eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرم بعد از تو حتی لحظه‌ای خرسند نیست از همان روزی که رفتی بر لبم لبخند نیست جرم من عشق است و محکومم به زندان زمین هیچ کس جز شعر اینجا با دلم همبند نیست هر کسی از دور حدسی می‌زند درباره‌ام حال من چیزی شبیهِ آنچه می‌گویند نیست شاعرت دار و ندارش دفتری ناقابل است آن‌قدَرهایی که می‌خواهی تو، ثروتمند نیست رفتی و دنبال راهت چشم‌هایم شد سپید چشم‌های آبی‌ات دنبال من هرچند نیست سر به روی شانه‌ی دیوار شهرت می‌نهم لحظه‌هایی که دگر دستم به جایی بند نیست @Aftab_gardan_ha
خواندن روضه‌ات از بس که جگر می‌خواهد کار هر بی‌هنری نیست هنر می‌خواهد یاکریمی به تمنای کریمی که تویی پرشکسته به بقیع آمده، پر می‌خواهد ابرها روی مزارت دلشان می‌گیرد باد هم از سر کوی تو خبر می‌خواهد گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی شب ماتم‌زدگان از تو سحر می‌خواهد ای وجودت همه اکسیر، نفهمیده تو را یارت از دشمن اگر کیسه‌ی زر می‌خواهد حرز بازوی پسر داشت نشان از اینکه سرفرازی همه جا اذن پدر می‌خواهد صحبت از عاشقی قاسم و عبدالله است صحبت از وادی عشق است که سر می‌خواهد روضه‌ات با جگر و تشت فقط، کامل نیست روضه‌ات بی کسی و کوچه و در می‌خواهد تشنه‌ی حُسن تو هستند حَسن، مرثیه‌ها شاعر از چشمه‌ی چشم تو نظر می‌خواهد @Aftab_gardan_ha
من از نبرد دلم روسپید برگشتم قرار بود بمیرم، شهید برگشتم میان معرکه مشکی پر آب شد چشمم لبان سوخته‌ات را که دید برگشتم میان معرکه وقتِ گریختن دیدم که از گلوی تو خون می‌چکید، برگشتم به هر طرف که دویدم، تو راه را بستی و ناامیدتر از ناامید برگشتم ... تو از تلاطمِ در جان من خبر داری همین که لحظه‌ی طوفان رسید برگشتم اگرچه عقل امان‌نامه را گرفت و نشست دلم به شوق تو با سر دوید برگشتم @Aftab_gardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید گل را نمی دانست، باران را نمی‌فهمید «آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی انسان قبل از خنده ات، «آن» را نمی‌فهمید انسان قبل از چشم‌هایت هر چه می‌کوشید‌ پیدایی آن ذات پنهان را نمی‌فهمید هر شب می‌آمد بشنود عطر صدایت را حتی ابوجهلی که قرآن را نمی‌فهمید در بی زمان بوسیده پایت را وَ الّا رود در خود معطل بود و «جریان» را نمی‌فهمید تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید @Aftab_gardan_ha
چیزی نمی‌دانی از این اندوه پنهانم من نیز از غم‌های تو چیزی نمی‌‌دانم تو اهل باران و بهارانی و من اما از روزهای سرد بی‌رحم زمستانم ای آشنای موج‌ها، ای لنگر تسکین(۱) من در کنار تو رها از بیم توفانم بنگر‌ مرا، بنگر به اندوه غزل‌خیزم من آشنای زخم‌های ارگ ویرانم لبخند تلخی بر لبم جاری‌ست چون قیصر در خلوتم شعری از او آرام می‌خوانم: این‌روزها، این‌روزها، این‌روزها دیگر تعداد موهای سفیدم را نمی‌دانم(۲) ۱و۲: اشاره به قسمت‌هایی از شعرهای قیصر امین‌پور. @Aftab_gardan_ha
🔹فهرست اسامی پذیرفته‌شدگان در دورۀ هشتم منتشر شد. @Aftab_gardan_ha
🔹فهرست اسامی پذیرفته‌شدگان در دورۀ هشتم منتشر شد. ⚪️ دفتر شعر مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» اسامی شاعران جوان برگزیده برای عضویت در هشتمین دورۀ آموزشی را پس از دو مرحله داوری، اعلام کرد. اسامی این عزیزان در ادامه آمده است. گفتنی است بیش از هزار نفر شاعر جوان از اکثریت قریب به اتفاق استان‌های کشور برای فراخوان عضویت در این دوره اثر فرستاده بودند. این موضوع مراحل و کار داوری را بیشترتر و دشوارتر کرد، اما داوران کوشیدند که با توجه به معیارهای متعدد، مستعدترین افراد را برای عضویت در این دوره انتخاب کنند. بی‌شک در جمع شاعرانی که افتخار نداریم امسال در خدمتشان باشیم، شاعران بسیار خوب و آینده‌داری هستند. امیدواریم این عزیزان در دوره‌های آینده شرکت کنند و به عضویت درآیند. برای اطلاع از اسامی پذیرفته‌شدگان به نشانی زیر مراجعه کنید. https://aftabgardanha.com/Content/ID/2499/ @Aftab_gardan_ha
51.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽نماهنگ به مناسبت فرارسیدن یوم الله ۱۳آبان روز تسخیر «لانه جاسوسی» توسط دانشجویان پیرو خط امام راحل شاعر و خواننده: @Aftab_gardan_ha
زیر آوار سنگ‌ها ماندی، عرش در عرش آسمان لرزید داغِ بم تازه شد برای همه، باز هم قلب یک جهان لرزید از دهت درد سرکشی مانده‌ست، چشم‌های مشوّشی مانده‌ست زیر آوار آرشی مانده‌ست؟ تیر در دست هر کمان لرزید لرزه بر جان روستا افتاد، آه این‌بار جای دریاها خاک بلعید جسمِ سارا را، کوه از دردِ خان‌چُبان لرزید عصر یک روز گرم مردادی، آذری آذری زمین رقصید عاشیقی داشت نغمه سر می‌داد، تن تتن تن تتن‌کنان لرزید درد را در چکامه‌ها خواندیم، آخر شاهنامه‌ها خواندیم صبح در روزنامه‌ها خواندیم: عصر دیروز «ورزقان» لرزید از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید گل را نمی دانست، باران را نمی‌فهمید «آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی انسان قبل از خنده ات، «آن» را نمی‌فهمید انسان قبل از چشم‌هایت هر چه می‌کوشید‌ پیدایی آن ذات پنهان را نمی‌فهمید هر شب می‌آمد بشنود عطر صدایت را حتی ابوجهلی که قرآن را نمی‌فهمید در بی زمان بوسیده پایت را وَ الّا رود در خود معطل بود و «جریان» را نمی‌فهمید تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
هو الباقی با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که آقای از اعضای دوره هفتم آفتابگردانها که به تازگی داغدار از دست دادن پدر خویش بودند، به سوگ مادر خویش نشسته‌اند. مجموعه مصیبت وارده را به ایشان تسلیت عرض می‌کند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است. @Aftab_gardan_ha