دلم برای تو تنگ است یا برای خودم؟
خودم که با تو سفر میکند ورای خودم
به جای توست اگر قاهقاه میخندم
و گاهگاه که تب میکنم، به جای خودم
و با صدای تو تا صبح منزوی خواندم
گرفته بود از این بغضها صدای خودم
بیا به حال خوشِ آفتابیات برویم
که سخت ابریام امروز در هوای خودم
چقدر جای تو آغوش وا کنم؟ تا کی
به گریه سر بگذارم به شانههای خودم؟
دوباره آینه عکس تو را نشانم داد
دلم برای تو تنگ است یا برای خودم؟
#اسما_سجادی_پویا
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تصویر ماه در شب تنهایی درخت
خواب است روی شاخه کلاغ سیاهبخت
بیچتر با تو چندشبی را قدم زدم
در کوچههای خیس و مهآلود پایتخت
خوشبختی خیالی این خوابها مرا
رد میکنند بی تو از این روزهای سخت؟
عریانی جهان که را گریه میکنند
هر شب لباسهای عزا روی بند رخت؟
دور از تو باز خواب مرا تکهپاره کرد
امشب پلنگ زخمی افتاده روی تخت
#محمد_هدایتزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها
حس میکنم وقتی که دلتنگم جهانی رو به پایانم
از خانه بیرون میزنم، دیوانهام یک جا نمیمانم
از خانه بیرون میزنم، سلول دنیا انفرادی نیست
همپای مردم در پی راه نجات از قلب زندانم
پیچید عطر یاس و من را برد تا باغِ ارم با خود
یک آن نمیدانم چه شد دیدم در آغوش شبستانم
دیدم که نور از چلچراغِ صحن آیینه فرو میریخت
دیدم که نستعلیقِ کاشیها چه نقشی بسته در جانم
بانو! بگو همسایهی خوبی برایت بودهام اصلا؟من ظاهرا نزدیکم اما دورم از تو، خوب میدانم
یک گوشه از ایوانِ آیینه برای شاعرت کافیست
هر روز میآیم همین گوشه برایت شعر میخوانم
#شادی_جودکی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخریزاده
هر کس که دلش در آسمان جا مانده
نور احدی را به زمین تابانده
یک روز شهادتش خبر خواهد شد
آن کس که شهادتین خود را خوانده
#امیر_سهرابی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
بسم رب الشهداء و الصدیقین
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
اشعار خود را با موضوع شهادت مظلومانه دانشمند هستهای #شهید_محسن_فخریزاده برای ما به آیدی
@office4poem
بفرستید.
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخریزاده
از چشمهای تارمان اشک است جاری
ای آسمان حق داری اینگونه بباری
هی داغ پشت داغ مهمان دل ماست
هی زخم پشت زخم، ما و بیقراری
قد راست کن ای میهنِ در خون نشسته
هر چند آزرده تو را این زخم کاری
از دست رفت امروز فرزند تو؟ هرگز
او را به دست آوردهای امروز آری!
چشم تو روشن احمدی! بزمی به پا شد
مهمان رسید آغوش وا کن شهریاری
#سید_علیرضا_شفیعی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخریزاده
روز و شب چشمانتظارانند ما را جادهها
جا نمیمانند هرگز از سفر، آمادهها
وادی عشق است و میدانیم کم میآورند
پیش سرمستی مردان خدایی بادهها
آتش و خونها بهانهست و سبکبالان ما
نیمهشب پر میکشند از خلوت سجادهها
گاه در بالای نیزه، گاه زیر تیر و تیغ
سربلندانند آری هر زمان آزادهها
میهنم! هرگز نبینند از نفسافتادنت
دشمنان تو... همین از اسب و اصل افتادهها
اینطرف هستند مردانی که از جان بگذرند
آنطرف بگذار خوش باشند آقازادهها
خاک ایران است اینجا بشنوید ای دشمنان
رفته فخریزاده و هستند فخریزادهها
#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخریزاده
سر به زیر سرفراز، این نشان مردهاست
خاک سرخ این دیار آشیان مردهاست
با سلاح علم و خون، در مصاف جهل و ظلم
این جهادها فقط در توان مردهاست
در سکوت سرد کوه، لالهای جوانه زد
لالهای که ریشهاش در خزان مردهاست
آرشی دوباره رفت سوی بیکرانگی
هرچه سرو دیدهام، قدکمان مردهاست
از شهادتی عظیم بینصیب ماندهایم
بی خبر که انتخاب از میان مردهاست
#رسول_نقیب
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخریزاده
ای مام وطن، این چه بها، این چه بهانهست؟
هر روز تو را نعش گلی بر سر شانهست
بر پشت تو تیغ و تبر و تیر نشسته
این داغ کجا قصّه و افسون و فسانهست؟
از کوه سرازیر شده خون گلی سرخ
پاییز کجا فصل شکوفهست و جوانهست؟
ای کوه دماوند تو واگو که چه دیدی
چون سنگ به سنگ تو گدازهست و زبانهست
آتش به جگر میزند و شعلهی روح است
این بیرق خونرنگ که بر سردرِ خانهست
شعر تَرِ ما، اشکِ چِکان از سر چانه
لالایی ما، مویهرجزهای شبانهست
از آه گدازندهی ما سخت بترسید
وقتی نفس شهر پر از نوحه ترانهست
ما تاج شهادت به سر و رویسفیدیم
چون《تیر غمش را دل عشاق نشانهست》
《از خون عزیزان وطن لاله دمیده》
افسوس که دست تو به دامانِ خزان است
#فائزه_زرافشان
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخریزاده
غمت چه پنجرهها رو به صبح وا کرده
غروب کوه، به خون تو اقتدا کرده
نسیم عطر تو را کوچه کوچه گردانده
عقیق سرخ تو را چشمه گریهها کرده
کسی از آن طرف آسمان تو را خوانده
کسی از آن سوی عالم تو را صدا کرده
رسیده بودی و چشمان باغبان به تو بود
عجیب نیست که از شاخهات جدا کرده
چقدر با همه از حسن عاقبت گفتی؟
چقدر مادرت این راز را دعا کرده؟
چه زود رفتی و در آسمان ستاره شدی
چه دیر نام تو را عشق برملا کرده
به دلشکستگی آینه چه جای دریغ؟
که قطعه قطعه تماشا به ما عطا کرده
تویی تو کاشف خورشید در دل ذره
تویی تو آنکه به خون، خاک کیمیا کرده
تویی تو زخمی پیوند دوست با دشمن
تویی تو آنکه جفا دیده و وفا کرده
چقدر روضهی بازیست چشم بستهی تو
که هر که دیده تو را یاد کربلا کرده
بگو بگو که چه کردهست با تو بیگانه
بگو بگو که چهها با تو آشنا کرده
نه اینکه باز شده باب خونفروشیها؟
نه اینکه ترس به تهدید اتکا کرده؟
ولی به سیل و به طوفان فرو نخواهد ریخت
کسی که روز خطر تکیه بر خدا کرده
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
لبهای او خشک است و دریا در نگاهش
یک ناخدا و هر دو عالم در پناهش
کشتی شکسته، خسته و تنهای تنهاست
با این که صف در صف مَلَک دارد سپاهش
هر چند کشتی در بیابان مانده، اما
بارانِ اشک از نو میاندازد به راهش
اینجا پریشان نیست الا گیسوی او
اینجا چراغی نیست غیر از روی ماهش
هر کس بیاید جا برایش هست آری
چیزی نمیپرسند از بار گناهش
#مائده_عابدیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha