eitaa logo
آفتابگردان‌ها
525 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
سرمایه‌ی من به جز دلِ سوخته‌ام اشک است که قطره قطره اندوخته‌ام جانم به لب آمده‌ست از دوریِ تو از عشق فقط فراق آموخته‌ام @Aftab_gardan_ha
اگر چه رنج خزان طی شد و بهار آمد ولی مگر دل من با غمت کنار آمد؟ همین که رفتی از این خانه، یک نفر در زد گشوده شد در و اندوه ماندگار آمد چه داشت جام لبانت مگر که بعد از آن به کام من عسل ناب ناگوار آمد؟ به پای بذر محبت گریستم، گل داد دریغ... میوه‌ی ویرانگی به بار آمد بیا و بر سر زخمم نمک نپاش و نپرس از آنچه بر سرم از دست انتظار آمد دلی که خوار تو شد را رها نکن، شاید برای روز پریشانی‌ات به کار آمد @Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت خدیجه سلام‌الله علیها گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است يک نفر بانوى سرشار از يقين باشد، بس است مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست هم‌نشينِ رحمةٌ للعالمين باشد بس است عالم از او روی برگردانَد او را بیم نیست در دل پيغمبر خود بهترين باشد بس است دخترش زهرا کجا و دختران اين و آن؟! حاصل عمرش اگر تنها همين باشد بس است دختر او مادرى کرده براى شيعيان مادرى مثل خديجه در زمين باشد بس است □ ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله ... نه نام ما تنها «گداى خوشه‌چين» باشد بس است واژه‌هاى گنگ و بى‌معنا چه مى‌فهمند از او؟ انتهاى شعر بايد نقطه‌چين باشد ... بس است @Aftab_gardan_ha
بانگ بنفش صاعقه‌ای خواب ما شکست آوازها گلوله شد و شیشه‌ها شکست پیغام شب به گوش نسیم سحر رساند بغضی که پر گشود و به عرش خدا شکست آن کوه استوار که آتش به سینه داشت دندان گرفت بر جگر و بی‌صدا شکست وآن سرو سرکشیده کزین‌سان ز پا فتاد سر خم نکرد پیش کس آنقدر تا شکست ای قهرمان عرصه‌ی شطرنج باخته! * حاصل چه بودت از همه‌ی جنگ‌ها؛ شکست تنها به قدر زلزله‌ای دیر آمدی زنجیرها گشوده شد و پای ما شکست *: از سیمین بهبهانی. @Aftab_gardan_ha
مرا حتی اگر از خود برانی، عاشقت هستم دگر وقتش شده، باید بدانی عاشقت هستم نمی‌دانم که تصمیمت چه خواهد بود، در هر حال کنار من بمانی یا نمانی عاشقت هستم اگر شاعر شدم بی‌شک دلیل اولم این بود که روزی در غزل‌هایم بخوانی عاشقت هستم سپس كلّ جهان این شعر را از بر شوند و بعد به تو ثابت کنم با هر زبانی عاشقت هستم برای من، که عشق ایده‌آلی مثل تو دارم برای تو، که اینقدر آرمانی عاشقت هستم چه چیزی بهتر از اینکه بفهمم دوستم داری؟ چه چیزی بهتر از آنکه بدانی عاشقت هستم؟ @Aftab_gardan_ha
شعرخوانی شاعر عضو را در آپارات آفتابگردانها تماشا کنید. http://aparat.com/v/rtu5w @Aftab_gardan_ha
‍ درخشش آفتابگردانها در جشنواره بین‌المللی نوروزِ من سومین دوره جشنواره بین‌المللی نوروز من در شهر رباط‌کریم برگزار شد. خانم‌ها عضو و عضو و همچنین آقای عضو از برگزیدگان این جشنواره بودند. مشروح خبر را در سایت آفتابگردانها بخوانید: http://yon.ir/qjm6o @Aftab_gardan_ha
فراخوان هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور، (آفتابگردانها) منتشر شد. https://aftabgardanha.com/Content/ID/2423 @Aftab_gardan_ha
کسی به غیر علی نیست جانشین علی نماز سجده کند پیش پای دین علی زمان مسخر محض است در رکاب رسول زمانه نقطه‌ی ریزی‌ست در نگین علی گرفت خاتم او را گدا و گفت به خلق جوابِ راست در آید از آستین علی به مُهر سجده‌ی او غبطه می‌خورم هر روز چقدر بوسه گرفته‌ست از جبین علی قسم به خوشه‌ی انگور حک به روی ضریح فرشته‌ها همه هستند خوشه‌چین علی قسم به نقش ضریحش، که می‌دهد انگور هر آنچه را که بکارند در زمین علی یکی به دار ارادت، یکی به داغ غمش خوشا به حال شهیدان راستین علی @Aftab_gardan_ha
به درد آورد اگرچه ظلمشان قلب رقيقت را نياوردی تو بيرون از نيام صبر، تيغت را دوای زخم تو لبخند كوثر بود، بعد از او چگونه چاه درمان می‌كند زخم عميقت را؟ گدای كاهلی بود آن گدا كه جای دستانت گرفت انگشتر 《المُلكُ للهِ》 عقيقت را قسيم النّار و الجنّه! نخواهد برد از خاطر جهان تقسيم بيت‌المال و ميزان دقيقت را تو فاروقی و حق زير لوای عشق تو جمع است جدا كردی از آن هفتاد و يك فرقه، فريقت را بتاب از مشرق نهج البلاغه بر بلوغ شعر بنوشان بر لب شعر استعارات بليغت را تو خود راهی به سوی آسمانی، روح قرآنی تو كه ترسيم كردی با قدم‌هايت طريقت را تو ای دريای رحمت! غرق كن در عشق خود ما را ببخشد تا خدا بار گناهان غريقت را نفهميده حقيقت را كسی كه غافل است از تو نمی‌فهمد تو را هر كس نفهميده حقيقت را @Aftab_gardan_ha
دلبسته‌ی مرام کسی جز علی نباش در زندگی غلام کسی جز علی نباش گفتم به دل: اگر پیِ مستیِ دائمی مِنْ بعد مست جام کسی جز علی نباش حتی به وقت نامگذاری طفل خود اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش دنیا پدید آمد و پروردگار گفت: دنیا! مطیع و رام کسی جز علی نباش تنها نصیحت پدرم این کلام بود: در زندگی غلام کسی جز علی نباش @Aftab_gardan_ha
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم کسی هم‌رتبه‌ی صدیقه‌ی کبرا نخواهد شد تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو به غیر از تو کسی تاویل اعطینا نخواهد شد فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند: رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه زمین روشن بدون زهره‌ی زهرا نخواهد شد تو خورشیدی دم صبح و ستاره موقع مغرب تو که باشی جهان مقهور ظلمتها نخواهد شد 《بحق فاطمه》گفتیم بعد از ذکر 《یا فاطر》 که《یا فاطر》بدون《فاطمه》معنا نخواهد شد خداوند آفرید او را برای تو که می‌دانست کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد علی گفتم که نام دیگر زهرای مرضیه‌ست علی که شعر من بی‌ نام او زیبا نخواهد شد علی که خالقش بوده ثناگویش، یقینا پس مدیح گوشه‌‌چشمش هم به شعرم جا نخواهد شد علی که نام او رمز ورود در سماوات است بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد دم من حیدر است و بازدم زهراست دم به دم بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشیم این است که هرکس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد زمانی که همه لالَند در محشر، زبان ما به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد علی از روز اول شد ابوالشیعه پس این گونه کسی جز فاطمه مادر برای ما نخواهد شد @Aftab_gardan_ha
درود همراهان همیشگی 📌ضمن گرامی‌داشت ليالی قدر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات، سایت آفتابگردان‌ها از همه آفتابگردان‌های علاقه‌مند به همکاری با این مجله ادبی در زمینه‌ی اخبار، یادداشت‌نویسی، گزارش‌نويسی، معرفی کتاب، گرافیک و طراحی پوستر و... دعوت به همکاری می‌کند. 📩 علاقه‌مندان به همکاری، می‌توانند نام و نام خانوادگی، دوره آفتابگردان‌ها، سن و تحصیلات و دو نمونه‌ی کار در زمینه‌ی مورد علاقه‌ی خود را به نشانی زیر بفرستند. 💠@aftabgardan7a @aftab_gardan_ha
دست غریق بودم و کارم تمام بود ای وای اگر که دست دعایی نداشتم نویسه‌نگاری (تایپوگرافی) : @Aftab_gardan_ha
شكوه و زینت گلدسته‌ها ترانه‌ی توست اذان چکامه‌ی زیبای عاشقانه‌ی توست چگونه نام تو جاری‌ست روی لبهامان؟ نماز قطره‌ای از لطف بی‌کرانه‌ی توست دلت برای خطاکارهای خود تنگ است عذاب دوزخ و این حرفها بهانه‌ی توست نوشته سر در مسجد به خط نستعلیق که هر دلی که شکسته‌ست آشیانه‌ی توست تویی که قهر تو لبریز مهربانی‌هاست خوشا دلی که گرفتار تازیانه‌ی توست دلیل بهتری از اشک خود نیافته‌ایم همین زلال‌تر از آسمان، نشانه‌ی توست بدون دلهره عمری به مسجد آمده‌ایم که 《ادخلوا بسلامِِ》 پلاک خانه‌ی توست @Aftab_gardan_ha
علی را روی منبرهای خود تکفیر می‌کردند ابوسفیانیان وقتی که دین تفسیر می‌کردند از اصحاب محمد، دشمن حیدر برون آمد خداوندا! چگونه این‌چنین تغییر می‌کردند؟ نه جاهلهای اهل شام و نه اهل کتاب روم علی را اهل کوفه، اهل یثرب پیر می‌کردند روان بود آیه‌ی تطهیر و مردم با وجود او درون باتلاق این و آن تطهیر می‌کردند همیشه وقت تقسیم غنائم آمدند از راه همانها که زمان جنگ دائم دیر می‌کردند ندانستند خواهد مرد دلهاشان در عاشورا زمانی که ز بیت‌المال خود را سیر می‌کردند @Aftab_gardan_ha
شعرخوانی شاعرعضو را در سایت آفتابگردانها تماشاکنید https://bitu.ir/69gkvt @Aftab_gardan_ha
سکوت کرده بشر ظلم‌های سنگین را گرفته‌اند همه دامن شیاطین را بگو به زاهد عزلت گرفته‌ی خاموش به باد داده سکوت تو وجهه‌ی دین را بگو حقوق بشر چیست؟ این که با طعنه خراب کرده شب و روزهای یاسین را؟ همان حقوق بشر که به اسم آزادی حرام کرده به فرهاد، خواب شیرین را دعا کنید! خدا مستجاب خواهد کرد دعای هر سحرِ مرغ‌های آمین را قسم به معنی والشمس می‌رسد مردی که پاک می‌کند این لکه‌های ننگین را همان که با ید بیضا طلوع خواهد کرد خلاص می‌کند از شرّ غم فلسطین را @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردان
به کف‌بین نبود اما آینده را شبیه کف دست می‌شناخت پیری ندیده‌ایم آن‌سان زمان‌شناس که او بود با این‌که در نظر مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود اما هزار سال از مردم زمانه‌ی خود پیش بود ما فکر کرده بودیم آمیزه‌ی کنایه و شعر و اشاره‌اند هربار گفته بود: سربازهای من در گاهواره‌اند از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
نغمه‌ی عاشقی و عطر گل و صوت اذان چه مبارک سحری بود شروع رمضان آمد و با نفسش سردی دنیا را برد رفت و با خود دل دنیازده‌ی ما را برد می‌سپارم به خدا ماه خدا را ... بدرود! آه ای ماه خدا! ماه دل‌آرا! بدرود! با تو ای ماه خدا در دل ما غوغا بود هر سحر بزم مناجات و دعا بر پا بود دور هم بودن و افطاری با عشق و صفا بوسه بر دست پر از زخم پدر مادرها آشتی‌ها و دل از کینه رها کردن‌ها در سحرهات غریبانه دعا کردن‌ها وقت افطار و لب تشنه و چشم گریان لک صمنا وَ علی رزقک افطرنامان چشم بر هم زدنی ساعت پایان آمد سحر وصل گذشت و شب هجران آمد مهرت ای ماه به جان و دل عالم افتاد اشک ما، حسرت ما بدرقه‌ی راهت باد کاشکی قدر تو در هر شب ما جاری بود حاصل روزه‌ی ما کاش که بیداری بود به نمازی دهن خویش نبندیم ای کاش ظلم بر هیچ‌کسی را نپسندیم ای کاش @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #شهرکرد با نوای: #حاج_حسین_علی‌محمدی شاعران: #میلاد_حبیبی #احسان_نرگس
چشم بر هم زدم و ماه خدا نیز گذشت ماه شیرین مناجات و دعا نیز گذشت رمضان فرصت احیا شدن دل‌ها بود رمضان روضه‌ی خشکیِ لب سقا بود روز‌ها سمت خودِ عرش سفر می‌کردیم با «ابوحمزه» چه شب‌ها که سحر می‌کردیم نیمه شب‌ها سرِ سجاده پر از نور شدیم سی شب از لشکر ابلیس کمی دور شدیم باز می‌گشت درِ لطف خداوند جلی هر که می‌گفت: خدایا بعلیٍ بعلی شکوه‌ها را به خدا بار دگر می‌بردیم خون دل بود که افطار و سحر می‌خوردیم در پس حوصله‌ی ما گله‌هایی هم بود کاش یک مرتبه گوش شنوایی هم بود خشم داریم اگر خفته بماند بهتر دردهایی است که ناگفته بماند بهتر گرچه از سختی موجود گله کم کردیم زیر بار غم نان سخت کمر خم کردیم درد، نان پدرانی است که آجر شده است سفره‌هایی است که از حسرت و غم پُر شده است درد، اموال امیران عمارت‌ساز است قصه‌ی تلخِ عقیلی‌ست که دستش باز است موقع حشر مگر راه گریزی دارید؟ با شمایم که کنون منصب و میزی دارید! با شما که سخنم را به زیان می‌دانید! چه از اندوه دل کارگران می‌دانید؟ بُرد با اوست که هر ثانیه مرگ‌اندیش است به خداوند قسم آخرتی در پیش است مگذارید دگر کار به غفلت بکشد پدری پیش زن و بچه خجالت بکشد صبر و اندوه و غم و دل‌نگرانی تا کی؟ جان به لب آمده، این وضع گرانی تا کی؟ ما همانیم، همان ملت برجا مانده سروِ مجروح، ولی باز سرِ پا مانده خشم داریم، اگر خفته بماند بهتر دردهایی‌ست که ناگفته بماند بهتر در دلِ این‌همه تهدید، امیدی پیداست پشت این شامِ سیه، صبحِ سپیدی پیداست انقلابی که گره خورده به قلب مردم تازه امروز رسیده‌ست به گام دوم یادمان هست چه خون‌ها به دل لاله شده تا که این سرو تنومند، چهل‌ساله شده فاتح جنگ دلیرانه‌ی دیروز که شد؟ همه دنیا به مصاف آمد، پیروز که شد؟ همچنان حاصل کفار شکست و خواری‌ست خون پاک شهدا در رگ ما هم جاری‌ست ما همان ملت بی‌واهمه‌ی دیروزیم با توکل به خدا تا به ابد پیروزیم فقط این است نجات از خطر گمراهی: دولت بعد جوان باشد و حزب‌اللهی از غم و سختی امروز گذر باید کرد سینه رو در روی تحریم، سپر باید کرد وقت آن است به این غائله پایان بدهیم کار را بار دگر دست جوانان بدهیم تا به ساحل برسد کشتی طوفانی ما تا به سامان برسد وضع پریشانی ما چاره جز پیروی از پیر خراسانی نیست به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست باید ای دوست! کنون گردن طاعت بنهیم پاسخ خون جوانان حرم را بدهیم مکتب فاطمه فهمیده فراوان دارد همدانی، حججی، مغنیه، ایمان دارد فکر شیطان خیالاتی صهیون، خام است شیعه تا خون به رگش هست، حرم آرام است هله برخیز که بیرون ز من و ما برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم از فلسطین بزداییم یهودی‌ها را سر جاشان بنشانیم سعودی‌ها را می‌کشم بر سر صهيون همه‌ی فریادم الله! الله! نروی قدس شریف! از یادم در تو خاموش کنم مشعل خاموشی را و فراموش کنم از تو فراموشی را گرچه مهتاب تو در چنگ شب تاریک است صبح آزادی و آبادی تو نزدیک است روز عید است، دلا! دلبر و دلدار کجاست؟ راه این قافله را قافله‌سالار کجاست؟ آخرین طلعت حق می‌رسد از جاده‌ی نور به خدا زودتر از زود رسد صبح ظهور @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #سمنان با نوای: #سید_عباس_تقوی شاعران: #عاطفه_جوشقانیان #سیده_فرشته_ح
باز با لطف تو مهمان تو بودم یک ماه مُنعم از سفره‌ی احسان تو بودم یک ماه شوق پر می‌کشد از چشم ترم وقت اذان آسمانی‌ترم از قبل به لطف رمضان بی‌کرانی و من از لطف تو شرم‌آلودم من کجا لایق این‌قدر کرامت بودم؟ تشنگی داشت، ولی تشنگی‌اش شیرین بود پشت هر آهِ دعا، آینه‌ی آمین بود عطش روزه مرا برد به کوفه، به فرات روضه در روضه، عطش، داغ قتیل‌العبرات دم افطار به یاد لب عطشان حسین یاد لب‌های ترک خورده‌ی طفلان حسین ناله کردم بِابی انت و اُمی ارباب! عطش روزه کجا و عطش طفل رباب؟ یک طرف لذت عید است و عیان است، عیان یک طرف اشک و دل تنگ و وداع رمضان با تو ای ماه خدا! در دل ما غوغا بود هر سحر بزم مناجات و دعا برپا بود دورِ هم بودن و افطاری با عشق و صفا بوسه بر دست پر از رنج پدرمادر‌ها آشتی‌ها و دل از کینه رها کردن‌ها در سحرهات غریبانه دعا کردن‌ها چشم‌برهم‌زدنی ساعتِ پایان آمد سحر وصل گذشت و شب هجران آمد کاشکی قدر تو در هر شبِ ما جاری بود حاصلِ روزه‌ی ما کاش که بیداری بود مِهرت ای ماه! به جان و دل عالم افتاد اشک ما، حسرت ما، بدرقه‌ی راهت باد می‌سپارم به خدا ماه خدا را... بدرود آه ای ماه خدا! ماه دل‌آرا! بدرود رمضان رفت ولی روح عبادت باقی‌ست باز چشم دل ما تشنه‌ی لطف ساقی‌‌ست ماهِ نورانیِ معراج شهیدان، رمضان! دستِ جان و دلِ ما را به شهیدان برسان به همان‌ها که بریدند دل از این عالم که شب قدر گرفتند شهادت را هم گرچه رفتند، کنون وقت خروش من و توست آری این بار گران بر روی دوش من و توست وارثان شهدا! ما به چه‌ها مشغولیم؟ کلکم راع! بدانید همه مسئولیم باید امروز به خودخواهی پایان بدهیم کار را باید از این پس به جوانان بدهیم چرخ این ملک نه این‌گونه نمی‌گردد آه هرکه دارد سر همراهی ما بسم‌الله می‌توانیم گره باز کنیم از این‌ کار فرصتی نیست که اعراض کنیم از این‌ کار به موفق شدن و چیره شدن پل زده‌ایم ما که در مخمصه‌ها ساز توکل زده‌ایم پشت سر روشنی تجربه‌اندوزی‌ها پیش رو فرصت تاریخی پیروزی‌ها رهبرم‌ گفته فقط چشم امیدش ماییم هرکجا قفلی اگر هست ‌کلیدش ماییم دور، دور نفس حق رجزخوانی‌هاست همه‌جا زمزمه‌ی فتح سلیمانی‌هاست از مسیر شهدا دوری و لغزش، هیهات با اباطیل جهان نرمی و سازش، هیهات اگر امروز جهان در کف اعداست، چه باک؟ صف به صف باطل اگر روبروی ماست، چه باک؟ رمز پیروزی ما تا به ابد وحدت ماست سرفرازیم اگر امروز هم از قدرت ماست روبرو لشکر تزویر اگر صف دارد شیعه تیغ دو دَمِ بینش در کف دارد دست تزویر برای من و تو رو شده است ای برادر! منشین وقت هیاهو شده است نَفَسِ مُسری این ایل و تبار آلوده‌ست ای برادر منشین شهر غبارآلوده‌ست آه! هرزخم که بر پیکره‌ی ایمان خورد غم نان بود که بر گُرده‌ی محرومان خورد وای اگر هیچ نگوییم، و اسراف شود خون مستضعف اگر شربت اشراف شود داد اگر هست فقط بر سر بیداد کشیم انتظار فرج از نیمه‌ی خرداد کشیم گرچه گفتیم و شنیدیم که عید است ای ماه! عید بی‌رؤیت روی تو بعید است ای ماه! از غم و درد و غریبی شهیدان وطن تا غم بی‌کسی مردم تنهای یمن، مانده روی دلمان داغ هزاران لاله ندبه‌خوانیم برای فرجت با ناله رو به فجر است کنون دست دعای شهدا العجل می‌وزد از حنجره‌های شهدا و @Aftab_gardan_ha