eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
689 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*لوگوی جالب و متفاوت روز قدس امسال با تصویرسازی از دست بریده سپاه قدس 🆔@afsaranjangnarm_313🆔
4_5821385191096059618.mp3
9.72M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس‌زندگۍشهید مدافع‌حـرم‌حمید سیاهکالی‌مرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 💛 🙃 💫 @fsaranjangnarm_313 💫
نمازت سرد نشه رفیق..🍋✨
وقتی چشمانت را بر حرام ببندے...👀 وقتی با آهنگ نجابت و وقار... از جاده تلخ گناه🚫 پیروزمندانه میگذرے...🏃‍♂ وقتی پاکےوجودت را...🌱 از گناه حفظ میکنے آنگاه پیشکش توست بلنداے آسمانها⛅️ که حیات فریاد لبیک یا مهدی سر میدهد💚 و تو می مانے و حس زیباے بندگی❣ 🆔@afsaranjangnarm_313🆔
✍ اندر حکایات گروه های در پیام رسان ایتا!!! 😊 ده و بیست دیقه صبح🕰 کاربر یاس (خانم) : سلام سلام کسی نیست ؟! 😇 کاربر دریا (خانم)؛ انلاین هستن ولی حالشو ندارن جواب بدن ! 😒 همون لحظه؛ کاربر عمار (آقا) سلام علیکم! کاربر دریا درجا ! سلاممممم برادر احوال شما خوبین الحمدالله؟!😊 (عه چرا جواب سلام یاس رو ندادی؟!) یاس همون لحظه: واااای از دست اینا مزاحما😫 سید محسن انلاین میشن!😎 مزاحم رو فقط من میتونم ادم کنم💪 خواهر بیزحمت ایدیشو بدین🔫 راستش بلاکش کردم چتشم پاک کردم😰 (خب چرا خالی میبندی ک بمونی توش😕) در همین لحظه اقا امیر انلاین میشن و یه مطلب میزارن درباره و اینکه چجور پوشش هایی تحریک کنندس!🔞 تمام خانمهای گروه هم الحمدالله انلاینن و پشت هم نظر میدن! 😋 اقایونم دونه دونه تشریف میارن و بحث بین خواهران و برادران مذهبی(نما) بالاگرفته درباره قسمت هایی ک بیشتر کننده ست و انواع مدل های مانتوی باز و بسته و شلوار های تنگ! 👗👘💄👠 البته ناگفته نماند ک یک خط در میان؛ و هم ارسال میشود بین پیامها ! 😊 بلهههههه خواهر استغفرالله ازین مانتوهایی که تمام رو نشون میده😔 بله برادر پناه برخدا از این دختران .... 😔 [خوده شیطون الان پناه برده بخدا از شر این حجم بی حیایی در شما !!! 😳😳😳] کاربر: (بانومحدثه*متاهلم پی وی=بلاک) انلاین میشن👇 به به چ بحث داغی ! 🔥🔥🔥 اقا محسن شما هم خوب واردینا😉😂😂😂😉😉 این شکلکا ☝️یعنی؛ برادر ! پی وی بیایی بلاکی❌ ولی تو گروه تا دلت میخاد بگو و بخند! اتفاقا یه هم داشتیما تو قرآن دربارش؛ که شوخی و بگو بخند با نامحرم تو فقط گناهه؛ تو جمع عیبی نداره راحت باش !!! 😊 ولی نمیدونم چرا هرچی میگردم پیداش نمیکنم !! احتمالا زیر همون آیه هست ک میگه فقط تو لباس پوشیدنه تو خیابونه! حیا داشتن برای حرف زدن تو دنیای مجازی دیگه چ صیغه ایه ؟!! 😒 همچنان کاربر یاس اصرار داره که پی ویش پره مزاحمه... یکی نیست بگه بگرد دنبال یه راه حل دیگه برای برادران!😒 اصلا گیریم سرشار از مزاحمتی!!! اینجا مگه کلانتری محلتونه یا شعبه مرکزی پلیس در ایتا؟! 😧 ⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜ خـواهـر مـن ❕❗️❕ کن از همکلامی با در فضای مجازی!!! 😞 شما مگه سوار اتوبوس میشی یهو میری قسمت اقایون میشینی وسط پسرا حال و احوال میکنی باهاشون؟؟؟؟؟😳 نه نمیکنی اینکارو! ❌ چون میکنی ازین کار ! اون حیا رو چرا با خودت نمیاری تو فضای مجازی؟!!! ☹️☹️☹️ بــرادر مـن ❕❗️❕ شما کی تاحالا وسط خیابون پریدی جلوی دختر مردم و براش دلسوزی کردی و نشستی پای درد و دلش؟!!😳 هیچ وقت !!! 😊 چرا ؟؟! چون کردی ازین کار! خجالت کشیدی از !!! اینجا هم از اسم و عکس پروفایلت خجالت بکش سید و حاجی و فلان و فلان .... !!!! 😔 🙃 @afsaranjangnarm_313 🙃
📜 روز اول بود که همه ورودےهای دانشگاه امام حسین (علیه السلام) دور هم جمع شده بودیم،دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشماے اکثر بچه ها نمایان بشه. نگاهم که به چشماے حسین افتاد یه آرامش خاصے دیدم،هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو محکم برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز پاسدارے رو به همه دانشجو ها تقدیم کردن،حسین سریع سمت چپ لباس، روی سینه اش پارچه ی کوچکی نصب کرد،روش نوشته بود، {السلامُ علیک یا شیب الخضیب} دائم ذکر مےگفت، آرامـشی که داشت فراموش نشدنے بود.... {خاطره اےاز مدافع حرم حسین معزغلامے💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
📚👓 قسمت بیست و پنجم رمان تقدیم نگاهتون😊
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمت‌بیست‌و‌چهارم خاله و شوهر خالش بهش گفتن عروسم،فکر کنم قضیه
🌹 ❤️ 🌹 -بیا بریم دیگه من که خواهر ندارم تو به جای خواهر من +خرید عروسی نیست که عقده من بیام چیکار اصلا چشمام باز نمیشه تمام بدنم از خستگی درد میکنه -می دونم منم به خدا خستم بعدشم خرید خریده چه ربطی داره پاشو بریم ببین امیر علی میاد دنبال محمد تو هم به عنوان همراه من بیا +باشه میام -وای 😍 + الان لباس می پوشم تو برو -باشه من رفتم زود بیا بلند شدم چشمام اصلا باز نمی شد رفتم صورتمو شستم تا خواب از سرم بپره اومده بودیم طبقه بالا دیشب تا ساعت چهار صبح وسیله جابه جا می کردیم .دستامو شستم و اومدم بیرون دیدیم بابا داره چایی میرزه +سلام .صبح بخیر -سلام دخترم بیا صبحونتو بخور بعد برو +باشه لباس بپوشم بیام -زود بیا چایی سرد نشه رفتم سمت اتاق یه شلوار و مانتو سورمه ای پوشیدم و یه روسری سورمه ای با گلای ریز صورتی لبنانی بستم چادرمو و کیفمو برداشتم و رفتم آشپزخونه سریع یه ساندویچ اماده کردم - بشین سر صبر صبحونتو بخور +آخه تو ماشین منتظرن -خب یکم صبر میکنن صبحونه رو خوردم و چادرمو سر کردم و رفتم کفشامو پوشیدم +بابا خدافس -به سلامت .خوش بگذره از پله ها سریع اومدم پایین و رفتم سوار ماشین شدم و سلام کردم بقیه هم جوابمو دادن سمیه عقب نشسته بود و پسر عمو جلو پیش شوهرش یه پیام اومد برام بازش کردم -فکرکردی حالا من یه خط دارم که اونو بلاک میکنی😏نه خانوم کوچولو هر کدومو می خوای بلاک کن.فقط خواستم بگم دارم راه میافتم منتظرم باش گوشیو خاموش کردم -اتنا چیزی شده؟ لبخند آرومی زدم و گفتم +نه -رسیدیم نمی خوای پیاده بشی +اهان چرا.چقدر زود ‌-اینجا فعلا لباس بخریم تا بعد از ماشین پیاده شدم و رفتیم سمت یه پاساژ اول قرار شد لباس سمیه رو بخریم. رفتیم توی مغازه نگاهی به لباسا انداختیم +میگم سمیه اون کت و دامن یاسی چطوره؟ -وای چه نازه😍 +می خوای از شوهرت بپرس بعد برو پرو کن -الان میرم بگم بیاد رفتم اون طرف به بقیه لباس هارو ببینم -اتنا +بله -همینو میرم پرو کنم بیا ببین +باشه رفت تو اتاق پرو پوشید خیلی به پوست سفیدش میومد همینو خریدن و رفتیم بیرون قرار شد تا ما خلقه می بینیم اونا برن کت و شلوار بخرن ساعت سه ظهر بود دیگه نفسم بالا نمیومد اما سمیه و شوهرش با لبخند به مغازه ها نگاه می کردن البته اونا که رفته بودن خرید حلقه من رفتم یه مغازه بستنی فروشی و یه هویج بستنی سفارش دادم😁 که پسر عمو اومد برا خودشم سفارش داد و پولشو حساب کرد و رفت روی صتدلی نشست من همونجا ایستاده خوردم و رفتم پیش سمیه . بالاخره خریدشون تموم شد و اومدن تا بریم ناهار🙄 ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اندیشه هاے رهبری: مقام معظم رهبری،رهبری جامعه را بر عهده دارد. 💠و هر هفته در سخنرانی هایی که صورت میگیرد،پیام هاے ارزشمندی از اهداف و برنامه های را عنوان مےکند. 💠 میتواند با مطالعه بیانات مقام معظم رهبری تهدید های دشمن را شناسایے و در جهت‌ مقابله و حمله برنامه های خود را تنظیم کند. 📱📡@afsaranjangnarm_313📱📡
4_5825773213153494804.mp3
6.14M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس‌زندگۍشهید مدافع‌حـرم‌حمید سیاهکالی‌مرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 💛 🙃 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
نماز اول وقت فراموش نشه😍❤️
🔺 در آستانه روز قدس، از اولین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین با تصویری از سپهبد قاسم سلیمانی با چفیه فلسطینی رونمایی شد. @afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
🌐 ما از اخم پر جوش ولایت هستیم عهدے ازلی با ره مولا بستیم بنگر که وظیفه چیست در این میدان ما آقــا هستیم 📡@afsaranjangnarm_313📡
📜 همسر محمد حسین از همسرش میگوید: بهش گفتم:راضےام ولی الان نه،توی پیری. محمد حسین گفت:لذتی که علےاکبر حسین برد،حبیب نبرد. وقتی که پیکر پاک شهید را آوردند میگوید: آرام خوابیده بود. امیرحسین را برای خداحافظی آوردیم و روی سینه گذاشتیم. پدر و پسر چند لحظه‌ای در کنار یکدیگر بودند. این آخرین دیدارشان بود.... میدانستم که محمد حسین آنجا هم حواسش به ماست آخر محمد حسین خیلی مهربان بود. انقدر زیاد که گاهی خودم متعجب میماندم. توی خط که بود پیام های قشنگی برایم مےفرستاد. یک بار برایم نوشت: گرچه با ساعتِ من ثانیه‌ای بیش نبود... ساعتےرا که کنارت گذراندم خوش بود... {خاطره‌ای از زندگے محمدحسین‌‌‌‌محمدخانی💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
🔴قطع پخش شبکه الکوثر روی یوتل‌ست به دلیل کارشکنی دولت 🔹محمدحسین رنجبران، مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی: یکی از مهم‌ترین شبکه‌های جبهه رسانه‌ای مقاومت در حالی قطع می‌شود که چند ماه است همه مراحل قانونی برای تخصیص بودجه ارزی طی شده و همه مخاطرات آن برای مسئولان اجرایی توضیح داده شده است. 🔹پخش برنامه‌های شبکه الکوثر برای کشور‌های غرب آسیا و شمال آفریقا به دلیل تخصیص ناقص و حداقلی بودجه ارزی صداوسیما از سوی دولت، قطع شد. پ.ن:پاس گل از این بهتر به دشمن نمیشه ، خلخالی جات خالیه . 🖇 @afsaranjangnarm_313 🖇
👊 🔴 ‏بغل گوشش داریم با پرچم خودمون تحریماشو جلوی چشم دنیا دور میزنیم و بنزین می بریم برا ونزوئلا هم ما تحریمیم هم ونزوئلا نه خودش میتونه غلطی بکنه نه سگاش امریکایی که فکر میکرد ایران بدون حاج قاسم ضعیف می شود حالا جرأت غلط اضافه ندارد به دنیای غیرهالیوودی خوش آمدی ابرقدرررت😏 مجید قربانی 🖋 @afsaranjangnarm_313 🖋
🔴 حرکت نفت‌کش‌های ایرانی به طرف چین✊ 🔹 همزمان با ارسال چند ایرانی به ونزوئلا، چهار نفت‌کش دیگر ایرانی در حال حرکت به سمت چین هستند و دو نفت‌کش (نفت‌کش غول پیکر (۳۳۳ متری) و نفت‌کش کوچکتر دیگر) در آب‌های چین و در نزدیکی بندر شانگهای حضور دارند. ⁉️نکته قابل توجه این نفت‌کش‌ها روشن بودن سیستم‌ شناسایی خودکار دریایی (AIS) آنهاست. به نظر می‌رسد ایران بعد از ماجرای عین الاسد و پرتاب ماهواره از رصد نفت‌کش‌های خود توسط آمریکا نگرانی ندارد. ⭕️ بولتون: پاسخ ایران را قاطعانه بدهید! 🔹مشاور امنیت ملی سابق آمریکا خواستار برخورد «قاطعانه» با تلاش‌های ایران در مخالفت با اولویت‌های آمریکا شده است. ‼️«جان بولتون»، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا با بیان این ادعا که نفت‌کش‌های ایران در حال ارسال بنزین برای دولت ونزوئلا هستند خواستار برخورد با ایران شد😕 🔺پ.ن بیشین سرجات تو یکی دیگه که خودتم برکنار شدی😏 🚢@afsaranjangnarm_313🚢
📚👓 قسمت بیست و ششم رمان تقدیم نگاهتون😊
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹#قسمت‌بیست‌‌وپنجم -بیا بریم دیگه من که خواهر ندارم تو به جای خواه
🌹 ❤️ 🌹 رفتیم رستوران اون طرف خیابون ،نشستیم و همه زرشک پلو سفارش دادیم. -میگم اتناتو لباس نخریدی +عقدت تو محضره؟ -اره بعدش میریم خونه +برا محضر لباس دارم حالا برا خونه هم میرم نگاه میکنم -الان نمی خوای بخری؟ +نه جون تو حال ندارم بعد از اینجام می خوام برم خونه ‌ -بعد از اینجا دنبال ما نمیای؟ +دیگه خریدت تموم شد -اره ولی یه چندتا چیز مونده تو برو دیگه دستتم درد نکنه اومدی +‌نه بابا این چه حرفیه غذا رو اوردن و مشغول خوردن شدیم وقتی غذا تموم شد بلند شدیم و از سمیه و شوهرش خداحافظی کردم -اتنا با تاکسی میری؟ +اره پسر عمو گفت : -منم دارم میرم خونه بیاید باهم بریم +مگه ماشین دارین؟ -نه با تاکسی +آهان.باشه از سمیه و شوهرش خداحافظی کردیم رفتیم سمت خیابون پسر عمو جلوتر وایساد منم جند قدم عقب تر چند دقیقه طول کشید تا بیاد . وقتی اومد رفتم عقب نشستم کنار دوتا خانوم دیگه و پسر عمو هم رفت جلو نشست رفتم سراغ گوشیم،خبری نبود حوصلم سر رفت هندزفری رو از تو کیفم در اوردم و یه مداحی پلی کردم و همون طور که گوش میکردم کانالام و چک می کردم. تا اینکه دیدم نزدیکیم گوشیو گذاشتم تو کیفمو رفتم نمی دونستم اگه خودم حساب کنم زشته یا نه بین همین درگیری های ذهنی بودم که دیدم پسر عمو حساب کرد 🤦‍♀ تاکسی نگه داشت و پیاده شدیم +ممنون .خداحافظ -خواهش میکنم کاری نکردم.یا علی من رفتم سمت در و زنگ و زدم پسر عمو هم سوار ماشینش که توی کوچه پارک شده بود شد و رفت. ** +سمیه اون مبل و بیا ببریم اون ورتر -خوبه که +نه بزاریم این طرف بهتره -باشه مبل و بردیم اون طرف تر همه مشغول یه کاری بودن برای فردا تلفن زنگ خورد -اتنا جان میتونی اون گوشی و برداری؟ +بله زن عمو الان میرم رفتم گوشی و برداشتم : +بله -سلام با اقای ملکیان کار داشتم +یه لحظه +سمیههههه میگه با اقای ملکیان کار داره -اهان با عمو کار دارن وایسا برمـ بگم بیاد +چند لحظه گوشی وا فامیلی عمو برا چی ملکیان باید باشه😳 رفتم دستمال و برداشتم تا شیشه رو پاک کنم یهو یادم افتاد فامیلی کامرانم ملکیانهـ😱 نه بابا اون چه ربطی به عمو داره به خودم دلداری میدادم سریع بلند شدم تا برم از سمیه بپرسم +سمیهههه -بله ؟ +چرا فامیلی عمو ملکیانه؟ -دو سه ساله که عوض کرده +برا چی؟ -برای اینکه دوست نداشته +وا ملکی با ملکیان مگه چقدر فرق داره😐 -نمی دونم برو از زن عموت بپرس وای یاد کامران افتادم +سمیههه وایسا یه سوال دیگه ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا