eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
689 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اندیشه هاے رهبری: مقام معظم رهبری،رهبری جامعه را بر عهده دارد. 💠و هر هفته در سخنرانی هایی که صورت میگیرد،پیام هاے ارزشمندی از اهداف و برنامه های را عنوان مےکند. 💠 میتواند با مطالعه بیانات مقام معظم رهبری تهدید های دشمن را شناسایے و در جهت‌ مقابله و حمله برنامه های خود را تنظیم کند. 📱📡@afsaranjangnarm_313📱📡
4_5825773213153494804.mp3
6.14M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس‌زندگۍشهید مدافع‌حـرم‌حمید سیاهکالی‌مرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 💛 🙃 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
نماز اول وقت فراموش نشه😍❤️
🔺 در آستانه روز قدس، از اولین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین با تصویری از سپهبد قاسم سلیمانی با چفیه فلسطینی رونمایی شد. @afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
🌐 ما از اخم پر جوش ولایت هستیم عهدے ازلی با ره مولا بستیم بنگر که وظیفه چیست در این میدان ما آقــا هستیم 📡@afsaranjangnarm_313📡
📜 همسر محمد حسین از همسرش میگوید: بهش گفتم:راضےام ولی الان نه،توی پیری. محمد حسین گفت:لذتی که علےاکبر حسین برد،حبیب نبرد. وقتی که پیکر پاک شهید را آوردند میگوید: آرام خوابیده بود. امیرحسین را برای خداحافظی آوردیم و روی سینه گذاشتیم. پدر و پسر چند لحظه‌ای در کنار یکدیگر بودند. این آخرین دیدارشان بود.... میدانستم که محمد حسین آنجا هم حواسش به ماست آخر محمد حسین خیلی مهربان بود. انقدر زیاد که گاهی خودم متعجب میماندم. توی خط که بود پیام های قشنگی برایم مےفرستاد. یک بار برایم نوشت: گرچه با ساعتِ من ثانیه‌ای بیش نبود... ساعتےرا که کنارت گذراندم خوش بود... {خاطره‌ای از زندگے محمدحسین‌‌‌‌محمدخانی💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
🔴قطع پخش شبکه الکوثر روی یوتل‌ست به دلیل کارشکنی دولت 🔹محمدحسین رنجبران، مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی: یکی از مهم‌ترین شبکه‌های جبهه رسانه‌ای مقاومت در حالی قطع می‌شود که چند ماه است همه مراحل قانونی برای تخصیص بودجه ارزی طی شده و همه مخاطرات آن برای مسئولان اجرایی توضیح داده شده است. 🔹پخش برنامه‌های شبکه الکوثر برای کشور‌های غرب آسیا و شمال آفریقا به دلیل تخصیص ناقص و حداقلی بودجه ارزی صداوسیما از سوی دولت، قطع شد. پ.ن:پاس گل از این بهتر به دشمن نمیشه ، خلخالی جات خالیه . 🖇 @afsaranjangnarm_313 🖇
👊 🔴 ‏بغل گوشش داریم با پرچم خودمون تحریماشو جلوی چشم دنیا دور میزنیم و بنزین می بریم برا ونزوئلا هم ما تحریمیم هم ونزوئلا نه خودش میتونه غلطی بکنه نه سگاش امریکایی که فکر میکرد ایران بدون حاج قاسم ضعیف می شود حالا جرأت غلط اضافه ندارد به دنیای غیرهالیوودی خوش آمدی ابرقدرررت😏 مجید قربانی 🖋 @afsaranjangnarm_313 🖋
🔴 حرکت نفت‌کش‌های ایرانی به طرف چین✊ 🔹 همزمان با ارسال چند ایرانی به ونزوئلا، چهار نفت‌کش دیگر ایرانی در حال حرکت به سمت چین هستند و دو نفت‌کش (نفت‌کش غول پیکر (۳۳۳ متری) و نفت‌کش کوچکتر دیگر) در آب‌های چین و در نزدیکی بندر شانگهای حضور دارند. ⁉️نکته قابل توجه این نفت‌کش‌ها روشن بودن سیستم‌ شناسایی خودکار دریایی (AIS) آنهاست. به نظر می‌رسد ایران بعد از ماجرای عین الاسد و پرتاب ماهواره از رصد نفت‌کش‌های خود توسط آمریکا نگرانی ندارد. ⭕️ بولتون: پاسخ ایران را قاطعانه بدهید! 🔹مشاور امنیت ملی سابق آمریکا خواستار برخورد «قاطعانه» با تلاش‌های ایران در مخالفت با اولویت‌های آمریکا شده است. ‼️«جان بولتون»، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا با بیان این ادعا که نفت‌کش‌های ایران در حال ارسال بنزین برای دولت ونزوئلا هستند خواستار برخورد با ایران شد😕 🔺پ.ن بیشین سرجات تو یکی دیگه که خودتم برکنار شدی😏 🚢@afsaranjangnarm_313🚢
📚👓 قسمت بیست و ششم رمان تقدیم نگاهتون😊
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹#قسمت‌بیست‌‌وپنجم -بیا بریم دیگه من که خواهر ندارم تو به جای خواه
🌹 ❤️ 🌹 رفتیم رستوران اون طرف خیابون ،نشستیم و همه زرشک پلو سفارش دادیم. -میگم اتناتو لباس نخریدی +عقدت تو محضره؟ -اره بعدش میریم خونه +برا محضر لباس دارم حالا برا خونه هم میرم نگاه میکنم -الان نمی خوای بخری؟ +نه جون تو حال ندارم بعد از اینجام می خوام برم خونه ‌ -بعد از اینجا دنبال ما نمیای؟ +دیگه خریدت تموم شد -اره ولی یه چندتا چیز مونده تو برو دیگه دستتم درد نکنه اومدی +‌نه بابا این چه حرفیه غذا رو اوردن و مشغول خوردن شدیم وقتی غذا تموم شد بلند شدیم و از سمیه و شوهرش خداحافظی کردم -اتنا با تاکسی میری؟ +اره پسر عمو گفت : -منم دارم میرم خونه بیاید باهم بریم +مگه ماشین دارین؟ -نه با تاکسی +آهان.باشه از سمیه و شوهرش خداحافظی کردیم رفتیم سمت خیابون پسر عمو جلوتر وایساد منم جند قدم عقب تر چند دقیقه طول کشید تا بیاد . وقتی اومد رفتم عقب نشستم کنار دوتا خانوم دیگه و پسر عمو هم رفت جلو نشست رفتم سراغ گوشیم،خبری نبود حوصلم سر رفت هندزفری رو از تو کیفم در اوردم و یه مداحی پلی کردم و همون طور که گوش میکردم کانالام و چک می کردم. تا اینکه دیدم نزدیکیم گوشیو گذاشتم تو کیفمو رفتم نمی دونستم اگه خودم حساب کنم زشته یا نه بین همین درگیری های ذهنی بودم که دیدم پسر عمو حساب کرد 🤦‍♀ تاکسی نگه داشت و پیاده شدیم +ممنون .خداحافظ -خواهش میکنم کاری نکردم.یا علی من رفتم سمت در و زنگ و زدم پسر عمو هم سوار ماشینش که توی کوچه پارک شده بود شد و رفت. ** +سمیه اون مبل و بیا ببریم اون ورتر -خوبه که +نه بزاریم این طرف بهتره -باشه مبل و بردیم اون طرف تر همه مشغول یه کاری بودن برای فردا تلفن زنگ خورد -اتنا جان میتونی اون گوشی و برداری؟ +بله زن عمو الان میرم رفتم گوشی و برداشتم : +بله -سلام با اقای ملکیان کار داشتم +یه لحظه +سمیههههه میگه با اقای ملکیان کار داره -اهان با عمو کار دارن وایسا برمـ بگم بیاد +چند لحظه گوشی وا فامیلی عمو برا چی ملکیان باید باشه😳 رفتم دستمال و برداشتم تا شیشه رو پاک کنم یهو یادم افتاد فامیلی کامرانم ملکیانهـ😱 نه بابا اون چه ربطی به عمو داره به خودم دلداری میدادم سریع بلند شدم تا برم از سمیه بپرسم +سمیهههه -بله ؟ +چرا فامیلی عمو ملکیانه؟ -دو سه ساله که عوض کرده +برا چی؟ -برای اینکه دوست نداشته +وا ملکی با ملکیان مگه چقدر فرق داره😐 -نمی دونم برو از زن عموت بپرس وای یاد کامران افتادم +سمیههه وایسا یه سوال دیگه ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاقیت و نوآورے: پایگاه هاے مخرب همان پایگاه‌‌هایی هستند،که شاید خود در آن بدون اطلاع فعالیت داشتہ باشد و تحت تأثیر پایگاه قرار گیرد. براے شناسایی اینگونه پایگاه‌ها معیار هاے اصلی را در آینده عنوان میکنیم. 📡🖥@afsaranjangnarm_313🖥📡
🇺🇸📱 🔴 امسال بخاطر لغو راهپیمایی روز قدس، فعالیت مجازی خیلی مهمه ‼️ ♨️ کمپین برای 👈فلسطین✊ از شما خواهش می شود به مدت دوروز ، عکس های مربوط به جنایات اسراییلی ها در فلسطین ،مظلومیت کودکان و مردم فلسطین را در صفحه اینستاگرام خودتون قرار بدید. زیرش حتما 👈این هشتگ ها👉 رو تو کپشن قرار بدید.می خوایم با این کارمون جنایات امریکا و اسراییل رو جهانی کنیم و مخصوصا به دست افراد غیر ایرانی برسونیم. هشتگ ها: اگر تونستید هشتگ های دیگری به زبان انگلیسی بیشتری بنویسید و این کمپین رو حتما به دوستانتون هم اطلاع بدید که حداقل هر نفر یک عکس منتشر کنه. 👈لطفا همراهی کنید و بذارید مردم جهان از جنایات خبیثانه آمریکارو اسراییل آگاه بشند.👉 💝اجرتون با امام زمان💝 ترجمه این متن به انگلیسی برای دعوت افراد غیر ایرانی👇 Campaign for 👉Palestine👈 Please put "photos about USA and Israel crimes about Palestinians" that show their terrible and difficult lives.(For two days,till saturday morning) Write 👉this hashtags in your caption.👇 If It's possible for you,write more hashtags in English. 👉We want to show USA and Israel crimes in Palestine to everybody around the world.👈 Please help us to have a better world.✌ 📱 👊🏻 @afsaranjangnarm_313 ✌️🏼
4_5828025012967180095.mp3
9.2M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس‌زندگۍشهید مدافع‌حـرم‌حمید سیاهکالی‌مرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 💛 🙃 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
خاصیت شهید... رفیق شهید یعنے تو اوج نا امیدی ی نفر پارتے بازی بین تو و بشه! و جوری دستت رو بگیره که متوجه نشے:) 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
📜 به علت بیماری قند خون شیرینے‌‌جات اجتناب میکرد.اما آن شب چاے را با سوهان میل کرد که دخترمان گفت پدرجان شیرینے برای شما ضرر دارد. اما حاجے لبخندی زدند و گفتند اشکالے ندارد.اولین باری بود که حاج حسین در قبال بیماری خودشان ناپرهیزی میکردند. صبح روز اعزام سه تا چهار بار حاجی را از زیر قرآن رد کردیم اما هر بار،باز میگشتند و دنبال چیزی میگشتند و میفرمودند: فکر میکنم چیزی را گم کرده ام. به دامادم زنگ زدند و گفتند: حاجی مجروح شده و در کما به سر می برد. در این جا بود که فهمیدم این رفتن بدون بازگشت است و او به آرزوے دیرینه‌اش رسیده است. {خاطره ای از زندگی حاج حسین همدانی💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
📚👓 قسمت ۲۷ و ۲۸ رمان تقدیم نگاهتون😊
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمټ‌بیست‌و‌شیشم رفتیم رستوران اون طرف خیابون ،نشستیم و همه زرشک
🌹 ❤️ 🌹 -بپرس +پسرش تو کدوم کشوره؟ تو دلم می گفتم نگو المان نگو ‌-اوووم...آلمان با قیافه ای گرفته چادرمو انداختمـ روی سرمو رفتمـ طبقه ی بالا در و باز کردم و رفتم تو +بابا کجایی؟ -اینجام دخترم تو اتاق رفتم توی اتاق دیدم داره کمد و زیر و رو میکنه +دنبال چی می گردی بابا؟ -یه کت و شلوار خریدم الان دنبال پیراهن می گردم از کمد سرشو اورد بیرون نگاهی به من کرد و گفت: -چی شده ؟چرا قیافت این شکلیه؟ +بابا شما می دونستید عمو فامیلیشو عوض کرده ? -نههه😳 +کامران......پسر عمو منصوره -تو مطمئنی؟از کجا فهمیدی ? دستمو گرفت و رفتیم رو تخت نشستیم ، -درست بگو ببینم چی شده؟ براش تعریف کردم که تلفن و برداشتمـو سمیه چیا گفت بابا هم تعجب کرده بود بعدشم از اتاق اومدم بیرون از اولم همش بابا می گفت :چهرش آشناس منم مسخره بازی در میاوردم می گفتم :حتما برادر گمشدمه رفتم تو اتاق خودم چادرو روسریمو در اوردم و خودمو انداختم رو تخت کم کم از خستگی چشمام داشت بسته می شد که در اتاق و یکی زد +بلههه -آتنا منم بیام تو؟ +بیا بابا -چی شد یهو کجا رفتی؟می خواستیم بشنیم تازه چایی بخوریم +هیییی....چی بگم اومد روی تخت کنارم نشست و گفت: -بگو دیگه منم مثه خواهر نداشتت +همین اوایل امسال یه همسایه جدید اومد واحد روبرومون منم با اینکه حجاب نداشتم اهل نماز و روزه نبودم ولی به خدا قسم با هیچ پسری حتی دوستی مجازی هم نداشتمـ خوشم نمیومد . بعد این پسره همیشه مزاحم می شد و در خواست دوستی میداد وقتی فهمید ایرانی هستیم همیشه می گفت :من خانوادم ایرانن و وقتی بیان میایم خواستگاری حالا که نمی خوای دوست بشی.بابامم هرچی بهش میـگفت انگار نه انگار تا دلت بخواد میدیدم یه عالمه دوست دختر داره. بابام می خواست خونه رو عوض کنه اما اون گفت :باشه من میرم و این حرفا یه چند مدت گم و گور شد اما شمارمو از طریق دوستم گیر اورده بود . -خب +بعدش پیام میداد که کاری نکن که کار به تهدید برسه منم خطمو عوض کردم و به هیچکس ندادم دیگه خستم کرده بود تا اینکه یه روز تو راه فروشگاه که بودم اومد با یه لبخند مسخره گفت:دیگه کارت ندارم بزودی آشنا میشم عجله ای نیست اون موقع نفهمیدم چی گفت حرفشو گذاشتم پای همون چرت و پرتایی که همش میـگفت -اتنا اسمش چی بود؟ +کامران -نمی خوای بگی که این همون...😳 ... ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنون🚫 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹#بسم_رب_‌العشق ❤️#برای_همیشه 🌹#قسمت‌بیست‌و‌هفتم -بپرس +پسرش تو کدوم کشوره؟ تو دلم می گفتم نگو الما
🌹 ❤️ 🌹 +چرا این همون پسر عمو منصوره منم امروز که فهمیدم فامیلیشون و عوض کردن متوجه شدم -خب این که امشب می رسه ایران.میدونه تو دختر عموشی؟ +حتما میدونسته که دست از سرم برداشته خیالش راحت بوده آشناییم -عمو اون و فرستاده درس بخونه یعنی خبر داشته شماها همسایش بودین؟ +هرکاری می کرد غیر درس خوندن . مغزم کار نمیکنه -این شمارتو از کجا اورده؟ +نمی دونممممم. میگم سمیه مژگان شماره منو داره؟ -وقتی عمو و زن عمو دارن اونم حتما داره یعنی میگی مژگان بهش داده‌؟وااااایی نهههه +احتمالا -وااای مثلا اومده بودم صدات کنم پاشو بریم. +نه سمیه تو برو -شام چی پس؟ +فردا عصر عقدته صبح باید حال داشته باشم که بیام دنبالت ارایشگاه😁 -می خوای برات بیارم بالا؟ +نه دستت درد نکنه سمیه رفت بیرون و منم گوشیمو برداشتم و رفتم سراغ صفحه چتم. ۴تا پیام از کامران،این جدی جدی ول کن نیست اه، یکی دو ساعت دیگه میرسه این جور که سمیه می گفت . پیامارو نخونده ول کردم هرچی گفته برای خودش گفته. باید ذهنمو مشغول میکردم تا بهش فکر نکنم چون اگه فکر کنم اعصابم خورد میشه رفتم سراغ کمد لباسام که برای فردا لباس پیدا کنم. بعد از چند دقیقه گشتن یه لباسی که برای محضر می خواستم و پیدا کردم یه مانتوی سفید مجلسی برداشتم و از توی کاور در اوردم با یه روسری صورتی که رنگ گلای ریز برجسته مانتو بود. گذاشتم روی صندلی دیگه کاری نداشتم گفتم پس برم بخوابم صبح حال داشته باشم برم دنبال سمیه چراغ و خاموش کردم و خوابیدم........ خوابم نمی برد ولی حال نداشتم برم پایین بلند شدم پنجره رو باز کردم نگاهی به اسمون انداختم. باد خنکی میومد رفتم سمت میز تحریرم قرآنم رو برداشتم نشستم روی زمین روبروی پنجره یه صفحه باز کردم و شروع کردم به خوندن ❤️بــــــــسمـ اللهـــ الـــرحمنــ الـــرحیمــــــ❤️ ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا