ریحانه از عطر خوشت مست شده پروانه دلگرم شده از نَفَسَت یک امت پ مثل پدر، پشت و پناه خانه ... @AFKAREHOWZAVI
4⃣مراسم تاجگذاری بندگی ✍️بانو آلاله دیدن تصویر رهبر همراه با دخترکانی زیبا در مراسم جشن تکلیفشان که چون فرشته ای در اطراف پدر معنویشان پروانه وار می چرخیدند، مرا یاد خاطره دوران جشن تکلیفم انداخت که از مسجد محل شروع پروازمان بود، همراه با حال و هوای روحانی و معنوی حس ناب و چادرهای سفید گل گلی که همه چون فرشته هایی در حال پرواز بودیم و راهنمای مسییرمان حاج آقای روحانی مهربانی بود که با صدا زدن اسممان وسیله سفرمان را به دستمان می داد که در طول این مسیر پر فراز و نشیب که تا بلندای ابدیت ادامه دارد، مراقب باشید، شیطان نفس سد راهتان نشود، مراقب باشید پرواز سالمی داشته باشید، مراقب باشید تاج بندگیتان را از سرتان برندارند، محیط ملکوتی و معنوی آن روز در هر زمان با دیدن این مراسم برایم تکرار می شود و زیبا در مقابل چشمانم حک می شود. در آن روز من و خواهرم با هم ملکف شدیم؛ اما حس با هم بودن حس پروازی زیبا و آرام اگر چه یک نفرمان چادر نماز دخترعمویمان را به امانت گرفته بود، بدون هیچ ناراحتی و دلخوری از نبود چادر نماز نو زیبا و لذت بخش بود. @AFKAREHOWZAVI
5⃣چادرهای خیالی ✍🏻 زهرا کبیری پور نُه ساله شده بودم و قرار بود مدرسه برای ما جشن تکلیف بگیرد. در دوره‌ی ما دهه شصتی‌ها اینطور نبود که خانواده‌ها جشن جداگانه‌ای برای دخترانشان بگیرند و تمام جشن بندگیِ ما خلاصه می‌شد در مراسمی که مدرسه تدارک می‌دید. تاج‌هایی که با مقوا درست می‌شد و چادر نمازهای رنگارنگی که هر کدام از خانواده‌ها موظف بودند برای دختران‌شان آماده کنند. من یک دختر عمویِ هم سن و سال داشتم که با هم به مدرسه می‌رفتیم و رقابتِ خیلی ریزی بین‌مان برقرار بود. یک روز قبل از جشن تکلیف‌ از من پرسید، زن‌عمو برای جشن تکلیفت چادر خریده؟ گفتم بله که خریده خیلی هم قشنگه. گفت از چادر من که قشنگ‌تر نیست؟! چادر من پر از پروانه‌های صورتی ریز ریزه. گفتم اینکه چیزی نیست چادر من هم پُر از گل‌های ریز سبز و نارنجیِ. خلاصه یک ساعتی چادرهایمان را برای هم توصیف کردیم و مدام سعی می‌کردیم در به تصویر کشیدن زیبایی چادرهایمان نهایت اغراق را به کار ببندیم. روز جشن تکلیف فرا رسید، مادرم چادر نماز و جانمازم را کادو شده دستم داد تا به مدرسه ببرم. از شادی در پوست خودم نمی‌گنجیدم. من مدرسه را خیلی دوست داشتم اما آن روز بیشتر. روزِ جشن، کلاس سومی‌ها به یُمن مکلف شدنشان درس و تکلیف نداشتند و قرار بود فقط خوش بگذرانند. به نمازخانه رفتیم. جشنِ باشکوهی برگزار شد و در انتهای مراسم امام جماعت مدرسه اسم تک‌ تک‌مان را صدا کرده و کادوهایی که با خودمان از منزل آورده بودیم را تقدیم‌مان کرد!... با دخترعمویم به گوشه‌ی نمازخانه رفته و کادوهایمان را باز کردیم، چادر هر دوی‌ ما مثل هم بود، نه پروانه داشت و نه گل‌های ریز، بلکه پر از شکوفه‌های کوچک یاسی رنگ بود. چند لحظه‌ایی به هم نگاه کردیم و بعد به اندازه‌ی چند دقیقه‌ی طولانی به اولین دروغ بندگی‌مان خندیدیم. حالا چه شد که یاد این خاطره افتادم؟! تصاویر پر از رنگی که از روز جمعه روح و روان ما را تحت‌تأثیر خود قرار داده و حس غبطه و خوش‌حالی و حسرت را برای تک تک ما دختران دیروز به بار آورده است... @AFKAREHOWZAVI
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 خواهران طلبه ساکن استان قم💌 همگی دعوتید. 🔻به همت معاونت فرهنگی حوزه های علمیه خواهران استان قم در حال عضو گیری است؛ 📣رویداد فرهنگی رسانه ای مبینا💡 🖌در ۴رشته متنوع از نویسندگی، و 📱۱۰ رشته از نرم افزار موبایلی، فراخوان داده است. شما در این رویداد، مهمان ما هستید. 💯 👌از همان ابتدا و با آموزش های رایگان تا انتها که به خروجی مطلوب تون رسیدید. و.... در آخر هم خروجی های برتر همکار ما خواهند شد، در تولید برای فضای مجازی📲 💎شرط ثبت‌نام: 1⃣گذراندن یک دوره ماراتن ده روزه آموزشی، باتمرین و تکرار.(دوره ها لزوما حضوری نیستند.) 2⃣حضور کامل در خود مراسم رویداد در تاریخ ۴و ۵ اسفند ماه به صورت شبانه روزی. ( اگر اعتکاف با دو روزه میسر بود، نیت اعتکاف رسانه ای می‌کردیم.) ❗️تمدید نخواهد شد.❗️ ⏰آخرین مهلت ثبتنام ۲۰بهمن 🧕🏻👥 شروع دوره ها ۲۱ بهمن ✂️ 🎀برگزاری رویداد ۴ و۵ اسفند 🎁اختتامیه و اهداء جوایز ۱۱ اسفند 📣پس از ثبت نام جهت اطلاع ازمراحل کار و عضویت در گروه های آموزشی عضو شوید👇 کانال رویداد مبینا @roydad_mobina @AFKAREHOWZAVI
6⃣نماد روشنی و طراوت ✍ چمن‌خواه دیدار رهبر معظم انقلاب در شب میلاد باسعادت حضرت مولی‌الموحدین علی ابن‌ابیطالب (علیه السلام) با کودکانی که با جشن تکلیف وارد دوره نوجوانی شدن، اتفاق شیرین و زیبایی بود. رهبر معظم انقلاب بیش از این نیز در سال‌های ۷۰، ۷۳، ۷۵، ۸۱ و ۹۵ نیز با کودکان و نوجوانان دیدار‌هایی داشتند. در این روز خاص، یک عدّه دختر‌بچه که تازه به سن تکلیف رسیده بودند، در حسینیه امام خمینی(علیه) جمع شدند تا پشت ولی امر مسلمین نماز بخوانند. کودکانی که از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدند. حالا آنها به سن تکلیف رسیده بودند و لایق صحبت با خدا و انجام فرائض الهی. همه چیز حساب شده انتخاب شده بود. حتی پرده زرد رنگ حسینیه امام خمینی. انتخاب رنگ زرد آن هم برای اولین بار در حسینه امام خمینی چه معنایی داشت؟ رنگ زرد طبق آیه ۶۹ سوره بقره (دیدگان را مسرور می کند). رنگ زرد برای توصیف روشنایی و دوست داشتن به کار می‌رود. نماد روشنی، طراوت و شادی است. رنگ زرد توانایی‌های ذهنی را تحریک می‌کند و به عنوان نماد عقل و خرد شناخته می‌شود. رنگ زرد نماد راحت‌تر ارتباط برقرار‌کردن با دیگران است. زرد بهترین رنگ برای ایجاد شور و شوق و امید به زندگی است و می‌تواند اعتماد به نفس و خوش بینی را بیشتر کند. زرد روشن‌ترین رنگ است که چشم انسان می تواند ببیند رنگ زرد نماد خیرخواهی، اصالت و خلاقیت است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و ائمه) و ائمه (علیه السلام) در پوشش از رنگ زرد استفاده می کردند. حالا متوجه شدید چرا پرده حسینیه امام خمینی(رحمة الله علیه) به رنگ زرد بود؟ @AFKAREHOWZAVI
🔆بخشش پدرانه ✍️ فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین بعد از ، فرمان پدرانه‌ی رهبر فرزانه انقلاب، برای جوانان فریب خورده‌ی اغتشاشات اخیر را می‌توان مبین هدف والای نظامی دانست که خود را رهرو سیره اهل بیت علیهم السلام و مقدمه ساز حاکمیت جهانی اسلام می‌داند، چرا که لأِنَّ الكَريمَ إذا قَدَرَ عَفا*؛ كريم هر گاه به قدرت برسد در حالی که توان انتقام دارد، می‌بخشد. و او پدر بخشنده‌ای است که بی‌ادعا و منت، فرزند خطا کار خود را با لطف و بزرگواری به آغوش خویش فرا می‌خواند. عفوی که امروز از فرمانده‌ی نظام رحمت صادر شد و حتی بر عدم ثبت سوء پیشینه متهمان تاکید گردید، اتفاق ناچیزی نیست که به آن عمیق نگریسته نشود. راه دور نرویم در جهانی که همه‌ی امور بر مدار قدرت نظامی می‌چرخد و سیاست، با آلودگی‌ها تجانس دارد، ما در سایه حکومت اسلامی زندگی می‌کنیم که در آن سیاست بر مدار خردورزی و انسانیت ایستایی دارد. 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 *تنبيه الخواطر : 1/9. @AFKAREHOWZAVI
🔖عفو رحمانیِ پدر انقلاب ✍️آمنه عسکری منفرد رحمانیت صفت عام پروردگار است که شامل همه‌ی مخلوقات می‌گردد، رحمت عامه. آنانکه دیروز ناجوانمردانه از دیکتاتوری در کشور می‌گفتند، امروز شرمنده باشند که در چهل وچهارمین سالگرد فجر انقلاب، بار دیگر جلوه‌ی رحمانیت اسلامی از جانب «پدر انقلاب»نمایان گشت و عده‌ی کثیری از متهمان و محکومان حوادث اخیر، که اغلب آنان نوجوانان و جوانان فریب خورده توسط شبکه‌های معاندٍ بیگانه بودند، بعد از روشن شدن توطئه‌ی دشمنان در اغتشاشات و اقدامات خبیثانه‌شان مانند آتش زدن قرآن و پرچم بر آنها، اعلام برائت کرده و صف خود را از عناصر اصلی اغتشاشات جدا کردند. امروز عفوِ رحمانی و پدرانه‌ی رهبر حکیم انقلاب، تعدادی از امیدان فریب‌خورده‌ی انقلاب را به آغوش خانواده و جامعه اسلامی برگرداند ، چراکه حکومت اسلامی برای آینده‌ی جامعه برنامه رشد و تعالی دارد و با پیروی از دستور«اشدا علی الکفار رحماء بینهم» با اجرای حکم رأفت اسلامی بار دیگر بر دهان یاوه‌گویان نظام کوبید، به خصوص این‌که به دستور و تاکید پدر انقلاب،‌ عدم ثبت سوء پیشینه این متهمان که نشان از خردورزی و انسانیت اسلامی دارد، زمینه را برای حضور مفید و اثرگذار آنها برای اعتلای اهداف انقلاب فراهم خواهد‌کرد و باردیگر توطئه‌های دشمنان را برهم ریخت. @AFKAREHOWZAVI
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختر زینت باباست ✍️مرضیه رمضان‌قاسم شبها دل خود را مکشان بر سرِ هر کوی دلتنگ نجف باش که آسوده بخوابی..! حال جسمی مساعدی ندارم می‌دانم دلیلش فراق نجف است، گاهی دلتنگی‌ها در جسم ظهور و بروز می‌یابد، چون من به خودم قول داده بودم روز پدر، نجف باشم. اما تا پایان ماه رجب منتظر دعوتنامه‌ی بابا می‌مانم آری‌محال‌پیش‌علی‌حتممیشود دنیا‌برای‌من‌بعلی‌ختم‌می‌شود بختش بلند هر که گرفتار حیدرست. اللهم‌صل‌علی‌محمد و آل محمد بعدد کل داء و دواء @AFKAREHOWZAVI
ای خدای زینب ✍فاطمه حسینی پناه ای خدا زینب! همو که پرتو چادر سیاهش طعنه زده بر ایام البیض رجب، همان سُرنای نینوا که "ما رایت الا جمیل" او ، زیارت مخصوص قرص نیلگون رجبیه گشت و سِر نی در آبله ی صبور پاهایش ، اسارت را به رخ آزادیِ حقارت کشاند. ای خدای عقیله ی زینت علم پدر ای خدای عالمه ی حیای مادر به‌حق مظلومیت نگاه مضطرِ پر هیبت زینب ، بر تشتِ جگر، پاره های حسن یا سر حسین ،که تشت رسوایی رسوایان عالم را نظاره گر گشت. عجّل لولیک الفرج @AFKAREHOWZAVI
🔖هویتِ حقیقیِ زنِ مسلمانِ انقلابی ✍️آمنه عسکری منفرد و جبرئیل بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه) نازل شد، تا نام این نوزاد مبارک را از طرف پروردگار اعلام کند؛ که در لوح محفوظ  او را «زینب» نامیدند و پیامبر به همگان توصیه فرمود، او را چون «خدیجه کبری»(سلام الله علیها) احترام کنند. ▪️آری! زینب «زینت پدر» شد، «زینتِ علی» و باید برترینِ زینت‌ها باشد از میان گوهرهایِ وجودِ «علیِ اعلا» و «علی»(علیه السلام) صبورترین بود؛ آنجا که بعد از انتخابش در غدیر، ۲۵ سال خانه نشین شد، تا صبرِ او برای حفظِ دین به بار نشیند. ▪️و خدا برای «تجسمِ صبرِ علی» زینت آورده است، پس او باید صبوری کند. او باید «دخترانه»، با استخوان در گلو، «علی‌بودن» را بیاموزد؛ پس صبر می‌کند بر داغِ مادرِ هجده ساله‌ای که « اول یاورِ امامت» است. ▪️او باید روزی «خواهرانه»صبوری کند، بر دیدنِ تشتی از پاره‌های جگر امام حسن (علیه السلام) و روزی در کنار تشتِ سرِ امام حسین(علیه السلام)، وقتی رقیه‌ی سه ساله در آغوشِ سرِ بریده، جان به جانان تسلیم کرد و او صبور است در غمِ بزرگِ کربلا و دوری از یوسف زهرا،  که این‌گونه موی سپید کرد در مصیبت نینوا و این بار این «صبر» است که در مقابلِ زینب (سلام علیها) سرِ تعظیم فرود می‌آورد؛ آنگاه که در نیم‌روز، سرِ ۷۲ تن از  برترینِ خلق در جلوی چشمان اهلِ حرم بر نیزه شد و «زینب» پرستارِ امامِ تب‌دار، قافله‌سالار حرم و «راویِ حقیقتِ هویتِ کربلا» گشت. ▪️آری! «زینب» است، «هویتِ حقیقیِ زنِ مسلمانِ انقلابی». @AFKAREHOWZAVI
خواهرانه ✍️زهرا کبیری پور قلب شما پر شده بود از محبت برادر؛ عشق به حسین در تمام رگ‌های شما جاری بود؛ همان عشقی که با شیره‌ی جانتان به عون و محمّد نیز بخشیده بودید. شاید اگر کسی از شما می‌پرسید، عون برای شما عزیزتر است یا محمّد؟ پاسخ می‌دادید: حسین! عون و محمد نیز این را فهمیده بودند، چون از کودکی‌شان در چشمان شما جز حسین را ندیده بودند و از زبان شما فقط حسین را شنیده بودند و این کار شما و آن‌ها را برای جان‌نثاری در راه دایی عزیزشان آسان‌تر کرده بود. در خیمه بودید که خبر آوردند، عون شهید شده، محمّد هم؛ اشک‌هایتان را پاک کردید، حالا دیگر بند تعلق مادرانه‌تان پاره شده بود و شما تنها خواهرِ حسین بودید. شما از همان ابتدا نیز بیش از اینکه مادرِ عون و محمّد بوده باشید، خواهرِ حسین بودید. *** سلام مادرِ عون! سلام مادرِ محمّد! سلام بر شما و آن شیر پاکتان که دو جان‌نثار برای حسین پروراند. @AFKAREHOWZAVI
✨️صبرِ خسته از صبر ... ✍️زهراسعادت بارها در زندگی،چه به اختیار و چه به جبر قدم در راهی گذاشته ایم که بارها از به سرانجام رسیدنش ماءیوس شده ایم! گاهی برای طی مسیر،بارها شکسته ایم اما وقتی توفیق دیگران را دیده و از راههای رسیدن به مقصود شنیده ایم با خودمان گفته ایم اگر او توانسته معادله دشوار زندگی را حل کند چرا من نتوانم و با این تفکر ترقی بخش دوباره از جای برخاسته و بنا را به تجربه ی راهی دیگر نهاده ایم! گاهی بعد از رسیدن بالای سکوی افتخار زندگیمان همه تلاشهای گذشته برایمان عادی شده و فراموش کرده ایم بخاطر روزهایی که دغدغه مندانه تلاش میکردیم و در تمام لحظات سنگین و تلخ آن علی رغم خواسته دیگران که چیز دیگری را رقم میزدند و ما با تکیه بر اراده و توان درونمان از رفتن باز نایستادیم از خودِصبور فعالمان قدردانی کنیم! خود صبور فعالی که قوی تر و پرتوان تر از بهانه های بنی اسرائیلی گونه مان بوده تا آنجایی که با وجود باور نداشتن اطرافیان از به هدف نشستن تیر خواسته ها و باور نداشتن هدف با ارزشمان و دیده نشدن های عمدی دیگران ، باز هم ادامه داده و از گزند طعنه و کنایه ها نهراسیده و با شنیدن حرفهایی که نهال تلاش ما را پژمرده مینمود سکوت را پیشه کردیم و خبر نداشتیم که دقیقاً لحظات رشد و تعالی درون زخم خورده مان را سپری نموده ایم و میان زمین بایر وجودمان قد کشیده ایم و آنچنان تحولی در ما رخ داده که دیگران مجبورند دوباره از نو من جدیدمان را بشناسند!! با این وصف، شایسته تر این است که به صبر فعالی که خسته و درمانده صبر است و ما را وا می دارد تا در ناملایمات روزگار به جای انفعال و فروریختن درون خودمان چراغ امید را در تاریکی جهل از انتهای مسیر دشوارمان به دست گرفته و قدمهایی محکمتر از قبل برداریم افتخار نموده و به یاد داشته باشیم که چنین منش تاب آورانه ای حاصل اعتقادات شناختی ما از حادثه عظیم عاشورا و خطبه های روشنگرانه بانویی است که اقیانوس حلم و درایت شیعه بود تا کربلا در کربلا مسکوت نمانده و دنیا تا ابد با معارف ناب آن آشنا گردد گره خورده و صبر شیعه بر مصائب فتنه های روزگار عصر ظهور،مدیون صبر فعال آمیخته با توکّل و تعهد بانو مخدّره ای است که صبر را از خود خسته و درمانده نموده و از پای در آورده است!! @AFKAREHOWZAVI
شهدشیرین ✍️زهرا نجاتی از ظهر به پنج مسجد سرزده‌ام‌ و هرجا که می‌روم، تعداد دخترهای جوان و نوجوان به چشم می‌خورد.نشسته‌اند میان میانسالها با کمی فاصله، خواسته و ناخواسته، همان کارها را می‌کنند. دورم جمع می‌شوند و از چهارجزیی می‌گویند که یکجا خوانده‌اند. بزرگترها کمی شاکی‌اند از دخترها‌. سرهمین که سرشان توی گوشی بوده یا بگو بخندشان به آن طرف رسیده. اما دخترکان همه خوشحالند. راضی‌اند از پیوند عمیقی که میان‌شان با قرآن و مسجد پیش آمده، زیاد نیستند اما همین تعداد با علاقه بار چندمشان است که پا در مسیر اعتکاف گذاشته‌اند. راستش را بخواهید برای من همین هم خوب است. بس نیست ولی کافی است برای شاد شدنم‌. برای امیدم به آینده. آینده‌ی سبزی که قرار است به دست این‌ها، رقم بخورد. پیرترها کمترحوصله دارند اما آنها هم نورانی‌تر شده‌اند و مهربان‌تر. دخترها تجربه کرده‌اند که بیشتر روزشان را صرف عبادت کرده‌ و لذت برده‌اند. در همین روزهایی که رسانه‌ها تلاش می‌کنند ما و شما را و همین نسل را ناامید کنند.دور کنند و نقش شیطان و رنگ او را بزنند و بپاشند روی روحشان. تلاش کرده‌اند روحشان را قبض کنند و در تسخیر بی‌رحمانه‌‌ی نیروهای شیطان قرارشان دهند، با دروغ، با شهوت، با لذت، با فضاسازی‌های دروغ، با عادت دادن به پوچی، با زیباسازی زشت‌ها ، با عادی سازی قبیحات، با مظلوم جلوه دادن ظالم‌ها، با ظالم جلوه دادن مظلوم ها؛ اما این‌ها بااعتکاف آمده‌اند وسط آغوش خداوند. دل بریده‌اند از دنیا و ما فیها و عزیزانشان و دلبسته‌اند به لذت‌هایی که خیلی وقت است برای بعضی‌مان کم رنگ شده‌اند. دختر یازده ساله، کنارم آمده و بااشک از دلتنگیش برای حرم امام رئوف، حرف می‌زند. اشک‌هاش را با دست می‌گیرم و قربان صدقه‌ی دختری می‌روم که بزرگترین غصه‌ی دلش این است که نه ساله بوده و قدر زیارتش را ندانسته و حالا به خاطر وضع اقتصادی خانواده‌اش نمی تواند به زیارت برود و می‌گوید؛ شاید امام دوستم ندارد. برایش از ایت الله بهاء الدینی می‌گویم و نشستنش در صحن و برگشتش به قم بعد از راهی طولانی و اینکه در جواب کسی که پرسید؛ چرا تا ضریح برای زیارت نمی‌روید؟ فرمود: _من آنچه خواستم را همین‌جا گرفتم. برایش از قلب عاشقی می‌گویم که بوی معشوق می‌دهد و از زیارت زائرینی‌ که حواس‌شان‌ نه به جسم بزرگمردی است که به ظاهر آرمیده نه به حقیقت بزرگمردی که در مقابل هر زائرایستاده. و با خودم فکر می‌کنم خدا روز قیامت، چقدر حجت دارد که برای منی که تمام این نعمت‌ها برایم فراهم بوده و حسرت‌های خیلی‌ها خاطراتم است، رو کند و بابت تک تکشان از من مواخذه کند و به اعتکاف فکر می‌کنم و شهد شیرینی که چه خوب است که مزه‌اش زیر زبان تک تک جوان‌ها و نوجوان‌ها برود... این پنجمین مسجد است و پنجمین بار که حسرت پاکی دختران، حسرت به جانم می‌زند و دلم را تاسالهای پاکی و نوجوانی، بال می‌دهد. @AFKAREHOWZAVI
دخت علی را شناختم ✍ نسا خلیلی ۱. این «عالمة غیر معلمة» کیست؟ هر چند فهم بشری چون من به عظمت چنان بانویی نمی‌رسد و انگار از اقیانوسی به اندازهٔ ارزنی را فهم و تفسیر کنی، حتی کمتر؛ اما حقیر در زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، امیرمومنان(علیه‌السلام) را پشت دَر شعله‌ور از آتش دیدم. گاهی با تحمل رنج عظیم باید در معرکه، تنها ناظر بود؛ مکان می‌تواند تل زینبیه و گودال باشد یا خانه‌ای که هر روز پیامبر با گذر از کنار آن، بر اهلش درود می‌فرستاد؛ اما اینکه چرا خواص و عوام جامعه کار را به اینجا می‌رسانند، سخن دیگری است. ۲. دختر فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) را در سایهٔ مادر، برتر از زنانِ نمونهٔ قرآنی یافتم؛ جایی که حضرت آسیه در برابر شکنجه‌های طاقت‌فرسای فرعون رو به خدا فریاد بر‌می‌آورد که «وَنَجِّني مِن فِرعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّني مِنَ القَومِ الظّالِمين، مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش» (سورهٔ تحریم، آیه۱۱) اما حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پس از آسیب و غمی که همتا ندارد؛ به جای خدایا مرا نجات ده، می‌فرمایند: «از ما این قربانی را قبول کن». ۳. دختر امیرالمومنین را به عظمت روحش شناختم، آنجا که چون شیر غرّان همانند پدر در کوفه خطبه‌خوانی می‌کند؛ جایی که در مقام خواهر، مادر، عمه عزادار است. داغدار ظلمی است که بر امامِ دعوت‌شده و خاندان رسول‌الله رفته است. داغدار خون جگری است که در ماجرای کربلا بر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌وعلیه‌واله) رفت؛ اما وسطِ نیزه‌داران، ساکتین مرعوب و خُلف‌وعده‌کنندگان، بی‌لرزش، در اوج قدرت و استحکام، وضع جامعه اسلامی را آسیب‌شناسی می‌کند. از نابودشدن کار‌های خوب کوفیان با تشخیص‌ندادن حق و باطل از پنبه شدن رشته‌های آن‌ها می‌گوید. دل‌ها را مرعوب و مقلوب می‌کند. ۴. عمه سادات را به قدرت تبیین تاریخی، شناختم. که «اگر زینب نبود؛ کربلا در کربلا می‌ماند.» او که توانست روایت خود را «روایتِ غالب» عصر پس از عاشورای حسینی کند و عمر کوتاهٔ حکومت امویان را کوتاه‌تر. قدرتِ غاصبِ به ظاهر پیروز در جنگ را به منفورترین‌ افراد تبدیل کند. یزید را که در بزم شهر شام به گذشتگان خود خطاب می‌کرد که «نیاکان من کجایید که به من افتخار کنید که انتقام شما را گرفتم»، به روزی بیاندازد که برای عوام‌فریبی، خود را فریب‌خورده ابن زیاد معرفی کند. ۵. «قهرمانِ جهاد تبیین» را با موقعیت‌شناسی‌های عاشورایی، شناختم؛ آنجا که گوش به فرمان امر ولی، در آن داغ عظیم، بی‌‌تاب نمی‌شود. در میانِ مردم، شعله‌های تبیین و تنبیه را روانهٔ ظلمتکدهٔ وجودی آن‌ها می‌کند که «گریه‌ می‌کنید؟ گریهٔ شما هرگز بند نیاید. این چه گریه‌ای است که شما می‌کنید؟ می‌دانید چه کردید؟ زحمات گذشته‌ی خود را نابود کردید.» ۶. این بانوی نمونهٔ مکتب اسلام در مقابل دشمن مغرور از پیروزی، بر جایگاه اقتدار سوار است و خطاب به ابن زیاد که با این سوال قصد تحقیر کاروان را داشت که «كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟» با صلابت می‌گوید: «من جز زيبايى و نيكى نديدم.» و صد البته که در برابر چشمان حقیقت‌بین، پروانه‌وار سوختن بر گِرد اطاعت از امر خدا برای هدایت انسان‌ها، نجاتِ تاریخ و ازبین‌بردن بدعت در اسلام، جز زیبایی چیز دیگری نیست. ۷. و یاد گرفتم که خون بر شمشیر پیروز است اگر راوی زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) باشد؛ در جنگ روایت‌ها و جنگ اراده‌های کنونی، بر ماست که روایت‌گر حقایق انقلاب باشیم، قبل از آنکه دشمن آن را روایت کند. «در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود»(شاعر؛ قادر طهماسبی) @AFKAREHOWZAVI
🏴🏴 ✍️زهره قاسمی در میان شعله های کین و دود جز عقیله حجتی دیگر نبود خطبه های او میان معرکه عقل هر انسان عاقل می ربود وارث حیدر شد و شیر عرب کوه هم بانوی ما را می ستود برگ برگ عشق را در قتلگاه جمع کرد و قطعه ای دیگر سرود غصه ها را جز به زیبایی ندید ملجأ اهل حرم بود و عمود سر فرود آورده پیشش صبر هم زنده کرد اسلام را مانند رود حافظ قرآن روی نی شد و خون دل می‌خورد در شهر حسود اسوه ی علم و شجاعت زینب است بر گل باغ علی صدها درود ...🥀 @AFKAREHOWZAVI
🌴حسین(علیه السلام)در کالبد زینب(سلام الله علیها) ✍زینب نجیب زینب(سلام الله علیها ) کیست؟ آیا تنها می‌توان گفت او دختر علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) است؟ آیا باید گفت او نوه‌ی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم ) است؟ آیا شناختِ او به خواهر بودن حسین(علیه السّلام) بس است؟ هرگز... هرگز در اندیشه نمی‌گنجد، وصف زینب فقط دختر، نوه و یا خواهرِ شایسته‌ترین و مقدس‌ترین انسان‌هایی باشد که هستی و عالم، از ازل تا ابد، به خود دیده است. پس او کیست؟ او کیست که رسالتش احیای رسالت پیامبر خداست؟ بُرَندِگیِ کلامش همچون بُرَندِگیِ کلام فاطمه است؟ قدرت صبرش به قدر قدرت صبر علی است؟ و رضای او در قربانی دادن به قامت رضای حسین می‌رسد؟ اما نه... باز هم زینب در این‌ها خلاصه نمی‌شود. اندیشه به بالاتر از این اوصاف نوید می‌دهد. پس زینب کیست که زبانم در وصفش قاصر است؟ اگر او را خواهر و مادر و عمه شهدای دشت کربلا هم بنامم، باز فهمم تشنه‌ی وصفی دیگر است. آری او شایسته‌ترین مأموم امام زمان خویش است. فضیلت او نه در نسبتش با سروران اهل بهشت، که او خود تمام قد سرور اهل بهشت است. او یک «زن کامل»، یک «آینه تمام عیار جمال و جلال حق» ، یک «اسوه‌ی یگانه در مسیر ولایت» است. او به راستی نشان داد که اگر قدم‌هایت را با ولی زمانت هماهنگ سازی بزرگ‌ترین رسالت‌ها را که بزرگ‌تر‌ین مردان زمانت نمی‌توانند به دوش بکشند به دوش تو می‌گذارند. همانند بانویی که رسالت رسوا کردن دستگاه فراعنه را به دوش کشید. درست مانند بانویی که رسالت به دنیا آمدن منجی زمان خویش را به عهده داشت. مانند همان زمان که بانویی، رسالت دفاع از حریم ولایت علوی را به تن خرید. ... و امروز زینب، از نسل والاترین زنان عالم، سنگین‌ترین وظیفه را که دیگر حسین نبود تا به دوش بگیرد؛ او به دوش گرفت و سرنوشت کربلا را نه آن طور که یزیدیان می‌خواستند رقم بزنند؛ بلکه آن‌طور که افلاکیان در عرش می‌خواندند رقم زد. حسین در گودال قتلگاه نماند... زینب ادامه حسین است... حسین در کالبد زینب، کربلا را ادامه داد.. امروز برای همه زنان عالم،زینب و بصیرتش،زینب و جهادش ،زینب و مقاومتش،زینب و صبرش، بهترین الگوست. @AFKAREHOWZAVI
صبر معنا شد ✍️آمنه خالقی فرد سلام بر بانویی که مصیبت آل الله را به چشم دید ،و صبر کرد . غم از دست دادن جدش رادید و صبر کرد تازه اول راه است. بی تابی مادر در غم از دست دادن پدر ،حکایت میخ و در و دیوار و خانه خالی از مادر را دید و صبر کرد. خانه نشینی و سکوت پدر بعد از غصب خلافت ،فرق به خون نشسته پدر را دید و صبر کرد. مظلومیت برادر،جگر پاره پاره اش در تشت را دید و صبر کرد. عاشورا دید و جگرش برای حسین از جای کنده شد و باز هم صبر کرد. و باز هم صبر کرد. منزل به منزل صبر کرد. به آغوش جدش بازگشت رنجور و خسته و دلشکسته و باز هم صبر کرد. صبرش او را تا خدا رساند. @AFKAREHOWZAVI
روزهای سپید ✍️فاطمه میری این روزها به ایام البیض معروف است. از روزی شروع می‌شود که فاطمه بنت اسد دست بر دیوار کعبه می‌گذارد و خدا خودش و فرزند داخل بطنش را به میهمانی خود می‌پذیرد و علی(علیه‌السلام) متولد می‌شود. ایام البیض ختم می‌شود به وفات شهادت‌گونه نواده همان بانو که خدا میهمان خانه خودش کرد. زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) بابایی ترین دختر دنیاست، هم در رسم صورت و هم سیرت و هم درصوت؛ همه حیدری‌اند. دقایق پایانی این روز به یاد مادری دل‌شکسته است و اعمالی که توسط این بانو از معصوم به ما رسیده است. مادری که یاد می‌دهد چگونه برای رهایی فرزند از جور زمانه به خدا متوسل شود و مادران در این روز از خدا عاقبت به‌خیری برای فرزندشان می‌خواهند. این روزها مادرانه است از جنس فاطمه بنت اسد، از جنس سیده زینب و از جنس مادرِ داود، داودی که به پاس دعای مادرش نامش در تاریخ ماند. این روز‌ها روزهای سپید مادرانه است. @AFKAREHOWZAVI