🔴«فرصت»طلبی!
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تحقیقات نشان میدهد، عموم انسانها بر این پندارند که در آینده، زمان بیشتر و فراختری در اختیار دارند! در حالی که هرگز چنین نیست.
هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام گشت
فرصت، همین الان است؛ نباید در آینده نامعلوم آن را جستجو کرد.
میگویند:
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، و دور ریخت! زیر آن برگ دیگری بود! آن را هم کند و دور ریخت! به امید رسیدن به «کلم». به همین ترتیب بقیه برگهای آن را میکند و دور میریخت!
غافل از آنکه کلم چیزی جز همین برگهایی که بیهوده میکند و دور میریخت، نبود.
🔻بسیاری از آدمیان فرصتهای خود را بیهوده هدر میدهند؛ به امید آنکه در آینده فرصتی پیدا کنند!
و زمانی میفهمند که فرصت همان بوده که قدر ندانسته و هدر دادهاند که دیگر فرصتی برایشان نمانده است!
«يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ؛ واحسرتا بر من از کوتاهیها و تقصیرهایی که به درگاه خدا روا داشتم»
#اخلاق
#فرصت
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴وحدت حوزه و دانشگاه
✍️احمدحسین شریفی
🔻در ۴۳ سال گذشته درباره «وحدت حوزه و دانشگاه» فراوان سخن گفته و نوشته شده است.
به پندار این بنده، «تعامل» و «ارتباط» آموزشی و پژوهشی و تربیتی این دو نهاد مهم علمی، از مهمترین اهداف این راهبرد است.
«تعامل علمی» این دو، نه تنها موجب «درک متقابل»، «همافزایی» و «همدلی» بیشتر آنها خواهد شد؛ بلکه موجب طرح «مسائل جدید»، «رویکردهای جدید»، «روشهای جدید»، «نقدهای جدید»، «مطالبات جدید» و حتی «نگاههای جدید» در حوزههای آموزشی، پژوهشی و تربیتی نیز خواهد شد.
افزون بر این، تعاملات علمی حوزه و دانشگاه فهم عمیقتر مسائل مورد مطالعه آنها را در پی خواهد داشت. مشاهده یک پدیده با دو چشم علم و دین به فهم دقیقتر و درستتر آن کمک خواهد کرد.
#حوزه
#دانشگاه
@ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴نقدی بر کوتاهنوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیتالله محمدتقی مصباح»
🖊احمدحسین شریفی
جناب دکتر علیاصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاهنوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت #علامه_مصباح یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است.
در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح میدانند، به اختصار چند نکته را متذکر میشوم:
نکته اول: نوشتهاند: «آیتالله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده #علوم_انسانی این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست! بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکردهاند! همچنین هیچ توضیحی ندادهاند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیتالله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب مینامند، سطحی و مخدوش میدانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر میکردند!
نکته دوم: گفتهاند نظرات آیتالله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسألهای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمیدانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کردهاند که چنین قضاوتی را درباره ایدههای ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشههای ابتکاری ایشان در انسانشناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» میدانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی میدانند؟!
نکته سوم: گفتهاند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درکهای دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است!
نکته چهارم: گفتهاند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان میدهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده و نیستند. تقاضا میکنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتابهایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند!
نکته پنجم: گفتهاند آیتالله مصباح «تصور میکرد که با قدرت عریان و فرمایشی میتوان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان میدهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشهها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشههای کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟!
نکته ششم: نوشتهاند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیتالله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیتالله جوادی آملی بودهام؛ اما این سخن نشان میدهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشههای آیتالله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه میکردند تا متوجه میشدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی!
🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظرهای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاههای علامه مصباح یزدی اعلام میکنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح میگذارم.
@ahmadhoseinsharifi
🌹
27.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلم
همایش بزرگداشت «روز جهانی فلسفه» در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
📌با عنوان «فلسفه و اخلاق اجتماعی»
🗓 تاریخ سیام آبانماه 1401
🎤سخنرانی:
احمدحسین شریفی
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴 علامه مصباح یزدی؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۱)
✍️ احمدحسین شریفی
🔻آیتالله مصباح یزدی همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پارهای از اندیشمندان غربی، به #علوم_انسانی موجود، نقد داشت و این علوم را نارسا و گرفتار کاستیهای بیشمار میدانست و معتقد بود علوم انسانیِ کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است. #علامه_مصباح به مناسبتهای مختلف در اطراف نقصها و ضعفهای علوم انسانی موجود سخن میگفت:
✔️اولاً: روش حاکم بر علوم انسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود میدانست. توضیح آنکه روش حاکم بر علوم انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین بسیاری از پدیدهها و کنشهای انسانی ناکارآمد میشمرد؛ البته معتقد بود که غربیها تا حدودی حق روش تجربی را ادا کرده و تلاشهای گستردهای در بهرهگیری از این روش داشتهاند. به همین دلیل، ایشان علوم انسانی موجود را به طور کلی کنار نمیزد، ولی آن را پرنقص و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر میدانست.
✔️ثانیاً: تأکید میکردند که علوم انسانی موجود مبتنی بر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است. برای نمونه، اصل «امکان تصادف» یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالیکه بر اساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. در نتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریۀ تکامل #داروین فرو میریزد و به نتیجه نمیرسد؛ زیرا روشن است که اگر نظریهای مبتنی بر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل میشود.
✔️و ثالثاً: معتقد بودند بسیاری از توصیههای علوم انسانی کنونی با ارزشهای اسلامی، ناهمخوان، ناسازگار و در تهافتاند. توضیح آنکه ایشان علوم انسانی را به دو بخش تقسیم میکرد: «علوم انسانی توصیفی» و «علوم انسانیِ توصیهای». پارهای از مبانی علوم انسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی میدانست و البته تعارض علوم انسانی توصیهای با ارزشهای اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگتر میشمرد.
🔻ایشان برای اسلامیسازی علوم انسانی انجام سه کار عمده را به صورت همزمان لازم میدانست و خود نیز در حد توان به انجام آنها همت داشت:
🔸یک. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم میدانست.
🔸دو. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنشگرایان علم تأکید داشت؛ یعنی معتقد بود که تحولگرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علوم انسانی رخ دهد. ایشان برای این کار نیز برنامههایی داشت؛ هم برنامه تحول اخلاقی و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی.
🔸سه. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامههای رسمی آموزشی در حوزه علوم انسانی تأکید داشت.
🔻در شمارههای بعدی درباره هر کدام از این سه برنامه تحولی علامه مصباح یزدی توضیحاتی اجمالی بیان خواهم کرد. ان شاالله
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۲)
🖊 احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻علامه مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علوم انسانی برمیشمارد:
گام نخست که بسیار بر آن تأکید داشتند، «نقد علوم انسانی موجود» است. شرط لازم برای برداشتن این گام را شناخت عمیق و دقیق نسبت به علوم انسانی موجود و آخرین دستاوردها و نظریهها در علم مورد نظر میدانست.
#علامه_مصباح در روش نقد به پنج مرحله، توجه داشت:
الف) نقد دستاوردها: یعنی نقد نتایج، پیامدها و محصولات نظریههای اقتصادی، روانشناسی و جامعهشناسی و امثال آن. این نقد را میتوان با همان روشهای شناختهشده و مقبول میان اندیشمندان غربی هم انجام داد؛ یعنی با همان پیشفرضهایِ علوم انسانی و به روش تجربی و تحقیقات میدانی میتوانیم نشان دهیم که این علوم، دستاوردهای مطلوبی نداشتهاند. پارهای از اندیشمندان غربی نیز چنین نقدهایی را بر علوم انسانی رایج وارد کردهاند و در این مرحله میتوان از نقدهای آنها نیز بهره گرفت.
ب) نقد نظریهها: یعنی نظریههای خاص روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی و امثال آن را با دقت، واکاوی و ارزیابی کنیم. این نقد را نیز میتوان با همان روشِ درونیِ پذیرفته شده خود غربیها به سامان رساند؛ برای مثال در روانشناسی رفتارگرا نیز خودِ روانشناسان با روش تجربی و همان پیشفرضها، تغییراتی در نگاه انسانشناسی پدید آورده، مدلهای دیگری از روانشناسی (روانشناسی انسانگرا، روانشناسی تکاملی و...) را مطرح کردهاند.
ج) نقد روششناسی: مرحله سوم نقد، نقد روششناسی علوم انسانی موجود است. روششناسی حاکم بر علوم انسانی کنونی، روش تجربی است که میتوان با مبانی معرفتشناسی و روششناسی، آن را نقد کرد. روش تجربی، مفید اما ناکافی است.
د. نقد مبانی: آیتالله مصباح تأکید بسیاری بر نقد مبانی علوم انسانی رایج داشتند. ایشان مبانی پنجگانهای را ذکر میکردند و بر فهم آنها اصرار داشتند: مبانی معرفتشناسی، مبانی هستیشناسی، مبانی انسانشناسی، مبانی الهیاتی و مبانی ارزششناسی. ایشان میفرمودند: میتوانیم این پنج مبنا را در علوم انسانی موجود نقد کنیم. علوم انسانی موجود مبتنی بر فهمی از معرفت و جهان و انسان و دیناند که آن فهم قابل نقد است.
هـ. نقد فلسفۀ رایج در علم موردنظر: پنجمین مرحله نقد، نقد فلسفه رایج در هر یک از علوم انسانی است. به عنوان مثال، برای نقد روانشناسی، لازم است فلسفه روانشناسی غربی را نقد کرد. و برای نقد جامعهشناسی باید به نقد فلسفه جامعهشناسی غربی پرداخت.
🔻ادامه دارد
#علوم_انسانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
✍ احمدحسین شریفی
🔻«شادی عمیق» در «سادگی» است. شادیهای حقیقی را باید در «زندگیهای معمولی» جستجو کرد.
🔻«شادیهای ابزاری»، عاریتی، زودگذر و سطحیاند. محرومیت از لذتهای اصیل، از پیامدهای مدرنیته و زندگی ماشینی است.
#اخلاق
#شادی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
✍️احمدحسین شریفی
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفتهای تو در آغوش بخت خوابزده
🔻نفرت و کینه برخی از افراد و گروهها از #علامه_مصباح و حتی از نام ایشان، قابل درک است؛ و به نظر میرسد نوعی بیماری بیدرمان است!
🔻اما درباره ایده علوم انسانی اسلامی باید گفت:
در طول چند دهه اخیر، هزاران کتاب و مقاله در موضوع علوم انسانی اسلامی نوشته شده است و مدافعان این ایده همواره آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره اعلام کردهاند؛ اما وقتی مقلدان علوم اومانیستی و لیبرالیستی نمیخواهند به آزاداندیشی و گفتگو و مناظره تن دهند، چه باید کرد!
#علوم_انسانی_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۳)
🖊احمدحسین شریفی
گفتیم که #علامه_مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علوم انسانی برمیشمارد:
گام نخست ناظر به نقد علوم انسانی رایج بود که در مطلب پیشین به آن پرداختیم.
گام دوم: تبیین مبانی معقول علوم انسانی
حال که سستی و نادرستی علوم انسانی موجود را آشکار کردیم و ساختمان عظیم علوم انسانی غربی را لرزان کردیم در گام دوم انتظار آن است که بنیانهای معرفتی ساختمان #علوم_انسانی اسلامی را سامان دهیم. به تعبیر دیگر، با نگاهی ایجابی لازم است که بنیانهای هستیشناختی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی و ارزششناختی علوم انسانی اسلامی را تشریح کنیم. در فرایند تحول علوم انسانی این مهمترین وظیفهای است که بر دوش عالمان دینی و متخصصان بنیانهای فکر دینی و اسلامی است.
به جرأت میتوان گفت در میان عالمان دینی هیچ کس به اندازه علامه مصباح در این زمینه فعالیت نکرد. او با تکیه بر بنیانهای استوار عقلی و همچنین آیات قرآنی کوشید مبانی فکری و فلسفی لازم را برای تحول در علوم انسانی و اسلامیسازی علوم انسانی به صورتی منسجم و منطقی عرضه کند.
گام سوم: تولید فلسفه علم مورد نظر
پس از تبیین مبانی عام علوم انسانی، کار بزرگ دیگری که علامه مصباح انجام آن را لازم میدانست تولید «فلسفه علم مورد نظر» بود. دراینباره میفرمودند که در تکتک علوم انسانی لازم است که با تکیه بر بنیانهای فکر اسلامی، فلسفه مضاف به آنها تبیین و تدوین شود. و البته در این میان معتقد بودند که روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی اولویتهای نخست هستند. زیرا اینها «علوم انسانی پایه» هستند و علومی مثل تعلیم و تربیت، مدیریت، حقوق، علوم سیاسی و امثال آن، «علوم انسانی پیرو».
این سه گام را شرط لازم تولید «نظریه اسلامی» و در نهایت «علم اسلامی» میدانست.
خلاصه آنکه در سطح معرفتی ایشان سه کار عمده انجام میدادند: تبیین امکانِ اسلامیسازی علوم انسانی؛ ضرورت اسلامیسازی این علوم؛ چگونگی اسلامیسازی علوم انسانی.
🔻ادامه دارد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴سکوت
✍️ احمدحسین شریفی
«سکوت»، مهمترین سرمایه وجودی سالکان الی الله است.
آنان جز در مواردی که ارزش «سخن» بیش از «سکوت» باشد، از این سرمایه هزینه نمیکنند.
#اخلاق
#سکوت
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴نور چشم رحمة للعالمين
شعری از «اقبال لاهوری» در وصف حضرت زهرا (س)
نور چشم رحمة للعالمين
آن امام اولين و آخرين
آنكه جان در پيكر گيتى دميد
روزگار تازه آيين آفريد
بانوى آن تاجدار هل أتى
مرتضى مشكل گشا، شيرخدا
پادشاه و كلبه اى ايوان او
يك حسام و يك زره سامان او
مادر آن مركز پرگار عشق
مادر آن كاروان سالار عشق
آن يكى شمع شبستان حرم
حافظ جمعيت خير الامم
تا نشيند آتش پيكار و كين
پشت پا زد بر سر تاج نگين
در نواى زندگى سوز از حسين(ع)
اهل حق حرّيت آموز از حسين(ع)
سيرت فرزندها از امّهات
جوهر صدق و صفا از امّهات
مزرع تسليم را حاصل بتول
مادران را اسوه كامل بتول
نورى و هم آتشى فرمانبرش
كه رضايش در رضاى شوهرش
آن ادب پرورده ى صبر و رضا
آسياگردان و لب قرآن سرا
گريه هاى او ز بالين بىنياز
گوهر افشاندى به دامان نماز
اشك او برچيد جبرئيل از زمين
همچو شبنم ريخت بر عرش برين
رشته ى آيين حق زنجير پاست
پاس فرمان جناب مصطفى است
ورنه گرد تربتش گرديدمى
سجده ها بر خاك او پاشيدمى
#اقبال_لاهوری
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴فلسفه دین و دینداری در خطبه فدکیه
🔹حضرت زهرا سلام الله علیها در بخشی از خطبه فدکیه با کوتاهترین کلمات عمیقترین حکمتهای نهفته در آموزههای دینی را بیان میکند:
فَجَعَلَ اللهُ الإيمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَالصَّلاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الكِبْرِ، والزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَنَماءً في الرِّزْق، والصِّيامَ تَثْبيتاً للإِخْلاصِ، والحَجَّ تَشْييداً لِلدّينِ، وَالعَدْلَ تَنْسيقاً لِلْقُلوبِ، وَطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَإمامَتَنا أماناً مِنَ الْفُرْقَةِ، وَالْجِهادَ عِزاً لِلإْسْلامِ، وَالصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اسْتِيجابِ الأْجْرِ، وَالأْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ، وَبِرَّ الْوالِدَيْنِ وِقايَةً مِنَ السَّخَطِ، وَصِلَةَ الأَرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَالْقِصاصَ حِصْناً لِلدِّماءِ، وَالْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْريضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَتَوْفِيَةَ الْمَكاييلِ وَالْمَوَازينِ تَغْييراً لِلْبَخْسِ، وَالنَّهْيَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِيهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَتَرْكَ السِّرْقَةِ إيجاباً لِلْعِفَّةِ. وَحَرَّمَ الله الشِّرْكَ إخلاصاً لَهُ بالرُّبُوبِيَّةِ،
{فَاتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إلا وَأنْتُمْ مُسْلِمُونَ} وَ أطيعُوا اللهَ فيما أمَرَكُمْ بِهِ وَنَهاكُمْ عَنْهُ، فَإنَّه {إنَّما يَخْشَى الله مِنْ عِبادِهِ العُلِماءُ}
«خداوند ايمان را برای پاكی شما از شرك قرار داد و نماز شما را از كبر منزّه می كند. و زكات را قرار داد تا نفس از آلودگی پاك شود و روزی وسعت يابد. و روزه را برای تثبيت اخلاص قرار داد. و حج را برای رفعت دين قرار داد. و عدالت را قرار داد برای اينكه دلها به هم وابسته و با هم هماهنگ شود. و اطاعت ما اهل بیت را واجب كرد زيرا موجب نظم شريعت و ملّت می شود. و امامت ما را محوری برای جلوگيری از تفرقه قرار داد. و جهاد را واجب قرار داد برای عزّت اسلام و ذلّت اهل كفر و نفاق.و بردباری را برای استحقاق پاداش قرار داد. و امر به معروف را برای مصلحت اجتماعی تعيين كرد تا جامعه به فساد كشيده نشود. و نيكی به پدر و مادر را واجب كرد برای مصونيّت آدمی از غضب الهی. و صله رحم را قرار داد كه موجب طولانی شدن عمر و وسيلهای برای تكثير است. و قصاص را واجب كرد برای حفظ خون ها. و وفای به نذر را قرار داد تا انسان خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد. و وفا در كيل و وزن كردن را برای اينكه حق ديگران ضايع نشود. و نهی از شراب را قرار داد تا شما را از پليديها بازدارد. و دوری از نسبت زشت دادن به ديگران را واجب كرد تا خود را در معرض لعنت الهی قرار ندهيد. و ترك دزدی را واجب كرد تا عفيف و پاك بمانيد. و خدا شرك را حرام كرد تا به ربوبيت او اخلاص پيدا كنيد.
🔻پس حريم حق را پاس بداريد آن طور كه سزاوار است حفظ حريم خدا و مراقب باشيد كه از دنيا مسلمان برويد.
و خدا را اطاعت كنيد در آنچه به شما امر و نهی كرده است
همانا بندگان دانای خدا از خدا بيم دارند.»
#فاطمه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹