eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی نمی‌دانی از این اندوه پنهانم من نیز از غم‌های تو چیزی نمی‌‌دانم تو اهل باران و بهارانی و من اما از روزهای سرد بی‌رحم زمستانم ای آشنای موج‌ها، ای لنگر تسکین(۱) من در کنار تو رها از بیم توفانم بنگر‌ مرا، بنگر به اندوه غزل‌خیزم من آشنای زخم‌های ارگ ویرانم لبخند تلخی بر لبم جاری‌ست چون قیصر در خلوتم شعری از او آرام می‌خوانم: این‌روزها، این‌روزها، این‌روزها دیگر تعداد موهای سفیدم را نمی‌دانم(۲) ۱و۲: اشاره به قسمت‌هایی از شعرهای قیصر امین‌پور. @Aftab_gardan_ha
🔹فهرست اسامی پذیرفته‌شدگان در دورۀ هشتم منتشر شد. @Aftab_gardan_ha
🔹فهرست اسامی پذیرفته‌شدگان در دورۀ هشتم منتشر شد. ⚪️ دفتر شعر مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» اسامی شاعران جوان برگزیده برای عضویت در هشتمین دورۀ آموزشی را پس از دو مرحله داوری، اعلام کرد. اسامی این عزیزان در ادامه آمده است. گفتنی است بیش از هزار نفر شاعر جوان از اکثریت قریب به اتفاق استان‌های کشور برای فراخوان عضویت در این دوره اثر فرستاده بودند. این موضوع مراحل و کار داوری را بیشترتر و دشوارتر کرد، اما داوران کوشیدند که با توجه به معیارهای متعدد، مستعدترین افراد را برای عضویت در این دوره انتخاب کنند. بی‌شک در جمع شاعرانی که افتخار نداریم امسال در خدمتشان باشیم، شاعران بسیار خوب و آینده‌داری هستند. امیدواریم این عزیزان در دوره‌های آینده شرکت کنند و به عضویت درآیند. برای اطلاع از اسامی پذیرفته‌شدگان به نشانی زیر مراجعه کنید. https://aftabgardanha.com/Content/ID/2499/ @Aftab_gardan_ha
51.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽نماهنگ به مناسبت فرارسیدن یوم الله ۱۳آبان روز تسخیر «لانه جاسوسی» توسط دانشجویان پیرو خط امام راحل شاعر و خواننده: @Aftab_gardan_ha
زیر آوار سنگ‌ها ماندی، عرش در عرش آسمان لرزید داغِ بم تازه شد برای همه، باز هم قلب یک جهان لرزید از دهت درد سرکشی مانده‌ست، چشم‌های مشوّشی مانده‌ست زیر آوار آرشی مانده‌ست؟ تیر در دست هر کمان لرزید لرزه بر جان روستا افتاد، آه این‌بار جای دریاها خاک بلعید جسمِ سارا را، کوه از دردِ خان‌چُبان لرزید عصر یک روز گرم مردادی، آذری آذری زمین رقصید عاشیقی داشت نغمه سر می‌داد، تن تتن تن تتن‌کنان لرزید درد را در چکامه‌ها خواندیم، آخر شاهنامه‌ها خواندیم صبح در روزنامه‌ها خواندیم: عصر دیروز «ورزقان» لرزید از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید گل را نمی دانست، باران را نمی‌فهمید «آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی انسان قبل از خنده ات، «آن» را نمی‌فهمید انسان قبل از چشم‌هایت هر چه می‌کوشید‌ پیدایی آن ذات پنهان را نمی‌فهمید هر شب می‌آمد بشنود عطر صدایت را حتی ابوجهلی که قرآن را نمی‌فهمید در بی زمان بوسیده پایت را وَ الّا رود در خود معطل بود و «جریان» را نمی‌فهمید تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
هو الباقی با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که آقای از اعضای دوره هفتم آفتابگردانها که به تازگی داغدار از دست دادن پدر خویش بودند، به سوگ مادر خویش نشسته‌اند. مجموعه مصیبت وارده را به ایشان تسلیت عرض می‌کند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است. @Aftab_gardan_ha
تقدیم به شهید مظلوم؛ میرزا یونس استادسرایی (میرزا کوچک‌خان جنگلی) در های و هوی باد و در آرامش باران ریشه دواندم از گذشته تا همین الان از گیسوی آشفته‌ام برگی نمی‌ریزد از پیکر من شاخه‌ای نشکسته در طوفان بر شانه‌های خسته‌ام گنجشک‌ها خوابند من کیستم؟ نیمی درختم‌، نیمه‌ای انسان حاشا اگر در گوشه‌ای آرام بنشینم فرقی ندارد کنج خانه‌، گوشه‌ی زندان در سایه‌ام همسایه‌ها آرام می‌گیرند آرام می‌گیرند از تبریز تا تهران آنها که می‌گفتند می‌مانند، برگشتند تنها، به پایان می‌رسد این راه بی‌پایان راه پس و پیش مرا بن‌بست می‌بینند این‌سو به دریا می‌رسم، آن‌سو به کوهستان جمع تبرها، اره‌ها، ارابه‌ها جمع است این سالخورده سرو تنها مانده در میدان آتش گرفته نیمی از من در تنور نان آتش گرفته نیمی از من بر سر قلیان من‌؛ جنگلی از سروهای چکمه پوشیده من زنده‌ام، امضا‌؛ ارادتمند، کوچک‌خان @Aftab_gardan_ha
اتاق‌ها همه سرد و چراغ‌ها خاموش به جز سکوت صدایی نمی‌رسید به گوش و نبض لحظه به فردا نمی‌رسید آن شب که هرچه عقربه را خواب برده بود از هوش نسیم، دلهره پا‌شید از دریچه‌ی شب به جان پنجره و پرده‌های بازیگوش و مرگ از پسِ آن پرده‌ها چه زود رسید و برد با خودش آن مرد خسته را بر دوش و من یتیم شدم جمعه‌صبح، از آن روز کسی مرا نگرفته‌ست گرم در آغوش جهانِ بعدِ پدر سرد بود و غیر از او کسی نگفت «پسرجان! لباس گرم بپوش...» @Aftab_gardan_ha
در این سکوت مصلحتی کو صلاح ما؟ تا کی دروغ پله‌ی تو، پرتگاه ما آشوب، فتنه، حمل سلاح سکوت و اشک تا بعد از این دوباره چه باشد گناه ما چسبیده‌ای کلاه خودت را، غمت مباد در دست باد می‌رود آسان کلاه ما شد ریش خلق مضحکه‌ی خنده‌های تو جیغ بنفش، جامه‌ی خونین گواه ما! یا رب هر آنکه شعله به جان وطن زده‌ست ایمن مباد دلق نسوزش از آه ما مردم به دین حاکم و حاکم طفیل خلق ما دور باطلیم! همین اشتباه ما @Aftab_gardan_ha
من آن نیم که خزان و بهار گریه کنم چو ابر با تشر روزگار گریه کنم مخواه روشنی بزم این و آن باشم که شمع باشم و در شام تار گریه کنم نخواستم که به داغی کنم گریبان چاک گلاب باشم و روی مزار گریه کنم من عاشقانه‌سرایم ولی نمی‌خواهم در التهابِ رسیدن به یار گریه کنم ز درد و غصه‌ی دنیا مگو که می‌خندم بگو حسین که من زار زار گریه کنم @Aftab_gardan_ha