eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
544 دنبال‌کننده
25 عکس
20 ویدیو
20 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام الحياء من الإيمان و الإيمان في الجنّة، و البذاء من الجفاء و الجفاء في النار» ج۱ص۱۴۹ «الحياء من الإيمان و الإيمان في الجنّة»؛ نتیجه: بعض الجنة من الحیاء؛ یعنی جزئی از حیاء است، و نتیجه ایمان جنت است؛ یعنی جزئی از ایمان حیاء است. عبارت از بازداشتن است در آنجایی که رعایت حضور غیر می‌شود که این غیر یا به اعتبار لحاظ می‌شود یا حقیقتا. بعضی از اعمال در تنهایی زشت نیست ولی در حضور دیگران زشت است مثل آب دهان انداختن بر زمین که برای رعایت احترام دیگری در حضور او انجام نمی‌شود. بیان برخی مصادیق اینکه حیاء جزئی از ایمان است؛ توجه داشتن به مرزها و رعایت حرمات در کریم که در بردارنده باز داشتن نفس است که خچدش بزرگی است/نفس در سرشت خودش فقط است مثل خوشی من، راحتی من، منفعت من، که همه کمال این است که انسان از این "من" خارج شود که با رعایت حضور "دیگری" که چه حقیقی باشد مثل خدای متعال یا مجازی و اعتباری است، که به وسیله این مسأله کار سیر کمال برای انسان محیا می‌شود/رعایت شأن دیگری یک قدم از خود و من بیرون آمدن است/ رعایت شأن دیگری باعث پیدایش نفسانی اخلاقی در انسان می‌شود که یا کاملا جلوی کار زشتی مثل دزدی در او را می‌گیرد یا اگر دست به دزدی خواست بزند با ترس و لرز و سؤال اینکه آیا می‌توانم روزی این کار را جبران کنم، این کار را می‌کند، که این هم در حد خودش کمال است که راهی را برای بازگشت خود باز می‌گذارد که این‌ها یکی از شئون است/حیا یا مستقیماً انسان را به می‌برد یا مقدمه ورود برای به بهشت می‌شود/انسان هیچ حد و مرزی برای دیگران نمی‌شناسد ِ وَ اِعْلَمْ أَنَّكَ لاَ تَكْسِبُ مِنَ اَلْمَالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِكَ إِلاَّ كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ وَ فِي اَلشُّبُهَاتِ عِتَابٌ فَأَنْزِلِ اَلدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ اَلْمَيْتَةِ ج۴۴ص۱۳۸ مثل مردار است «و البذاء من الجفاء و الجفاء في النار» یعنی به دیگری چه باشد چه بی‌ اخلاقی باشد که دارد یعنی کسی‌که حیاء ندارد، این به دیگران تعدی و تجاوز می‌کند که این همان جفاست که در آتش است که منشأ آن است/ نکته مهمی پیرامون وضعیت فعلی قشر نسل فعلی اجتماع؛ روش غلط و ضعیف؛ تربیت نسل قدیم به کفاف در خوراک داشت عباس قلی خان پسری پسر بی ادب و بی هنری اسم او بود علی مردان خان کُلفَت خانه ز دستش به اَمان هرچه می‌دادَند می گفت کم است مادرش مات که این چه شکمست ! نه پدر راضی از او نه مادر نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر نکاتی پیرامون برای جلوگیری از بی‌حیایی و رعایت مرز دیگران/لزوم تربیت و آموزش کودکان برای رعایت حرمت مجالس دینی و حضور دیگران/از امور مسلم است که کودک نباید رها و ول تربیت شود؛ معنای روایات سید و امیر بودن تا هفت سالگی ول و رها بودن کودک نیست؛ و قال النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله: الولد سيد سبع سنين عبد سبع سنين و وزير سبع سنين فان رضيت خلائقه لاحدى و عشرين، و إلا فضرب على جنبه فقد أعذرت إلى الله تعالى ج۱۰۴ص۹۵/ انسان از هفت سال به بعد کپی تربیت تا هفت سالگی‌اش است/خاطره‌ای از برخورد مرحوم پدر بزرگوار استاد اخوان با ایشان در سن چهار سالگی/باید به زبان و بیان خود طفل و کودک با او تعامل کرد/امیر در روایت یعنی آنی که هست، تو او را بساز، تو نمی‌توانی شخصیت دیگری به بچه بدهی. غیر از تربیت است. یکی شخصیتش مستعد نقاشی و هنر است که نمی‌توانی او را به ریاضی بکشانید و باید در هنر او را پرورید/حیا از امور تربیتی است که از خارج وارد ساحت شخص می‌شود. شخصیت را نمی‌شود عوض کرد ولی می‌توان شخص را تربیت کرد. رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست پای نخواهم کشید از سر میدان دوست من نه به خود گشته‌ام فتنهٔ آن روی و موی فتنهٔ جان و دل است نرگس فتّان دوست گر به علاج دلم آمده‌ای ای طبیب درد دلم را بجوی، چاره ز درمان دوست یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن ۱۴۰۱٫۷/۲۴ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إنَّ ضوء الجسد في عينه فإن كان البصر مضيئاً استضاء الجسد كلّه، و إن ضوء الروح العقل، فإذا كان العبد عاقلاً كان عالماً بربّه، و إذا كان عالماً بربّه أبصر دينه، و إن كان جاهلاً بربّه لم يقم له دين، و كما لايقوم الجسد إلّا بالنفس الحيَّة فكذلك لا يقوم الدين إلّا بالنيّة الصادقة، و لا تثبت النية الصادقة إلّا بالعقل.» ج۱ص۱۵۳. فرمایش مرحوم در تعلیقات بر بحارالأنوار پیرامون کم نظیر بودن برخی فرازهای حدیث اولی الالباب؛ و مثال محسوس به معقول در روایت به ضعف در چشم که سبب عیب در بدن می‌شود برای این مطلب که نورانیت در به است؛ انسان در خود به وسیله عقلش نظر و تعمق می‌کنند برخلاف مردمان متعارف؛ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا :۲۷۵؛ جریان شخصی که برای تصحیح وضوی خود نزد مرحوم آیت‌الله رفت؛ معمولا مردم به ظاهر باتقوا کاری به حلال بودن خود ندارند؛ اکثر تصورات مردم به ظاهر باتقوا در مورد کسب خودشان این است که خودمان بلدیم و دیگر اینکه خیال می‌کنند رضایت طرفینی در معامله و هر امری که باشد نافذ است و اینکه باید من در هر معامله‌ای سود کنم و هیچ‌گاه متضرر نشوم؛ اکثر سوالات مردم به ظاهر باتقوا در نجسی و پاکی و امثالهم است که این خودش نوعی تلقین به نفس است که من آدم متدینی هستم؛ لبه تیز شرعی در و و مالی است؛ اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ ج۱۰۰ص۹؛ جریانی از اختلاف مالی پدر و پسر به ظاهر باتقوا؛ جریان انحصار وراثت مرحوم پدر استاد؛ بلای اختلافات مردم در اموال و امور مالی؛ محدودیت دین بسیاری در صورت ظاهری آداب و نسک؛ تلقی و رسم اشتباه و غلط طلبی متداول پس از عدم رعایت امور دینی و ترویج این مسأله توسط برخی مبلغین؛ روایت مذکور در پیرامون کسی‌که برای مصرف بدون اجازه از امام معصوم علیه‌السلام حلالیت طلبید. «و إن ضوء الروح العقل، فإذا كان العبد عاقلاً كان عالماً بربّه» انسان عاقل عالم به رب خود می‌شود؛ فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ :۸۷؛ بستگی به میزان عقل در شخص دارد. «و إذا كان عالماً بربّه أبصر دينه» ذاتی است که می‌پروراند فلذا به رب می‌گویند؛ نمی‌توان خرما جوشانید و شیره انگور به دست آورد؛ خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ :۸۷؛ در نگاهی تسامحی اگر یک دهم این وقتی که از در مدرسه و می‌گیرند صرف مسائل دینی کنند وقتی به دیپلم می‌رسد نیمچه مجتهدی می‌شود!؛ اگر کسی وقتی در امور دینی نگذارد در زندگی کج جلو می‌رود؛ از اول باید به تدریج مسائل دینی را یاد بگیرد تا بشود؛ وقت گذاشتن می‌خواهد و آدم باید برای دینش وقت بگذارد؛ در بسیاری از متدینین دین امر فوق‌برنامه است در حالی‌که اگر کسی را دارد که دین برای است و برای گذر باید تمام حواسش باشد که در مزرعه دنیا چه می‌کارد تا در برداشت کند؛ الدنیا مزرعة الآخرة ج۱ص۲۶۷؛ تبیین معنای با تشریح معنای پروریدن؛ که مزرعه آخرت است نوع پرورش آن متفاوت است؛ عدم پرورش بسیاری از مدعیان تربیت و مدعیان بودن. «و إن كان جاهلاً بربّه لم يقم له دين» گول زدن خوش را! صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فسقط عن الفرس و جلس علی التراب و جعل یمسح التراب عن وجهه فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک بابی العطشان حتی قضی بابی المغموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ روکرده به علمش را مشوب به می‌کند؛ لطافت تا آن اندازه‌ای است که می‌تواند با هر امری همراهی کند و ممزوج بشود یعنی موضوع در مقام تجرید ذهنی اگرچه از علم از انسان جداست ولی در مقام نمایاندن در انسان تؤام با خواسته‌های آنان شخص خود را می‌نماید؛ فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ :۵۰؛ نگرش به آثار رحمت خدا با دنیاطلبی یا با باور به خدا؛ امکان جمع علم با هر منکری فلذا دستور است که علم را از اخذ کنید: لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍّ ج۱ص۱۳۷؛ بیان صفات الهی با ؛ نقل جریانی از یکی از علمای ؛ کاسه جایی رود که بازآید قدح ؛ تغییر شکل مجالس و ها از هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو (برو) وصف حال مرحوم آیت‌الله و تعریف مرحوم آیت‌الله از ایشان؛ تفاوت کسی‌که علم برای او است و کسی‌که علم برای او است؛ با علم می‌شود هر بازی‌ای در آورد؛ علم در راه نفسانیت تا جایی‌که شخص خودش را هم فریب می‌دهد: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا :۱۰۴؛ ضرورت دقت در نشدن به عالمی که در ظاهر نشانه‌های مذموم را دارد زیرا شاید توجیه درستی داشته باشد بلکه این مطالب برای متذکر شدن از مکاید خود انسان است؛ خیال خوب بودن با مکاید و بازی‌های نفس با انسان؛ احتیاج انسان در تمام طول حیات خود به ؛ بیان مستقیمی از مرحوم آیت‌الله در مورد رجوع (حتی در دوران ) به حاج آقا حسین برای مطالب اخلاقی در حالی‌که خود حاج آقا حسین فاطمی از مرحوم امام تقلید می‌کرده‌اند؛ اگر بنای نفسانیت در کار باشد همه امور قابل هستند «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري» مفتون به دنیا است یعنی دنیا اش شده و یعنی اسیر دنیاست و اگر دنبال این عالم انسان برود فقط باید از علمش استفاده کند وگرنه از او ربانیت در نمی‌آید؛ نفلی از یکی از اساتید دانشگاه که در ادبیات عرب بسیار مسلط بوده است و اهل هم بوده است؛ مرحوم آقا شیخ که با گونی خمس مردم را برای آیت الله می‌برد؛ مفتون شدن به شخصی که اهل دنیا بود و هفت سال در حال بود؛ وصایت مرحوم آیت‌الله برای مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقل‌های ایشان در مورد ماترک مرحوم خوانساری و حالات روزهای پایانی عمر ایشان؛ نقل یکی از آقایان در مورد مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری برای کسی که به ایشان فحاشی کرده بود «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» عالم مفتون به دنیا مانع از خدا می‌شود و راه به خدا را می‌بندد؛ قطاع الطّریق بودن عالم مفتون به دنیا؛ اولین چیزی که عالم مفتون به دنیا گرفته می‌شود با خداست؛ وصف حال مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین و آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله و اعراض عجیب ایشان از دنیا؛ عوض شدن وضع مردم پس از ؛ در نظر معرضین از دنیا که ایشان هم اعراض از دنیاست؛ شغل قرار دادن خرید و فروش ملک ج۱۷ص۶۹ «بَابُ اسْتِحْبَابِ شِرَاءِ الْعَقَارِ وَ کَرَاهَةِ بَیْعِهِ إِلَّا أَنْ یُشْتَرَی بِثَمَنِهِ بَدَلُهُ وَ کَوْنِ الْعَقَارَاتِ مُتَفَرِّقَةً» صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای سمت نوکری‌ات شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت به لب اهل ولا زمزمه ذاکر و مداح توام نظری ای پسر فاطمه
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ شأن در انسان و تشجیع و ترهیب خود بر اثر حدیث نفس؛ اتکاء به نفس قسمی از حدیث نفس است؛ افراط در حدیث نفس و لزوم کنترل آن برای رسیدن به حد کمال؛ خود انسان با حدیث نفس مربی درونی خود است که مثلاً خودش را و تشویق و ترغیب می‌کند؛ رسیدن انسان با درونی و حدیث نفس؛ بسیاری از شعرا ازمقوله حدیث نفس برای رسیدن به کمال در امور است ای بخت سرکش! تنگش به بَر کش گه جام زر کش، گه لعل دل‌خواه ادامهٔ حدیث نفس در انسان تا وقتی‌که به امری در انسان هست؛ تغییر و زائل شدن در انسان با راهنمایی اشتباه توسط دیگران؛ و در انسان مطابق آن امری است که در او بزرگ و با عظمت است؛ از راه‌های به انسان ساخت برای انسان است؛ به جوامع بشری برای ارائه الگوهای کاذب که غیر از هوی و هوس چیزی نیستند تا مبادا سراغ الگوهای درست بروند؛ هر آنچه که انسان بدان داشت خودبه‌خود و به صورت قهری از آن اثر گرفته و مقابلش کوتاه می‌آید؛ نهی امام علیه‌السلام در این فقره از دل دادن به عالمی که اهل است که او الگوهای کاذب برای انسان می‌سازد و انسان را خودش می‌کند و از می‌ماند؛ جریان رقاصی که نزد مرحوم (فرزند شهید ) آمده بود؛ تجزیه‌اش ایرادی ندارد مرده‌شور ترکیبت را ببرند؛ کسی‌که در دلش بود یعنی بالاترین همّ اوست؛ دل دادن به محب دنیا سبب اثرپذیری و دلدادگی مثل او به دنیا می‌شود؛ عالم اهل دنیا به اهل دنیا نبودن سبب باد دادن تظاهر به مریدش می‌شود؛ باز داشتن از راه خدا و بیرون آوردن خدا از دل توسط عالم محب دنیا با گرفتن مناجات با خدا از انسان؛ دلدادگی به دنیا ولو نیست ولی سبب باز ماندن از سایر کمالات می‌شود؛ بودن مرحوم میرزا اسماعیل (که از اساس کوره‌های آجرپزی داشتند) و جریانی از مراجعه شخصی به ایشان و پیشنهاد سود بیشتر در کار کوره‌پزی و کلام مرحوم دولابی به وی؛ چگونگی پدید آمدن گودهای بسیار بر اثر آجرپزی در ؛ دوران ساخت‌وساز تهران در دوره و پدید آمدن چاله‌های بسیار در اطراف تهران و پر کردن آن‌ها با تدبیر «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» قطاع طریق بودن مفتون به دنیا؛ کنار رفتن مناجات با خدا سبب سیاهی دل می‌شود؛ اثر در انسان؛ نهی از پرسش از و خدا از عالم مفتون به دنیا؛ فرق خدایی که عالم مفتون به دنیا می‌گوید با خدایی که معرفی می‌کند؛ نقلی از آقا شیخ از پدرش مرحوم ؛ شیعیان ؛ جمعیت بیشتر هندوستان نسبت به شیعیان و ؛ تضعیف شیعیان هندوستان توسط صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ساقیا بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را آن‌چنان برافشانم، کز طلب خجل مانی بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شاید بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی یابن الحسن یابن الحسن ۲۸محرم۱۴۴۵ ۲۴مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ :۳ ایام شناخت انسان‌ها به امور مختلف پر جوامع بشری؛ شناخت انسان‌ها به نمودهای ؛ تمایز انسان‌ها به امور عامی مثل شکل و قیافه و امثالهم؛ شناخت انسان‌ها به اسم؛ شناخت انسان‌ها به ؛ به همه اموری که مذکور شد گفته می‌شود چه شاخصه‌های افراد باشد چه خصوصیات دیگر چه نامی که والدین برای انسان گذاشته‌اند چه اسمی که به مناسبت حرفه افراد برایشان گذاشته می‌شود تا جایی‌که ممکن است یک انسان ده‌ها اسم داشته باشد عاشق و رِند و نظربازم و می‌گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام واقف بودن بسیاری از صنف به بسیاری از کارها؛ جریان بنایی کردن مرحوم آیت‌الله ؛ هر کدام از خصوصیات افراد مثل فقیه و سخنور و بنا و غیرهم برای یک فرد که واقف به این امور است یک اسم می‌باشد؛ جریان راهنمایی مرحوم حسینعلی به جوان شطرنج باز؛ جریان انقلاب روحی مرحوم توسط یک درویش (که استاد جلال‌الدین گفته‌اند پدربزرگ ایشان بوده‌اند)؛ ممنوعیت کوچ قشلاقی در زمان از محدوده به بعد؛ بزرگ محراب سازان قدیم مرحوم بود که اماکنی مثل را ساخته است؛ ورود جهانگیر خان قشقایی به از چهل سالگی و اولین شدن ایشان در شست سالگی که استاد بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله بوده است؛ جریان جهانگیرخان به عده‌ای از سربازان که مشغول مجلس لهو و لعب و ساز و آواز بودند و انقلاب روحی این افراد؛ اتصاف به چیزی همان اسم به حساب می‌آید که باب اسمی است که دلالت به می‌کند؛ اسماء مختلف برای اطهار علیهم‌السلام؛ ما به علیه‌السلام می‌گوئیم: ، مردم می‌گویند: ، می‌گفتند: که تمام این اسماء به یک جهت است که علی نام مبارک حضرت است، سخی آن صفت حضرت است، وصی آن شأنی است که به او دادند؛ برخلاف ما که مزار حضرت را اشرف می‌دانیم، اعتقاد برخی از افغان‌ها به دفن شدن امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در کشور است و به امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌گویند: . اسامی متعدد برای سلام الله علیها مثل و و و و و و و و که هر کدام از این‌ها دلیل و جهتی دارد که یا در روایات آمده است یا از منابع دینی مستفاد است. تعبیر شادی روح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مثلاً صلوات بفرستید اشتباه بوده ولو و نمی‌باشد ولی ناشی از کم و بی معرفتی است؛ بودن همیشگی ائمه اطهار علیهم‌السلام؛ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ :۱۷۰؛ تعبیر صحیح: به جهت و و خدمت ائمه اطهار علیهم‌السلام صلوات می‌فرستیم. صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای ز عشقت دلم زنده مهدی دین به مهر تو پاینده مهدی مهر خاور به مهر جمالت از افق می‌زند خنده مهدی عیسی ار مرده را زنده می‌کرد صد چو عیسی کنی زنده مهدی ای امید ناامیدان در کجایی غرق خون شد قلب ما، داد از جدایی یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن انبیا را تویی رهنما تو، اولیا را تویی نور دیده یادگار شه لافتایی، بر خسان خط باطل کشیده عاشق منتظر در پی تو، بس شماتت ز دشمن شنیده یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن خود به کوی وصال تو ای گل، دل ببر چون کبوتر تپیده با خیال تو و قد سروت، قامت سرو عاشق خمیده خیز و بر فاطمه مرهم آور، مرهمی بر دل آن شهیده یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن ۱۳۹۶٫۱۰٫۲۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110