eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
544 دنبال‌کننده
25 عکس
20 ویدیو
20 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام الغضب مفتاح الشرّ، و أكمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خُلقاً، و إن خالطت الناس فإن استطعت أن لا تخالط أحداً منهم إلّا من كانت يدك عليه العليا فافعل.» ج۱ص۱۵۱ دستورات بسیار از علیهم‌السلام پیرامون روابط ؛ واکنش‌های مختلف انسان در هنگام نرسیدن به اهداف خود در مواجهه با دیگران مثل و به جای امر؛ واکنش و در روابط با دیگران؛ یکی از علل غضب و خشمگینی ناکام دیدن شخص در رسیدن به اهداف خود است؛ خطر بیشتر خشم و غضب نسبت به یأس و عجله زیرا در حالت خشم انسان به نوعی جنون مبتلا می‌شود و در آنجاست که برخی از اعصاب تحریک می‌شود زیرا قوای ضعیف شده است، لذا دست به امور بسیار خطرناک می‌زند؛ در مقدس یکی از جاهایی که انسان مورد قبول نیست در مورد خشمگین بودن است، مثلاً اگر کلامی گفت که کلامش بود این از سوی او قبول نیست یا مثلاً مالی را کرد که در برخی مواردش قبول نیست چون از حالت طبیعی خارج شده و در برخی موارد حتی برایش ذکر شده است؛ روایتی پیرامون کنترل خشم و غضب توسط جناب رضی‌الله‌عنه «يا هشام الغضب مفتاح الشرّ» حکایتی از سوءقصد به افشار و بدبینی به پسرش و کور کردن او؛ تجارب نادرشاه از وقایعی که از صفوی در خاطر داشتند که پسرش زندانی‌اش کرد و به جایش نشست؛ بی‌دینی نادرشاه ولو در ظاهر بوده؛ مستشاران نادرشاه؛ اعتقاد سخیف نادرشاه در مورد عاقل‌تر بودن او از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ منشأ جنون نادرشاه این بود که خشم خود را در مورد کور کردن پسرش کنترل نکرد؛ نقلی از قاجار و مخالفت با دستور وی توسط عالم و ادامه جریان؛ تحلیل مشکل شرایط داخلی در دوران فتحعلی شاه قاجار به علت شدید مردم از دوران قاجار ؛ عواقب ندامت بار تصمیم‌گیری در هنگام غضب و خشم و بی عقلی؛ ذکر نمونه‌ای از تصمیم نابخردانه هنگام غضب؛ مکرر و تند گاهی عواقبی که برای غضب هست را به دنبال دارد. تصمیمات انسان باید تابع و باشد؛ یکی از عوامل بیرون کننده انسان از تصمیم عاقلانه غضب است که حضرت علیه‌السلام به‌عنوان کلید ذکر می‌کنند؛ هنگام غضب باید خود را از حیطه و میدان غضب بیرون آورد. معصومین علیهم‌السلام در عین بیان مطالب بلند معارفی، انسان اجتماعی می‌کردند؛ ضرورت بلد بودن زندگی در عین بودن؛ دید بسیار بد برخی از مدعیان تدین در برخورد و مواجهه با مردم. «يا هشام الغضب مفتاح الشرّ، و أكمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خُلقاً» حیطه وسیع‌تر از گشاده‌رویی؛ خوش خلقی این است که انسان در جای خودش به درستی عمل بکند و آنچه که لازمهٔ تعامل هست آن را انجام بدهد، مثلاً در جای خشم اخم کند؛ رذیلهٔ بدخلقی در غیر جای خود؛ جریانی از و دشمنان بسیار او در زمان ؛ تقابل دو جریان مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم ؛ جریانات بسیار از حسن خلق آخوند خراسانی؛ نمونه‌ای از نیکوی مرحوم آیت‌الله که با آنکه و صاحب کتاب بود کتاب مرحوم آیت‌الله شیخ را که معاصر وی بود در درس خارج تدریس و بحث می‌کرد؛ نمونه‌ای از برخورد متواضعانه مرحوم خوانساری با مرحوم شیخ محمد تقی آملی؛ و مرام پهلوانی. «و أكمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خُلقاً، و إن خالطت الناس فإن استطعت أن لا تخالط أحداً منهم إلّا من كانت يدك عليه العليا فافعل.» اختلاط و هم‌نشینی ضروری با به شرط دست بالا داشتن نسبت به آن‌ها یعنی دست دهنده داشته باش. صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل سادگی آزادگی است جز متصنع مدان از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن مهر تو رسانده به ماه مرا وز چه به ذروه جاه مرا افسوس كه طالع تيره من بنشاند به خاك سياه مرا جز خرقه فقر و فنا نبود تشريف عنايت شاه مرا عمرى به درش برديم پناه نگرفت دمى به پناه مرا در رهگذرش چون خاك شدم بگذشت و نكرد نگاه مرا چون گرد دويدم در عقبش بگذشت و گذاشت به راه مرا سوزاند مرا چندان كه نماند جز شعله ناله و آه مرا من سوخته تو و مفتقرم ديگر مستان به گناه مرا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إنَّ الزرع ينبت في السهل، و لا ينبت في الصفا، فكذلك الحكمة تعمر في قلب المتواضع و لا تعمر في قلب المتكبّر الجبّار لأنَّ الله جعل التواضع آلة العقل، و جعل التكبر من آلة الجهل، ألم تعلم أن من شمخ إلى السقف برأسه شجّه؟ و من خفض رأسه استظلّ تحته و أكنه؟ فكذلك من لم يتواضع لله خفضه الله، ومن تواضع لله رفعه.» ج۱ص۱۵۳. اندوخته‌های انسان که به‌عنوان و و معلومات دارد چند مرحله دارد: ، ، بروز ؛ خدا را به چرخ نخ‌ریسی‌ام یافتم و رابطه بین و ؛ کتابچه‌ای از یک که حدود ۸۰۰ سال پیش نوشته که این شخص بنا از معماری و بنایی به درک خدا رسیده که همه این‌ها از پختگی شخص است تعمیر قلب سبب می‌شود؛ در قرآن کریم:إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (١٨) أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ :۱۹؛ تعمیر یعنی آبادان نمودن در بازسازی؛ حکمت قلب را آبادان و بازسازی می‌کند ولی در انسان و ؛ خاصیت انسان این است که یا از او کناره‌گیری می‌کنند یا اگر به او نزدیک شوند با او ستیز می‌کنند یا مطابق میلش با او سخن می‌گویند که در هر سه مورد نتیجه تعاملات به این شخص نمی‌رسد؛ خود بزرگترین محل درس آموزی است که باید انسان بلد باشد چطور با مردم کند تا استفاده از زندگی کند؛ که حاصل پختگی است در عرصه زندگی خود را می‌نمایاند؛ ضرورت اجتناب از با محیط اطراف خود که حاصل آن امور تواضع است؛ تبیین تعامل متواضعانه انسان با ابزار و ادوات و و و داشت عباس قلی خان پسری پسر بی ادب و بی هنری اسم او بود علی مردان خان کُلفَت خانه ز دستش به اَمان هرچه می‌دادَند می گفت کم است مادرش مات که این چه شکمست ! نه پدر راضی از او نه مادر نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر تغییر مدارس ابتدایی از دوره اول تواضع سبب می‌شود اندوخته‌های انسان سبب باروری برای انسان بشود «فكذلك الحكمة تعمر في قلب المتواضع» انسان می‌داند که چگونه با دیگران برخورد کند؛ جریان برخورد به مشاجره بین دو شخص؛ جریانی از دوران کودکی استاد نزد مرحوم پدر «و لا تعمر في قلب المتكبّر الجبّار» عدم نتیجه حکمت در قلب انسان و «لأنَّ الله جعل التواضع آلة العقل، و جعل التكبر من آلة الجهل» تبیین ابزار بودن تواضع برای «ألم تعلم أن من شمخ إلى السقف برأسه شجّه؟ و من خفض رأسه استظلّ تحته و أكنه؟ فكذلك من لم يتواضع لله خفضه الله، ومن تواضع لله رفعه.» کسی‌که برای خدا تواضع نکند خدا اون را خار می‌کند و آن کسی‌که برای خدا تواضع کند خدا او را بالا می‌برد السلام علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک علی لعنة الله علی القوم الظالمین ۱۴۰۱/۱۲/۱۴ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» ج۱ص۱۵۴. اصطلاحات وارده در و پیدایش الفاظ مطابق با مثل و و و ؛ در هر مکتبی که نو باشد در شروع آن به تدریج الفاظ و اصطلاحاتی نو مطابق آن مکتب پدید می‌آید؛ پیدایش اصطلاح و در مکتب اسلام؛ مدح وارده در اسلام برای عالم تؤام با است: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ :۲۸؛ دخل رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم المسجد فإذا جماعة قد أطافوا برجل، فقال: ما هذا؟ فقيل: علّامة، قال: و ما العلامة؟ قالوا: أعلم الناس بأنساب العرب و وقائعها، و أيّام الجاهليّة، و بالأشعار و العربيّة، فقال النبيّ صلی‌الله علیه وآله وسلم: ذاك علم لايضرّ من جهله، و لا ينفع من علمه ... ثمّ قال صلی‌الله علیه وآله وسلم: إنّما العلم ثلاثة آيةٌ محكمةٌ، أو فريضةٌ عادلةٌ، أو سنّةٌ قائمةٌ، و ما خلاهنّ هو فضل. ج۱ص۱۲۸؛ در نظر رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در سه امر خلاصه می‌شود: و و و مابقی علوم (=برتری) است که اگر این فضل با آن سه امر تؤام بشود به مراتب بالای می‌تواند برسد ولی اگر تؤام نشود برای او برتری می‌سازد ولی در عین حال دستگیری از او نمی‌کند دو جنبه دارد: امر زائد بر سازمان که در نزد نوع مردم هست که این صرفاً در عین خوب بودنش می‌تواند سکوی پرش به بالا باشد و دیگر اینکه معنویت به معنای داشتن چارچوب فکری است که همه در این چارچوب فکری معنا بشود تا سبب راهی که این چارچوب می‌نماید به و کمال برسد که این معنای دوم معنویت در بحث ما مورد نظر است؛ علمی که رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند علمی است که تؤام با این معنویت است وگرنه فقط مثل اوراقی است که پراکنده هستند که صاحب آن خودش هم نمی‌داند در پی چیست «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» صاحب علم تؤام با معنویت فائده‌اش برای دیگران هم جاری است که یعنی دانشمندی گویاست؛ العقل ولادة، والعلم إفادة، و مجالسة العلماء زيادة ج۱ص۱۶۰؛ به ما می‌نماید چه چیزی سودآوری و چه چیزی زیان برای ما دارد ولی اینکه خود سود و زیان چیست دوباره عقل دیگری می‌خواهد؛ امکان تشخیص اشتباه سود و زیان در اجتماع؛ مثالی به بازی تیله‌گلی در دوران کودکی استاد در مورد تشخیص سود و زیان؛ تبیین مفهوم و در اسلام؛ سودآوری آن است که اندوخته‌ها طوری به کار بیاید که مسیر انسان در راه کمال هموارتر بشود؛ اصلاح دید انسان در مورد سودآوری در به گونه‌ای که زیان در آن نباشد؛ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ :۲۴؛ تذکری پیرامون تصور اشتباه از مردم و گفتار پیرامون جزیرة العرب‌ در ج۴ص۱۹۹ https://www.ghbook.ir/Book/9132 مردم مکه با مسیر جانبی از تا به ؛ دوستداری همه موارد مثل و در راستای خدا باید باشد وگرنه مورد مورد غضب الهی است؛ اهمیت اسلام به ؛ نه جزء از ده جزء در است: اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ ج۱۰۳ص۹؛ وصف حال از اصحاب خاص علیه‌السلام در مورد داشتن؛ اهمیت و شغل در اسلام؛ جریانی از مرحوم حاج آقا رضا از کاسبان قدیم هم محلی استاد؛ عن رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) ـ في حديث طويل ـ انه رأى ليلة الاسراء ، هذه الكلمات مكتوبة على الباب السادس من الجنّة : لا إله إلا الله ، محمّد رسول الله ، على ولىّ الله ، من أحب أن يكون قبره واسعا فسيحا ، فليبن المساجد ، ومن أحبّ أن لا تأكله الديدان تحت الأرض ، فليكنس المساجد ، ومن أحب أن لا يظلم لحده ، فلينوّر المساجد ، ومن أحب ان يبقى طريا تحت الأرض فلا يبلى جسده ، فليشتر بُسط المسجد ج۳ص۲۸۵؛ دستور به ولو به یک حبه خرما؛ مناسب برای حرکت صحیح معنوی
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: حذّر و أنذر أصحابك عن حبّ الشهوات، فإنَّ المعلّقة قلوبهم بشهوات الدنيا قلوبهم محجوبة عنّي» ج۱ص۱۵۴ لغت در فارسی به آن میل مخصوص گفته می‌شود ولی در عربی و قرآن و روایات این‌گونه نیست و معنای وسیعی دارد که الزاماً آن میل مخصوص نیست بلکه به آن‌چه انسان داشته باشد شهوت گفته می‌شود؛ میل بر اساس همان و میل بر اساس نفس یعنی جنبه عقلانی نیست و با میل نفس خود به آن می‌پردازد مثل شهوت که دوست داشتن حرف زدن است و شهوت دیدن که دوست داشتن دیدن است؛ لغت همان میل داشتن است که از شهوت گرفته شده؛ آن‌چه که انسان میل به آن دارد این شهوات است؛ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ :۱۴؛ قناطیر شامل شمش‌های و است؛ در کل شهوات دو جنبه است: ۱) استفاده از میل در راه و خود انسان که این ممدوح است. ۲) استفاده از میل فقط برای اینکه می‌خواهد این کار را بکند (=میل نفسانی منهی و مذموم)؛ عامل محرک انسان است که این میل نفسانی را انسان می‌تواند در راه کمال روحی باشد که این سبب موفقیت انسان است وگرنه سبب سقوط انسان می‌شود و بررسی این دو جهت در آیات: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ :۱۴؛ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ؛ صعوبت بدون و اینکه انسان چگونه می‌خواهد از این امر در زندگی خود استفاده کند؛ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ :۲۵؛ نیکویی ممّر صحیح امور مذکور در آیه و قبیح بودن ممّر غیر صحیح عقلایی آن‌ها؛ نسبت به در صورت گفتن اینکه اسلام از امور مذکور در آیه نخی کرده است؛ وَ بَنِينَ شُهُودًا :۱۳؛ شأن نزول آیه مذکور در مذمت احوال تألیف مرحوم ج۵صص۵۲۵-۵۲۷؛ حسن و نیکویی یار داشتن در راه خدا؛ نعم العون علی طاعة الله؛ نیکویی که در راه آبروی در راه خدا خرج شود؛ کلام مرحوم پیرامون نبودن نمازی که به‌خاطر رمی به بی‌دینی نشدن با آداب بیشتر در حضور دیگران خوانده شود که علت آن حفظ و و حرمت است که تا این اندازه اهمیت دارد؛ مقامات سلوکی مجلسی اول؛ تعریف ؛ هر میلی در انسان یک جنبه کمالی دارد که انسان لابدّ از آن است و یک جنبه نفسانی دارد؛ روایتی پیرامون ضرورت حضور اجتماعی و رفت و آمد در برخی موارد برای یادگیری ؛ جایگاه کوفی در اصحاب علیه‌السلام همچون جایگاه در اصحاب اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم است؛ جریان اشتغال محمد بن مسلم با اینکه متومل بود: حدثني محمد بن مسعود، قال حدثني عبد اللّه بن محمد بن خالد الطيالسي، عن أبيه، قال: كان محمد بن مسلم من اهل الكوفه، يدخل على أبي جعفر عليه السّلام فقال ابو جعفر بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ‌، و كان محمد بن مسلم رجلا موسرا جليلا. فقال ابو جعفر عليه السّلام: تواضع، قال: فأخذ قوصرة من تمر فوضعها على باب المسجد و جعل يبيع التمر، فجاء قومه فقالوا: فضحتنا! فقال: أمرني مولاي بشي‌ء فلا أبرح حتى أبيع هذه القوصرة، فقالوا: أما اذا أبيت الا هذا فاقعد في الطحانين، ثم سلّموا اليه رحا، فقعد على بابه و جعل يطحن. (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي) تألیف الشيخ الطوسي ج۱صص۳۸۸-۳۸۹؛ آموزی به دیگران برای میل نفسانی یا برای خدمت به خود و دیگران؛ لحاظ مقام در همه عبادی
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة، و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» ج۱ص۱۵۴ تبیین موضوع و هم‌نشینی و ضرورت آن برای انسان؛ و بودن ؛ عامل پیدایش و مبحث در علم به علت نیاز انسان به ارتباط با دیگران؛ مفاد احتیاج و نیاز و به سبب آن با ارتباط با دیگران به ناچار درونش داد و ستدی رخ می‌دهد؛ هم سخنی به علت نیاز برای رفع نیاز؛ هم افق شدن انسان با دیگران برای رفع نیاز؛ انسان و غیر دنیاطلب؛ در رفع نیاز انسان از دیگران باید بالاتر از آن‌چه که مطلوب انسان است به طرف مقابل داد تا نیاز تو را برطرف کند مثل اینکه انسان از یک انسان دنیاطلب برای رفع نیاز دنیایی خود تقاضایی کند که آن شخص چون دنیاطلب است برای رفع حاجت دنیایی‌اش چیزی بالاتر از طرف مقابل می‌خواهد تا نیاز او را برطرف کند؛ بر درِ اربابِ بی‌مروّتِ دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید برای نیاز دنیایی اگر از کسی طلب نیاز بشود که دنیاطلب نیست او با انسان با رفتار می‌کند فلذا برای رفع خواسته دنیا باید از کسی طلب کرد که آن شخص دنیاطلب نباشد که علاوه بر رفع مطلوب انسان چیز اضافه‌ای نیز از روی کرامت می‌دهد؛ سفارش به رفع نیاز نزد انسان ؛ قَالَ علیه السلام لَهُ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاقْضِ بِهَا دَیْنَكَ وَ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَی دَهْرِكَ وَ لَا تَرْفَعْ حَاجَتَكَ إِلَّا إِلَی أَحَدِ ثَلَاثَةٍ إِلَی ذِی دِینٍ أَوْ مُرُوَّةٍ أَوْ حَسَبٍ فَأَمَّا ذُو الدِّینِ فَیَصُونُ دِینَهُ وَ أَمَّا ذُو الْمُرُوَّةِ فَإِنَّهُ یَسْتَحْیِی لِمُرُوَّتِهِ وَ أَمَّا ذُو الْحَسَبِ فَیَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ أَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فِی حَاجَتِكَ فَهُوَ یَصُونُ وَجْهَكَ أَنْ یَرُدَّكَ بِغَیْرِ قَضَاءِ حَاجَتِكَ. ج۷۵ص۱۱۸-۱۱۹ «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة» مجالست بر اساس نیاز است؛ خاطره‌ای از دوران نوجوانی استاد و سفر به مشهد مقدس به همراه خانواده؛ نمونه‌ای از رفتار در رفتار یکی از اهل ؛ قسمی از این است که با دیگران به گونه‌ای رفتار شود که احساس کند بر او نیست؛ جریانی از آیت الله شیخ و ؛ وجهه علامه طباطبایی در قم اینگونه بود که وقتی وارد جلسه‌ای می‌شد مثل این بود که یک ملک و فرشته‌ای آمده در مجلس؛ جریانی از مشایخ مورد استفاده استاد: مرحوم آیت‌الله و تدریس از کتاب در راه رفتن بین مدرس تا حرم؛ وصف حال دوران تحصیل استاد در ؛ «مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة» در رفتار علامه طباطبایی؛ ضرورت داشتن در ؛ مرحوم علامه طباطبایی و جریان بیماری و وفات مرحوم علامه طباطبایی و دعا در حق آیت الله سبحانی؛ علامه طباطبایی؛ حق واجب شرعی ؛ جریانی منقول از آیت الله سبحانی از از آیت الله ؛ ادب والای مرحوم امام در کسوت روحانیت؛ وظیفه متقابل صاحب خانه و مهمان نسبت به یکدیگر؛ رعایت فقر و شأن صاحب خانه در مصرف پذیرایی توسط مهمان؛ نقل مرحوم آقای از پدرشان مرحوم از ایشان در هنگام مرگ به دادن ؛ قسمی از ابتلای آخوندها؛ ضرورت بررسی علت «نداریم، نداریم» گفتن در اجتماعی؛ از بلاهای دوره در تقابل طرفین مشروطه‌خواهان و مخالفان مشروطه بود؛ تقابل دو جریان مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم ؛ جریانی از کرامت آخوند خراسانی؛ اگر انسان با شخص رفاقت کند امید می‌رود که به جایی برسد صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها این نخله که داحی نبوت مقرش پیوند ولایت است بر شاخ ترش البته چو زینب آورد میوه پدید طوبی که نکو، نخل طوبی ثمرش تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود کی خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا ج۴۵ص۱۱۵ زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسه من در همه اعضای تو نیست حسین جان حسین جان ۱۴۰۲/۱/۱۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ :۳ ایام شناخت انسان‌ها به امور مختلف پر جوامع بشری؛ شناخت انسان‌ها به نمودهای ؛ تمایز انسان‌ها به امور عامی مثل شکل و قیافه و امثالهم؛ شناخت انسان‌ها به اسم؛ شناخت انسان‌ها به ؛ به همه اموری که مذکور شد گفته می‌شود چه شاخصه‌های افراد باشد چه خصوصیات دیگر چه نامی که والدین برای انسان گذاشته‌اند چه اسمی که به مناسبت حرفه افراد برایشان گذاشته می‌شود تا جایی‌که ممکن است یک انسان ده‌ها اسم داشته باشد عاشق و رِند و نظربازم و می‌گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام واقف بودن بسیاری از صنف به بسیاری از کارها؛ جریان بنایی کردن مرحوم آیت‌الله ؛ هر کدام از خصوصیات افراد مثل فقیه و سخنور و بنا و غیرهم برای یک فرد که واقف به این امور است یک اسم می‌باشد؛ جریان راهنمایی مرحوم حسینعلی به جوان شطرنج باز؛ جریان انقلاب روحی مرحوم توسط یک درویش (که استاد جلال‌الدین گفته‌اند پدربزرگ ایشان بوده‌اند)؛ ممنوعیت کوچ قشلاقی در زمان از محدوده به بعد؛ بزرگ محراب سازان قدیم مرحوم بود که اماکنی مثل را ساخته است؛ ورود جهانگیر خان قشقایی به از چهل سالگی و اولین شدن ایشان در شست سالگی که استاد بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله بوده است؛ جریان جهانگیرخان به عده‌ای از سربازان که مشغول مجلس لهو و لعب و ساز و آواز بودند و انقلاب روحی این افراد؛ اتصاف به چیزی همان اسم به حساب می‌آید که باب اسمی است که دلالت به می‌کند؛ اسماء مختلف برای اطهار علیهم‌السلام؛ ما به علیه‌السلام می‌گوئیم: ، مردم می‌گویند: ، می‌گفتند: که تمام این اسماء به یک جهت است که علی نام مبارک حضرت است، سخی آن صفت حضرت است، وصی آن شأنی است که به او دادند؛ برخلاف ما که مزار حضرت را اشرف می‌دانیم، اعتقاد برخی از افغان‌ها به دفن شدن امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در کشور است و به امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌گویند: . اسامی متعدد برای سلام الله علیها مثل و و و و و و و و که هر کدام از این‌ها دلیل و جهتی دارد که یا در روایات آمده است یا از منابع دینی مستفاد است. تعبیر شادی روح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مثلاً صلوات بفرستید اشتباه بوده ولو و نمی‌باشد ولی ناشی از کم و بی معرفتی است؛ بودن همیشگی ائمه اطهار علیهم‌السلام؛ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ :۱۷۰؛ تعبیر صحیح: به جهت و و خدمت ائمه اطهار علیهم‌السلام صلوات می‌فرستیم. صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای ز عشقت دلم زنده مهدی دین به مهر تو پاینده مهدی مهر خاور به مهر جمالت از افق می‌زند خنده مهدی عیسی ار مرده را زنده می‌کرد صد چو عیسی کنی زنده مهدی ای امید ناامیدان در کجایی غرق خون شد قلب ما، داد از جدایی یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن انبیا را تویی رهنما تو، اولیا را تویی نور دیده یادگار شه لافتایی، بر خسان خط باطل کشیده عاشق منتظر در پی تو، بس شماتت ز دشمن شنیده یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن خود به کوی وصال تو ای گل، دل ببر چون کبوتر تپیده با خیال تو و قد سروت، قامت سرو عاشق خمیده خیز و بر فاطمه مرهم آور، مرهمی بر دل آن شهیده یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن ۱۳۹۶٫۱۰٫۲۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110