eitaa logo
احادیث بهشتی
105 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
35 ویدیو
15 فایل
لا یکون الرّجلُ منکم فقیهاً حتّی تَعرِفَ معاریضَ کلامِنا کپی مطالب جهت ترویج معارف جایز میباشد ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ... 🌷 صلی الله علیه و آله وسلم: موقع ، هزار هزار [=یک میلیون] نفر از گناه کاران را می‌بخشد. در و و خداوند در هر ساعتی هزار هزار نفر را می‌بخشد و در به اندازه آنچه در کل ماه است، در آن شب باز می‌بخشد. 📚 بحارالأنوار، ج 93، ص 338 ✅ @ahadisebeheshti
🌷 عليه السلام ـ در خطبه ـ : 🌷 آگاه باشيد! امروز، روزى است كه آن را براى شما قرار داده و شما را شايسته آن ساخته است. پس را ياد كنيد تا شما را ياد كند و او را بخوانيد تا كند و خود را بپردازيد كه شما و تكليفى واجب از سوى است ألا وإنَّ هذَا اليَومَ يَومٌ جَعَلَهُ اللّهُ لَكُم عيدا وجَعَلَكُم لَهُ أهلاً، فَاذكُرُوا اللّهَ يَذكُركُم وَادعوهُ يُستَجَب لَكُم، وأدّوا فِطرَتَكُم؛ فَإِنَّها سُنَّةُ نَبِيِّكُم، وفَريضَةٌ واجِبَةٌ مِن رَبِّكُم 📚 من لا يحضره الفقيه جلد1 صفحه 522 🌺 فرارسیدن را محضر ارواحنا‌ له‌ الفداء و شما عزیزان تبریک عرض می‌ نماییم 🌺 🌸 @ahadisebeheshti
❤ از ، کسی است كه وقتی به یاد هستی، تو را همراهی و یاری كند و وقتی را فراموش کردی، (خدا را) به يادت بیاورد. 😊❤ ‌ (صلی الله علیه وآله وسلم )😍 ‌ 📚 نهج الفصاحه، ح ۱۴۷۹ ‌ 👉 @ahadisebeheshti
💠 قالَ الصّادِقُ عليه السلام: «اِنَّ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدينَةُ، وَ لاِميرِالْمُؤمِنينَ حَرَماً وَ هُوَ الكُوفَةُ، وَ لَنا حَرَماً وَ هُوَ قُم، وَ سَتُدْفَنُ فيها امْرَأةٌ مِنْ وُلْدى تُسَّمى فاطِمةُ؛ مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ.¹» ❇️ عليه‌السلام فرمود: ✨ داراى حرمى است كه آن است، ✨ و هم حرمى دارد كه است، ✨ و هم حرمى دارد كه است، ✨ و ما هم داراى حرمى هستيم كه است. 🌳 بزودى بانويى از فرزند من آنجا دفن مى‌شود كه نامش است؛ هركسى او را زيارت كند، بر او واجب مى شود. 📚 ۱. بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۶. ✅ @ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
🗓 🖊 ۱ ✅ عــزل از تبليغ سوره : در اين روز در سال نهم هجرت، از تبليغ سوره برائت عزل شد و سپس صلّى اللَّه عليه و آله عليه السّلام را روانه فرمود كه آيات برائت را از ابوبكر بگيرد و خود بر اهل مكه قرائت فرمايد. 📚 (توضيح المقاصد: ص ۲۹. مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۶۰. بحار الانوار: ج ۹۷، ص ۳۸۴. شرح احقاق الحق، ج ۷ص ۴۲۲. فيض العلام: ص ۱۰۶ - ۱۰۷) 💥 آغاز ماجرا اين بود كه در سال ۹ ه’ صلّى اللَّه عليه و آله را به فرستاد تا آيات اوائل سوره را بر بخواند. پس از رفتن او نازل شد: «يا رسول اللَّه، اداى اين امر بايد به دست شما يا به دست مردى كه از شماست انجام شود». به روايت ديگر: «بايد عليه السّلام از جانب تو كند». 📌 صلّى اللَّه عليه و آله عليه السّلام را كه به منزله بود معين كردند و فرمودند: شتاب كن و آيات را از بگير و در موسم بر مردمان قرائت كن. ✨ فرستادن عليه السّلام و بازگشت : آن حضرت را به عليه السّلام داد و آن حضرت همراه حركت فرمود، و در روز دوم به رسيد و آيات را از وى گرفت و اختيار آمدن يا برگشتن را به خود او واگذار كرد. به بازگشت و به صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: «مرا براى كارى لايق دانستى كه ديگران مشتاق آن بودند، ولى مقدارى كه رفتم مرا معزول نمودى؟ حضرت فرمود: «من تو را معزول نساختم بلكه تو را معزول ساخت». 📝 سوره توسّط عليه السّلام: عليه السّلام آيات را دریافت در ايام تشريق منىٰ كه مجمع و بود و از بغض و عداوت عليه السّلام آكنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمايشات صلّى اللَّه عليه و آله بر مردم قرائت مى نمود و سپس به مراجعت فرمود. ♥️ از هنگامى كه عليه السّلام به رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارك صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر گشته بود. با خود مى گفتند: شايد خبر آن حضرت از آسمان رسيده، يا از ما دلتنگ شده باشد. نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله داراى مقام و منزلتى بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. كلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود: «حزن و اندوه من براى مفارقت على است». 💫 بازگشت عليه السّلام از تبليغ : براى اطلاع از حال عليه السّلام از به استقبال آن حضرت حركت كرد، و در اثناى راه به رسيد و با آن حضرت ديدن كرد و عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما باد، آهسته تشريف بياوريد تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را به صلّى اللَّه عليه و آله بدهم. به سرعت خود را به صلّى اللَّه عليه و آله رسانيد و آمدن عليه السّلام را به صلّى اللَّه عليه و آله بشارت داد. آن حضرت با به استقبال عليه السّلام آمدند و چون به آن جناب رسيدند، پياده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارك خود را بر شانه على عليه السّلام گذاشتند و از شوق ديدار گريستند و عليه السّلام نيز گريستند. پس صلّى اللَّه عليه و آله به عليه السّلام فرمود: «پدر و مادرم به قربانت، در چه كردى؟ عليه السّلام از آنچه انجام داده بود به آن حضرت خبر داد. 📚 فيض العلام: ص ۱۰۷ ✅ @ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
🗓 ✅ ۲۴ 🖊 به دست حضرت عليه السّلام در اين روز در سال ۷ ه’ در جنگ به دست عليه السّلام كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد. 📚 (زاد المعاد: ص ۳۵. فيض العلام: ص ۳۱۷) و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خيبر ذكر شده است. (بحار الانوار: ج ۹۷، ص ۱۶۸ - ۳۸۴) چون صلّى اللَّه عليه و آله به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبكر دادند. ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار كرد🏃🏿‍♂ و لشكريان هم در پى او باز گشتند.❗️❗️ روز بعد صلّى اللَّه عليه و آله پرچم را به عمـر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده باز گشت. 🏃🏿‍♂🏃🏿‍♂ انتخاب عليه السّلام براى فتح : صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى دهم كه حمله هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند.«کرّارٌ غیر فرار». كسى كه و پيامبرش را دارد و و پيامبرش هم او را دارند، و خداوند را به دست او مى كند». همه اصحاب آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فرداى آن روز، صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: على بن ابى طالب عليه السّلام كجاست؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است. خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: او را حاضر كنيد. سلمة بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. صلّى اللَّه عليه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصياء على مرتضى عليه السّلام ماليد و فرمود: « بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار ». ✨ پس از آن روز بر عليه السّلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. صلّى اللَّه عليه و آله زره خود را بر او پوشانيد و را بر كمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: « از سمت راست، از سمت چپ، از پيش رو و از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من از پشت سر تو است ». فرمود: يا على، مسلمانى را بر ايشان عرضه كن. 👀 ميدان جنگ : آن حضرت رفت، و پس از و عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. عليه السّلام بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد. مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. عليه السّلام چنان با بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت. صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده اى از به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. عليه السّلام به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند و عده اى به قلعه گريختند. 🤲 آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى به وسيله ی آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. 📚 (المستدرك على الصحيحين: ج ۳، ص ۳۷. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۱۲۴. كنز العمّال: ج ۵، ص ۲۸۳. فيض العلام: ص ۳۱۷ - ۳۲۱) ✅ @ahadisebeheshti
🌷 ... 🌷 صلی الله علیه و آله وسلم: موقع ، هزار هزار [=یک میلیون] نفر از گناه کاران را می‌بخشد. در و و خداوند در هر ساعتی هزار هزار نفر را می‌بخشد و در به اندازه آنچه در کل ماه است، در آن شب باز می‌بخشد. 📚 بحارالأنوار، ج 93، ص 338 ✅ @ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
🌷 علیه السلام : 🌷 💥 اى فرزند آدم! روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روزِ نرسیده، از عمر تو باشد تو را خواهد رساند ... 📚 نهج البلاغه، حکمت 267 ✅ @ahadisebeheshti
🗓 ✅ ۲۴ 🖊 به دست حضرت عليه السّلام در اين روز در سال ۷ ه’ در جنگ به دست عليه السّلام كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد. 📚 (زاد المعاد: ص ۳۵. فيض العلام: ص ۳۱۷) و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خيبر ذكر شده است. (بحار الانوار: ج ۹۷، ص ۱۶۸ - ۳۸۴) چون صلّى اللَّه عليه و آله به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبكر دادند. ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار كرد🏃🏿‍♂ و لشكريان هم در پى او باز گشتند.❗️❗️ روز بعد صلّى اللَّه عليه و آله پرچم را به عمـر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده باز گشت. 🏃🏿‍♂🏃🏿‍♂ انتخاب عليه السّلام براى فتح : صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى دهم كه حمله هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند.«کرّارٌ غیر فرار». كسى كه و پيامبرش را دارد و و پيامبرش هم او را دارند، و خداوند را به دست او مى كند». همه اصحاب آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فرداى آن روز، صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: على بن ابى طالب عليه السّلام كجاست؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است. خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: او را حاضر كنيد. سلمة بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. صلّى اللَّه عليه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصياء على مرتضى عليه السّلام ماليد و فرمود: « بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار ». ✨ پس از آن روز بر عليه السّلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. صلّى اللَّه عليه و آله زره خود را بر او پوشانيد و را بر كمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: « از سمت راست، از سمت چپ، از پيش رو و از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من از پشت سر تو است ». فرمود: يا على، مسلمانى را بر ايشان عرضه كن. 👀 ميدان جنگ : آن حضرت رفت، و پس از و عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. عليه السّلام بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد. مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. عليه السّلام چنان با بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت. صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده اى از به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. عليه السّلام به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند و عده اى به قلعه گريختند. 🤲 آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى به وسيله ی آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. 📚 (المستدرك على الصحيحين: ج ۳، ص ۳۷. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۱۲۴. كنز العمّال: ج ۵، ص ۲۸۳. فيض العلام: ص ۳۱۷ - ۳۲۱) ✅ @ahadisebeheshti