eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
69 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️اگر در سیاق این آیه دقت کنیم؛ ✨ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (۲۰_ احقاف) و روزی که کافران را بر آتش دوزخ عرضه کنند (فرشتگان قهر و عذاب به آن ها گویند) شما (لذّات بهشتی و) خوشی هایتان را در زندگانی دنیا (به شهوت رانی و ظلم و عصیان) از بین بردید و بدان لذّات دنیوی بر خوردار و دلباخته بودید، پس امروز به عذاب ذلّت و خواری مجازات می‌شوید چون در زمین به ناحق تکبر می‌کردید و راه فسق و تبهکاری پیش می‌گرفتید.⚡️ ✨📖✨خداوند در اول هر دو آیه فوق می فرماید: آتش نخست بر آنان عرضه می شوند که قبل از وصل به آتش (لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى) یعنی در مجاورت آتش قرار می گیرند در حالی که از آن می ترسند و زیر چشمی آتش را از ترس نگاه می کنند و این ترس باعث شکستن تکبرشان می گردد‌. ✨يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ (۴۱_ الرحمن) (آن روز) بدکاران به سیمایشان شناخته شوند پس موی پیشانی آنها را با پاهایشان بگیرند (و در آتش دوزخ افکنند)⚡ ✍یعنی متکبران چنین نیست با تکبر وارد آتش شوند بلکه چنان می ترسند و خوار می شوند و از آتش فرار می کنند که به موی سرشان کشیده و آنان را وارد آتش می کنند. 💠تصور کنید یک فرد اعدامی اگر خودش طناب دار را گردن خود بیندازد این نشانِ تکبر اوست و نشانِ از عدم ترس اش از مرگ و تأیید جرم اش می باشد، که متکبران چنین نیست که به اختیار و متکبرانه وارد آتش شوند. 🔥عذابٌ ألیم چیست ؟ عذابٌ ألیم، عذابی است که خواری ندارد ولی دردناک است. تصور کنید مرد ثروتمندی فرزندش بیمار شده و او از بیماری فرزند در عذاب شدید است، ولی پول درمان دارد و مخفیانه بدون این که نزد کسی خوار شود فرزندش را درمان می کند؛ ولی عذابٌ مُهین زمانی است کسی فرزندش بیمار است و او پولی برای درمان ندارد که باید علاوه بر تحمل بیماری ألیم فرزندش دست کمک و گدایی پیش مردم برای جمع کردن پول طبابت فرزند دراز کند و خوار و ذلیل شود. 🔱نکته بسیار مهم این که عرضه بر آتش بر انسان کافر و ظالم به دو صورت خواهد بود که هنوز یَصْلی نشده و کافر در درون آن قرار نگرفته است: ✍ نوع نخست، قرار دادن متکبر در مجاورت آتش و گرفتن تکبر و خوار کردن او، و سپس وارد کردن اش در جهنم در روز قیامت است. یعنی عرضه آتش بر متکبر قبل از "یَصلیِ" او، و نوع دوم عرضه آتش بر کفار و ظالمان در عالم برزخ بلافاصله بعد از مرگ شان تا قبل از برپایی قیامت و وارد شدن به جهنم اصلی. ✨ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (۴۶_غافر) (اینک که در عالم برزخند) آنها صبح و شام بر آتش دوزخ عرضه می‌شوند، و چون روز قیامت بر پا شود (خطاب آید که) فرعونیان را به سخت‌ترین عذاب (جهنم) وارد کنید.⚡️ 🌪تکبر سه نوع است: یکی تکبر انسان بر انسان، دوم تکبر انسان بر خدا، سوم تکبر انسان هم بر خدا و هم بر انسان. 🥀در تکبر انسان بر انسان؛ انسان بر همنوع خود تکبر دارد، ولی در برابر خدا سر به سجده می گذارد‌. فرجام چنین کسی "عَذَابَ الْهُونِ" در دنیا و برزخ است ولی از رحمت خداوند اهل جهنم نمی شود. ☄در تکبر نوع دوم، انسان بر انسان متواضع است ولی در مقابل خدا متکبر و از روی بی اعتقادی سر بر سجده او نمی نهد. فرجام چنین کسی عذاب پست دنیا و آخرت و سزایش مانند متکبر نوع سوم است که هم در برابر خدا متکبر و هم در برابر مخلوق تکبر دارد. 🍂خشوع هم دو نوع است: که نوع اول خشوع از خوف خدا در زمان نعمت است که برترین صفت برای بنده مؤمن است. خشوع نوع دوم، از ذلت است. (خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ) 📌مثال، انسان متکبر و ستمکار و جنایتکاری (چون معمر قذافی) برای نجات جان خود در زمان دستگیری خاشع و نرم زبان و ملتمس می شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوتی _قرآنی : وَهْن و ضَعف در قرآن 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۰ 🌹نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: 🚪🔥جهنم را دری است که از آن کسانی وارد خواهند شد که خشمِ خود را با ناخشنودکردن خدا فرو نشانده‌اند. 📌مثال: کارگری به کارفرمای خود توهین کرده در حالی که سزای او اخراج از کار و بی‌خانمان‌کردن او نیست ولی کارفرما برای فرونشاندنِ خشم خود، او را اخراج کرده است. 📕 نهج‌الفصاحه🍃 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۲۱ ✍ معلم به کودک ۸ ساله در مدرسه می‌گوید: بروید از موزه‌هایِ شهر خود تحقیق کنید و درباره‌ی آن مطلب بنویسید و برای من بیاورید. 🏺این کودک نه آشنایی با اینترنت دارد و نه می‌تواند از خانه به موزه برود و تحقیق کند. او چاره‌ای ندارد این کار را به والدینش بسپارد تا این تحقیق را برای او انجام دهند. 🔐ما ندانسته از همین کودکی بنیاد آموزش را در کودکان خود ویران می‌کنیم. دانش‌آموز ۸ ساله‌ای که والدینش برای او تحقیق کنند و مطلب بنویسند، وقتی به دانشگاه برود، پایان‌نامه‌اش را هم باید پول بدهد تا برای او بنویسند. 🔎براستی ما هدف از تحقیق را نفهمیده‌ایم!!! هدف از تحقیق این است که سؤالی برای کودک طرح می‌کنند و از او می‌خواهند ذهن‌اش را فعال کرده و بدنبال پاسخ باشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۸۳ 🕊 بسیاری از ما عادت داریم هنگام بلا و مصیبت به خدا روی می‌کنیم و از خدای خود می‌پرسیم: خدایا! من چه کرده‌ام که چنین دچار سختی و مصیبت شده‌ام؟ ✨🤲✨ اگر می‌خواهیم نعمت‌های الهی تمام و کمال بر ما برسد و در مقام شکرگزار واقعی قرار بگیریم، زمانی که نعمتی به ما از خداوند روی می‌کند به خدای خود بگوییم: خدایا! من چه کرده‌ام که این همه نعمت را به من روسیاه حواله می‌کنی؟ 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🕊 ⭐️معبودا! نازنینا! بر ما ببخش آن اخلاصی را که ما را به تو نزدیک کند، و دورمان ساز از شیطان؛ که خوشا به آنان که گنجشکی را نان خشکی خالصانه برای رضای تو می‌دهند که نزد تو عزیزتر از کسانی هستند که لشکری از گرسنگان را برای ستایش نفس خویش اطعام می کنند. نازنینا! هر کس خالص برای تو شد، خالص تو را یافت و تو را دید. 🌷خالقا، عزیزا! بر من بیاموز بدانم مرا برای لذت و عیش و نوش در این دنیا نیاورده ای، که اگر چنین بود از کریمی چون تو به دور است مرا از لذت های دنیا منع کنی، بلکه این لذت ها را آفریدی تا گوشه ای از قدرت لایزال خود و صدق وعده های بهشت ات بر من نشان دهی و مرا بیازمایی به ترک لذت های دنیا، چرا که هرکس لذت های دنیا را ترک نکند لذت بودن با خود را بر او عطا ایش نکنی. 🌟معبودا! در جوانی لذت را در داشتن می دیدم ولی اکنون به من آموختی لذت ها در نداشتن است. چه لذتی است نداشتن تکبر، نداشتن طمع دنیا، نداشتن حسادت، و سرانجام همه این نداشتن هاست که به داشتن آن وجودی قدسی ات توسط بنده ات ختم می شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۶۵۵ ✨وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثۡ (۱۱_ضحی)✨ ذکر یک نعمت آن است که انسان نعمتی از خدا را در حق خود به یاد آورد و خدا را شُکر گوید. 📚حدیث یک نعمت آن است که انسان نعمتی از خدا را در بین خلق بازگو کند. 📌مثال، کسی که زکات می دهد برکات آن را در بین مردم بیان کند تا آنان را هم تشویق به این امر کند و وعده صدق الهی را بر آنان بازگو کند. 🔮حدیث یک نعمت از خلایق بین خلایق هم در حدیث نبوی (ص) ذکر شده است. نبی مکرم اسلام (ص) در نهج الفصاحه می فرمایند: هر کس نیکی بیند آن را تلافی کند و اگر نتوانست، آن را یاد کند که همانا شکر آن کرده است. 📌مثال؛ بر این حدیث آن است که کسی که خودروی ما را به نحو خوب و با قیمت مناسب تعمیر کرد ما در نزد اطرافیان و آشنایان این محبت او را بگوییم و ذکر خیرش بنماییم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۸۰ ✍ چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسه‌ای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد. عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت در حیرت شد. پرسید: چرا چنین سخاوت می‌کنی؟ 🥖🍞چوپان گفت: روزی با پدرم به خانه‌ مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمه‌ نانی به ما داد. 🕊 پدرم گفت: در حسرت ثروت او نباش هرچه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمه‌ نان بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که می‌تواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🐑🌊 چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر می‌کرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد. چوپان گفت: خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم. 🏵 عالم که در سخن چوپان حیران مانده بود گفت: از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچ‌ کس نیاموخته بودم. مرا ثروت زیاد است که ده برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد. 🔮 چوپان گفت: بر من به اندازه‌ بُزهایم که سیلاب برد احسان کن که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی، دستِ احسان مرا با این احسان خود به خاطر تیز شدن چاقوی طمع‌ام بریده باشی. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۹۷ 📆 ۱۴۰۲/۰۲/۱۲ 🌹عَصر: به معنی فشردن یک شئ برای بیرون آوردن محتوای ارزشمند آن است. عصاره از عصر است. (إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً) وَالْعَصْرِ (۱_عصر) قسم به عصر عصر در زمان خاص و محدود و تعریف شده ای در قرآن مانند ابکار، الأصال و... که بر مبنای خورشید مشخص می شود، تعریف نشده است؛ ولی هرچه هست به تنگ شدن و فشرده شدن روز، و نزدیکی روز به غروب آفتاب را گویند. إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ (۲ _عصر) حق تعالی پس از آن، اشاره به در خسران بودن انسان می نماید. این یعنی انسان همیشه لحظات پرثمر عمر جوانی را که مراد قبل از عصر است در لذت دنیا سپری می کند و از غروب عمر خویش غافل است و به نوعی در مُزَحْزَح به سر می برد و در خسران، ایام جوانی را سپری می کند که در روایت است جوانی را قبل پیری قدر بدانید و از جوانی شما در قیامت سؤال خواهد شد. اگر همه ما در گذشته عمر قبل از عصر خود بنگریم اکثراً در غفلت دنیا و پرداختن به آن، دنیا را سپری نموده ایم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: خداوند جوانی را که چون پیران زندگی کند دوست دارد. یعنی چنانچه در پیری رغبتی به دنیا نمی کند، آن بی رغبتی به دنیا را در جوانی پیشه خود سازد. در جوانی با قرآن مأنوس شود و به آن عامل و از نور هدایت آن بهره مند گردد. در ادامه آیه می فرماید: إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ (۳_عصر) آیه فوق اشاره به افرادی دارد که از جوانی لحظات عمر خود را قدر دانسته و توشه اندوخته اند. در ایام کودکی که به ما مشق عید می دادند من خود از کسانی بودم که همیشه در عصر عمل می کردم و ده روز اول عید می خوابیدم و به دید و بازدید می رفتم و از دهم عید که سه روز مانده به پایان تعطیلات بود شروع به نوشتن مشق می کردم. همه مشق ها غلط بودند. استرس عجیبی داشتم و سه روز آخر را بر خود تلخ و زهرمار می کردم و زمان تصحیح مشق همیشه کتک می خوردم و شب سیزده نوروز خواب نداشتم و خواب برای کسانی بود که در طول ایام نوروز، هر روز فقط یک ساعت به خود زحمت در مشق نوشتن داده بودند. وقتی در ایام جوانی عمر را به غفلت دهی، در عصر عمر، بعد از پنجاه سالگی که بیدار می شوی می بینی چقدر آفتاب عمرت به غروب اش نزدیک شده است. بسیاری از اعمال را می بینی و یاد می گیری و می دانی، ولی دیگر وجودت قادر به انجام آن نیست و یا دیگر فرصتی برای انجام آن وجود ندارد. و آن لحظه ای است که می دانی «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» چیست؟!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۸۱ 🏕در باغ نشسته‌ام، باران پاییزی در حال باریدن است. به ناگاه چشمم به علف‌های زرد بیرون از باغ می‌افتد که تابستان از بی‌ آبی خشک شده‌اند. گویی سیر آفاق و انفسی می‌خواهد عنایت کند. به فکر فرو می‌روم که چرا باران پاییزی دیگر قدرت زنده و سبز کردن این چمن‌ها را ندارد؟ ⛰مدد الهی و از لطف خداوند پاسخ را می‌یابم. زمین از سرما در حال مُردن است و اگر سبزه‌ها جوانه زنند، زمستانی که در پیش رو دارند مجال رشد به آن‌ها هرگز نخواهد داد. 🌱روزها در پیِ کوتاه‌ شدن و سردی هستند. برخلاف باران بهاری که زمین در حال زنده‌ شدن است و فصل گرما و روزهای درازی در پیش دارند، بهترین و مناسب‌ترین شرایط برای جوانه‌ زدنِ سبزه‌ها را فراهم آورده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌳🍃گویی طبیعت می‌خواهد چیزی مهمی به من یاد بدهد. طبیعت می‌گوید: «بهترین جوانه‌ زدن و رشد و کمال انسان هم، در بهار است» که روزهای گرم و پر از انرژی و طولانی در پیش روی آن است، برعکس پاییز که روزهای سرد و کوتاه و بی‌روح پیری مقابل انسان است که رو به مُوت می‌رود. 🥀کسی که بهار جوانی را از دست بدهد و در پاییز پیری از خواب بیدار شود، دیگر زمستان عمر فرصتی برای رشد او باقی نمی‌گذارد چون هر لحظه منتظر سرما و مرگِ زمستانی است و در این زمان کوتاهی که بیدار می‌شود دیگر توانِ و قدرتی برای رشد در سن پیری ندارد. وَالْعَصْرِ -إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ -إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ 🪷پاک بودن در جوانی شیوه‌ پیغمبری است 🪷ورنه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: 🧕 زنان مؤمنه خیرشان در آن است که لباس فراوان و گران قیمت و زینتی نخرند چون اگر چنین کنند شیطان آنان را مایل به زیاد بیرون رفتن از منزل خواهد کرد. 📚نهج الفصاحه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۱ در امالی طوسی از حضرت علی علیه السَّلام آمده است: 🦋 ای کمیل، علم بهتر است از ثروت!!! سود مال با نابودی اصل مال از بین می رود. مال اندوزان با آن که به ظاهر زنده اند ولی مرده اند. دانشمندان هرچند از بین می روند اما سود و برکات علم آن ها روبروز گسترده تر گردد. 🐚دانش فراوانی در سینه دارم که امینی برای انتقال آن نیافتم، یکی را یافتم ولی قابل اعتماد نبود، زیرا دین را ابزاری برای بدست آوردن دنیای خود قرار داده بودند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۸۲ ✍️از پارسایی پرسیدند: «وقتی کفر این جماعت می بینی چه حالی می شوی؟!» 🔥گفت: سخت است وقتی کسی را در درون آتشی گرفتار بینی که نمی توانی همنشین او شوی و از آتش او را رها کنی؛ نه می توانی به کناری ایستاده و سوختن او را نگاه کنی، و نه قادر هستی بروی و فراموش اش کنی آنچه را که شاهدی بر او می گذرد. 🏵پس زندگی با کافر بر مؤمن بر هر طرف اش که بنگری نتوانستن است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۹۸ 📆 ۱۴۰۲/۰۲/۱۶ ✍صَهَر: به معنای آب شدن چربی و سوختن آن را در بدن گویند. يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ (۲۰_ حج) آنچه در شكم آنهاست با پوست (بدن) شان بدان گداخته مى‏ گردد. وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا (۵۴_ فرقان) به داماد صِهْر گویند، چون که بخشی از بدن او در قالب نطفه او با بخشی از بدن دختر انسان آمیخته و سوخت و ساز می شود و از آن نوه و سبط به دنیا می آید. پس داماد کسی است که چربی او با چربی ما در فرزندمان با هم می آمیزد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۲ 🌹نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: 🫙هرگز کنیزان‌ خود را اگر ظرفی شکستند، کتک‌ نزنید، بدانید که برای ظرف‌ها هم اجلی مقدر شده است. ✍️حدیث فوق بسیار قابل تأمل است. اگر در اشیاء متعلق به انسان‌های اطراف خود دقت کنیم، بعد از مرگ‌ آن‌ها، اجل آن اشیاء هم گویی به سر می‌رسد و اطرافیان به نوعی با هدیه‌دادن یا فروش آن به دیگران، سعی در دورکردن آن اشیاء را دارند. اگر دقت کنیم بعد از گذشت هر قرن، اشیاء متعلق به افراد آن قرن هم، خود به خود از بین خواهد رفت. بنگرید و ببینید از مادر بزرگ خود کدام وسیله را دارید!!!! 📕 نهج‌الفصاحه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نبی مکرم اسلام صلى الله عليه و آله می فرماید: 🧚🏽‍♂أنَا المُنذِرُ وَعَلِيٌّ الهادي، وَكُلُّ إمامٍ هادٍ لِلقَرنِ الَّذي هُوَ فيهِ. 🌟من هشدار دهنده ام و على، راه نماست؛ و هر امامى، راه نماى نسلى است كه در ميان آنهاست. 📚اصول کافی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۸۳ ✍ در کنج خانه با همسرم نشسته بودیم و لباس‌شویی نداشتیم و در فکر این بودیم که چطور می‌توانیم یک لباس‌شویی بخریم؟! 🧍🏽‍♂پسر کوچکم محمد حسن، کنار ما نشسته بود و به دقت به حرف‌های ما گوش می‌داد. ناگهان دیدم که دوان‌ دوان رفت و یک کیف پول با خودش آورد. 👝کیف پول کهنه‌ای بود که داخل آن دو اسکناس صد تومانی کهنه بود. گفت: بابا نگران نباش، این هم پول‌های من، روی پول‌های خود بگذارید و لباس‌شویی بخرید!!! 🦋چشم‌هایم پر از اشک شد که ماشین لباس‌شویی سیصد هزار تومانی کجا و دو اسکناس پاره‌ صد تومانی کجا!؟؟ او را به آغوشم چسباندم و اشک ریختم.... 🌺داستان صمد بودن خداوند نیز همین است. خداوند هیچ نیازی به ما ندارد و هر چه ما در راه او بدهیم سر سوزنی سودی برای خدا نداشته و نیازمند آن نیست، ولی محبت ما را به او نشان می‌دهد که دوستش داریم و در پی کسب خشنودی او هستیم. 🕊هرچه در توحید است در درک صمدبودن خداوند است و بس!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۹۹ 🌹اَیْمان، تحلیف، قسم: هر سه از لغات فوق در کلام وحی به معنای سوگند آمده است که در این تدبر به مدد الهی به تفاوت آن‌ها می پردازیم: اَیْمان، از ایمنی است. انسان با سوگند خوردن خود را در حاشیه ایمنی از مجازات بشر قرار می دهد. حَلف، سوگندی از انسان برای تعهد و پذیرش عهدی دنیوی است. مثال؛ رئیس جمهور قبل از پذیرش تعهد اداره کشور به قرآن سوگند یاد می خورد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُم (۸۹_مائده) خداوند به قسم‌های لغو و بیهوده، شما را مؤاخذه نخواهد کرد، ولیکن بر (شکستن) آن قسمی که از روی عقیده قلبی یاد کنید مؤاخذه خواهد نمود. و کفاره آن قسم طعام دادن ده فقیر است از آن طعام متوسط که بر اهل خود غالباً تهیه می‌کنید، یا جامه بر آن‌ها پوشانده و یا یک بنده آزاد کنید، و هر کس توانایی آن ندارد سه روز روزه بدارد. این است کفاره (شکستنِ) سوگندهایی که یاد می‌کنید؛ و باید (حرمت) سوگندهای خود را نگاه دارید. یعنی شما در امور دنیوی با تحلیف به خود حاشیه امنی از عقوبت خریده بودید. يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ (۶۲_ توبه) (منافقان) برای اغفال و خشنود کردن شما مؤمنان، به نام خدا سوگند می‌خورند. در کلام وحی تحلیف عموماً به موارد سوء استفاده از نام خدا در پیشبرد امور دنیوی توسط کافران اطلاق شده است. قسم در امور اخروی نیز آمده که بر دو نوع است: نوع نخست: فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ (۷۵_ واقعه) سوگند به مواقع نزول ستارگان. عالمی که از قرآن سخن می گوید اگر برای وعده های تبشیر و انذار خویش قسم بخورد امری جایز و گاهی لازم است، به شرط این که هدف اش کسب بهره دنیوی از تبلیغ قرآن نباشد. نوع دوم؛ قسم برای رهایی از یک رنج است. وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (۵۳_ نور) و منافقان شدیدترین قسم را به نام خدا یاد کنند که اگر تو آن‌ها را امر کنی البته همه (به جهاد دشمن) بیرون خواهند رفت، بگو: سوگند یاد مکنید، که طاعت پسندیده و مطلوب است (نه سوگند دروغ منافقانه. و بترسید که) خدا به هر چه می‌کنید کاملا آگاه است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
✨🤲✨نازنینا! امر فرموده ای تاجران دنیا در تجارت شان حتی مال نیکی که دارند به نیکی در نزد خریدار یادش نکنند. اگر از نادانی خویش گاهی وجود پست و آلوده خویش را نزد خلایق ات به نیکی یاد کرده ام یا طوری از جهل خود سخن گفته ام که چنین تصورشان شده است، به عظمت و کبریایت سوگند می دهم این بنده نادان را ببخش و بیامرز. 🕊خالقا! در تجارت دنیا کسی مال خویش را تعریف و تمجید می کند که بر جهل خریدار واقف باشد. چگونه مخلوقی بر مخلوق دیگر از خود تعریف کند در حالی که می بیند وجود قدسی تو از عرش، کلام دروغ او را می نگرد. 🦩خدایا! کسی که خود را بر دیگری تعریف و تمجید کرد، یا از شنیدن تمجید دیگران بر خود مسرور گشت، معاذالله وجود قدسی تو را که بر اسرار او آگاهی از نادانی اش در جهل تصور کرده است و چشمان بصیر تو را ندیده است و برای همین امر کرده ای که ای بندگان من! ✨فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ (۳۲_نجم) پس خودستايی نكنيد چرا كه او پرهيزگاران را بهتر می‌شناسد.⚡️ 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪻امام صادق علیه السَّلام می فرمایند: ⚜ما أدّيتَ زكاتَهُ فهُو مَأمونُ السَّلْبِ هر چيزى كه زكاتش را بدهى، از خطر نابودى در امان است. 📚ميزان الحكمه🍃 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۸۴ ✍پدری فرزند خود نصیحت می کرد. دو تکه سنگ در برابر او گذاشت و گفت: به نظر تو کدام یک از این دو سنگ، سفت و سخت تر هستند؟ 🪨پسر گفت: به گمان ام هردو. پدر گفت: اما یکی از این دو سنگ نمک است و برای خوردن و محو شدن به اراده او آفریده شده اند. پس این سنگ در هیچ بنایی جای نمی گیرد. 💢پس بدان، خداوند اگر مالی از حرام جمع کنی و آن را سفت و سخت گردانی، چون از حرام خورده ای، آن هم بی گمان به حرام خورده خواهد شد هرچند مراقب اش باشی و سخت آن را نگه داری. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی